مقصود فراستخواه
جامعهشناس
خلقیات را نمیتوان به عنوان مقوله و مسألهای ذاتباورانه دید؛ به این معنا که برای یک ملت ویژگیهای اخلاقی ثابتی قائل شد و بر اساس آن ویژگیها، درخصوص آنها قضاوت کرد؛ این نگرش نه تنها منطقی نیست بلکه با بسیاری از شواهد علمی هم مغایر است.
در بحث از خلقیات هر جامعهای باید نگاه موقعیتمحور داشت چراکه انسانها در موقعیتهای مختلف از خود رفتارهای متفاوتی را نشان میدهند. در نتیجه ما باید به فکر موقعیتهای زیستپذیر در این سرزمین باشیم.
مردم ایران به رغم تمام صعوبتها و تاریکیهایی که در طول تاریخ خود از سر گذرانیدهاند، همواره کوشیدهاند تا زندگی کنند و فرهنگ و تمدن خود را حفظ کنند. این امر نشان میدهد که یکی از وجوه بارز در خلقیات ما ایرانیان تلاش برای بقا و توسعه هویت است. در این فضا، پرسشی که مطرح میشود این است که چگونه میتوان موقعیتهایی را فراهم کرد که طی آن ایرانیان بتوانند پیوسته هویت خود را توسعه بخشند.
واقعیت این است که توسعه فرهنگی و رفتاری خلقیات ایرانی نیازمند زمینههای مناسب اجتماعی است و نباید تقدیرگرایانه به سرنوشت یک ملت نگریست. برای این منظور باید امکان کنش در جامعه را فراهم کرد. مردم از طریق حضور بیشتر در عرصه کنش اجتماعی و فرهنگی میتوانند شخصیتهای بسیار توسعهیافتهتری از خود نشان داده و ابتکارات بیشتری را ظاهر کنند. مردم باید بتوانند در نهادهای اجتماعی شرکت کنند و طی یک برنامه پیوسته و مداوم ظرفیتهای بیشتری را از خود بروز دهند، یاد بگیرند با هم گفتوگو و توافق کنند و اختلافات را به نحو بهتری رفع نمایند.
معتقدم، نباید سیر تحولات و دگرگونیهای جوامع را خیلی ساختارگرایانه دید، تاریخ ایران در بردارنده کنشگرانی است که با عمل خود توانستهاند، هویت و فرهنگ ایرانی را توسعه بخشند. در این راستا، میتوان به فردوسی اشاره کرد که با خلق شاهنامه و تولید زبان ادبی و حماسی توانست منعکسکننده و تداومبخش حس هویتی ما باشد. شاهنامه سند بزرگی از فرهنگ و زبان ایرانی است. همچنین مولانا در دوره خود با فعالیتهایی که داشت، سبب شد تا حس هویت ایرانی در سطح معنوی کلمه توسعه پیدا کند. در دوره مشروطه دهخدا با خلق لغتنامه توانست به زبان ایرانی قوام بیشتری دهد و دکتر مصدق با یک رهبری ملی و دنبال کردن استقلال و عظمت این جامعه توانست نهضت بزرگی را راه بیندازد و نوعی همدلی و همراهی برای پیشرفت در ایران را رقم زند.
کنشگران با فضاها و بسترهایی که ایجاد کردهاند، سبب شدهاند تا مردم ایران با رؤیاهای بیشتری بتوانند در این سرزمین زندگی کنند، اکنون هم همین راه را باید دنبال کرد. تأکید من بر تنوع حیطههای کنش است؛ ایجاد گروههای دوستی، سازمانهای مردمنهاد و NGO ها، گروههای صنفی و... برای تمرین همدلی و گفتوگو بسترهایی را فراهم میکنند.
آن چیزی که به ایرانی کمک میکند تا بتواند فرهنگ و تمدن خود را توسعه دهد، تنوع الگوهای کنش است. سیاستمداران بزرگ دنیا وقتی دوره مسئولیتشان تمام میشود، فعالیت عامالمنفعه را در دستور کار خود قرار میدهند، برای مثال، کارتر، بیل گیتس و بیش از 50 درصد کسانی که صاحب شرکتهای بزرگ بودند اکنون فعالیتهای داوطلبانه انجام میدهند. ما هم میتوانیم از این کنشگران الگوبرداری کنیم. این در حالی است که ایرانیان پسزمینههای تاریخی و تمدنی خوبی دارند، مشکلی که در ایران وجود دارد، نبودن زمینههای مشارکت و همکاری و ایفای نقش در بهبود این سرزمین است هر قدر این فضاها برای مردم در سطوح مختلف فراهم شود، مردم میتوانند مشارکت بیشتری داشته باشند و ذیل این مشارکت بهتر خود و دیگران را فهم کنند و تمرین همکاری، همفکری را داشته باشند تا بتوانند مشکلات را حل نمایند.
ابوالحسن حاتمی
معمار و مترجم آثار ایتالیایی به فارسی ساکن ایتالیا
در دنیا کشوری نیست که اکثریت جمعیت آن روزهای سختی را نگذرانند. مردم ایران هم از این قاعده مستثنی نیستند. آسیا، آفریقا، اروپا، امریکای لاتین و حتی خود امریکا و کانادا علاوه بر بحرانهای اقتصادی حاصل از عدم توزیع عادلانه ثروت، با بحران تغییر آب و هوا مواجهند و براساس مطالعات مراکز مهم علمی، دنیا در 10 سال آینده با 250 میلیون مهاجر روبهرو خواهد بود. امروز میلیونها نفر از مناطق درگیر جنگ از سوریه، عراق، لیبی، افغانستان، یمن و... به کشورهای دیگر میگریزند. همین طور میلیونها نفر از آفریقا و امریکای لاتین بهخاطر شرایط وخیم اقتصادی و عدم آیندهای روشن در کشورهایشان به سوی دیگر کشورها به امید تأمین آیندهای بهتر روانند. بنابراین به جوانان کشور ما نیز نمیشود خرده گرفت. کسی که به فکر مهاجرت است، اجباراً بیوطن نیست. مشکل در ایران و تمام کشورهای مهاجرخیز، سیاستگذاری نادرست در تأمین جامعهای سالم و قابل زیست برای شهروندانش است. وفور و تراکم نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی باعث میشود افراد خود را تنها بیابند و تصمیم به رفتن بگیرند. منتهی در آن طرف مرز هم کسی با آغوش باز از آنها پذیرایی نخواهد کرد.
امید موتور زندگیست. ناامیدی، انسان و جامعه را منفعل میکند. بیشتر از اینکه بگوییم به جغرافیای ایران، باید گفت وظیفه داریم به انسان و ملت ایران امیدوار باشیم که با تمام فراز و نشیبها، کم وکاستیها، خوبی و بدیهایش راه خود را برای تعالی پیدا خواهد کرد. از ایران بزرگ تا ایران امروز، کشور ما با همه اقوام و مللی که در آن زندگی کرده و میکنند تاریخ کهنی دارد و راز ماندگاریش در همان هویت ایرانیش است. جماعتی متعصب سعی در بیرنگ کردن یا تغییر هویت آن دارند؛ ولی خوشبختانه تا به حال در این راه تمام کوشش هایشان بیثمر مانده. شخصاً بهعنوان یک فعال فرهنگی و اجتماعی ایرانی در خارج هرروز بیشتر با پهنه این فعالیتهای فرهنگی در ایران و خارج آشنا میشوم که باعث سرافرازی ما مهاجرین قدیمی هم هست. فرهنگ هویت ما را در هرکجا که هستیم تعیین میکند.