
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خجسته میلاد امام حسن عسکری(ع) مبارک باد

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دستور رهبر انقلاب درباره حوادث اخیر
- رأفت اسلامی مبنا باشد
- شهروندان عادی که بدون داشتن هیچگونه نقشی در اعتراضات و اغتشاش های اخیر جان باختهاند در حکم «شهید» محسوب شده و خانوادههای آنان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار می گیرند
- پرداخت دیه قربانیانی که به هر نحو جان خود را از دست داده اند و دلجویی از خانوادههای آنان
- حساب خانواده های موجه و آبرومند از فردی که اقدام به عمل مجرمانه نموده جدا شود
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ به نامه دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره نحوه مدیریت وضعیت جانباختگان و مصدومین حوادث بعد از اصلاح قیمت بنزین گفت: نسبت به افراد مشکوک در هر گروه با جهتی که به رأفت اسلامی نزدیکتر است، عمل شود.
به گزارش دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به گزارش ارائه شده از سوی دریابان علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی که چندی قبل پیرامون نحوه مدیریت وضعیت جانباختگان و مصدومین حوادث اخیر خدمت ایشان تقدیم شد، ضمن موافقت با پیشنهادات مطرح شده مقرر فرمودند: «...هرچه سریعتر انجام شود و نسبت به افراد مشکوک در هر گروه با جهتی که به رأفت اسلامی نزدیکتر است، عمل شود.» گزارش ارسالی براساس دستوری که بلافاصله پس از رخدادهای اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به دبیر شورای عالی امنیت ملی برای بررسی دقیق ریشهها، عوامل و دلایل بروز ناآرامیها و همچنین رسیدگی سریع به وضعیت جانباختگان و خانوادههای آنان ابلاغ گردید، تهیه و ارائه شد. در این گزارش پیشنهاد شد که براساس چارچوبهای قانونی موجود شهروندان عادی که بدون داشتن هیچگونه نقشی در اعتراضات و اغتشاشهای اخیر و در میانه درگیریها جان باختهاند، در «حکم شهید» محسوب شده و خانوادههای آنان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار بگیرند.
همچنین درخصوص قربانیانی که در جریان تظاهرات اعتراضی به هر نحو جان خود را از دست دادهاند، موضوع پرداخت دیه و دلجویی از خانوادههای آنان پیشنهاد گردید. در مورد آن دسته از قربانیان حوادث اخیر نیز که به صورت مسلحانه و در درگیری با نیروهای حافظ امنیت کشته شدهاند، مقرر گردید پس از بررسی وضعیت و سوابق خانواده آنان، حساب خانوادههای موجه و آبرومند از فردی که اقدام به عمل مجرمانه نموده جدا شود و خانوادههای آنان متناسباً مورد توجه و دلجویی قرار بگیرند.
مقام معظم رهبری در مورد نحوه مواجهه با خانوادههای گروه سوم نیز که مشکوک به شرارت بودهاند نیز امر بر «رأفت اسلامی» و توجه به خانوادهها نمودند. با توجه به دستور و تأکیدات رهبر معظم انقلاب از چندی قبل کار رسیدگی به پروندههای تشکیل شده برای جانباختگان و مصدومین رخدادهای اخیر در سطح استانها آغاز شده است.
به گزارش دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به گزارش ارائه شده از سوی دریابان علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی که چندی قبل پیرامون نحوه مدیریت وضعیت جانباختگان و مصدومین حوادث اخیر خدمت ایشان تقدیم شد، ضمن موافقت با پیشنهادات مطرح شده مقرر فرمودند: «...هرچه سریعتر انجام شود و نسبت به افراد مشکوک در هر گروه با جهتی که به رأفت اسلامی نزدیکتر است، عمل شود.» گزارش ارسالی براساس دستوری که بلافاصله پس از رخدادهای اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به دبیر شورای عالی امنیت ملی برای بررسی دقیق ریشهها، عوامل و دلایل بروز ناآرامیها و همچنین رسیدگی سریع به وضعیت جانباختگان و خانوادههای آنان ابلاغ گردید، تهیه و ارائه شد. در این گزارش پیشنهاد شد که براساس چارچوبهای قانونی موجود شهروندان عادی که بدون داشتن هیچگونه نقشی در اعتراضات و اغتشاشهای اخیر و در میانه درگیریها جان باختهاند، در «حکم شهید» محسوب شده و خانوادههای آنان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار بگیرند.
همچنین درخصوص قربانیانی که در جریان تظاهرات اعتراضی به هر نحو جان خود را از دست دادهاند، موضوع پرداخت دیه و دلجویی از خانوادههای آنان پیشنهاد گردید. در مورد آن دسته از قربانیان حوادث اخیر نیز که به صورت مسلحانه و در درگیری با نیروهای حافظ امنیت کشته شدهاند، مقرر گردید پس از بررسی وضعیت و سوابق خانواده آنان، حساب خانوادههای موجه و آبرومند از فردی که اقدام به عمل مجرمانه نموده جدا شود و خانوادههای آنان متناسباً مورد توجه و دلجویی قرار بگیرند.
مقام معظم رهبری در مورد نحوه مواجهه با خانوادههای گروه سوم نیز که مشکوک به شرارت بودهاند نیز امر بر «رأفت اسلامی» و توجه به خانوادهها نمودند. با توجه به دستور و تأکیدات رهبر معظم انقلاب از چندی قبل کار رسیدگی به پروندههای تشکیل شده برای جانباختگان و مصدومین رخدادهای اخیر در سطح استانها آغاز شده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تحریم را بردارید در 1+5 مذاکره میکنیم
- راهی جز مقاومت و ایستادگی در برابر تحریم کنندگان نداریم اما روزنه مذاکره را هم نبستهایم
- نسبت به بازداشتیهای اخیر سختگیری نکنیم
- از وزیر نفت می خواهم به طور منظم به مردم درباره اثرات طرح سهمیه بندی بنزین گزارش دهد
گروه سیاسی/ رئیس جمهوری که روز گذشته در بیست و ششمین همایش بیمه و توسعه سخن میگفت، یکی از اهداف بیمه را به حداقل رساندن میزان ریسک دانست و در این رویکرد، برجام را نیز یکی از اقدامات دولت برای کاهش ریسک در زندگی مردم توصیف کرد. حجتالاسلام حسن روحانی از این دریچه، در سخنانی که میتوان آن را گزارشی به ملت ایران توصیف کرد، به تشریح فراز و فرودها و فرآیندهایی پرداخت که در نهایت به توافق برجام منتهی شد، فرآیندی که با تماس تلفنی میان روحانی و اوباما در سال 92 آغاز شد. رئیس جمهوری این اشارات آشکار و پنهان خود را با این گزاره تکمیل کرد که «شعار مذاکره نمیکنم و تحریمها باقی باشد، خیلی راحت است؛ شروع سختیها و گرفتاری با اعلام آمادگی مذاکره است.» همچنان که خود او بار دیگر آمادگی خود را برای گفتوگو با رئیس جمهوری امریکا اعلام کرد، البته با این شرط که تحریمهای ظالمانه و تروریستی این کشور علیه ملت ایران لغو شود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، روحانی در این همایش که با موضوع «افزایش ضریب نفوذ بیمه؛ چالشها و راهکارها» برگزار شد، با بیان اینکه همه تلاش دولت یازدهم و دوازدهم این بوده که ریسک را در زندگی مردم به حداقل کاهش دهد، گفت: معمولاً ریسک را نمیتوانیم به صفر برسانیم اما میتوان با انجام اقداماتی، آن را کاهش داد.
او با اشاره به اینکه وقتی دولت یازدهم آغاز به کار کرد، کشور در تحریم پلکانی قرار داشت، اظهار کرد: براساس تحریمهایی که سازمان ملل هم از آن پشتیبانی میکرد، مجاز بودیم که در آن سال یک میلیون بشکه نفت بفروشیم و از این مقدار سالانه 20 درصد کاهش مییافت. نخستین اقدام دولت این بود که توانست این 20 درصد کاهش فروش نفت را حذف کند، یعنی برای ادامه روند مذاکره، صادرات نفت ایران کاهش پیدا نکند.
رئیس جمهوری با بیان اینکه دومین قدم این بود که ما معتقد بودیم برای حل این مسأله باید مذاکرات در سطح بالاتری انجام شود، اضافه کرد: در همین راستا برای اولین بار پس از انقلاب در سال 92 و در آغاز کار دولت یازدهم بین وزیر امور خارجه ایران و امریکا گفتوگو و مذاکره آغاز شد که این کار ممکن است از دید افرادی که در سیاست سررشته زیادی ندارند، اقدام سادهای به شمار آید در حالی که این کار بسیار مهم و بزرگ بود و دلیل آن این بود که ما به مردم قول داده بودیم، ظرف 100 روز شاهد اولین تحول در این زمینه باشند.
جزئیات مذاکره تلفنی با اوباما
روحانی با اشاره به اینکه مشاوران و همراهانم در سفر نیویورک (سال 92) مرا قانع کردند که برای پیشرفت مذاکرات بهتر است جواب تلفن رئیس جمهوری امریکا را بدهم و این موضوعی بود که مورد تردید من بود، اما وقتی که همه مشاوران و همراهان به اتفاق این نظر را داشتند، قبول کردم، گفت: در آخرین لحظاتی که در نیویورک حضور داشتم، رئیس جمهوری امریکا در هتل محل اقامت با من تماس گرفت و پاسخ تلفن او را دادم و این صحبت کوتاه حدوداً 20 دقیقهای یک لکوموتیو بسیار قوی برای حرکت قطار مذاکره بود.
رئیس جمهوری اظهار کرد: در این گفتوگوی تلفنی چارچوب مذاکرات را مشخص کردیم و رئیس جمهوری امریکا 3 موضوع را برای مذاکره مطرح کرد و من در آن مکالمه گفتم که راجع به 3 موضوع آمادگی برای مذاکره نداریم، اما اگر موضوع اول که مذاکره در مسأله هستهای است، به نتیجه برسد و شما آن را درست انجام دهید، موضوع دوم و سوم هم میتواند در دستور کار مذاکره قرار بگیرد.
روحانی با بیان اینکه این اقدام باعث شد در کمتر از 100 روز به توافق موقت ژنو دست پیدا کنیم، برداشتن موقت تحریم ها در بسیاری از زمینهها و آزاد شدن ماهانه 700 میلیون دلار از داراییهای بلوکه شده ایران را از دستاوردهای توافق ژنو برشمرد و افزود: از جمله توافقهای موقت ژنو این بود که حق غنیسازی ایران به رسمیت شناخته شد. البته هیچکس حتی کارشناسان دولت هم باور نمیکردند که بتوانیم در مذاکرات از 6 قدرت بزرگ دنیا این موضوع را بگیریم، زیرا این برخلاف آن چیزی بود که در قطعنامههای سازمان ملل متحد عنوان شده بود.
روحانی با اشاره به اینکه پس از آن، دور بعدی مذاکرات را با این هدف آغاز کردیم که در پایان آن باید تمامی قطعنامههای فصل هفتمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران یکجا لغو شود که البته بسیاری این را هم دست نیافتنی میدانستند، گفت: این موضوعی بود که هیچ متخصص حقوق بینالملل آن را باور نمیکرد که 6 قطعنامه فصل 7 منشور سازمان ملل متحد که حتی لحظهای آن را اجرا نکردهایم، از سوی شورای امنیت به طور یکجا لغو شود، اما این کار به انجام رسید و پس از توافق در مدت کوتاهی با قطعنامه 2231 قطعنامههای تحریمی علیه ایران لغو شد.
رئیس جمهوری با بیان اینکه پس از توافق هستهای شرایط در بخشهای مختلف تغییر کرد، افزود: به واسطه برجام شرایط مناسبی در کشور ایجاد شد و در این شرایط لازم بود که این قرارداد و توافق را بخوبی حفظ کنیم، البته در آینده خواهم گفت که با چه دردسرهایی توانستیم برجام را نگه داریم و چه فشارهایی بر ما بود اما به هر قیمتی بود، نگذاشتم که ایران ناقض این توافق باشد.
روحانی با اشاره به اینکه دولت سختیهای فراوانی را برای حفظ برجام متحمل شد و این تا زمانی بود که دولت امریکا تغییر کرد و فرد جدیدی روی کار آمد، گفت: در سال 1393 میتوانستیم به توافق نهایی برسیم، اما وزیر خارجه عربستان و نخستوزیر رژیم صهیونیستی به امریکا اطمینان دادند که قیمت نفت را آنچنان پایین میآوریم که ایران مجبور شود هر آنچه را امریکا میگوید، به امضا برساند.
روحانی ادامه داد: در اواخر سال 93 و اوایل 94 که قیمت نفت بسیار پایین بود، توانستیم کشور و اقتصاد را حفظ کرده و تورم را کاهش دهیم و در همین سال 94 بود که تورم تک رقمی شد، رشد اقتصادی کشور افزایش یافت، تورم پایین آمد و شرایط اقتصادی کشور آرامش پیدا کرد و در این شرایط بود که آنها به عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی گفتند که تصورات شما اشتباه بوده و ایران تسلیم نمیشود و آن وقت در سال 94 قرارداد را امضا کردند.
مذاکره نکردن سادهتر از گفتوگو
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه تلاشگران صنعت بیمه کشور متخصصان کاهش ریسک در زندگی مردم هستند و این وظیفه در ابعاد دیگر به عهده دولت است، افزود: دولت باید ریسک مردم را کاهش داده و شرایط را برای تعالی و توسعه کشور آماده کند وگرنه اینکه بخواهیم بگوییم مذاکره نمیکنیم، یک شعار ساده است که هر کسی میتواند آن را بگوید اما زمانی که گفتیم مذاکره میکنیم، تازه در ابتدای گرفتاری قرار گرفتهایم، چرا که باید در مراحل مختلف با بحث، جدل و استدلال و نظرات حقوقدانان و اقتصاددانان مختلف همراه باشیم.
روحانی با اشاره به اینکه از تحریم و عدم مذاکره همه دنیا، منطقه و ملت ایران ضرر میکنند، گفت: ما دولتی نبودیم که از زیر بار یک مسئولیت سخت فرار کنیم و هیچ وقت این کار را انجام ندادیم و میدانستیم که انجام دادن برخی از امور چه سختیهایی به دنبال دارد؛ میدانستم که اگر در نیویورک جواب تلفن رئیس جمهوری امریکا را بدهم، در فرودگاه مهرآباد تهران عدهای افراطی میآیند و لنگه کفش پرتاب میکنند اما همه را به جان خریدم چرا که این چیزها برایم مهم نبود و آنچه اهمیت داشت، این بود که وجدانم راحت بوده و به قولی که به مردم دادهام، پایبند باشم و بودم.
رئیس جمهوری افزود: در آن دوران شرایط کشور را آرام کردیم، اما مجدداً رژیم صهیونیستی، عربستان و افراطیون امریکا بر سر ترامپ کلاه گذاشتند، به گونهای که بزرگترین کلاهی که سر ترامپ رفت، در موضوع برجام بود؛ به او گفتند که «اگر از برجام خارج شده و تحریمهای فوقالعاده را علیه ایران اعمال کنید، این نظام سقوط خواهد کرد و آن وقت پیروز بزرگ تاریخ هستی و خواهی گفت که بعد از 41 سال رئیس جمهوری بودم که ایران را درهم شکستم.»
روحانی اظهار کرد: آنان آنچنان اطمینان پیدا کرده بودند که گفتند وقتی بالاترین تحریم تاریخ در 13 آبان سال 97 اعمال و اجرا شود، امکان ندارد که ایران تا 11 دی ماه بتواند به حکومت ادامه دهد و خودشان هم به صراحت اعلام میکردند که در ماه ژانویه در ایران خواهند بود.
رئیس جمهوری ادامه داد: ترامپ میخواست ادایی شبیه ریگان راجع به شوروی سابق دربیاورد و نمیدانست که ملت، جامعه، فرهنگ، جوانان، کارآفرینان و مسئولان ایران برای استقلال و عزت کشورشان تا پای جان میایستند.
رئیس جمهوری با بیان اینکه باید در ذهنها و در تاریخ بماند که ایران با 6 قدرت بزرگ جهانی قراردادی را امضا کرد که آنان آن را زیر پا گذاشتند و ما ناقض نبودیم، اضافه کرد: هنوز هم به این توافق عمل میکنیم و اگر امروز هم کاهش تعهدات داریم، در چارچوب همین قرارداد است.
چرا با ترامپ در نیویورک دیدار نکردم
روحانی با بیان اینکه امروز به دنبال حل مسائل هستند و بیشتر از همه امریکا به دنبال این موضوع است، گفت: در نیویورک، امریکاییها در ذهن سران کشورها این موضوع را جا انداخته بودند که همه کارها با گفتوگو درست میشود و اشکال از طرف ایران است و نمیخواهد مذاکره کند، امریکا میخواست باری را که بر دوش داشت، به ایران منتقل کند و این را نه یک نفر از سران، بلکه تمام کسانی که با من دیدار داشتند، گفتند و خواستار این بودند که ملاقات با رئیس جمهوری امریکا را قبول کنم.
رئیس جمهوری ادامه داد: میخواستیم این توطئه و نقشه را بشکنیم و به همه دنیا بگوییم که برای ملاقات و ارتباط مشکلی نداریم، بلکه میخواهیم ابتدا رئیس جمهوری امریکا تمامی تحریمها را بردارد و ساعتی بعد ملاقات خواهیم کرد.
روحانی افزود: این حربه را از دست امریکاییها گرفتیم و اعلام کردیم که اگر امریکا همه تحریمها علیه ایران را بردارد، ساعتی بعد میتوانیم ملاقات داشته باشیم چرا که همه سران 1+5 در نیویورک حضور داشتند، منتها امریکاییها میخواستند ابتدا ملاقات انجام شود و پس از آن در مورد لغو تحریمها گفتوگو کنند و این بدان معنا بود که میخواستند به هوش ایرانی و ملت ایران تردید وارد کنند و این در حالی است که ما نه میخواهیم کلاه سرمان برود و نه میخواهیم کلاه سر کسی بگذاریم.
رئیس جمهوری با بیان اینکه امروز هم این موضوعات مطرح است و کشورهایی پیامهایی در این باره عنوان میکنند، گفت: خدمت ملت ایران میگویم هر وقت امریکا حاضر شود تحریم غلط، غیرقانونی، ظالمانه و تروریستی خود را کنار بگذارد، بلافاصله سران ایران و 1+5 میتوانند با هم ملاقات کنند و ما در این باره هیچ مشکلی نداریم.
روحانی با تأکید بر اینکه ایران در موضوع تحریم نه آغازگر و مقصر بوده و نه امروز لجبازی میکند، گفت: در ذهن برخی افراد و جوانان این مسأله وجود دارد که به دنبال لجبازی هستیم، در حالی که باید برویم مذاکره کنیم و تحریمها را به پایان برسانیم و این در حالی است که ما این بهانه را از آنان گرفتهایم و معتقدیم که تحریمهای غلط و ظالمانه باید در ابتدا کنار گذاشته شود و بعد صحبت از مذاکره کنیم.
رئیس جمهوری با بیان اینکه در شرایطی که حق ما تأمین نشود، همه باید دست به دست هم داده و در کنار هم ایستادگی کنیم، تأکید کرد: در این شرایط 16 آذر دانشگاههای ما باید این باشد که بگوید راه برای ایستادگی و مقابله در برابر اقدامات تروریستی اقتصادی امریکا چیست و در تمام دانشگاهها همه دانشجوها و اساتید باید یک شعار را امسال داشته باشند و آن شعار علیه ترور اقتصادی و تروریستهای اقتصادی و آمادگی برای ایستادگی و مقابله در برابر تحریمهای ظالمانه است.
بـــرش
نسبت به بازداشتیهای اخیر سختگیری نکنیم
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به اینکه در حوادث چند روز گذشته دچار مسائلی شدیم که البته در سال 98 قابل پیشبینی بود و این را به دوستان گفته بودم، خاطرنشان کرد: در میان دستگیر شدگان حوادث اخیر برخی افراد اصلاً گناهی ندارند که باید آزاد شوند و عدهای دیگر هم مرتکب اشتباهی شدهاند که نباید نسبت به آنها سختگیری کنیم؛ جوانی بوده که به خیابان آمده و شعاری داده است و حالا نباید نسبت به او سختگیری کنیم.
او اضافه کرد: در این حوادث عدهای با سلاح سرد و گرم آمدهاند و فروشگاهها را تاراج کرده و آتش زدند که باید این افراد تفکیک شوند و قوه قضائیه تلاش بیشتری داشته باشد. البته با مجرمان هم باید در حد قانون برخورد شود و با کسانی که تخلف و جرم کوچکی مرتکب شدهاند نیز با رأفت اسلامی برخورد شود.
رئیس جمهوری با بیان اینکه آن افرادی که به صورت سازمان یافته در این حوادث حضور پیدا کردهاند و اعترافات آنان در آینده پخش خواهد شد و برنامهریزیشان برای این اقدامات بیش از 2 سال بوده است، افزود: آنان سال گذشته و امسال در مقاطع مختلف میخواستند این اقدامات را به انجام برسانند و برای امسال برنامهریزیشان برای اواخر دیماه و ایام نزدیک به انتخابات بود اما وقتی که این طرح اعلام شد، اربابان آنان از خارج از کشور به آنان گفتند که الان موقعیت خوبی به وجود آمده است و آنان را به خیابانها کشاندند.
روحانی با بیان اینکه وزیر کشور روز گذشته گزارش مفصلی از جریانات اخیر از ابتدا تا پایان به من ارائه کرده است، گفت: هیأتی 3 نفره متشکل از معاون حقوقی رئیس جمهوری، وزیر کشور و وزیر دادگستری تعیین کردم تا همه موارد را بررسی کرده و در اسرع وقت گزارش آن را ارائه کنند.
رئیس جمهوری با اشاره به کشته شدن عدهای از مردم در حوادث اخیر و مسائلی که در این زمینه مطرح است، گفت: برخی به طور اتفاقی به خیابان آمده و در حادثهای کشته شدند، عدهای برای دفاع از محل کسب یا خانه خود کشته شدهاند که اینها در مواردی حکم شهید دارند و برخی نیز با گلولههایی کشته شدند که البته با پزشکی قانونی میتوان مشخص کرد که این گلولهها از آن دستهای نبوده که در اختیار نیروهای نظامی قرار دارد یا گلولههای شکاری یا دیگر گلولهها بوده است.
روحانی افزود: همه آنانی که در این حوادث کشته شدهاند آشوبگر نبودند و اگر کسی در محله یا شهری کشته شده است، نباید فوراً بگوییم که او آشوبگر بوده، بلکه ممکن است بیگناه بوده یا میخواسته از خود دفاع کند یا داشته عبور میکرده و یا یک شعار ساده داده است. رئیس جمهوری اظهار کرد: از این هیأت 3 نفره میخواهم که گزارش نهایی خود را هر چه سریعتر تهیه کرده و به من ارائه کنند و بیمهها نیز در حد توان نسبت به جبران خسارت آنهایی که آسیب دیدهاند اقدام کنند. روحانی تأکید کرد: ملت ایران در این حوادث بزرگواری و عظمت خود را نشان دادند و امیدواریم همگی بتوانیم خادمان خوبی برای این مردم بزرگوار باشیم.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، روحانی در این همایش که با موضوع «افزایش ضریب نفوذ بیمه؛ چالشها و راهکارها» برگزار شد، با بیان اینکه همه تلاش دولت یازدهم و دوازدهم این بوده که ریسک را در زندگی مردم به حداقل کاهش دهد، گفت: معمولاً ریسک را نمیتوانیم به صفر برسانیم اما میتوان با انجام اقداماتی، آن را کاهش داد.
او با اشاره به اینکه وقتی دولت یازدهم آغاز به کار کرد، کشور در تحریم پلکانی قرار داشت، اظهار کرد: براساس تحریمهایی که سازمان ملل هم از آن پشتیبانی میکرد، مجاز بودیم که در آن سال یک میلیون بشکه نفت بفروشیم و از این مقدار سالانه 20 درصد کاهش مییافت. نخستین اقدام دولت این بود که توانست این 20 درصد کاهش فروش نفت را حذف کند، یعنی برای ادامه روند مذاکره، صادرات نفت ایران کاهش پیدا نکند.
رئیس جمهوری با بیان اینکه دومین قدم این بود که ما معتقد بودیم برای حل این مسأله باید مذاکرات در سطح بالاتری انجام شود، اضافه کرد: در همین راستا برای اولین بار پس از انقلاب در سال 92 و در آغاز کار دولت یازدهم بین وزیر امور خارجه ایران و امریکا گفتوگو و مذاکره آغاز شد که این کار ممکن است از دید افرادی که در سیاست سررشته زیادی ندارند، اقدام سادهای به شمار آید در حالی که این کار بسیار مهم و بزرگ بود و دلیل آن این بود که ما به مردم قول داده بودیم، ظرف 100 روز شاهد اولین تحول در این زمینه باشند.
جزئیات مذاکره تلفنی با اوباما
روحانی با اشاره به اینکه مشاوران و همراهانم در سفر نیویورک (سال 92) مرا قانع کردند که برای پیشرفت مذاکرات بهتر است جواب تلفن رئیس جمهوری امریکا را بدهم و این موضوعی بود که مورد تردید من بود، اما وقتی که همه مشاوران و همراهان به اتفاق این نظر را داشتند، قبول کردم، گفت: در آخرین لحظاتی که در نیویورک حضور داشتم، رئیس جمهوری امریکا در هتل محل اقامت با من تماس گرفت و پاسخ تلفن او را دادم و این صحبت کوتاه حدوداً 20 دقیقهای یک لکوموتیو بسیار قوی برای حرکت قطار مذاکره بود.
رئیس جمهوری اظهار کرد: در این گفتوگوی تلفنی چارچوب مذاکرات را مشخص کردیم و رئیس جمهوری امریکا 3 موضوع را برای مذاکره مطرح کرد و من در آن مکالمه گفتم که راجع به 3 موضوع آمادگی برای مذاکره نداریم، اما اگر موضوع اول که مذاکره در مسأله هستهای است، به نتیجه برسد و شما آن را درست انجام دهید، موضوع دوم و سوم هم میتواند در دستور کار مذاکره قرار بگیرد.
روحانی با بیان اینکه این اقدام باعث شد در کمتر از 100 روز به توافق موقت ژنو دست پیدا کنیم، برداشتن موقت تحریم ها در بسیاری از زمینهها و آزاد شدن ماهانه 700 میلیون دلار از داراییهای بلوکه شده ایران را از دستاوردهای توافق ژنو برشمرد و افزود: از جمله توافقهای موقت ژنو این بود که حق غنیسازی ایران به رسمیت شناخته شد. البته هیچکس حتی کارشناسان دولت هم باور نمیکردند که بتوانیم در مذاکرات از 6 قدرت بزرگ دنیا این موضوع را بگیریم، زیرا این برخلاف آن چیزی بود که در قطعنامههای سازمان ملل متحد عنوان شده بود.
روحانی با اشاره به اینکه پس از آن، دور بعدی مذاکرات را با این هدف آغاز کردیم که در پایان آن باید تمامی قطعنامههای فصل هفتمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران یکجا لغو شود که البته بسیاری این را هم دست نیافتنی میدانستند، گفت: این موضوعی بود که هیچ متخصص حقوق بینالملل آن را باور نمیکرد که 6 قطعنامه فصل 7 منشور سازمان ملل متحد که حتی لحظهای آن را اجرا نکردهایم، از سوی شورای امنیت به طور یکجا لغو شود، اما این کار به انجام رسید و پس از توافق در مدت کوتاهی با قطعنامه 2231 قطعنامههای تحریمی علیه ایران لغو شد.
رئیس جمهوری با بیان اینکه پس از توافق هستهای شرایط در بخشهای مختلف تغییر کرد، افزود: به واسطه برجام شرایط مناسبی در کشور ایجاد شد و در این شرایط لازم بود که این قرارداد و توافق را بخوبی حفظ کنیم، البته در آینده خواهم گفت که با چه دردسرهایی توانستیم برجام را نگه داریم و چه فشارهایی بر ما بود اما به هر قیمتی بود، نگذاشتم که ایران ناقض این توافق باشد.
روحانی با اشاره به اینکه دولت سختیهای فراوانی را برای حفظ برجام متحمل شد و این تا زمانی بود که دولت امریکا تغییر کرد و فرد جدیدی روی کار آمد، گفت: در سال 1393 میتوانستیم به توافق نهایی برسیم، اما وزیر خارجه عربستان و نخستوزیر رژیم صهیونیستی به امریکا اطمینان دادند که قیمت نفت را آنچنان پایین میآوریم که ایران مجبور شود هر آنچه را امریکا میگوید، به امضا برساند.
روحانی ادامه داد: در اواخر سال 93 و اوایل 94 که قیمت نفت بسیار پایین بود، توانستیم کشور و اقتصاد را حفظ کرده و تورم را کاهش دهیم و در همین سال 94 بود که تورم تک رقمی شد، رشد اقتصادی کشور افزایش یافت، تورم پایین آمد و شرایط اقتصادی کشور آرامش پیدا کرد و در این شرایط بود که آنها به عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی گفتند که تصورات شما اشتباه بوده و ایران تسلیم نمیشود و آن وقت در سال 94 قرارداد را امضا کردند.
مذاکره نکردن سادهتر از گفتوگو
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه تلاشگران صنعت بیمه کشور متخصصان کاهش ریسک در زندگی مردم هستند و این وظیفه در ابعاد دیگر به عهده دولت است، افزود: دولت باید ریسک مردم را کاهش داده و شرایط را برای تعالی و توسعه کشور آماده کند وگرنه اینکه بخواهیم بگوییم مذاکره نمیکنیم، یک شعار ساده است که هر کسی میتواند آن را بگوید اما زمانی که گفتیم مذاکره میکنیم، تازه در ابتدای گرفتاری قرار گرفتهایم، چرا که باید در مراحل مختلف با بحث، جدل و استدلال و نظرات حقوقدانان و اقتصاددانان مختلف همراه باشیم.
روحانی با اشاره به اینکه از تحریم و عدم مذاکره همه دنیا، منطقه و ملت ایران ضرر میکنند، گفت: ما دولتی نبودیم که از زیر بار یک مسئولیت سخت فرار کنیم و هیچ وقت این کار را انجام ندادیم و میدانستیم که انجام دادن برخی از امور چه سختیهایی به دنبال دارد؛ میدانستم که اگر در نیویورک جواب تلفن رئیس جمهوری امریکا را بدهم، در فرودگاه مهرآباد تهران عدهای افراطی میآیند و لنگه کفش پرتاب میکنند اما همه را به جان خریدم چرا که این چیزها برایم مهم نبود و آنچه اهمیت داشت، این بود که وجدانم راحت بوده و به قولی که به مردم دادهام، پایبند باشم و بودم.
رئیس جمهوری افزود: در آن دوران شرایط کشور را آرام کردیم، اما مجدداً رژیم صهیونیستی، عربستان و افراطیون امریکا بر سر ترامپ کلاه گذاشتند، به گونهای که بزرگترین کلاهی که سر ترامپ رفت، در موضوع برجام بود؛ به او گفتند که «اگر از برجام خارج شده و تحریمهای فوقالعاده را علیه ایران اعمال کنید، این نظام سقوط خواهد کرد و آن وقت پیروز بزرگ تاریخ هستی و خواهی گفت که بعد از 41 سال رئیس جمهوری بودم که ایران را درهم شکستم.»
روحانی اظهار کرد: آنان آنچنان اطمینان پیدا کرده بودند که گفتند وقتی بالاترین تحریم تاریخ در 13 آبان سال 97 اعمال و اجرا شود، امکان ندارد که ایران تا 11 دی ماه بتواند به حکومت ادامه دهد و خودشان هم به صراحت اعلام میکردند که در ماه ژانویه در ایران خواهند بود.
رئیس جمهوری ادامه داد: ترامپ میخواست ادایی شبیه ریگان راجع به شوروی سابق دربیاورد و نمیدانست که ملت، جامعه، فرهنگ، جوانان، کارآفرینان و مسئولان ایران برای استقلال و عزت کشورشان تا پای جان میایستند.
رئیس جمهوری با بیان اینکه باید در ذهنها و در تاریخ بماند که ایران با 6 قدرت بزرگ جهانی قراردادی را امضا کرد که آنان آن را زیر پا گذاشتند و ما ناقض نبودیم، اضافه کرد: هنوز هم به این توافق عمل میکنیم و اگر امروز هم کاهش تعهدات داریم، در چارچوب همین قرارداد است.
چرا با ترامپ در نیویورک دیدار نکردم
روحانی با بیان اینکه امروز به دنبال حل مسائل هستند و بیشتر از همه امریکا به دنبال این موضوع است، گفت: در نیویورک، امریکاییها در ذهن سران کشورها این موضوع را جا انداخته بودند که همه کارها با گفتوگو درست میشود و اشکال از طرف ایران است و نمیخواهد مذاکره کند، امریکا میخواست باری را که بر دوش داشت، به ایران منتقل کند و این را نه یک نفر از سران، بلکه تمام کسانی که با من دیدار داشتند، گفتند و خواستار این بودند که ملاقات با رئیس جمهوری امریکا را قبول کنم.
رئیس جمهوری ادامه داد: میخواستیم این توطئه و نقشه را بشکنیم و به همه دنیا بگوییم که برای ملاقات و ارتباط مشکلی نداریم، بلکه میخواهیم ابتدا رئیس جمهوری امریکا تمامی تحریمها را بردارد و ساعتی بعد ملاقات خواهیم کرد.
روحانی افزود: این حربه را از دست امریکاییها گرفتیم و اعلام کردیم که اگر امریکا همه تحریمها علیه ایران را بردارد، ساعتی بعد میتوانیم ملاقات داشته باشیم چرا که همه سران 1+5 در نیویورک حضور داشتند، منتها امریکاییها میخواستند ابتدا ملاقات انجام شود و پس از آن در مورد لغو تحریمها گفتوگو کنند و این بدان معنا بود که میخواستند به هوش ایرانی و ملت ایران تردید وارد کنند و این در حالی است که ما نه میخواهیم کلاه سرمان برود و نه میخواهیم کلاه سر کسی بگذاریم.
رئیس جمهوری با بیان اینکه امروز هم این موضوعات مطرح است و کشورهایی پیامهایی در این باره عنوان میکنند، گفت: خدمت ملت ایران میگویم هر وقت امریکا حاضر شود تحریم غلط، غیرقانونی، ظالمانه و تروریستی خود را کنار بگذارد، بلافاصله سران ایران و 1+5 میتوانند با هم ملاقات کنند و ما در این باره هیچ مشکلی نداریم.
روحانی با تأکید بر اینکه ایران در موضوع تحریم نه آغازگر و مقصر بوده و نه امروز لجبازی میکند، گفت: در ذهن برخی افراد و جوانان این مسأله وجود دارد که به دنبال لجبازی هستیم، در حالی که باید برویم مذاکره کنیم و تحریمها را به پایان برسانیم و این در حالی است که ما این بهانه را از آنان گرفتهایم و معتقدیم که تحریمهای غلط و ظالمانه باید در ابتدا کنار گذاشته شود و بعد صحبت از مذاکره کنیم.
رئیس جمهوری با بیان اینکه در شرایطی که حق ما تأمین نشود، همه باید دست به دست هم داده و در کنار هم ایستادگی کنیم، تأکید کرد: در این شرایط 16 آذر دانشگاههای ما باید این باشد که بگوید راه برای ایستادگی و مقابله در برابر اقدامات تروریستی اقتصادی امریکا چیست و در تمام دانشگاهها همه دانشجوها و اساتید باید یک شعار را امسال داشته باشند و آن شعار علیه ترور اقتصادی و تروریستهای اقتصادی و آمادگی برای ایستادگی و مقابله در برابر تحریمهای ظالمانه است.
بـــرش
نسبت به بازداشتیهای اخیر سختگیری نکنیم
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به اینکه در حوادث چند روز گذشته دچار مسائلی شدیم که البته در سال 98 قابل پیشبینی بود و این را به دوستان گفته بودم، خاطرنشان کرد: در میان دستگیر شدگان حوادث اخیر برخی افراد اصلاً گناهی ندارند که باید آزاد شوند و عدهای دیگر هم مرتکب اشتباهی شدهاند که نباید نسبت به آنها سختگیری کنیم؛ جوانی بوده که به خیابان آمده و شعاری داده است و حالا نباید نسبت به او سختگیری کنیم.
او اضافه کرد: در این حوادث عدهای با سلاح سرد و گرم آمدهاند و فروشگاهها را تاراج کرده و آتش زدند که باید این افراد تفکیک شوند و قوه قضائیه تلاش بیشتری داشته باشد. البته با مجرمان هم باید در حد قانون برخورد شود و با کسانی که تخلف و جرم کوچکی مرتکب شدهاند نیز با رأفت اسلامی برخورد شود.
رئیس جمهوری با بیان اینکه آن افرادی که به صورت سازمان یافته در این حوادث حضور پیدا کردهاند و اعترافات آنان در آینده پخش خواهد شد و برنامهریزیشان برای این اقدامات بیش از 2 سال بوده است، افزود: آنان سال گذشته و امسال در مقاطع مختلف میخواستند این اقدامات را به انجام برسانند و برای امسال برنامهریزیشان برای اواخر دیماه و ایام نزدیک به انتخابات بود اما وقتی که این طرح اعلام شد، اربابان آنان از خارج از کشور به آنان گفتند که الان موقعیت خوبی به وجود آمده است و آنان را به خیابانها کشاندند.
روحانی با بیان اینکه وزیر کشور روز گذشته گزارش مفصلی از جریانات اخیر از ابتدا تا پایان به من ارائه کرده است، گفت: هیأتی 3 نفره متشکل از معاون حقوقی رئیس جمهوری، وزیر کشور و وزیر دادگستری تعیین کردم تا همه موارد را بررسی کرده و در اسرع وقت گزارش آن را ارائه کنند.
رئیس جمهوری با اشاره به کشته شدن عدهای از مردم در حوادث اخیر و مسائلی که در این زمینه مطرح است، گفت: برخی به طور اتفاقی به خیابان آمده و در حادثهای کشته شدند، عدهای برای دفاع از محل کسب یا خانه خود کشته شدهاند که اینها در مواردی حکم شهید دارند و برخی نیز با گلولههایی کشته شدند که البته با پزشکی قانونی میتوان مشخص کرد که این گلولهها از آن دستهای نبوده که در اختیار نیروهای نظامی قرار دارد یا گلولههای شکاری یا دیگر گلولهها بوده است.
روحانی افزود: همه آنانی که در این حوادث کشته شدهاند آشوبگر نبودند و اگر کسی در محله یا شهری کشته شده است، نباید فوراً بگوییم که او آشوبگر بوده، بلکه ممکن است بیگناه بوده یا میخواسته از خود دفاع کند یا داشته عبور میکرده و یا یک شعار ساده داده است. رئیس جمهوری اظهار کرد: از این هیأت 3 نفره میخواهم که گزارش نهایی خود را هر چه سریعتر تهیه کرده و به من ارائه کنند و بیمهها نیز در حد توان نسبت به جبران خسارت آنهایی که آسیب دیدهاند اقدام کنند. روحانی تأکید کرد: ملت ایران در این حوادث بزرگواری و عظمت خود را نشان دادند و امیدواریم همگی بتوانیم خادمان خوبی برای این مردم بزرگوار باشیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

همذاتپنداری نسل امروز با دیروز
علی اصغر دشتی
نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر
علی اصغر دشتی جدیدترین نمایش خود بهنام «زیراکس» را از هفتم آذر ماه در تالار حافظ روی صحنه برده است؛ نمایشی که به پیشنهاد خانه بینالملل بامداد و با همراهی 15 نفر از هنرجویان فارغالتحصیل بازیگری این مؤسسه تولید شده است. دشتی از چهرههای شناختهشده تئاتر است که در سالهای اخیر نمایشهایی مثل «نامبرده» و «متاستاز» را روی صحنه برده است.
از زمانی که ساخت و ساز اجرای «متاستاز» بر اساس رویکرد عواطف معاصر جمعی در سال ۱۳۹۴ شروع شد، تجربه تازهای را در ارتباط با تماشاگر جستوجو میکردم. در متاستاز «همپا»های بیماران مبتلا به سرطان و گسترش توجه به آنها پایههای اصلی متاستاز را شکل میداد. در عین حال وجوه مستند، رجوع به تجربیات شخصی اجراگران و توجه ویژه به بدن آن اجرا را ساخت. در «نامبرده» عواطف معاصر فردی و تلاش برای سرایت جمعی آن معیار بود.همچنان مواد اجرا از تجربه شخصی و بر اساس مستندات رخ داده فراهم شد و بدن دوباره بهعنوان بهترین راه برای بیان مسأله انتخاب شد. حالا در تجربهای که به دعوت خانه بینالملل بامداد و با همراهی هنرجویان بازیگری این مؤسسه انجام شده است، با استفاده از همان رویکرد و با برگزاری یک کارگاه بلند مدت «زیراکس» ساخته شد. از شروع کارگاه بنا را بر شکلگیری متن در هنگام تمرین گذاشتیم. بنابراین کارگاه ما با جستوجو در باب مسائل هنرجویان آغاز شد. مرحلهای طولانی و پر فراز و نشیب که با دو پرسش اساسی بهنقطه عطف خود رسید: «آیا زمانی رفتاری از پدر یا مادر خود دیدهاید که دلتان خواسته از آن رفتار فرار کنید؟» و «آیا در زمان دیگری از زندگی متوجه شدهاید که خودتان به همان رفتار شبیه شدهاید؟» سپس سرازیر شدن خرده رفتارهایی در دو مقطع زمانی «گذشته» و «حال» که هرکدام پاسخی بود به یکی از دو پرسش بالا. «زیراکس» تلاش میکند تا از طریق فرم بیانی خود و با ترکیب یا همنشینی دو پدیده «فرمالیسم» و «رئالیسم»خرده رفتارهای اجتماعی و خانوادگی ما را به گونهای بیان کند تا رابطه شبیهسازی شده دیروز و امروز در هم آمیخته شود. دو پرسش اساسی که نقطه عطف ساخته شدن زیراکس بوده برای تماشای «زیراکس» هم کارکرد دارد. آنچه در نهایت ساخته شد مواد اولیه خود را از تجربههای تکتک افراد گروه بهدست آورد. حالا این تجربه در تالار حافظ روی صحنه است. میزان شدنها و نشدنهای این تجربه فقط در مقابل دیدگان تماشاگران است که قابل بررسی و اندازهگیری میشود. جوانانی در این تجربه حضور دارند که با انگیزه و اشتیاق و امید روزهای ناامیدی خود را سپری میکنند. توجه و تماشای مسائل و رؤیاهای آنها بزرگترین هدیهای است که تماشاگران دریافت خواهند کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

فرصتی که نباید دریغ شود
لیلی گلستان
مترجم و گالریدار
لیلی گلستان از مترجمان با سابقه و مدیر گالری گلستان است که در رویدادهای رقابتی هنرهای تجسمی بارها بهعنوان داور حضور داشته و نقش مهمی در شناسایی و معرفی هنرمندان جوان به جامعه تجسمی ایفا کرده است؛ نمونهاش جایزه ورسوس که گلستان یکی از داوران نهایی آن بود و جدیدترین دورههای بعد از نهایی شدن آثار انتخابشده در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود. گلستان حضور این رویدادها را عاملی انگیزهبخش برای جوانان میداند.
برگزاری رویدادهای رقابتی ویژه جوانان هنرمند بسیار مفید است و هر چه تعداد آنها بیشتر شود بهتر موجب تشویق جوانان خواهد بود. چرا که آنها نمیتوانند همیشه آثار خود را در گالریها نمایش دهند و وقتی کارشان در رویدادی حاضر شود و داوری بشود اگر جایزه هم ببرند تشویق میشوند و این اتفاق برای آینده آنها بسیار خوب و دلگرمکننده است. این رویدادها مانند یک غربال میماند و داوران کار جوانها را الک میکنند تا خوبها باقی بمانند. پس این هنرمندان خوب را باید حمایت کرد و تنها جایزه دادن به آنها کفایت نمیکند، بلکه باید گالریها یا خود آن مجموعهای که رویداد را برگزار کرده است از آنها حمایت کند.
اما نگاه داوران در رویدادها متفاوت است. استاد دانشگاه یک نوع قضاوت دارد، هنرمند بر مبنای دیگری قضاوت میکند و گالریدار نگاه دیگری دارد. به نظرم این تنوع در چینش گروه داوری بسیار خوب است و زمانی که یک هنرمند از نظر همه این افراد با رویکردهای متفاوت انتخاب میشود به معنای آن است که توانسته همه آنها را راضی کند. البته دورهای که من داور ورسوس بودم این رویداد به مجسمه اختصاص داشت و به خاطر دارم که کیفیت کارها واقعاً عالی بود و ما به سختی توانستیم نفرات برگزیده را انتخاب کنیم چون بیشتر کارها خیلی خوب بودند.
من بیش از ۲۰ سال است که نمایشگاه «صد اثر صد هنرمند» را برگزار میکنم و بیشتر شرکتکنندگان آن جوانهایی هستند که برای اولین بار کارشان روی دیوار میرود و پیش از این سابقه برگزاری نمایشگاه نداشتهاند. با توجه به اینکه آنها هنوز معروف نشدهاند، با وجود آثار خوبی که دارند قیمت کارشان ارزان است. ما این افراد را کشف و معرفی میکنیم و مردم هم آثار آنها را خریداری میکنند و این نشان میدهد که خریدار به زیباییشناسی اثر توجه کرده و بهنام هنرمند توجهی نداشته است. اما کلکسیونرها که علاقه به گردآوری مجموعه دارند آثار هنرمندان مطرح را خریداری میکنند. اما نکته مهم حمایت از این جوانان است؛ چه در بخش خصوصی و چه دولتی. شرکتها، کارخانهها و مؤسساتی که رویدادهایی مانند ورسوس، دامون فر و... را برگزار میکنند بسیار کار خوبی انجام میدهند که وارد حوزه هنر میشوند و این رویدادها باعث تشویق جوانها است و این امکان را به جوانها میدهند تا خودشان را مطرح کنند. بسیار خوب است که سایر شرکتها و کارخانهها هم تشویق شوند و چنین کاری را انجام دهند. البته در بخش دولتی هم جشنواره هنرهای تجسمی جوانان سالهاست که در شهرهای مختلف ایران برگزار میشود و از نظر من این اتفاق نیز بسیار عالی است و هر کسی و در هر جایگاهی که قرار دارد اگر چنین اقداماتی انجام دهد بسیار مفید است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

استراماچونی میتواند استقلال را قهرمان کند
حامد جیرودی / استقلال در حالی امروز برابر شهرخودرو یکی دیگر از دیدارهای حساس خود را برگزار میکند که هفته پیش مصاف تمام عیاری برابر سپاهان داشت. دیداری که اگرچه با تساوی به پایان رسید ولی شاگردان آندرهآ استراماچونی، فوتبالی قابل تحسین به نمایش گذاشتند و حالا بسیاری از کارشناسان استقلال را یکی از مدعیان اصلی قهرمانی لیگ نوزدهم میدانند.
سرمربی استقلال در لیگهای دهم، یازدهم و پانزدهم درباره ارزیابیاش از لیگ جاری به خبرنگار «ایران» گفت: «دیدار سپاهان و استقلال بسیار دیدنی بود و نشان داد که دو تیم میتوانند در حد قهرمانی باشند. البته هنوز زود است که بخواهیم درباره قهرمانی صحبت کنیم چون تیمهای مدعی دیگری همچون پرسپولیس و تراکتور هم هستند. شهرخودرو را هم نمیتوان دستکم گرفت و فکر میکنم بازی امروز استقلال برابر این تیم بازی خوبی شود. استقلال در بازی با سپاهان نشان داد که به هماهنگی خوبی رسیده است. بازیکنان استقلال، نیروی هوایی سپاهان را بی اثر کردند و استنلی کیروش نه تنها کاری از پیش نبرد بلکه اگر خطای هند واضح او گرفته میشد، استقلال میتوانست به 3 امتیاز برسد. استقلال روز به روز درحال بهتر شدن است و برنامههای تاکتیکی استراماچونی در زمین اجرا میشود. عملکرد فعلی استقلال با اوایل فصل قابل مقایسه نیست. در هر حال تیمی که تغییرات زیادی داشته، به زمان احتیاج دارد. یکی از خصوصیات خوب استرا این است که به تیمش انسجام داده است؛ هم از لحاظ روحی- روانی و هم اینکه خودش بی حاشیه است و حتی از مرخصیهایش استفاده نمیکند. او مثل برخی مربیها نیست که تا یک روز تعطیل میشوند، به خارج میروند. استراماچونی با انگیزه بالایی کار میکند و برای موفقیتش در استقلال به او تبریک میگویم.»
استقلالیها بعد از لیگ دوازدهم در حسرت قهرمانی ماندهاند. آیا استراماچونی میتواند هواداران استقلال را به جام برساند؟ پاسخ مظلومی به این سؤال مثبت است: «بله میتواند قهرمانی را به دست آورد ولی راه طولانی در پیش دارد. تیمها نسبت به روش استقلال شناخت پیدا کردهاند و مسلماً برای خنثی کردن تاکتیک استقلال برنامهریزی میکنند. استقلال 2-5-3 خطی بازی میکند ولی در طول بازی چرخشش سیستم دارد. با این حال مربیان دیگر هم با آنالیزهایشان، سیستم را شناسایی میکنند و ادامه موفقیت بستگی به استراماچونی و تغییرات مورد نیاز در روش تیمش دارد.»
او درباره درخشش مهدی قائدی و شیخ دیاباته در خط حمله استقلال هم صحبت کرد: «این 2 بازیکن خیلی خوب با هم هماهنگ شدهاند و به قول معروف بازیشان به هم میخورد. استقلال قبلاً هم از این زوجها داشته. سالها جواد زرینچه و مجید نامجومطلق را داشت که در سمت راست بسیار با هم هماهنگ بودند. الان هم در استقلال زوج سازی شده و این زوجها برای هر دفاعی روی زمین و هوا خطرناک هستند. یکی 5 گل زده و دیگری 6 گل. آنها خلأیی را که پس از رفتن مامه تیام به وجود آمده بود، پر کردهاند.»
یکی از سوژههای روز فوتبال ایران، سرنوشت نیمکت تیم ملی است. موضوع فسخ قرارداد با مارک ویلموتس بسیار قوت گرفته و همه از حضور احتمالی برانکو ایوانکوویچ به عنوان سرمربی تیم ملی صحبت میکنند. واکنش مظلومی در این باره چنین است: «به نظرم نباید به گذشته برگردیم. البته برانکو خیلی مربی خوبی است و در پرسپولیس جواب داد. او قبلاً هم تیم ملی را به جام جهانی برد و سکوی سوم جام ملتهای آسیا را کسب کرد و در واقع مربی کارنامه داری است اما در این میان بحث بیتالمال هم مطرح است. یک مربی را آوردیم و چند میلیون دلار باید به او بدهیم و بعد هم بگوییم نمیخواهیم، باید خسارت بدهیم. واقعاً نمیدانم قرارداد ویلموتس چطور بسته شده که اصلاً در ایران نبود. الان ما در مقدماتی جام جهانی در وضعیت خطرناکی هستیم و حتی ممکن است حضور در جام ملتهای آسیا را هم از دست بدهیم و امیدوارم تصمیماتی گرفته شود که تیم ملی متضرر نشود.»
سرمربی استقلال در لیگهای دهم، یازدهم و پانزدهم درباره ارزیابیاش از لیگ جاری به خبرنگار «ایران» گفت: «دیدار سپاهان و استقلال بسیار دیدنی بود و نشان داد که دو تیم میتوانند در حد قهرمانی باشند. البته هنوز زود است که بخواهیم درباره قهرمانی صحبت کنیم چون تیمهای مدعی دیگری همچون پرسپولیس و تراکتور هم هستند. شهرخودرو را هم نمیتوان دستکم گرفت و فکر میکنم بازی امروز استقلال برابر این تیم بازی خوبی شود. استقلال در بازی با سپاهان نشان داد که به هماهنگی خوبی رسیده است. بازیکنان استقلال، نیروی هوایی سپاهان را بی اثر کردند و استنلی کیروش نه تنها کاری از پیش نبرد بلکه اگر خطای هند واضح او گرفته میشد، استقلال میتوانست به 3 امتیاز برسد. استقلال روز به روز درحال بهتر شدن است و برنامههای تاکتیکی استراماچونی در زمین اجرا میشود. عملکرد فعلی استقلال با اوایل فصل قابل مقایسه نیست. در هر حال تیمی که تغییرات زیادی داشته، به زمان احتیاج دارد. یکی از خصوصیات خوب استرا این است که به تیمش انسجام داده است؛ هم از لحاظ روحی- روانی و هم اینکه خودش بی حاشیه است و حتی از مرخصیهایش استفاده نمیکند. او مثل برخی مربیها نیست که تا یک روز تعطیل میشوند، به خارج میروند. استراماچونی با انگیزه بالایی کار میکند و برای موفقیتش در استقلال به او تبریک میگویم.»
استقلالیها بعد از لیگ دوازدهم در حسرت قهرمانی ماندهاند. آیا استراماچونی میتواند هواداران استقلال را به جام برساند؟ پاسخ مظلومی به این سؤال مثبت است: «بله میتواند قهرمانی را به دست آورد ولی راه طولانی در پیش دارد. تیمها نسبت به روش استقلال شناخت پیدا کردهاند و مسلماً برای خنثی کردن تاکتیک استقلال برنامهریزی میکنند. استقلال 2-5-3 خطی بازی میکند ولی در طول بازی چرخشش سیستم دارد. با این حال مربیان دیگر هم با آنالیزهایشان، سیستم را شناسایی میکنند و ادامه موفقیت بستگی به استراماچونی و تغییرات مورد نیاز در روش تیمش دارد.»
او درباره درخشش مهدی قائدی و شیخ دیاباته در خط حمله استقلال هم صحبت کرد: «این 2 بازیکن خیلی خوب با هم هماهنگ شدهاند و به قول معروف بازیشان به هم میخورد. استقلال قبلاً هم از این زوجها داشته. سالها جواد زرینچه و مجید نامجومطلق را داشت که در سمت راست بسیار با هم هماهنگ بودند. الان هم در استقلال زوج سازی شده و این زوجها برای هر دفاعی روی زمین و هوا خطرناک هستند. یکی 5 گل زده و دیگری 6 گل. آنها خلأیی را که پس از رفتن مامه تیام به وجود آمده بود، پر کردهاند.»
یکی از سوژههای روز فوتبال ایران، سرنوشت نیمکت تیم ملی است. موضوع فسخ قرارداد با مارک ویلموتس بسیار قوت گرفته و همه از حضور احتمالی برانکو ایوانکوویچ به عنوان سرمربی تیم ملی صحبت میکنند. واکنش مظلومی در این باره چنین است: «به نظرم نباید به گذشته برگردیم. البته برانکو خیلی مربی خوبی است و در پرسپولیس جواب داد. او قبلاً هم تیم ملی را به جام جهانی برد و سکوی سوم جام ملتهای آسیا را کسب کرد و در واقع مربی کارنامه داری است اما در این میان بحث بیتالمال هم مطرح است. یک مربی را آوردیم و چند میلیون دلار باید به او بدهیم و بعد هم بگوییم نمیخواهیم، باید خسارت بدهیم. واقعاً نمیدانم قرارداد ویلموتس چطور بسته شده که اصلاً در ایران نبود. الان ما در مقدماتی جام جهانی در وضعیت خطرناکی هستیم و حتی ممکن است حضور در جام ملتهای آسیا را هم از دست بدهیم و امیدوارم تصمیماتی گرفته شود که تیم ملی متضرر نشود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

آنفلوانزا تا 10 روز دیگر فروکش میکند
فریبا خان احمدی
خبرنگار
پیرو گزارش روزنامه ایران مبنی بر نایاب شدن واکسن آنفلوانزا در کشور، دیروز وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در حاشیه جلسه هیأت دولت ضمن تأیید کمبود واکسن آنفلوانزا، خبر داد که با پیگیریهای صورت گرفته ظرف هفته آینده این واکسن مجدداً وارد بازار خواهد شد. با شدید شدن موج اول آنفلوانزا و مرگ ۵۶ ایرانی بهدلیل ابتلا به این بیماری، گزارشهای غیررسمی حکایت از این دارد که بازار سیاه واکسن آنفلوانزا و داروی خوراکی درمان آنفلوانزا(تامیفلو) در برخی شهرها بویژه تهران راه افتاده است تا جایی که واکسن 41هزار تومانی داروخانه به قیمت 150 تا 200 هزار تومان و داروی درمان آنفلوانزا 200هزار تومانی به قیمت نجومی 500 تا 700 هزار تومان در بازار ناصر خسرو به فروش میرسد.
بنا به اعلام سازمان غذا و دارو، امسال از دو شرکت هلندی و فرانسوی 2میلیون عدد واکسن آنفلوانزا وارد کشور شده است اما به نظر میرسد، بعد از فوتیهای اخیر آنفلوانزا و مراجعه زیاد و بیمورد مردم برای دریافت واکسن، این میزان واردات پاسخگوی نیاز داخلی نبوده است. مشاهدات میدانی ما نیز نشان میدهد، فروش واکسن در دو هفته اخیر به قدری افزایش پیدا کرده که موجودی بسیاری از داروخانهها در کمتر از چند روز به صفر رسیده است. با افزایش شمار بیماران بستری در مراکز درمان دسترسی این بیماران به داروی خوراکی درمان آنفلوانزا نیز دچار مشکل شده است تا جاییکه سازمان غذا و دارو دو روز پیش بهصورت فوریتی یک میلیون عدد قرص اوسلتامیویر وارد کشور کرد تا پاسخگوی نیاز بیماران بخش بستری باشد.
کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت بازار سیاه و افزایش قیمت واکسن آنفلوانزا و داروی درمان آنفلوانزا به قیمتهای چندصد هزار تومان را نتیجه تقاضای القایی و نگرانی مردم میداند و درباره ماجرای کمبود دارو و واکسن آنفلوانزا به «وبدا» میگوید: در ماههای گذشته واکسن وجود داشت و افراد دریافت کردند، تعداد دیگری هم که وجود دارد برای گروههای پرخطر استفاده خواهد شد. علاوه بر این کمبودی در داروی درمان آنفلوانزا (اوسلتامیویر) وجود ندارد بلکه این دارو کنترل شده توزیع میشود؛ چرا که داروی اوسلتامیویر دارویی است که برای افراد پرخطر و مبتلایان به آنفلوانزا که در بیمارستانها بستری شدهاند تجویز میشود و قرار نیست برای همه مبتلایان تجویز شود. در صورتی که پزشکی تشخیص دهد که فردی در زمره گروههای پرخطر قرار دارد با ارجاع او به مراکز مشخص واکسن برای فرد تزریق میشود. او همچنین با اشاره به ایجاد بازار سیاه واکسن آنفلوانزا تأکید میکند داروها و واکسنهایی که در بازار سیاه به فروش میرسد قاچاق، جعلی و تقلبی هستند چرا که هیچ نظارتی روی آنها وجود ندارد. تزریق این واکسنها میتواند عوارض جبرانناپذیری به همراه داشته باشد و سلامت افراد را به خطر بیندازد حتی میتواند به قیمت جان افراد تمام شود.
به گفته دکتر جهانپور، بهترین زمان تزریق واکسن آنفلوانزا گذشته است، در صورتی که فرد اکنون تزریق کند دو هفته طول میکشد تا واکسن در بدن فرد مصونیت ایجاد کند، دو ماه زمان نیاز است تا واکسن به حداکثر اثربخشی و مصونیت در برابر ویروسهای آنفلوانزا برسد. وی بر این نکته تأکید دارد که تا نوروز 99 دارو واکسن آنفلوانزا به میزان مورد نیاز دپو و ذخیره شده است اما توزیع آن کنترل شده خواهد بود تا از موارد تجویز بیمورد و مصرف خودسرانه جلوگیری کنیم.
باوجود آنکه مسئولان وزارت بهداشت وعده میدهند بزودی کمبود واکسن آنفلوانزا در کشور جبران خواهد شد اما همچنان تقاضا برای دریافت واکسن با افزایش چشمگیری مواجه است به نحوی که گزارشهای مردمی حکایت از این دارد که هم اینک مرکز اطلاعات دارویی (سامانه190) پاسخگوی این متقاضیان نیست و واکسن آنفلوانزا در داروخانههای تحت پوشش سامانه موجود نیست و به محض واردات واکسن موجودی از سوی داروخانهها اعلام میشود.
موج اول آنفلوانزا همچنان ادامه دارد، آخرین آمارها نیز نشان میدهد، تا شنبه هفته جاری 56 بیمار جانشان را در اثر این بیماری از دست دادهاند، با این حال به گفته سخنگوی وزارت بهداشت این آمار اکنون بیشتر شده ولی اعلام آمارها در خصوص مبتلایان به آنفلوانزا بهصورت هفتگی و پس از تجمیع صرفاً از سوی معاونت بهداشتی وزارت بهداشت ابتدای هفته اعلام خواهد شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خزیدن سران ناتو پشت «اژدهای زرد»
بنفشه غلامی/ قرار بود بیانیهای نداشته باشند، ناهماهنگی و خشم درونی هر یک از اعضا از اقدامات یکی دو عضو مشهود بود و در رأس آنان یکی بقیه را تهدید به جنگ تجاری کرد. این تمام آنچه بود که در ظاهر نشست سران ناتو جریان داشت. اما در لایه زیرین نشست، داستانی دیگر هم در جریان بود. در این فضا، چین همچون کادوی تولد 70 سالگی ناتو ظاهر شد و آنها را یک بار دیگر به اتحادی نسبی کشاند. سران پیمان ناتو که اسلافشان 70 سال پیش با هدف مقابله با تهدیدی مشترک به اسم روسیه (شوروی و بلوک شرق) این پیمان را تشکیل داده بودند، چین را تهدیدی مشترک برای خود عنوان کردند تا با پادزهر چین، از فروپاشی پیمانی که «امانوئل مکرون» آن را مبتلا به مرگ مغزی خوانده بود، جلوگیری کنند.
بهگزارش سایت شبکه خبری «سیانان»، در آغاز نشست دو روزه سران ناتو که آنقدر ناامیدکننده بود که سخنگوی این سازمان را واداشت تأکید کند، این نشست نیست و یک گردهمایی است و بدون بیانیه به کار خود پایان خواهد داد، «ینس استولتنبرگ»، دبیرکل ناتو با طرح مسأله چین باعث شد، اعضا در کنار دعواهای لفظی که انتظار آن میرفت، نیم نگاهی نیز به «اژدهای زرد» داشته باشند. آنچه «استولتنبرگ» گفت و باعث نگرانی شدید اعضا شد، این بود: «چین روزبهروز بیشتر از قبل به ما نزدیک میشود. به قطب نگاه میکنیم، هست. به آفریقا نگاه میکنیم، هست. به سرمایهگذاریهای سنگین صنعتی در اروپا نگاه میکنیم، هست. به فضای سایبری نگاه میکنیم، هست.» «استولتنبرگ» درست در زمانی این جملات را گفت که اندکی پیش از آن «دونالد ترامپ» سخنانی را علیه «امانوئل مکرون» به زبان آورد که پرده از گسل عمیق در پیمان ناتو برداشت. او همتای فرانسوی خود را متهم به ناسنجیده سخن گفتن کرد و صحبتهای او درباره «مرگ مغزی» ناتو را زننده خواند. پیش از رئیسجمهوری امریکا، همتای ترکیهای او، «رجب طیب اردوغان» نیز به «مکرون» حمله کرده و گفته بود: «ببین خودت مبتلا به مرگ مغزی نشده باشی.»
حرکت آرام و پیوسته چین
البته این اولین بار نیست که «استولتنبرگ» درباره چین و تهدید آن برای غرب سخن میگوید. او ماه پیش درباره چین به اعضای ناتو هشدار داده و گفتهبود: «ما باید درک بهتری از قدرتگیری چین داشته باشیم. دیر نیست زمانی که چین، قدرت اقتصادی برتر جهان شود. این کشور همین الان هم دومین بودجه دفاعی را در جهان دارد و روزبهروز دست به سرمایهگذاریهای دفاعی جدیدی میزند. این کشور تنها در 5سال گذشته 80 کشتی و زیردریایی به ناوگان رزمی و دفاعی خود افزوده است.» اما از آنجا که سخنان ماه پیش دبیرکل ناتو و سخنان روز سهشنبه او همراه شد با خبر افتتاح خط لوله گازی روسیه بهسمت چین که به آن لقب «پروژه قرن» دادهاند و گاز سیبری را به شانگهای میرساند، اعضای ناتو لرزش ترس و نگرانی را در دل خود احساس کردند و در کنار همه اختلافاتی که با هم داشتند، به توافق رسیدند که چین میتواند تهدید جدیدی برای اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) باشد. و به این ترتیب توافق کردند، برخلاف آنچه که پیشتر گفته شده بود، بیانیهای صادر کنند که در آن بر افزوده شدن تهدید چین به فهرست تهدیداتی که علیه ناتو وجود دارد، تأکید کنند.
گسلهای ناتو
هرچند اعضای ناتو به واسطه چین توانستند بر اختلافات خود سرپوش بگذارند. اما سه نشست مهمی که در حاشیه این اجلاس برگزار شد، از ناهماهنگیهای درونی آن پرده بر میداشت. یک پای دو نشست از این سه نشست مهم، «دونالد ترامپ» بود که با «امانوئل مکرون» و «جاستین ترودو» بهطور جداگانه دیدار و مذاکره کرد.
بهگزارش سایت شبکه خبری «بیبیسی»، «ترامپ» و «مکرون» در پایان نشست دو جانبه خود، در کنفرانسی خبری که جنجالی از آب درآمد، حاضر شدند. نشست رؤسای جمهوری امریکا و فرانسه دو روز پس از تهدیدهای «دونالد ترامپ» علیه فرانسه که گفته بود، اگر پاریس مالیات شرکتهای فناوری امریکایی را کاهش ندهد، تعرفه کالاهای لوکس فرانسوی را صددرصد افزایش میدهد و همچنین یک روز پس از اظهار نظر تند او علیه اظهار نظر «مکرون» درباره ناتو برگزار شد. در کنفرانس خبری، «ترامپ» نخست کوشید با تأکید بر اینکه امریکا و فرانسه همیشه رابطه خوبی داشتهاند، وانمود کند اختلاف خاصی در میان نیست. اما خیلی زود و مقابل دوربین خبرنگاران بین آنان بحث داغی درباره داعش مطرح شد. ابتدا ترامپ شوخی کرد که: «به مکرون گفتم چند تا داعشی مثل آنها که به نیس حمله کردند، میخواهی؟ بیا هر چند تا میخواهی ببر.» اما «مکرون» که از این شوخی خوشش نیامد و گفت: «بیایید جدی باشیم. تعداد داعشیهای اروپایی خیلی کم است. ضمن اینکه متمرکز شدن روی جزئیات سودی ندارد.» او سپس با زیر سؤال بردن ادعاهای ترامپ درباره شکست خوردن داعش گفت: «اکثر داعشیها اهل سوریه و عراق هستند. با این حال ما به این موضوع اهمیت نمیدهیم. اولویت اول ما خلاصی از گروههایی چون داعش است که هنوز محقق نشدهاست.»
نبرد لفظی آنان مقابل دوربین خبرنگاران بعد از نزاع بر سر داعش با اختلافات آنها درباره ترکیه ادامه یافت. «مکرون» در حالی که «ترامپ» اندکی پیش از دیدار با وی گفته بود، با اردوغان روابطی خوب دارد، ترکیه را متهم به همکاری با دوستان داعش کرد و گفت: «مواضع ترکیه در قبال برخی گروههایی که به زیان نبرد ناتو با داعش کار میکنند، مبهم است. تعریف ما و ترکیه از تروریسم یکسان نیست. آنکارا دوشادوش کسانی حرکت میکند که ما آنها را تروریست میدانیم.» «ترامپ» در حمایت از ترکیه، مقصر تمام این ماجراها را «باراک اوباما» دانست که به ترکیه پاتریوت نفروخت این کشور را به سمت خرید از روسیه سوق داد. اما مکرون هم با اشاره به آنچه در این سالها رخ داده، گفت: «اروپا به ترکیه پیشنهادهای جایگزینی داده بود. اما انتخاب ترکیه خرید اس 400 از روسیه بود.»
دیدار بعدی «ترامپ» دیدار با «جاستین ترودو» بود. او در این دیدار نیز بر مسألهای تأکید کرد که در واقع پاشنه آشیل روابط امریکا با نه فقط کانادا که با سایر اعضای ناتو است: «افزایش سهم اعضای ناتو». به گزارش «سیانان»، رئیسجمهوری امریکا از نخستوزیر کانادا پرسید قصد دارد چقدر از بودجه کشورش را به بودجه دفاعی اختصاص دهد. «ترودو» نیز به او گفت این میزان بیشتر از 1.4 درصد از تولید ناخالص داخلی کانادا نخواهد بود. این در حالی است که «ترامپ» که دو سالی است که خواهان افزایش این سهم تا 2 درصد است، اعضای ناتو را تهدید کرده اگر بودجه دفاعی خود را افزایش ندهند، شاهد جنگی تجاری خواهند بود.
نشست چهارجانبه با موضوع سوریه
در حاشیه نشستهای ناتو، نشست مهم دیگری هم برگزار شد: نشست چهار جانبه بین سران آلمان، فرانسه، انگلیس و ترکیه. سران اروپایی حاضر در این نشست، تلاش کردند، همتای ترکیهای خود را مجاب به حرکت در راستای منافع سایر اعضا کنند. آنها در این دیدار از «رجب طیب اردوغان» خواستند، حملات خود در شمال سوریه را پایان دهد. هرچند «مکرون»، «جانسون» و «اردوغان» در کنفرانس خبری مدعی شدند، نشستی خوب و آرام داشتند. اما «آنگلا مرکل» با طرح این مسأله که «هرچند اختلافاتی وجود دارد. اما باید آنها را برطرف کنیم تا بتوانیم منافع مشترکمان را برآورده کنیم.» نشان داد که نشست آنان نیز خالی از بحث و جدل نبوده است.
دیکته پر غلط ترامپ در نشست ناتو
مگر میشود «دونالد ترامپ» جایی باشد و گاف ندهد. رئیسجمهوری امریکا در نشست دو روزه سران ناتو که در روزهای سهشنبه و چهارشنبه این هفته برگزار شد، باز هم گاف داد. شمار گافهای او در این دو روز به 16 گاف رسید.
1. ترامپ در مذاکراتش با دبیرکل ناتو گفت که میزان بودجه نظامی اعضای ناتو در پایینترین سطح آن طی 20 سال گذشته است. در حالی که اعضای ناتو در دو سال گذشته سهم خود را افزایش دادهاند.
2. ترامپ گفت سهم بودجه دفاعی آلمان از تولید ناخالص ملیاش 1 تا 1.2 درصد است. در حالی که امریکا 4 تا 4.3 درصد از تولید ناخالص ملیاش را به دفاع اختصاص داده. در حالی که رقم صحیح 3.42 است.
3. ترامپ مدعی شد وقتی رئیسجمهور امریکا شد، داعش صددرصد ممالکش را در اختیار داشت. در حالی که داعش در دوره اوباما 50 درصد تصرفات خود را از دست داده بود.
4. ترامپ مدعی شد زمانی که رئیسجمهور امریکا شد، وضعیت ارتش این کشور افتضاح بود. در حالی که سران ارتش امریکا تأکید میکنند که امنیت آنها پایین آمده است.
5. ترامپ مدعی شد، اغلب زندانیان داعش در سوریه اهل فرانسه، آلمان و انگلیس هستند و از اروپا به این کشور آمدهاند. در حالی که آمار نشان میدهد از 10 هزار داعشی اسیر شده، تنها 800 داعشی اروپایی بودند.
6. ترامپ مدعی شد رئیسجمهوری اوکراین بر بیگناهی او در پرونده استیضاح تأکید کرده و گفته: ترامپ هیچ کار اشتباهی نکرده است. در حالی که ولودیمیر زلینسکی هرگز چنین حرفی نزده است.
7. ترامپ مدعی شد در نشستهای استیضاح نه وکیلش بوده نه شاهدی داشته است. در حالی که خود وی مخالفتش با حضور وکیلش را اعلام کرد.
8. ترامپ کاهش رشد اقتصادی چین را در 57 سال گذشته بیسابقه دانست درحالی که رقم صحیح 27 سال است.
9. ترامپ کاهش دارایی چین را 32 تریلیون دلار اعلام کرد. در حالی که 10 تریلیون است.
10. ترامپ گفت چین بیشترین ضربه را از جنگ تجاری خورده. اما آمارها نشان میدهد امریکا آسیب بیشتری دیده است.
11. ترامپ سازمان تجارت جهانی را متهم کرد که علیه امریکا کار میکند. در حالی که این سازمان پیشتر خبر داده بود، 86 درصد پروندههای مربوط به امریکا تأیید شده است.
12. ترامپ مدعی شد، امریکا بهخاطر تراز نابرابر مالی با اروپا سالانه 150 میلیارد دلار ضرر میکند. در حالی که کسری امریکا در تراز مالی با اروپا در سال 2018 حدود 114 میلیارد دلار بود.
13. ترامپ شاخص کنونی داو جونز را 30 هزار دانست درحالی که 27 هزار است.
14. ترامپ مدعی شد کرهجنوبی موافقت کرده هزینه حضور نیروهای امریکایی در این کشور را تا 1 میلیارد دلار افزایش دهد. اما سئول فعلاً با چنین مبلغی موافقت نکرده است.
15. ترامپ مدعی شد یک روز قبل از رأیگیری درباره برگزیت، موفقیت آن را پیشبینی کرده بود. در حالی که یک روز بعد از رأیگیری درباره برگزیت صحبت کرد.
16. ترامپ مدعی شد محبوبیتش بین جمهوریخواهان 95 درصد است. در حالی که 80 درصد است و به زور گاهی به 90 درصد میرسد.
بهگزارش سایت شبکه خبری «سیانان»، در آغاز نشست دو روزه سران ناتو که آنقدر ناامیدکننده بود که سخنگوی این سازمان را واداشت تأکید کند، این نشست نیست و یک گردهمایی است و بدون بیانیه به کار خود پایان خواهد داد، «ینس استولتنبرگ»، دبیرکل ناتو با طرح مسأله چین باعث شد، اعضا در کنار دعواهای لفظی که انتظار آن میرفت، نیم نگاهی نیز به «اژدهای زرد» داشته باشند. آنچه «استولتنبرگ» گفت و باعث نگرانی شدید اعضا شد، این بود: «چین روزبهروز بیشتر از قبل به ما نزدیک میشود. به قطب نگاه میکنیم، هست. به آفریقا نگاه میکنیم، هست. به سرمایهگذاریهای سنگین صنعتی در اروپا نگاه میکنیم، هست. به فضای سایبری نگاه میکنیم، هست.» «استولتنبرگ» درست در زمانی این جملات را گفت که اندکی پیش از آن «دونالد ترامپ» سخنانی را علیه «امانوئل مکرون» به زبان آورد که پرده از گسل عمیق در پیمان ناتو برداشت. او همتای فرانسوی خود را متهم به ناسنجیده سخن گفتن کرد و صحبتهای او درباره «مرگ مغزی» ناتو را زننده خواند. پیش از رئیسجمهوری امریکا، همتای ترکیهای او، «رجب طیب اردوغان» نیز به «مکرون» حمله کرده و گفته بود: «ببین خودت مبتلا به مرگ مغزی نشده باشی.»
حرکت آرام و پیوسته چین
البته این اولین بار نیست که «استولتنبرگ» درباره چین و تهدید آن برای غرب سخن میگوید. او ماه پیش درباره چین به اعضای ناتو هشدار داده و گفتهبود: «ما باید درک بهتری از قدرتگیری چین داشته باشیم. دیر نیست زمانی که چین، قدرت اقتصادی برتر جهان شود. این کشور همین الان هم دومین بودجه دفاعی را در جهان دارد و روزبهروز دست به سرمایهگذاریهای دفاعی جدیدی میزند. این کشور تنها در 5سال گذشته 80 کشتی و زیردریایی به ناوگان رزمی و دفاعی خود افزوده است.» اما از آنجا که سخنان ماه پیش دبیرکل ناتو و سخنان روز سهشنبه او همراه شد با خبر افتتاح خط لوله گازی روسیه بهسمت چین که به آن لقب «پروژه قرن» دادهاند و گاز سیبری را به شانگهای میرساند، اعضای ناتو لرزش ترس و نگرانی را در دل خود احساس کردند و در کنار همه اختلافاتی که با هم داشتند، به توافق رسیدند که چین میتواند تهدید جدیدی برای اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) باشد. و به این ترتیب توافق کردند، برخلاف آنچه که پیشتر گفته شده بود، بیانیهای صادر کنند که در آن بر افزوده شدن تهدید چین به فهرست تهدیداتی که علیه ناتو وجود دارد، تأکید کنند.
گسلهای ناتو
هرچند اعضای ناتو به واسطه چین توانستند بر اختلافات خود سرپوش بگذارند. اما سه نشست مهمی که در حاشیه این اجلاس برگزار شد، از ناهماهنگیهای درونی آن پرده بر میداشت. یک پای دو نشست از این سه نشست مهم، «دونالد ترامپ» بود که با «امانوئل مکرون» و «جاستین ترودو» بهطور جداگانه دیدار و مذاکره کرد.
بهگزارش سایت شبکه خبری «بیبیسی»، «ترامپ» و «مکرون» در پایان نشست دو جانبه خود، در کنفرانسی خبری که جنجالی از آب درآمد، حاضر شدند. نشست رؤسای جمهوری امریکا و فرانسه دو روز پس از تهدیدهای «دونالد ترامپ» علیه فرانسه که گفته بود، اگر پاریس مالیات شرکتهای فناوری امریکایی را کاهش ندهد، تعرفه کالاهای لوکس فرانسوی را صددرصد افزایش میدهد و همچنین یک روز پس از اظهار نظر تند او علیه اظهار نظر «مکرون» درباره ناتو برگزار شد. در کنفرانس خبری، «ترامپ» نخست کوشید با تأکید بر اینکه امریکا و فرانسه همیشه رابطه خوبی داشتهاند، وانمود کند اختلاف خاصی در میان نیست. اما خیلی زود و مقابل دوربین خبرنگاران بین آنان بحث داغی درباره داعش مطرح شد. ابتدا ترامپ شوخی کرد که: «به مکرون گفتم چند تا داعشی مثل آنها که به نیس حمله کردند، میخواهی؟ بیا هر چند تا میخواهی ببر.» اما «مکرون» که از این شوخی خوشش نیامد و گفت: «بیایید جدی باشیم. تعداد داعشیهای اروپایی خیلی کم است. ضمن اینکه متمرکز شدن روی جزئیات سودی ندارد.» او سپس با زیر سؤال بردن ادعاهای ترامپ درباره شکست خوردن داعش گفت: «اکثر داعشیها اهل سوریه و عراق هستند. با این حال ما به این موضوع اهمیت نمیدهیم. اولویت اول ما خلاصی از گروههایی چون داعش است که هنوز محقق نشدهاست.»
نبرد لفظی آنان مقابل دوربین خبرنگاران بعد از نزاع بر سر داعش با اختلافات آنها درباره ترکیه ادامه یافت. «مکرون» در حالی که «ترامپ» اندکی پیش از دیدار با وی گفته بود، با اردوغان روابطی خوب دارد، ترکیه را متهم به همکاری با دوستان داعش کرد و گفت: «مواضع ترکیه در قبال برخی گروههایی که به زیان نبرد ناتو با داعش کار میکنند، مبهم است. تعریف ما و ترکیه از تروریسم یکسان نیست. آنکارا دوشادوش کسانی حرکت میکند که ما آنها را تروریست میدانیم.» «ترامپ» در حمایت از ترکیه، مقصر تمام این ماجراها را «باراک اوباما» دانست که به ترکیه پاتریوت نفروخت این کشور را به سمت خرید از روسیه سوق داد. اما مکرون هم با اشاره به آنچه در این سالها رخ داده، گفت: «اروپا به ترکیه پیشنهادهای جایگزینی داده بود. اما انتخاب ترکیه خرید اس 400 از روسیه بود.»
دیدار بعدی «ترامپ» دیدار با «جاستین ترودو» بود. او در این دیدار نیز بر مسألهای تأکید کرد که در واقع پاشنه آشیل روابط امریکا با نه فقط کانادا که با سایر اعضای ناتو است: «افزایش سهم اعضای ناتو». به گزارش «سیانان»، رئیسجمهوری امریکا از نخستوزیر کانادا پرسید قصد دارد چقدر از بودجه کشورش را به بودجه دفاعی اختصاص دهد. «ترودو» نیز به او گفت این میزان بیشتر از 1.4 درصد از تولید ناخالص داخلی کانادا نخواهد بود. این در حالی است که «ترامپ» که دو سالی است که خواهان افزایش این سهم تا 2 درصد است، اعضای ناتو را تهدید کرده اگر بودجه دفاعی خود را افزایش ندهند، شاهد جنگی تجاری خواهند بود.
نشست چهارجانبه با موضوع سوریه
در حاشیه نشستهای ناتو، نشست مهم دیگری هم برگزار شد: نشست چهار جانبه بین سران آلمان، فرانسه، انگلیس و ترکیه. سران اروپایی حاضر در این نشست، تلاش کردند، همتای ترکیهای خود را مجاب به حرکت در راستای منافع سایر اعضا کنند. آنها در این دیدار از «رجب طیب اردوغان» خواستند، حملات خود در شمال سوریه را پایان دهد. هرچند «مکرون»، «جانسون» و «اردوغان» در کنفرانس خبری مدعی شدند، نشستی خوب و آرام داشتند. اما «آنگلا مرکل» با طرح این مسأله که «هرچند اختلافاتی وجود دارد. اما باید آنها را برطرف کنیم تا بتوانیم منافع مشترکمان را برآورده کنیم.» نشان داد که نشست آنان نیز خالی از بحث و جدل نبوده است.
دیکته پر غلط ترامپ در نشست ناتو
مگر میشود «دونالد ترامپ» جایی باشد و گاف ندهد. رئیسجمهوری امریکا در نشست دو روزه سران ناتو که در روزهای سهشنبه و چهارشنبه این هفته برگزار شد، باز هم گاف داد. شمار گافهای او در این دو روز به 16 گاف رسید.
1. ترامپ در مذاکراتش با دبیرکل ناتو گفت که میزان بودجه نظامی اعضای ناتو در پایینترین سطح آن طی 20 سال گذشته است. در حالی که اعضای ناتو در دو سال گذشته سهم خود را افزایش دادهاند.
2. ترامپ گفت سهم بودجه دفاعی آلمان از تولید ناخالص ملیاش 1 تا 1.2 درصد است. در حالی که امریکا 4 تا 4.3 درصد از تولید ناخالص ملیاش را به دفاع اختصاص داده. در حالی که رقم صحیح 3.42 است.
3. ترامپ مدعی شد وقتی رئیسجمهور امریکا شد، داعش صددرصد ممالکش را در اختیار داشت. در حالی که داعش در دوره اوباما 50 درصد تصرفات خود را از دست داده بود.
4. ترامپ مدعی شد زمانی که رئیسجمهور امریکا شد، وضعیت ارتش این کشور افتضاح بود. در حالی که سران ارتش امریکا تأکید میکنند که امنیت آنها پایین آمده است.
5. ترامپ مدعی شد، اغلب زندانیان داعش در سوریه اهل فرانسه، آلمان و انگلیس هستند و از اروپا به این کشور آمدهاند. در حالی که آمار نشان میدهد از 10 هزار داعشی اسیر شده، تنها 800 داعشی اروپایی بودند.
6. ترامپ مدعی شد رئیسجمهوری اوکراین بر بیگناهی او در پرونده استیضاح تأکید کرده و گفته: ترامپ هیچ کار اشتباهی نکرده است. در حالی که ولودیمیر زلینسکی هرگز چنین حرفی نزده است.
7. ترامپ مدعی شد در نشستهای استیضاح نه وکیلش بوده نه شاهدی داشته است. در حالی که خود وی مخالفتش با حضور وکیلش را اعلام کرد.
8. ترامپ کاهش رشد اقتصادی چین را در 57 سال گذشته بیسابقه دانست درحالی که رقم صحیح 27 سال است.
9. ترامپ کاهش دارایی چین را 32 تریلیون دلار اعلام کرد. در حالی که 10 تریلیون است.
10. ترامپ گفت چین بیشترین ضربه را از جنگ تجاری خورده. اما آمارها نشان میدهد امریکا آسیب بیشتری دیده است.
11. ترامپ سازمان تجارت جهانی را متهم کرد که علیه امریکا کار میکند. در حالی که این سازمان پیشتر خبر داده بود، 86 درصد پروندههای مربوط به امریکا تأیید شده است.
12. ترامپ مدعی شد، امریکا بهخاطر تراز نابرابر مالی با اروپا سالانه 150 میلیارد دلار ضرر میکند. در حالی که کسری امریکا در تراز مالی با اروپا در سال 2018 حدود 114 میلیارد دلار بود.
13. ترامپ شاخص کنونی داو جونز را 30 هزار دانست درحالی که 27 هزار است.
14. ترامپ مدعی شد کرهجنوبی موافقت کرده هزینه حضور نیروهای امریکایی در این کشور را تا 1 میلیارد دلار افزایش دهد. اما سئول فعلاً با چنین مبلغی موافقت نکرده است.
15. ترامپ مدعی شد یک روز قبل از رأیگیری درباره برگزیت، موفقیت آن را پیشبینی کرده بود. در حالی که یک روز بعد از رأیگیری درباره برگزیت صحبت کرد.
16. ترامپ مدعی شد محبوبیتش بین جمهوریخواهان 95 درصد است. در حالی که 80 درصد است و به زور گاهی به 90 درصد میرسد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دستفروشی با بچه برای خرج زندگی!
پرستو رفیعی
خبرنگار
«مهم این است که از راه حلال درآمد کسب کنی، راه و روشاش خیلی مهم نیست، دستفروش و مهندس ندارد.» این روزها بسیاری از مردم این طور فکر میکنند. همین باعث شده هنگامی که مأموران سد معبر به سراغ دستفروشان میروند با گروهی از عابران مواجه شوند که با اعتراض مانع از اعمال قانون میشوند. گروهی دیگر اما، با این تفکر مخالفند و دستفروشی را نوعی تکدیگری پنهان و عامل ایجاد آسیبهای اجتماعی میدانند، بخصوص هنگامی که دستفروشان، زن باشند و با کودکی در آغوش راهی خیابانهای شهر شوند. سارا یکی از این زنان است که همراه دختر 15 ماههاش بیسکوئیت میفروشد و دستمال کاغذی. او هم گاهی متهم میشود به تکدیگری و کودک آزاری و گاهی مورد توجه و ترحم مردم قرار میگیرد تا جایی که به جای خرید، دوبرابر قیمت اجناسش را در کارتن وسایلش میاندازند.
سارا میگوید: بیست ساله است اما چهرهاش خیلی کمتر نشان میدهد تا حدی که در نگاه اول گمان میکنی 16، 15 سال بیشتر ندارد. نزدیک سه سال است که ازدواج کرده و دختری 15 ماهه دارد. شوهرش هم سه، چهار سال از او بزرگتر است و سر چهارراهها گل میفروشد.
دختر اول خانوادهای 5 نفره است که پدر 42 سالهاش چاقو تیز میکند مادرش اما کمردرد دارد و در 40سالگی خانهنشین شده، این است که خواهر 10ساله و برادر 15 سالهاش هم برای تأمین مخارج زندگی راهی مترو میشوند. خودش هم کمک خرج شوهرش است. چند روز در هفته به مترو میآید تا بتواند از پس هزینه پوشک بچه بربیاید، گاهی هم در پرداخت هزینه اجاره خانه به شوهرش کمک میکند. میگوید: «درآمد شوهرم فقط به خرج خورد و خوراک و پول آب و برق میرسه. اجاره اتاق 9 متری که توش زندگی میکنیم هم ماهی دویست هزار تومنه من مجبورم به شوهرم کمک کنم.»
او برخلاف خیلی از دختران میگوید که عشق باعث شده با کم و زیاد درآمد همسرش بسازد و بیشکایت در تأمین مخارج زندگی کمک کند.
البته میگوید، قبل ترها درآمدش بهتر بود اما حالا از 11 صبح میآید تا غروب، تا بتواند پولی را که لازم دارد تهیه کند. در این فاصله اگر بخواهد کودکش را شیر بدهد یا لباسش را عوض کند به اتاق کودک مترو در ایستگاههای تجریش، دروازه دولت یا تئاترشهر میرود.
تمام مدتی که او حرف میزند کودکش بیتابی میکند. خود را به این سو و آن سو میاندازد. خسته شده، اما مادرش هم خود را بیتقصیر میداند و میگوید چارهای ندارد. چرا که مهارتی ندارد که بخواهد شغل دیگری اختیار کند زیرا تا کلاس سوم درس خوانده و فقط میتواند دستفروشی کند. این همان دغدغه فعالان حوزه کودک است. کودکانی که در خانوادههایی با وضعیت اقتصادی نامناسب زندگی میکنند و کودکیشان را بهعنوان کودک کار در خیابانها میگذرانند و در نهایت بدون هیچ مهارتی با تن دادن به کودک همسری به استمرار چرخه فقر در جامعه کمک میکنند. البته شرایط سارا نسبت به خواهر و برادران دیگرش بهتر است. خواهرش خورشید که حالا حدود 10سال دارد هنوز به مدرسه نرفته، دلیلش را بیماری مادر و ناتوانی در پرداخت هزینهها بیان میکند. دو سه روز در هفته همراه خواهرش دستفروشی میکند و روزهای دیگر را همراه برادر به مترو میرود.
بزرگترین آرزوی خورشید اما حق مسلم هر کودکی در جهان است. او درباره آرزوهایش میگوید: «آرزو میکنم به مدرسه برم و بتونم درس بخونم. دوست دارم معلم شم و به همه بچهها درس بدم حتی به همه اون بچههایی که پول ندارن هم درس میدم تا همه باسواد بشن و بتونن بخونن و بنویسن.» از سارا میپرسم که برای دریافت کمک به کمیته امداد مراجعه کرده که میگوید: «رفتهام چند بار اما میگن باید طلاق گرفته باشی تا کمکت کنیم تازه اونم یه مقدار کم. خودم همون پول رو در میارم بیمنت.»
کوچ از خیابان به مترو
این روزها امثال سارا و دخترش مهتاب یا خواهرش خورشید در خیابانهای شهر و قطارهای مترو زیاد شدهاند. وارد قطار که میشوم کودکی بر دوش مادر نظرم را جلب میکند. خوابیده آنقدر آرام که انگار هیچ وقت بیدار نبوده، بیخبر از دنیا بر دوش زن جوان از این سو به آن سو میرود. زن، اسکاچ میفروشد و دستمال آشپزخانه. البته فروختنی در کار نیست. به زور همه را وادار میکند که اجناسش را بردارند و پول بدهند. هرکسی هم در این کارزار پیروز میشود و جنسی برنمی دارد بازهم بینصیب نمیماند. نفرین و بد و بیراه است که نثارش میشود. موضوع مهمتر اما حال و روز کودک چند ماهه است که با این همهمهها از خواب بیدار نمیشود. اصلاً پلکهایش هم تکان نمیخورد. انگار تکان خوردن را از همان ابتدای تولد نیاموخته است.
قطار در ایستگاه دروازه دولت که میایستد، جمعیت چنان به داخل واگن هجوم میآورند که انگار هیچ کس اختیار دست و کیف خود را ندارد. کیف یکی از مسافران به سر کودک میخورد که بر دوش زن اسکاچ فروش آرام گرفته اما بازهم واکنشی نشان نمیدهد انگار نفس نمیکشد.
- چی به خوردش دادی که این طور خوابیده؟
فریاد میزند اسکاچ دونهای 2 تومن، سه تا 5. به سمتم باز میگردد و جواب میدهد: چیزی ندادم خانوم دیشب نخوابیده الان خوابش برده. اسکاچ میخوای 3 تا 5 تومن؟
- هر روز چند ساعت تو مترو هستی؟
از صبح تا غروب تو مترو پلاسم. مردم جنس نمیخرن که. قبلنا یا صبح میومدم یا بعدازظهر یه نصفه روز جنسامو آب میکردم اما حالا باید التماس کنی تا بردارن. یکی خود تو برا دوزار منو سین جیم میکنی.
- کی بهش غذا میدی؟
صبح شیر خورده دم ظهر هم وقتی خودم میخوام یه لقمه غذا بخورم یه شیشه شیر میخوره. ساعت بدنمون باهم کار میکنه.
- کجا لباسش رو عوض میکنی؟
دستشویی مترو. راستش از وقتی اومدم مترو راحت شدم سر چهارراهها دردسرمون زیاد بود. چراغ قرمز خیلی طولانی نیست تا میای دل مردم رو نرم کنی و یه جنسی بفروشی چراغ سبز میشه اما اینجا هم هوا بهتره، لامصب تابستوناش خنک، زمستونا گرم، هم اینکه تا رسیدن به ایستگاه بعدی حسابی میتونی جنس بفروشی. ببینم بیست سؤالی راه انداختی برای دو زار؟ ببینمت مأموری یا بهزیستی چی؟
- هیچکدوم.
نبض بچه را که میگیرم بسیار ضعیف میزند. اصلاً انگار کودک به زور نفس میکشد. اما برای زن مهم نیست کودک را جابهجا میکند تا دیگر نبینمش. چشمانش را ریز میکند و سعی میکند خود را باهوش نشان دهد بعد میپرسد: برای چی بیست سؤالی راه انداختی؟
جواب میدهم:برای خودم میخوام بدونم. جواب نمیدی برم از یکی دیگه بپرسم امثال تو کم نیستند متأسفانه.
جواب بدم چیزی گیرم میاد؟
-شاید
داستان فرزندش را تعریف میکند: چون ازت خوشم اومد میگما. بچه من نیست. ننهاش اکرم خاتون معتاده، صبح به صبح سیر و تمیز تحویل میگیرمش و شب به شب با خرج عمل ننهاش برمیگردونمش. غذا هم زیاد بهش نمیدم حوصله کثیف کاریش رو ندارم ظهر یه شیشه شیر میدم بهش تا پاش نسوخته هم تحویل ننهاش میدمش. اما کاسبی خوب نیست از صبح تا الان هنوز نتونستم اجاره امروز این یتیم مونده رو دربیارم.
- این طوری که میمیره؟
این اصلاً مرده به دنیا اومده، چی میگی خانوم عملیه مثل ننه باباش. سومین بچه اجارهای اکرمه تازه فکر میکنی اگه خونه باشه بیشتر از یه شیشه شیر گیرش میاد. ننهاش همش تو هپروته. اینم آخر سر میره سینه قبرستون ور دل اون دوتا.
- اگه نیاریش فروشت کم میشه؟
آره بابا این ملت هرچی نداشته باشن یه دل مهربون دارن. بچه که همراهت باشه یه وقتایی پول اضافه هم میدن. بیچارهها همش میگن این طفل معصوم رو با خودت نیار. فکر میکنن بچه خودمه و به شوهر بیهمه چیزم فحش و لعنت میدن. خودمم گاهی پیاز داغش رو زیاد میکنم و به شوهر نداشتهام فحش میدم.
- خونتون کجاست؟
میدون اعدام.
- اکرم خاتون بجز این بچه بازم بچه زنده داره؟
آره همون پسر فال فروشه که داره به زور فال میفروشه. روزی 100 تا فال میخره 50 هزار تومان. 94، 95 تاشو میفروشه، دونهای یکی دو تومن تازه خیلیها هم دلشون میسوزه و پنجی میدن. یکی شو صبح به صبح برای خودش و یکی دیگه شو برای من باز میکنه که ببینیم کاسبی مون خوبه یا نه. به جان شما امروز فرشته اقبال اومده بود برای من فک کنم شما باشی خانوم جان. سه تا دیگه شو ترقه کاغذی درست میکنه مردمو میترسونه....
بلندگوی قطار رسیدن به ایستگاه را اعلام میکند. گوشهایش را تیز کرده، در که باز میشود پول را از دستم قاپ میزند و در چشم برهم زدنی از قطار پایین میپرد.
از مترو که بیرون میآیم هنوز چند قدمی در پیاده رو نرفتهام که کودکی با کاپشن نارنجی را میبینم. کودکی که روی پاهای مادر خوابیده. زن روی زیراندازی در کنار پیاده رو نشسته. لیف میفروشد. سرش را پایین انداخته و چادر را روی صورت انداخته است تا چهرهاش به درستی دیده نشود. شاید میخواهد کسی او را نشناسد. صورت دخترک اما از سرما سرخ شده. نباید بیش از دو، سه سال داشته باشد.
- بچه خودته؟
مأموری؟
-نه. از سرما یخ کرده، صورتش سرخ شده، بعید میدونم یه مادر دلش بیاد بچهاش رو تو این سرما گوشه پیاده رو بخوابونه مگر اینکه...؟
مگر اینکه اندازه من بدبخت باشه، مگر اینکه مثل من محتاج یه تیکه نون خالی باشه. وقتی بچهاش از گرسنگی گریه کنه ندونه چه خاکی تو سر خودش بریزه.
- شوهر نداری؟
شوهر؟ هم دارم هم ندارم. الهی بمیره خبرش رو برام بیارن. اون موقع حداقل یه مستمری بخور و نمیر به ما میرسه.
- یعنی چی که هم شوهرداری هم نداری؟
تا بود همیشه هشتمون گرو نهمون بود به خدا من زن پرخرجی نبودم، تمام این یک ساله، نیم کیلو گوشت نخرید، سنگدون مرغ میخریدم خرد میکردم جای گوشت میپختم برای بچهام. جای مرغ، اسکلت مرغ میخریدم میانداختم توی سوپش. به خدا هیچ وقت دهن به شکایت باز نکردم هیچ وقته هیچ وقت اما آخر سر ولمون کرد و رفت.
- کجا رفت؟
نمیدونم.
- به محل کارش مراجعه کردی که مبادا اتفاقی براش افتاده باشه؟ به پلیس اطلاع دادی؟
محل کارش که ساختمون نیمه کاره ته محله مون بود. همون شب با کلی ترس و لرز رفتم سر ساختمون، اما نگهبان گفت شوهرم 10 روزه که اخراج شده و سرکار نمیاد. حرفش مثل پتک تو سرم کوبیده شد فهمیدم خسته شده و ول کرده رفته اما نمیخواستم باور کنم. فرداش رفتم کلانتری، اما هیچیبههیچی. ای بابا خانم خسته شده زده زیر بار مسئولیت رفته یه گوشه برای خودش زندگی کنه. من موندم و این طفل معصوم. یکی دوماه از همسایهها قرض گرفتم یکی دوماه هم با پول فروش حلقه عروسیم سر کردم اما دست آخر مجبور شدم یه کاری دست و پا کنم تا خرجمون رو در بیارم. با بچه که نمیتونم برم کارگری خونه مردم. سرمایه هم ندارم که جنس بخرم تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که چندتا کلاف کاموا بگیرم لیف ببافم و اینجا بفروشم.
- فروشت چطوره؟
اصلاً خوب نیست دیروز از صبح تا شب اینجا بودم فقط تونستم یه لیف بفروشم. هوا که تاریک شد دیدم قد خرید دوتا نون و دو تا تخممرغ هم پول ندارم ناخودآگاه زدم زیر گریه از گریه من بچه هم گریه میکرد. آخر دوتا جوون دلشون برامون سوخت و یه 10 تومنی دادن. هیچ وقت فکر نمیکردم به همچین وضعی بیفتم.
- خونه چی؟ مستأجری؟
آره یه زیر پله 6 متری اجاره کردیم تا 4 ماه دیگه وقت دارم. صاحب خونم آدم خوبیه فک کنم تمدید کنه باور کنید گرسنه خوابیدم اما نذاشتم اجاره عقب بیفته. البته این ماه که وضعمو دید اجاره ازم نگرفت گفت بمونه برا بعد وقتی شوهرت برگشت.
- چقدر اجاره میدی؟
ماهی 200تومن.
برایش مشتری میآید زنی که برای پسرش لیف میخواهد یکی از لیفهایی که طرح عروسکی دارد. بیخبر از حال و روز زن شروع به چانه زنی میکند میخواهد 1000 تومان کمتر پول دهد همان هزارتومانی که قرار است نان شب این زن و فرزندش باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نشست پردغدغه بزرگان
گروه اقتصادی / یکصدو هفتاد و هفتمین نشست سازمان کشورهای صادرکننده نفت امروز در وین، پایتخت اتریش، برگزار میشود تا اعضای این سازمان در آخرین روزهای سال میلادی 2019 برای 2020 برنامهریزی کنند. ایران نیز بهعنوان یکی از اعضای بنیادی اوپک در این اجلاس شرکت میکند و وزیر نفت شب گذشته به این منظور وارد وین شده است. اما مسأله اجلاس 177 اوپک فراتر از این سازمان است و بهنظر میرسد که اعضا بیشتر از توافق با یکدیگر به فکر تمدید توافق کاهش تولید با کشورهای متحد خود بویژه روسیه هستند. حتی برخی اعضا میخواهند به فراتر از تمدید توافق کاهش 1.2 میلیون بشکهای عرضه نفت دست یابند و هر اقدامی که برای حفظ قیمتها در محدوده بشکهای 60 دلار لازم است، انجام دهند. در این اجلاس و نشست روز جمعه اوپک و غیراوپک چه خواهد گذشت؟ پیشبینیهایی بر مبنای وقایع روزهای اخیر میتوان انجام داد.
نشستهایی با سیگنالهای متفاوت
پیمان فعلی برای محدودیت عرضه ۱.۲ میلیون بشکه در روز در پایان مارس سال ۲۰۲۰ به پایان میرسد. روسیه در ماههای اخیر به تعهد خود در این پیمان به اندازه کافی پایبند نبوده و از خطوط قرمز عبور کرده است. وزیر انرژی این کشور هم در آخرین اظهارات خود گفته است که «هنوز درباره پیمان اوپک پلاس موضع نگرفتهایم». این موضع روسیه بهعنوان بزرگترین تولیدکننده نفت خام غیرعضو در اوپک، دستیابی به توافق کاهش تولید را سختتر جلوه میدهد. اما در همین حال عربستان و برخی دیگر از تولیدکنندگان عضو در اوپک، بهدنبال تقویت این پیمان به میزان تقریبی 300 هزار تا 500 هزار بشکه دیگر هستند تا قیمت نفت بالاتر رود. عربستان میخواهد عرضه اولیه سهام آرامکو در قیمتهای بالاتری انجام شود. عراق نیز که از سهمیه تولید نفت خود تحت پیمان محدودیت عرضه اوپک پلاس تخطی کرده است، بهدنبال کاهش بیشتر تولید و عرضه نفت اوپک و اوپک پلاس است. بهطوری که از سایر اعضای این گروه درخواست کرده از کاهش بیشتر تولید نفت حمایت کنند.
اما در همین حال برخی اعضا بهدنبال حفظ شرایط موجود هستند. نشست کمیته فنی اوپک که پیش از اجلاس وزرا برگزار میشود نیز نشان دهنده متناقض بودن مواضع کشورها بوده است. بهطوری که حتی خبرگزاریهای بینالمللی از جمله بلومبرگ با عبارت «سیگنالهای متفاوت و قاطی» از رویکرد کشورها در این دور از اجلاس اوپک یاد میکنند.
کاهش تولید اوپک پلاس بیشتر میشود؟
اوپک پلاس که متشکل از اوپک و متحدان این سازمان است، در سه سال اخیر میزانی از عرضه نفت خام به بازار را با توافقهای پی در پی کاهش تولید کم کردهاند تا تعادل در بازار جهانی نفت خام حفظ شود. اکنون ناظران بازار بعید میدانند که رویکرد این سازمان و متحدانش تغییر کند و بر سر رقم بزرگتری از کاهش تولید توافق کنند. رویترز به نقل از نیل آتکینسون، مدیر بخش بازار و صنعت نفت آژانس بینالمللی انرژی (IEA) مینویسد: «بعید است اوپک با تغییر پیمان فعلی تا زمان روشنتر شدن اوضاع بازار موافقت کند. اوپک احتمالاً مانند گذشته عمل خواهد کرد و تصمیمگیری را که شامل تغییر سیستم فعلی است تا زمان روشن شدن دورنمای بازار به تأخیر خواهد انداخت.»
آتکینسون میگوید: «آنطور که از گزارشهای رسانهای برداشت میشود روسها تمایل دارند حداقل در سطح سیاسی در سیاست تولید فوراً تغییری ندهند. ابهامات زیادی از جمله دورنمای نفت شیل امریکا و تقاضا برای نفت وجود دارد که باعث میشود این تولیدکنندگان تمایل داشته باشند تصمیمگیری خود را به زمان دیگری موکول کنند.» با وجود این اظهارات، گمانهزنیها درباره تشدید کاهش تولید نفت اوپک و متحدانش به اوج خود رسیده است. برخی رسانههای بینالمللی میگویند که عربستان با کاهش بیشتر تولید میخواهد جهان را غافلگیر کند. اما تصمیمات در اوپک نیازمند اجماع است و مخالفت حتی یک عضو، مانع از افزایش حجم تعهد کاهش تولید خواهد شد.
نگاه رسانهها روی وزیر عربستان
عبدالعزیز بن سلمان، وزیر جدید انرژی عربستان قرار است که نخستین حضورش را در اوپک به نمایش بگذارد. او که فردی سیاسی است، میخواهد از وزرای قبلی کشورش با قدرت بیشتری ظاهر شود؛ بویژه در مورد حفظ تعادل بازار و عرضه سهام شرکت نفت آرامکو با بالاترین قیمت. او در نشست امروز و فردا حتماً درباره آرامکو صحبت خواهد کرد و رسانهها منتظرند تا اظهارات این عضو از خاندان بنسلمان را منتشر و حتی نقد و بررسی کنند. سعودیها بهدنبال قیمتهای بالای نفت هستند.
بر اساس رویکرد این کشور بهعنوان بزرگترین تولیدکننده اوپک، تحلیلگران بانک جیپی مورگان در یادداشتی پیشبینی کردند اوپک و متحدانش به منظور مقابله با مازاد عرضه در بازار جهانی، با کاهش تولید نفت به 1.5 میلیون بشکه در روز تا پایان سال ۲۰۲۰ موافقت خواهند کرد.
حتی این امکان وجود دارد که سعودیها فاصله توافق گذشته با رقم جدید را از تولید خود و متحدان کم کنند. عربستان مدعی است که 10.3 میلیون بشکه در روز توان تولید دارد و سهمیهای در همین حدود نیز در اوپک به خود اختصاص داده است.
عربستان میگوید که اگر توافق انجام نشود قیمت نفت بین 4 تا 7 درصد افت خواهد کرد. روز گذشته در زمان تنظیم این گزارش قیمت هر بشکه نفت خام برنت 62 دلار و 3 سنت بود. بازار منتظر نتیجه مذاکرات اوپک و اوپک پلاس است و با توجه به مازاد عرضه نفت در 2020، نتیجه دیدارهای دوجانبه و چندجانبه غولهای نفتی در وین اهمیت ویژهای برای بازار دارد.
روسیه، مهمترین دغدغه
روسیه در هشت ماه از ۱۱ ماه گذشته از هدف کاهش تولید فراتر رفته و حدود 11.5 میلیون بشکه در روز نفت خام به بازار عرضه کرده است. آژانس بینالمللی انرژی در این باره در ماه نوامبر اعلام کرد که اوپک در سال میلادی آینده با چالش بزرگی روبهرواست زیرا تسریع تولید از سوی رقیبان این گروه، تلاشهایش برای مهار رشد تولید نفت را تضعیف میکند. به هرحال روسیه مهره غیرقابل پیشبینی است؛ اما عربستان بهدنبال همسو بودن و حفظ اتحاد استراتژیکی است که میان دو کشور شکل گرفته است. اکنون اتحاد نفتی میان عربستان و روسیه زیر ذرهبین است و همکاری روسیه با اوپک برای عربستان اهمیت ویژه دارد. یکی از مهمترین دغدغههای یکصدو هفتاد وهفتمین نشست سازمان نیز همین موضوع است.
2 عامل خارجی و فشار امریکا
امریکا از دو جهت بر بازار نفت تأثیر میگذارد و شاید مهمترین متغیر سال 2020 باشد؛ هم از سوی عرضه و هم از سمت تقاضا.
در این باره روزنامه فایننشال تایمز در گزارشی نوشته است: «به گفته پل هورسنل از بانک استاندارد چارترد، عملکرد صنعت نفت امریکا عامل اصلی تأثیرگذار بر بازارهای نفت در سال ۲۰۲۰ خواهد بود. پیشبینیهای مختلفی وجود دارد اما یک گروه، کندی چشمگیر رشد عرضه و گروه دیگر تسریع تولید را انتظار دارد.» اما از سوی دیگر مناقشه تجاری مکرر میان امریکا و چین و ضعف اقتصاد جهانی سمت تقاضای نفت را تحت تأثیر قرار میدهد. بهطوری که نهادهای بینالمللی انرژی در پیشبینی خود از رشد تقاضا برای نفت در سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ بازنگری کردهاند.
با توجه به این پیشبینیها اوپک بهدنبال راهکاری است که عرضه را مدیریت کند تا تعادل میان ساختارهای بازار حفظ شود.
رویکرد ایران چیست؟
ایران و چند کشور دیگر مانند لیبی و ونزوئلا، از توافق کاهش تولید اوپک و اوپک پلاس معاف هستند. اگر قرار باشد در اجلاس 177 تغییری در سهمیههای تولید ایجاد شود، ایران در صورتی توافق خواهد کرد که سهمیهاش تغییری نکند و همچنان معاف بماند. اکنون باید تا بعدازظهر روز جمعه صبر کرد و دید که اوپک و اوپک پلاس به چه تصمیمی خواهند رسید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سرقت یک میلیاردی خواستگار از دختر تاجر
گروه حوادث/ مرد تبهکار که به بهانه ازدواج با یک دختر پولدار او را فریب داده و با خود به ترکیه کشانده بود بعد از سرقت یک میلیاردی او را رها کرد و گریخت.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، چندی قبل مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از سرقت طلاها و دلارهای داخل خانهاش خبر داد. او گفت: در کار خرید و فروش فرش هستم و چند روز قبل برای معاملهای به یکی از شهرهای شمالی کشور رفته بودم. وقتی به خانه برگشتم شوکه شدم. همسرم بیهوش روی زمین افتاده بود و از دخترم نیز خبری نبود. همسرم را به بیمارستان بردم. پزشک معالجش گفت اگر کمی دیرتر او را آورده بودید جانش را از دست میداد. علت بیهوشی او مسمومیت عنوان شد، ابتدا تصور میکردیم همسرم دست به خودکشی زده است. اما زمانی که به هوش آمد راز این ماجرا را برملا کرد.
مرد تاجر در ادامه گفت: من و همسرم بچه دار نمیشدیم. سالها قبل دختری را به فرزندخواندگی قبول کردیم. نازنین بعد از چند سال فهمید که فرزند واقعی ما نیست اما مشکلی با این موضوع نداشت. همسرم درباره شب حادثه گفت که نازنین به میهمانی رفته بود و بعد از بازگشت مقداری کیک آورد و گفت کیک تولد دوستش است. اما بعد از خوردن کیک بیهوش شد.
زمانی که همسرم از بیمارستان ترخیص شد و او را به خانه آوردیم تازه متوجه شدم که تعدادی فرش قیمتی و طلاها و دلارهایم که حدود یک میلیارد تومان ارزش داشت به سرقت رفته است.
این درحالی است که در این مدت از نازنین خبری ندارم و هر چه با تلفن همراهش تماس میگیرم خاموش است. مطمئنم دزدی کار دختر خواندهام است و از شما میخواهم که او را پیدا کنید.
بازگشت از ترکیه
درحالی که تحقیقات برای یافتن رد و سرنخی از نازنین ادامه داشت، چند روز بعد مأموران پلیس پایتخت متوجه شدند که نازنین به سفارت ایران در ترکیه رفته و با کمک آنها به ایران بازگشته است. بدین ترتیب تحقیقات از دختر جوان آغاز شد و او گفت: چند ماه قبل در فیسبوک با مرد 40 سالهای بهنام کوروش آشنا شدم. کوروش چهره خوبی داشت و مدعی بود که وضع مالی خوبی هم دارد. بعد از مدتی او به من ابراز علاقه کرد.
حتی به خواستگاریام آمد اما پدرم با این ازدواج مخالفت کرد. پدرم در تحقیقات متوجه شده بود کوروش یک بار ازدواج کرده اما از همسر اولش جدا شده است از طرفی فهمید کوروش سابقه کیفری داشته و به اتهام جعل در زندان بوده است.
پدرم به هیچ عنوان حاضر نشد ما ازدواج کنیم اما من عاشق کوروش شده بودم. او که علاقه مرا به خودش دید میگفت تو دختر خوانده این خانواده هستی و برای همین هم هست که دل شان نمیخواهد خوشبخت شوی.
دختر جوان گفت: با پیشنهاد کوروش به بهانه شرکت در جشن تولد، کیکی تهیه کرده و داخل آن داروی بیهوشی ریختیم. بعد از اینکه مادرم کیک را خورد و بیهوش شد در خانه را برای کوروش باز کردم و او وارد شد و تمام طلاها و دلارهای پدرم را سرقت کردیم. چند روزی در خانه یکی از دوستان کوروش ماندیم و درنهایت قاچاقی از کشور خارج شدیم. کوروش میگفت میخواهد مرا به استرالیا پیش خانوادهاش ببرد .
با هم به ترکیه رفتیم و دو روزی در هتل بودیم روز سوم کوروش به بهانه اینکه میخواهد به سراغ یکی از اقوامش در ترکیه برود مرا ترک کرد و دیگر برنگشت. من که نه پولی داشتم و نه آشنایی برای کمک درمانده شده بودم تا اینکه یک ایرانی را دیدم و به من پیشنهاد داد که حتماً به سفارت ایران در ترکیه بروم و خودم را معرفی کنم.
من هم به سفارت رفتم و با کمک آنها به ایران برگردانده شدم. بهدنبال اظهارات دختر 17 ساله تحقیقات برای دستگیری کوروش ادامه دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

راه پیروزی بر تحریم
دیاکو حسینی
کارشناس مسائل سیاست خارجی
پیش از آنکه دونالد ترامپ و تیم همراهش تصمیم نهایی خود را در اعلام یا انکار حمایت از اعتراضات آبان ماه بگیرند، روند ترمیم آسیبها به سرعت در ایران آغاز شد. تنها کمی پس از بازگشت کامل آرامش به کشور، به دستور رئیس جمهوری هیأت بررسی نحوه جبران خسارت شهروندان در حوادث اخیر تشکیل شد و اکنون زمان مسئولیت شفاف سازی و دلجویی از آسیب دیدگان بیگناه است و همزمان رهبری نیز با شهید نامیدن شماری از این کشته شدگان موافقت کردهاند. این همدلی و برداشتن گامهای اولیه اما خردمندانه، انعطاف ضروری را به سیاستهای داخلی و خارجی ایران بازمی گرداند. به هیچ وجه دور از انتظار نبود که امریکا به نحوی زمینه از پیش موجود نارضایتی اجتماعی در ایران را که مستقیماً به تحریمهای امریکا مربوط میشود، مصادره کند یا از ابتدا در تحریک آن نقش داشته باشد اما این یک توضیح کافی برای سلب مسئولیت ازهمه آن نهادهایی نیست که میتوانستند با عملکرد بهتر مانع ازاین موج سواری شوند. اهمیت این خودانتقادی امروز بیشتر از هر زمان دیگری است چون به زبان ساده و در شرایطی که شدیدترین تحریمهای اقتصادی تاریخ، ثبات داخلی و موجودیت ایران را از درون هدف گرفته ، سیاست داخلی ما امتدادی از سیاست خارجی ماست. هرچند، مقاومت تنها راهی است که پیش روی ایران قرار دارد اما این نافی انعطاف در سیاستهای داخلی و خارجی ما نیست. هدف فوری ما باید جلوگیری از به گروگان گرفته شدن سیاست داخلی توسط سیاست خارجی و بالعکس آن باشد. نباید تنشهای میان ایران و امریکا و یا سایر کشورها، ایران را در تعقیب آرمانهای خود براساس برابری، عدالت و آزادی متوقف کند و یا اختلاف نظرهای داخلی، سیاست خارجی ما را فلج کند. تحریمهای امریکا هرگز نمی تواند موجودیت ایران را به خطر بیندازد مگر آنکه قبلاً ایران از درون ازهم گسیخته باشد. به همین دلیل، گشایشهای بیشتر در سیاست داخلی ایران که نمودی از تقویت پیوندهای مردم و حکومت یا مردمسالاری بیشتر در شرایط سخت است، در وضعیتی که تحریمها برقرار هستند، بیش از زمانهای عادی اهمیت دارد. امروز تقویت پلورالیسم و آزادیهای سیاسی و اجتماعی نه تنها تحقق قانون اساسی بلکه جزئی از استراتژی ضد تحریمی ایران است. دولت امریکا امیدوار است که از طریق اعمال سنگینترین تحریمهایی که جهان به خود دیده یا به فروپاشی روانی نظام و تن دادن به مذاکرات بی موقع و نامتوازن دست بیابد و یا با فروپاشی روانی ملت، آن را علیه نظام موجود تحریک کند. استراتژی ضد تحریمی ایران باید توأمان ثبات روانی نظام را از طریق تداوم تلاش برای برخورداری از مناسبات عادی با سایر کشورها و ثبات روانی مردم را از راه تقویت اعتماد به مسیری که نظام سیاسی رهبری آن را برعهده دارد، محقق کند. این کار البته ساده نیست اما ممکن است. به همین دلیل بود که رئیس جمهوری در همان حال که از ترمیم اجتماعی حوادث اخیر حمایت کرده، یکبار دیگر از آمادگی ایران برای گفت و گو با همه کشورها و از جمله ایالات متحده در صورت توقف تحریمها خبر داده است به این امید که امریکای ترامپ در نهایت پی ببرد که قادر نخواهد بود ایران را از تلاش برای داشتن یک زندگی سیاسی سالم در داخل و روابط خارجی پویا در خارج محروم کند. اگر روزی بتوانیم امریکا را از دستیابی به این آرزوها مأیوس کنیم، فروپاشی تحریمها آغاز خواهد شد و فصل تازه ای از روابط ایران و امریکا را خواهد گشود که ایده تغییر رژیم برای همیشه در آن شکست خورده و خاتمه یافته است. برای این هدف، ایران نباید از هر نوع ابتکار عملی که بطور مداوم اعتماد سیاسی را در داخل بازسازی میکند، دست بکشد و همینطور نباید از تکرار آمادگی برای گفت و گوهای سیاسی به منظور استقرار صلح و آرامش در منطقه و فراسوی آن دست بردارد. این همان وظیفه ای است که امروز در مسیر آن قرار گرفته ایم.
کارشناس مسائل سیاست خارجی
پیش از آنکه دونالد ترامپ و تیم همراهش تصمیم نهایی خود را در اعلام یا انکار حمایت از اعتراضات آبان ماه بگیرند، روند ترمیم آسیبها به سرعت در ایران آغاز شد. تنها کمی پس از بازگشت کامل آرامش به کشور، به دستور رئیس جمهوری هیأت بررسی نحوه جبران خسارت شهروندان در حوادث اخیر تشکیل شد و اکنون زمان مسئولیت شفاف سازی و دلجویی از آسیب دیدگان بیگناه است و همزمان رهبری نیز با شهید نامیدن شماری از این کشته شدگان موافقت کردهاند. این همدلی و برداشتن گامهای اولیه اما خردمندانه، انعطاف ضروری را به سیاستهای داخلی و خارجی ایران بازمی گرداند. به هیچ وجه دور از انتظار نبود که امریکا به نحوی زمینه از پیش موجود نارضایتی اجتماعی در ایران را که مستقیماً به تحریمهای امریکا مربوط میشود، مصادره کند یا از ابتدا در تحریک آن نقش داشته باشد اما این یک توضیح کافی برای سلب مسئولیت ازهمه آن نهادهایی نیست که میتوانستند با عملکرد بهتر مانع ازاین موج سواری شوند. اهمیت این خودانتقادی امروز بیشتر از هر زمان دیگری است چون به زبان ساده و در شرایطی که شدیدترین تحریمهای اقتصادی تاریخ، ثبات داخلی و موجودیت ایران را از درون هدف گرفته ، سیاست داخلی ما امتدادی از سیاست خارجی ماست. هرچند، مقاومت تنها راهی است که پیش روی ایران قرار دارد اما این نافی انعطاف در سیاستهای داخلی و خارجی ما نیست. هدف فوری ما باید جلوگیری از به گروگان گرفته شدن سیاست داخلی توسط سیاست خارجی و بالعکس آن باشد. نباید تنشهای میان ایران و امریکا و یا سایر کشورها، ایران را در تعقیب آرمانهای خود براساس برابری، عدالت و آزادی متوقف کند و یا اختلاف نظرهای داخلی، سیاست خارجی ما را فلج کند. تحریمهای امریکا هرگز نمی تواند موجودیت ایران را به خطر بیندازد مگر آنکه قبلاً ایران از درون ازهم گسیخته باشد. به همین دلیل، گشایشهای بیشتر در سیاست داخلی ایران که نمودی از تقویت پیوندهای مردم و حکومت یا مردمسالاری بیشتر در شرایط سخت است، در وضعیتی که تحریمها برقرار هستند، بیش از زمانهای عادی اهمیت دارد. امروز تقویت پلورالیسم و آزادیهای سیاسی و اجتماعی نه تنها تحقق قانون اساسی بلکه جزئی از استراتژی ضد تحریمی ایران است. دولت امریکا امیدوار است که از طریق اعمال سنگینترین تحریمهایی که جهان به خود دیده یا به فروپاشی روانی نظام و تن دادن به مذاکرات بی موقع و نامتوازن دست بیابد و یا با فروپاشی روانی ملت، آن را علیه نظام موجود تحریک کند. استراتژی ضد تحریمی ایران باید توأمان ثبات روانی نظام را از طریق تداوم تلاش برای برخورداری از مناسبات عادی با سایر کشورها و ثبات روانی مردم را از راه تقویت اعتماد به مسیری که نظام سیاسی رهبری آن را برعهده دارد، محقق کند. این کار البته ساده نیست اما ممکن است. به همین دلیل بود که رئیس جمهوری در همان حال که از ترمیم اجتماعی حوادث اخیر حمایت کرده، یکبار دیگر از آمادگی ایران برای گفت و گو با همه کشورها و از جمله ایالات متحده در صورت توقف تحریمها خبر داده است به این امید که امریکای ترامپ در نهایت پی ببرد که قادر نخواهد بود ایران را از تلاش برای داشتن یک زندگی سیاسی سالم در داخل و روابط خارجی پویا در خارج محروم کند. اگر روزی بتوانیم امریکا را از دستیابی به این آرزوها مأیوس کنیم، فروپاشی تحریمها آغاز خواهد شد و فصل تازه ای از روابط ایران و امریکا را خواهد گشود که ایده تغییر رژیم برای همیشه در آن شکست خورده و خاتمه یافته است. برای این هدف، ایران نباید از هر نوع ابتکار عملی که بطور مداوم اعتماد سیاسی را در داخل بازسازی میکند، دست بکشد و همینطور نباید از تکرار آمادگی برای گفت و گوهای سیاسی به منظور استقرار صلح و آرامش در منطقه و فراسوی آن دست بردارد. این همان وظیفه ای است که امروز در مسیر آن قرار گرفته ایم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اعتراضات اخیر و وضعیت شغلی
عباس عبدی
روزنامه نگار
اتفاق نظر است که اعتراضات اخیر مرتبط با فقر و بیکاری و نداشتن درآمد بخش مهمی از جامعه بویژه کسانی است که در حاشیه قرار دارند. از این نظر میکوشم که وضعیت شغلی مردم و تحولات آن را طی چند دهه اخیر توضیح دهم تا متوجه ریشه ماجرا شویم.
تعداد افراد دارای شغل در کشور طی چهار دهه گذشته به شرح زیر بوده است.
تعداد شاغلین
سال شاغلین میلیون نفر افزایش میلیون نفر درصد رشد
1355 8/8 - -
1365 11/0 2/2 25/0
1375 14/6 3/6 32/7
1385 20/8 2/6 42/5
1390 20/5 0/3- 1/4-
1395 22/6 2/1 10/2
همین یک جدول گویای خیلی چیزها است. در همه مقاطع تعداد شاغلین افزوده شده است. دوران طلایی افزایش اشتغال سالهای 1375 تا 1385، یعنی دوره اصلاحات است که بهطور متوسط سالانه 620 هزار شغل اضافه شده و در مجموع طی 10 سال 42/5 درصد بر تعداد مشاغل اضافه شده است. دوران فاجعهبار نیز دوره اول احمدینژاد است که نه تنها شغلی اضافه نشده، بلکه 300 هزار شغل نیز کم شده است. اینها آمار رسمی مرکز آمار همه این دولتها است. در این دوران زیانبار بیشترین درآمدهای نفتی را داشتیم. وارد پنجره جمعیتی شده بودیم و باید اشتغال خیلی سریعتر از گذشته رشد میکرد. بویژه آنکه مصادف با ورود و توسعه اینترنت و کارآفرینی بود. ولی در عمل طی دهه 1385 تا 1395، فقط 1/8 میلیون شغل اضافه شده است که 8/6 درصد افزایش طی 10 سال است.بیایید فرض کنیم که روند 1375 تا 1385 در 10 سال 1385 تا 1395 نیز ادامه میداشت. فرض کنیم بهتر هم نمیشد که باید میشد. در این صورت باید با 42/5 درصد افزایش تعداد شاغلین مواجه میشدیم. در این صورت در سال 1395، تعداد شاغلین کشور برابر 29/6 بود که 7 میلیون شغل از مشاغل موجود بیشتر بود. همین الآن فرض کنید که این تعداد شغل در کشور باشد، اساساً نه فقری میماند و نه اعتراضی. و نه حتی غرب ایران را تحریم میکرد، چرا که چنین جامعهای در برابر تحریم مصونیت جدی پیدا میکرد.
اگر به مسأله جوانان و اشتغال توجه کنیم اوضاع شغلی و اثرات آن در بروز اعتراضات آشکارتر میشود.
نرخ بیکاری جوانان
گروه سنی 1384 1390 1396
19-15 18 21 21
24-20 26 28 31
29-25 16 21 23
مشاهده میشود که با وجود کاهش تعداد جوانان نسبت به گذشته که بهدلیل کاهش رشد جمعیت است، ولی نرخ بیکاری طی 12 سال گذشته برای این گروه از جوانان بیشتر شده است. مهمترین گروه سنی که جوانان 29-25 سال است که در مقطع آغاز زندگی هستند. توجه کنیم که تعداد جوانان 15 تا 29 ساله در سال 1385، حدود 25 میلیون نفر بود که در سال 1395، تعداد 5 میلیون نفر کمتر بود و به 20 میلیون نفر رسید. بهعبارت دیگر اگر چه 5 میلیون نفر از آنان کم شده ولی نرخ بیکاری آنان افزایش داشته است و در مورد جوانان 29-25 سال نرخ بیکاری از 16 درصد به 23 درصد رسیده است. خب چنین جوانی میتواند ازدواج کند و زندگی آغاز کند یا دارای فرزند شود؟! جالب اینکه بر خلاف گذشته که نرخ بیکاری افراد کمسواد یا بیسواد بیشتر بود اکنون نرخ بیکاری افراد دارای مدرک کارشناسی 3 برابر نرخ بیکاری افراد بیسواد است.
یکی از بدترین وضعیتها درباره وضعیت اشتغال افزایش تعداد کارکنان مستقل است. شاغلین یا دولتی هستند یا مزد و حقوقبگیر یا کارفرما که کارگر دارند یا آنکه کارکن مستقل و فامیلی هستند که این دو مورد اخیر به لحاظ شغلی خیلی ثبات و امنیت ندارند و فرد را مستعد اعتراض میکند. تعداد کارکنان مستقل در سال 1384، 2/6 میلیون نفر بودند که 30 درصد کل شاغلین را شامل میشد. ولی این نسبت در سال 1396 به 4/8 میلیون نفر و 36 درصد کل شاغلین رسید. در حالی که در یک جامعه با اقتصاد سالم باید نسبت اینگونه از شاغلین کم شود نه آنکه زیاد شود. مشاغلی چون دستفروشی و بدون بیمه بازنشستگی و بیمه بیکاری و بیمه درمان نتیجه این روند است، البته بسیاری از آنان مثل مغازهداران و رانندگان تاکسی خدماتی را دارند ولی در هر حال کارکن مستقل بودن عوارض اجتماعی خود را دارد، که رشد آن نشانهای از اقتصاد معیوب است. اینها گوشهای از وضعیت و ساختار شغلی جامعه ایران است که ریشه اصلی این اعتراضات است.
روزنامه نگار
اتفاق نظر است که اعتراضات اخیر مرتبط با فقر و بیکاری و نداشتن درآمد بخش مهمی از جامعه بویژه کسانی است که در حاشیه قرار دارند. از این نظر میکوشم که وضعیت شغلی مردم و تحولات آن را طی چند دهه اخیر توضیح دهم تا متوجه ریشه ماجرا شویم.
تعداد افراد دارای شغل در کشور طی چهار دهه گذشته به شرح زیر بوده است.
تعداد شاغلین
سال شاغلین میلیون نفر افزایش میلیون نفر درصد رشد
1355 8/8 - -
1365 11/0 2/2 25/0
1375 14/6 3/6 32/7
1385 20/8 2/6 42/5
1390 20/5 0/3- 1/4-
1395 22/6 2/1 10/2
همین یک جدول گویای خیلی چیزها است. در همه مقاطع تعداد شاغلین افزوده شده است. دوران طلایی افزایش اشتغال سالهای 1375 تا 1385، یعنی دوره اصلاحات است که بهطور متوسط سالانه 620 هزار شغل اضافه شده و در مجموع طی 10 سال 42/5 درصد بر تعداد مشاغل اضافه شده است. دوران فاجعهبار نیز دوره اول احمدینژاد است که نه تنها شغلی اضافه نشده، بلکه 300 هزار شغل نیز کم شده است. اینها آمار رسمی مرکز آمار همه این دولتها است. در این دوران زیانبار بیشترین درآمدهای نفتی را داشتیم. وارد پنجره جمعیتی شده بودیم و باید اشتغال خیلی سریعتر از گذشته رشد میکرد. بویژه آنکه مصادف با ورود و توسعه اینترنت و کارآفرینی بود. ولی در عمل طی دهه 1385 تا 1395، فقط 1/8 میلیون شغل اضافه شده است که 8/6 درصد افزایش طی 10 سال است.بیایید فرض کنیم که روند 1375 تا 1385 در 10 سال 1385 تا 1395 نیز ادامه میداشت. فرض کنیم بهتر هم نمیشد که باید میشد. در این صورت باید با 42/5 درصد افزایش تعداد شاغلین مواجه میشدیم. در این صورت در سال 1395، تعداد شاغلین کشور برابر 29/6 بود که 7 میلیون شغل از مشاغل موجود بیشتر بود. همین الآن فرض کنید که این تعداد شغل در کشور باشد، اساساً نه فقری میماند و نه اعتراضی. و نه حتی غرب ایران را تحریم میکرد، چرا که چنین جامعهای در برابر تحریم مصونیت جدی پیدا میکرد.
اگر به مسأله جوانان و اشتغال توجه کنیم اوضاع شغلی و اثرات آن در بروز اعتراضات آشکارتر میشود.
نرخ بیکاری جوانان
گروه سنی 1384 1390 1396
19-15 18 21 21
24-20 26 28 31
29-25 16 21 23
مشاهده میشود که با وجود کاهش تعداد جوانان نسبت به گذشته که بهدلیل کاهش رشد جمعیت است، ولی نرخ بیکاری طی 12 سال گذشته برای این گروه از جوانان بیشتر شده است. مهمترین گروه سنی که جوانان 29-25 سال است که در مقطع آغاز زندگی هستند. توجه کنیم که تعداد جوانان 15 تا 29 ساله در سال 1385، حدود 25 میلیون نفر بود که در سال 1395، تعداد 5 میلیون نفر کمتر بود و به 20 میلیون نفر رسید. بهعبارت دیگر اگر چه 5 میلیون نفر از آنان کم شده ولی نرخ بیکاری آنان افزایش داشته است و در مورد جوانان 29-25 سال نرخ بیکاری از 16 درصد به 23 درصد رسیده است. خب چنین جوانی میتواند ازدواج کند و زندگی آغاز کند یا دارای فرزند شود؟! جالب اینکه بر خلاف گذشته که نرخ بیکاری افراد کمسواد یا بیسواد بیشتر بود اکنون نرخ بیکاری افراد دارای مدرک کارشناسی 3 برابر نرخ بیکاری افراد بیسواد است.
یکی از بدترین وضعیتها درباره وضعیت اشتغال افزایش تعداد کارکنان مستقل است. شاغلین یا دولتی هستند یا مزد و حقوقبگیر یا کارفرما که کارگر دارند یا آنکه کارکن مستقل و فامیلی هستند که این دو مورد اخیر به لحاظ شغلی خیلی ثبات و امنیت ندارند و فرد را مستعد اعتراض میکند. تعداد کارکنان مستقل در سال 1384، 2/6 میلیون نفر بودند که 30 درصد کل شاغلین را شامل میشد. ولی این نسبت در سال 1396 به 4/8 میلیون نفر و 36 درصد کل شاغلین رسید. در حالی که در یک جامعه با اقتصاد سالم باید نسبت اینگونه از شاغلین کم شود نه آنکه زیاد شود. مشاغلی چون دستفروشی و بدون بیمه بازنشستگی و بیمه بیکاری و بیمه درمان نتیجه این روند است، البته بسیاری از آنان مثل مغازهداران و رانندگان تاکسی خدماتی را دارند ولی در هر حال کارکن مستقل بودن عوارض اجتماعی خود را دارد، که رشد آن نشانهای از اقتصاد معیوب است. اینها گوشهای از وضعیت و ساختار شغلی جامعه ایران است که ریشه اصلی این اعتراضات است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

آرزوی او برای کودکان دشتیاری
مریم طالشی
خبرنگار
بار اول در فرودگاه مهرآباد دیدمش. قرار بود با هم به چابهار برویم و از آنجا به دشتیاری. با دیدنش کمی جا خوردم. فکر نمیکردم پسری به این جوانی مدیر مؤسسهای باشد که کمکم داشت قد میکشید و خودش را به دیگران معرفی میکرد؛ «دست یاری به دشتیاری» که چه اسم خوبی بود.
حسین علیمرادی را همیشه مثل همان روز اول با لبخند و آرامش چهرهاش به یاد میآورم. اول مهر بود. برای بازگشایی مدرسه نوسازی شده روستای پیرسهراب به دشتیاری میرفت و من قرار بود گزارشی از آن تهیه کنم. با ذوق و شوق از مدرسه حرف میزد، از اینکه لابد الان بچهها به خاطر کلاسهای رنگ شده و نیمکتهای جدید ذوق زدهاند و چقدر دلش میخواهد زودتر آنها را ببیند.
میگفت نمیدانید آنجا چه استعدادهایی هست که هدر میرود. میگفت بیشتر بچههای دشتیاری به دبیرستان هم نمیرسند؛ دشتیاری، بزرگترین و محرومترین منطقه آموزشی کشور. روی این نکته تأکید داشت و من هم حالا مینویسم در حالی که او دیگر نیست و نمیدانم آیا دیگر کسی خواهد بود غیر از حسین که نام دشتیاری را آنطور با عشق و حسرت ادا کند؟
میگفت با دشتیاری بواسطه یکی از هم دانشگاهیهایمان آشنا شدم که اهل آن منطقه بود و او بود که میگفت بچههای آنجا چقدر ترک تحصیل میکنند و چقدر انگشت شمارند آنهایی که به دبیرستان و دانشگاه میرسند. همین هم انگیزهاش شد برای فعالیت در محرومترین منطقه آموزشی، برای تأسیس جوانترین سمن مدرسه ساز کشور. به قول خودش با سهمهای 20 هزار تومانی پول جمع میکرد برای نوسازی و ساخت مدرسه.
آن روز که دیدمش جوانی بود بیست و یکی دو ساله که میتوانست مثل خیلی از همسن و سالهای خودش روزها را بگذراند. درسش را بخواند، با دوستانش تفریح کند، سفر برود و صبر کند تا ببیند بعدها چه پیش میآید. حسین اما شبیه بقیه نبود، شبیه سن و سالش نبود. جوری حرف میزد و جوری رفتار میکرد که فکر میکردی یک آدم چهل و چند ساله است. از یادم نمیرود که چطور سران قبایل بلوچ را در جلسهای که در خوابگاه مدرسه شبانه روزی برگزار شده بود، مجاب میکرد برای همکاری. آن مدرسه هم نوسازی شد و ماند به یادگار از او و گروهش. حسین علیمرادی بزرگ بود، ته خندههایش با بچههای پیرسهراب اما کودکیاش را میشد دید، همانقدر زلال.
وقتی به مدرسه پیرسهراب رسیدیم، بچهها با ذوق به طرفش دویدند. «عمو بیا مدرسه را ببین... عمو علیمرادی... عمو حسین....» در حلقه بچهها، خوشحالترین آدم دنیا بود. آدم به حال خوبش غبطه میخورد.
گفتم باید نماینده مجلس بشوی آقای علیمرادی، تو به درد مردم میخوری. من جدی گفتم و او خندید و آدم چه میداند زندگی چه بیرحم است.
آخرین بار او را در نمایشگاه «قصههای سید بار» بچههای بلوچ دیدم. گفت هفته دیگر دارم میروم دشتیاری و نمیدانستم این آخرین سفرش بود به جایی که آرزو داشت دیگر هیچ کودکی در آن از تحصیل باز نماند. امروز، همزمان با روز جهانی داوطلب از او یاد میکنیم و آرزویی که داشت. کاش باز دستهایی به مهربانی دست حسین علیمرادی به یاری دشتیاری بیاید.
خبرنگار
بار اول در فرودگاه مهرآباد دیدمش. قرار بود با هم به چابهار برویم و از آنجا به دشتیاری. با دیدنش کمی جا خوردم. فکر نمیکردم پسری به این جوانی مدیر مؤسسهای باشد که کمکم داشت قد میکشید و خودش را به دیگران معرفی میکرد؛ «دست یاری به دشتیاری» که چه اسم خوبی بود.
حسین علیمرادی را همیشه مثل همان روز اول با لبخند و آرامش چهرهاش به یاد میآورم. اول مهر بود. برای بازگشایی مدرسه نوسازی شده روستای پیرسهراب به دشتیاری میرفت و من قرار بود گزارشی از آن تهیه کنم. با ذوق و شوق از مدرسه حرف میزد، از اینکه لابد الان بچهها به خاطر کلاسهای رنگ شده و نیمکتهای جدید ذوق زدهاند و چقدر دلش میخواهد زودتر آنها را ببیند.
میگفت نمیدانید آنجا چه استعدادهایی هست که هدر میرود. میگفت بیشتر بچههای دشتیاری به دبیرستان هم نمیرسند؛ دشتیاری، بزرگترین و محرومترین منطقه آموزشی کشور. روی این نکته تأکید داشت و من هم حالا مینویسم در حالی که او دیگر نیست و نمیدانم آیا دیگر کسی خواهد بود غیر از حسین که نام دشتیاری را آنطور با عشق و حسرت ادا کند؟
میگفت با دشتیاری بواسطه یکی از هم دانشگاهیهایمان آشنا شدم که اهل آن منطقه بود و او بود که میگفت بچههای آنجا چقدر ترک تحصیل میکنند و چقدر انگشت شمارند آنهایی که به دبیرستان و دانشگاه میرسند. همین هم انگیزهاش شد برای فعالیت در محرومترین منطقه آموزشی، برای تأسیس جوانترین سمن مدرسه ساز کشور. به قول خودش با سهمهای 20 هزار تومانی پول جمع میکرد برای نوسازی و ساخت مدرسه.
آن روز که دیدمش جوانی بود بیست و یکی دو ساله که میتوانست مثل خیلی از همسن و سالهای خودش روزها را بگذراند. درسش را بخواند، با دوستانش تفریح کند، سفر برود و صبر کند تا ببیند بعدها چه پیش میآید. حسین اما شبیه بقیه نبود، شبیه سن و سالش نبود. جوری حرف میزد و جوری رفتار میکرد که فکر میکردی یک آدم چهل و چند ساله است. از یادم نمیرود که چطور سران قبایل بلوچ را در جلسهای که در خوابگاه مدرسه شبانه روزی برگزار شده بود، مجاب میکرد برای همکاری. آن مدرسه هم نوسازی شد و ماند به یادگار از او و گروهش. حسین علیمرادی بزرگ بود، ته خندههایش با بچههای پیرسهراب اما کودکیاش را میشد دید، همانقدر زلال.
وقتی به مدرسه پیرسهراب رسیدیم، بچهها با ذوق به طرفش دویدند. «عمو بیا مدرسه را ببین... عمو علیمرادی... عمو حسین....» در حلقه بچهها، خوشحالترین آدم دنیا بود. آدم به حال خوبش غبطه میخورد.
گفتم باید نماینده مجلس بشوی آقای علیمرادی، تو به درد مردم میخوری. من جدی گفتم و او خندید و آدم چه میداند زندگی چه بیرحم است.
آخرین بار او را در نمایشگاه «قصههای سید بار» بچههای بلوچ دیدم. گفت هفته دیگر دارم میروم دشتیاری و نمیدانستم این آخرین سفرش بود به جایی که آرزو داشت دیگر هیچ کودکی در آن از تحصیل باز نماند. امروز، همزمان با روز جهانی داوطلب از او یاد میکنیم و آرزویی که داشت. کاش باز دستهایی به مهربانی دست حسین علیمرادی به یاری دشتیاری بیاید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اخبار این صفحه
-
خجسته میلاد امام حسن عسکری(ع) مبارک باد
-
دستور رهبر انقلاب درباره حوادث اخیر
-
تحریم را بردارید در 1+5 مذاکره میکنیم
-
همذاتپنداری نسل امروز با دیروز
-
فرصتی که نباید دریغ شود
-
استراماچونی میتواند استقلال را قهرمان کند
-
آنفلوانزا تا 10 روز دیگر فروکش میکند
-
خزیدن سران ناتو پشت «اژدهای زرد»
-
دستفروشی با بچه برای خرج زندگی!
-
نشست پردغدغه بزرگان
-
سرقت یک میلیاردی خواستگار از دختر تاجر
-
راه پیروزی بر تحریم
-
اعتراضات اخیر و وضعیت شغلی
-
آرزوی او برای کودکان دشتیاری

اخبارایران آنلاین