-
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
- 11
- 12
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- 18
- 19
- 20
- 21
- 22
- 23
- 24
- 25
- 26
- 27
- 28
- 29
- 30
- 31
- 32
- 33
- 34
- 35
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- 41
- 42
- 43
- 44
- 45
- 46
- 47
- 48
- 49
- 50
- 51
- 52
- 53
- 54
- 55
- 56
- 57
- 58
- 59
- 60
- 61
- 62
- 63
- 64
- 65
- 66
- 67
- 68
- 69
- 70
- 71
- 72
- 73
- 74
- 75
- 76
- 77
- 78
- 79
- 80
- 81
- 82
- 83
- 84
- 85
- 86
- 87
- 88
- 89
- 90
- 91
- 92
- 93
- 94
- 95
- 96
- 97
- 98
- 99
- 100
- 101
- 102
- 103
- 104
- 105
- 106
- 107
- 108
- 109
- 110
- 111
- 112
- 113
- 114
- 115
- 116
- 117
- 118
- 119
- 120
- 121
- 122
- 123
- 124
- 125
- 126
- 127
- 128
- 129
- 130
- 131
- 132
- 133
- 134
- 135
- 136
- 137
- 138
- 139
- 140
- 141
- 142
- 143
- 144
- 145
- 146
- 147
- 148
- 149
- 150
- 151
- 152
- 153
- 154
- 155
- 156
- 157
- 158
- 159
- 160
- 161
- 162
- 163
- 164
- 165
- 166
- 167
- 168
- 169
- 170
- 171
- 172
- 173
- 174
- 175
- 176
- 177
- 178
- 179
- 180
- 181
- 182
- 183
- 184
- 185
- 186
- 187
- 188
- 189
- 190
- 191
- 192
- 193
- 194
- 195
- 196
- 197
- 198
- 199
- 200
- 201
- 202
- 203
- 204
- 205
- 206
- 207
- 208
- 209
- 210
- 211
- 212
- 213
- 214
- 215
- 216
- 217
- 218
- 219
- 220
- 221
- 222
- 223
- 224
- 225
- 226
- 227
- 228
- 229
- 230
- 231
- 232
- 233
- 234
- 235
- 236
- 237
- 238
- 239
- 240
- 241
- 242
- 243
- 244
- 245
- 246
- 247
- 248
- 249
- 250
- 251
- 252
- 253
- 254
- 255
- 256
- 257
- 258
- 259
- 260
- 261
- 262
- 263
- 264
- 265
- 266
- 267
- 268
- 269
- 270
- 271
- 272
- 273
- 274
- 275
- 276
- 277
- 278
- 279
- 280
- 281
- 282
- 283
- 284
- 285
- 286
- 287
- 288
- 289
- 290
- 291
- 292
- 293
- 294
- 295
- 296
- 297
- 298
- 299
- 300
- 301
- 302
- 303
- 304
- 305
- 306
- 307
- 308
- 309
- 310
- 311
- 312
- 313
- 314
- 315
- 316
- 317
- 318
- 319
- 320
- 321
- 322
- 323
- 324
- 325
- 326
- 327
- 328
- 329
- 330
- 331
- 332
- 333
- 334
- 335
- 336
- 337
- 338
- 339
- 340
- 341
- 342
- 343
- 344
- 345
- 346
- 347
- 348
- 349
- 350
- 351
- 352

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

«عیارسنجی زیست اخلاقی جامعه» در میزگردی با حضور هادی خانیکی و سیدعلی محمودی
لیدا فخری- مهسا رمضانی / شنیده و دیدهایم کنشگران سیاسی را که برای حفظ «اخلاقیات فردی» ترجیح دادهاند با سیاست همسایگی نکنند. این دوریگزینی بسیار پرسشبرانگیز است: «مگر سیاستمدار اخلاقگرا همنشینی غریبی است؟»، «مگر سیاست نمیتواند با اخلاق در موازنه قرار گیرد؟»، «مگر همنوایی اخلاق و قدرت ناممکن است؟»، «مگر سیاستورزی، اخلاق را به مخاطره میاندازد؟» «عیارسنجی زیست اخلاقی جامعه» خواهناخواه ما را به بحثهایی از این دست کشاند که در میزگردی با حضور دکتر هادی خانیکی، مشاور فرهنگی- رسانهای دولت اصلاحات و دکتر سید علی محمودی، استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه، به بحث گذاشته شد. دکتر خانیکی، در کنار فعالیتهای آکادمیک خود بهعنوان استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، همواره بهعنوان یکی از کنشگران سیاسی مورد توجه بوده است و در این راستا، تجارب زیسته قابلتأملی دارد. دکتر محمودی نیز از جمله متفکرانی است که در حوزه «نقد اندیشه سیاسی مدرن در ایران» صاحبنظر است و در این راستا، کتابهایی چون «نواندیشان ایرانی؛ نقد اندیشههای چالشبرانگیز و تأثیرگذار در ایران معاصر» و «خرد سیاسی؛ جستارهایی در آزادی، اخلاق و دموکراسی» در کارنامه علمی پربرگ او به چشم میخورد. ماحصل این نشست پیشروی شما است:
ما در دورههایی از تاریخ مدرنمان شاهد هستیم که «عیار اخلاق در سیاست» بیش از پیش مورد پرسشگری قرار گرفته است؛ بهعنوان مثال در دوره اصلاحات و در زمان طرح «جامعه مدنی» رابطه «سیاست» و «اخلاق» بیش از هر زمان دیگری نسبتسنجی شد. به نظر شما در چه دورههایی، جامعه بیشتر به این پرسش و سنجش روی میآورد؟
دکتر هادی خانیکی: در سدههای اخیر نسبت اخلاق و سیاست، ذیل سه مفهوم قابل بحث است؛ نخست، طرح جامعه انقلابی و اینکه در زمان انقلاب چقدر جامعه و قدرت، اخلاقی شد؟ و چه الزامات و اقتضائاتی وجود داشت که اخلاق را در سیاست برجسته کرد؟ مفهوم دوم به لحاظ تاریخی، جامعه مدنی بود؛ بویژه در دوره اصلاحات و پرسش این بود که آیا جامعه مدنی نسبت به جامعه غیرمدنی اخلاقیتر است؟ و آیا میتوان در آن از مهارکنندهها یا کنترلکنندههای اخلاقی برای قدرت سیاسی سخن گفت؟ و سوم بحثی است که در یک دهه اخیر با عنوان «جامعه اخلاقی» مطرح شد؛ بویژه پس از آنکه در دوران پسااصلاحات سیاست بهطور قابل توجهی از اخلاقیات دور شد و رقابتها، شفافیتها و همبستگیها و ارتباطات سیاسی تحتالشعاع کنشهای غیراخلاقی در سیاست قرار گرفت.
بر این اساس، میتوان گفت که جامعه ما درباره «نسبت اخلاق و سیاست» سه پرسش را تجربه کرده است؛ 1.چرا «جامعه انقلابی» نسبت به جامعه غیرانقلابی جستوجوگری بیشتری برای کنش اخلاقی و اخلاقی کردن سیاست دارد؟ 2.چرا این موضوع در یک مرحله بعد به «جامعه مدنی» منتقل میشود و انتظار میرود که جامعه مدنی واجد امور اخلاقی بیشتری باشد؟ (طبیعتاً به این دلیل که اخلاق از حدود وظایف شخصی خارج میشود و به تکالیف یا حقوق نهادی منتقل میشود.) 3.چرا مستقیماً از جامعه انتظار «امر اخلاقی» داریم؟
با توجه به اینکه از میان مکاتب اخلاقی، سه مکتب «فایدهگرایی»، «وظیفهگرایی» و «فضیلتگرایی» همنوایی بیشتری با سیاست دارند شما کدام رویکرد را برای رسیدن به یک جامعه اخلاقی و سیاست اخلاقمدار راهگشاتر میبینید؟
دکتر سید علی محمودی: هر سیاستمداری که به منافع ملی و امنیت ملی باور دارد از «مکتب فایدهگرایی» گزیر و گریزی نخواهد داشت. فایدهگرایی امروز در«هزینه- فایده» صورتبندی شده است که قاعدهای عام و پذیرفتنی است. از منظر اخلاقی، اداره جامعه غیر از تصمیمگیریهای فردی است. در حکومت کردن باید دستیابی به بیشترین منافع و کمترین آسیب و زیان را در نظر گرفت. بر این اساس، معتقدم نمیتوان از «مکتب فایدهگرایی» گذر کرد اما ماندن در فایدهگرایی هم خطرات و زیانهای غیرقابل جبرانی دارد؛ چرا که از فایدهگرایی میتوان مشروعیت شکنجه، قتل، کشتار و استفاده از سلاحهای هستهای را هم نتیجه گرفت. فرض کنید سه نفر دستگیر شدهاند و اطلاع دارند که در یکی از میدانهای پرجمعیت شهر قرار است بمبهایی منفجر شود، اما حاضر به اعتراف نیستند. از این رو، دستگاههای اجرایی ذی ربط فکر میکنند اگر این سه نفر را شکنجه دهند، مجبور به اقرار میشوند. پس برای خنثی کردن بمبها، آنان را شکنجه میکنند تا جان صدها نفر را از مرگ نجات دهند. «منفعت بیشینه» و «زیان کمینه» برای اکثریت مردم، شالوده اخلاق مبتنی برفایدهگرایی است. اگر این مبنای اخلاقی در قلمرو سیاست و حکمرانی اعمال شود و در چارچوب انسانی محدود نشود، دیری نمیپاید که از جامعه بشری در گستره جهانی، چیزی جز شکنجه، کشتار، تبهکاری و مسابقه جنونآمیز در نقض حقوقبشر باقی نمیماند.
«اخلاق وظیفهگرا» در مقابل اخلاق فایدهگرا قرار میگیرد. «وظیفهگرایی» به حسن و قبح عقلی مفاهیم اخلاقی باور دارد و تأکید میکند که کار خوب فینفسه خوب و کار بد فینفسه بد است. بنابراین، بهعنوان مثال باید راست بگوییم چون راستگویی خوب است و نباید دروغ بگوییم زیرا دروغگویی بد است؛ یعنی انسانها باید به وظیفه اخلاقی خود عمل کنند، صرفنظر از اینکه چه پیامدهایی داشته باشد.
در ابعاد فردی از «اخلاق وظیفهگرا» بسیار میتوان استفاده کرد؛ همچون پدر و مادری که فرزندشان دچار مرگ مغزی شده و امید به بهبود او فقط 10 درصد است، اما گاه تا 10 سال هم برای بهبود یا دستکم زنده نگهداشتن او هزینه میکنند. برای این پدر و مادر مهم نیست نتیجه کار چه میشود، آنان صرفاً میخواهند به «وظیفه اخلاقی» خود عمل کنند. اما در جهان سیاست، امکان اینکه اخلاق وظیفهگرا مبنای عمل قرار گیرد، در بسیاری از موارد ناممکن و زیانبار است. به صرف اینکه چون کاری اخلاقی است (البته اگر در واقعِ امر، کاری اخلاقی باشد)، باید به هر قیمتی آن را انجام داد و بهعنوان نمونه باید نیروی انسانی بویژه جوانان و درآمدهای کشور را در انجام آن امر اخلاقی مصرف کرد، هرچند از این رهگذر صدها هزار نفر کشته شوند و میلیاردها دلار خسارت به بار آید. این انگاره ضد انسانی را نه علم سیاست میپذیرد و نه اخلاق سیاسی. از سوی دیگر، فایدهگرایی لجام گسیخته و تحدید نشده میتواند به توجیه جنگ، شکنجه و زیست دوزخی بینجامد. بنابراین، فایدهگرایی باید در دایره «حقوق بشر» تحدید شود و سیاستمداران از این

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.