نظافتچیها، سارق حرفهای بودند
گروه حوادث/ چهار مرد افغان که در پوشش نظافتچی، از خانههای مردم سرقت میکردند در عملیات ضربتی پلیس دستگیر شدند.
چند ماه قبل پیرمردی بازنشسته ساکن آپارتمانی در خیابان مجیدیه جنوبی، با طرح شکایتی در کلانتری 127 نارمک از سرقت 100 میلیون طلا و شیء قیمتی از خانهاش خبر داد. کارآگاهان با بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته ساختمان دریافتند چهار مرد با بالا رفتن از دیوار آپارتمان و پس از تخریب در وارد خانه شده و دست به سرقت زدند. با توجه به تصویری که از متهمان به دست آمده بود ساکنان ساختمان آنها را شناسایی کردند و مشخص شد آنها چندی قبل برای نظافت خانه به آن ساختمان مراجعه کرده بودند. همین سرنخ کافی بود تا پلیس وارد عمل شده و مخفیگاه آنها را در منطقه خاکسفید تهران شناسایی و هر چهار نفر را دستگیر کند.در ادامه خریدار اموال مسروقه نیز شناسایی و دستگیر شد.
چهار متهم افغان که مجوز اقامت در ایران را نداشتند در اعترافاتشان مدعی شدند با پخش تبلیغات در سطح شهر به عنوان نظافتچی وارد ساختمانها شده و در مدتی که در خانهها کار میکردند اطلاعات لازم را به دست میآوردند. به این ترتیب طعمههایشان را شناسایی و با طرح و نقشهای حساب شده دست به سرقت میزدند. پنج متهم این پرونده پس از دستگیری به دستور بازپرس شعبه سوم بازپرسی 8 تهران برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفتند.
سرهنگ مرتضی نثاری، رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی گفت: متهمان این پرونده تحت بازجویی قرار دارند. شهروندان باید توجه داشته باشند به افراد غریبه اعتماد نکرده و آنها را به خانه خود راه ندهند. همچنین برای دریافت خدمات باید با شرکتهای معتبر تماس بگیرند.
جاسازی دوربین شگرد پسر شرور برای اخاذی
گروه حوادث/ دختر نوجوان وقتی برای نخستین بار پا به خانه دوست پسرش گذاشت نمیدانست پسر شرور مخفیانه دوربینی در خانه جاسازی کرده تا از وی فیلم سیاه بگیرد.
***
چندی قبل دختر هفده سالهای با حضور در اداره پلیس فتای تهران بزرگ از پسر جوانی شکایت کرد و گفت: با دانیال در شبکه اینترنتی اینستاگرام آشنا شدم و هر روز با هم از طریق همین کانال اجتماعی در ارتباط بودیم تا اینکه او پس از جلب اعتمادم پیشنهاد داد همدیگر را ملاقات کنیم.
دانیال خواست برای دیدنش به خانه بروم و آنقدر اصرار کرد که پذیرفتم.
ناهید ادامه داد: پس از ورود به خانه دانیال، همه چیز آرام به نظر میرسید اما ناگهان پسر جوان مرا کتک زد و با تهدید نقشه شومش را به اجرا گذاشت، وقتی به خانه بازگشتم از ترس آبرویم به کسی حرفی نزدم تا اینکه پسر جوان یک فیلم از صحنههای شومی که با من داشت را برایم ارسال کرد و تهدید کرد اگر برایش پول تهیه نکنم اقدام به انتشار فیلم در شبکههای مجازی میکند.
میترسیدم به پلیس مراجعه کنم چون دانیال مرا تهدید کرده بود اگر شکایت کنم فیلم را پخش میکند، به همین خاطر مجبور شدم النگوی طلایم را به قیمت 7 میلیون تومان بفروشم و به او بدهم. چند روزی گذشت اما او دوباره با تهدید از من خواست برایش پول تهیه کنم که دیگر راهی جز کمک از پلیس پیش روی خودم ندیدم.
سرهنگ تورج کاظمی، رئیس پلیس فتای تهران با اعلام این خبر گفت: مأموران پلیس فتای تهران با توجه به حساسیت موضوع به صورت ویژه عملیات ردیابی پسر جوان را در دستور کار خود قرار دادند و بسیار زود مخفیگاه این جوان 25 ساله شناسایی شد.
وی ادامه داد: مأموران روز 19 دی ماه در عملیاتی غافلگیرانه موفق به دستگیری دانیال در مخفیگاهش شدند و پسر جوان در اعترافاتش عنوان کرد که روز حادثه، گوشی موبایل را برای اخاذی و ادامه رابطه در خانه جاسازی کرده بودم و از همه اتفاقات فیلمبرداری کردم.
کاظمی تصریح کرد: متهم برای سیر مراحل قانونی در اختیار مقام قضایی قرار گرفته است.
عامل تیراندازی در بهشت زهرا پای میز محاکمه
گروه حوادث- معصومه مرادپور/ مرد میانسال که به خاطر اختلاف مالی با دو برادر آنها را با شلیک گلوله در گورستان بشدت زخمی کرده بود در شعبه دهم دادگاه کیفری محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، حدود 3 سال قبل مردی 60ساله به دو برادر که در مراسم چهلم مرگ مادرشان شرکت کرده بودند، تیراندازی کرد اما هنگام فرار از سوی یکی از حاضران در مراسم دستگیر شد.
در این حادثه یکی از برادرها از ناحیه نخاع دچار آسیب و فلج شد و دیگری از ناحیه فک آسیب جدی دید. همسر یکی از مجروحان در اظهاراتش گفت: «نزدیکیهای ظهر بود. ما در آرامگاه خانوادگیمان در قطعه جدید بهشتزهرا به همراه صد نفر از میهمانها مشغول انجام مراسم چهلم مادر همسرم بودیم. ناگهان مردی حدوداً 60 ساله جلوی شوهرم ایستاد. کت و شلوار مشکی پوشیده بود و کیف برزنتیاش را روی دوش انداخته بود. اسم و فامیل شوهرم را صدا زد. بعد از سلام دستش را در کیف برد و جلوی چشم ما و صد نفر از میهمانها کلتش را بیرون کشید.
ناگهان یک گلوله در دهان برادر همسرم و یک گلوله هم به سمت همسرم شلیک کرد. گلوله به گردن همسرم خورد و از کنار شانهاش بیرون آمد. همسرم همانجا روی زمین افتاد.مرد مسلح پا به فرار گذاشت اما پسرخاله همسرم که مرد قویهیکلی بود او را گرفت و اسلحه را از دستانش بیرون کشید. دقایقی بعد هم پلیس از راه رسید و او را دستگیر کرد. مرد میانسال صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری پای میز محاکمه ایستاد. وی در شرح ماجرا به قاضی قربانزاده که رئیس دادگاه بود گفت: اختلاف ما به 14سال پیش باز میگردد من خانهام را برای این دو نفر بهعنوان وثیقه بانک گذاشتم تا آنها وام بردارند و مشکل ورشکستگیشان حل شود اما آنها در موعد مقرر اقساط وام را پرداخت نکردند وهربار که زنگ میزدم امروز وفردا میکردند تا اینکه با گذشت سالها وام چند صد میلیونی یک میلیارد شد و بانک خانهام را برای فروش به مناقصه گذاشت. من تمام زندگیم که این خانه بود را از دست دادم وپسرم به خاطر مشکل مالی که برایمان پیش آمده بود دست به خودکشی زد. دار و ندارم را از دست داده بودم وآبرویم رفته بود. تا اینکه تصمیم گرفتم در مراسم چهلم مادرشان به قبرستان بروم و با تهدید اسلحه آنها را مجبور کنم پولم را برگردانند. من قصد شلیک نداشتم فقط میخواستم آنها را بترسانم.
پس از پایان اظهارات متهم سالخورده دو شاکی که بشدت از ناحیه نخاع دچار مشکل شده و وضعیت جسمیشان وخیم بود به طرح شکایت پرداختند. یکی از این برادران از ناحیه دو پا فلج شده ودیگری هم پس از جراحت دچار مشکلات زیادی شده بود. پس از پایان اظهارات طرفین قضات ختم جلسه را اعلام کرده وبرای صدور حکم وارد شور شدند.
سرنوشت مبهم یک نوزاد پس از 13 سال
گروه حوادث/ زن جوان که 13 سال به دنبال پسر گمشدهاش میگشت سرانجام به مردی رسید که مدعی است پسر او را سه میلیون تومان خریده است.
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، اواخر سال 83 بود که فاطمه در 18 سالگی برای تأمین مخارج خانوادهاش مجبور به کار در یک کارخانه شد. پس از مدتی یکی از همکارانش که مردی افغانی بود به او ابراز علاقه کرد. کم کم فاطمه نیز دل به او باخت و بعد از 6 ماه به عقد موقت عزیز درآمد. یکسالی از زندگی مشترکشان میگذشت که فاطمه باردار شد اما شوهرش از شنیدن این خبر بشدت ناراحت شد و از او خواست بچه را سقط کند.
اما فاطمه مخالفت کرد. درنهایت یک روز عزیز به بهانه انجام کاری خانه را ترک کرد و دیگر برنگشت. فاطمه دوران سختی را گذراند تا اینکه پسرش به دنیا آمد و اسمش را صادق گذاشت. اما دو ماه بعد از تولد نوزاد اتفاق عجیبی رخ داد.
زن جوان در تشریح ماجرا به خبرنگار «ایران» گفت: چون شوهرم افغانی بود نتوانستم برای بچهام شناسنامه بگیرم اما مدارک تولد بچهام در بیمارستان موجود است. زمانی که پسرم دو ماهه شد یک روز عزیز زنگ خانه مان را زد. او بچه را به بهانه واکسن زدن از من گرفت و این آخرین باری بود که پسرم را میدیدم. بعد از آن برای پیدا کردن عزیز و بچهام به هر جایی فکرش را کنید سر زدم اما خبری از آنها نبود. 13 سال گذشت و من همچنان دنبال بچهام بودم تا اینکه خرداد امسال یکی از اقوام دورم به نام حامد به سراغم آمد و ادعای عجیبی را مطرح کرد او گفت ماجرای گم شدن پسر مرا برای یکی از دوستانش تعریف کرده و او نیز سرنخ مهمی از پسرم در اختیارش قرار داده است.
فاطمه گفت: با اطلاعاتی که حامد در اختیارم قرار داد از او خواستم تا شهاب را ببینم. شهاب گفت که او و همسرش بچه دار نمیشدند و به همین دلیل پسرم را از خانوادهای به مبلغ سه میلیون تومان خریده است. بعد از آن نیز خدا به آنها یک فرزند پسر و یک فرزند دختر داده که دخترشان بر اثر بیماری فوت کرده است.
مرد ناشناس دو عکس نشانم داد عکس امیر مهدی یا همان صادق که امیر مهدی بشدت به من شباهت داشت. شهاب پیشنهاد داد یک میلیون تومان پول و یک گوشی تلفن همراه به او بدهم تا اجازه دهد پسرم را ببینم اما وقتی آنها را گرفت ناپدید شد.
با ناپدید شدن شهاب، زن جوان به شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران رفت و از شهاب شکایت کرد.
به دنبال این شکایت به دستور بازپرس سهرابی تحقیقات آغاز شد. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد شهاب از چند ماه قبل به اتهام سرقت در زندان فشافویه در حبس است.
بدین ترتیب بازپرس جنایی دستور انتقال متهم به دادسرا و تحقیق از او در رابطه با سرنوشت نامشخص امیرمهدی را صادر کرد. همچنین دستور داد تا با پیدا شدن امیرمهدی آزمایش دی ان ای انجام و راز این پرونده مبهم فاش شود.