
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

برای خانواده نیازمند
سقفی بسازیم
گروه حوادث/ سرما در جلگه گیلان بیداد میکند و برف هر لحظه شدت میگیرد. عابران با سرعت بهدنبال سرپناه گرمی به این سو و آن سو میدوند اما در میان آن هیاهو در پشت جایگاه شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی روستای میرمحله، خانوادهای زیر چادر نایلونی کز کردهاند. پدر و مادرآواره سعی میکنند هر طور شده با پلاستیکها روی اثاثشان را بپوشانند و دخترانشان زیر چادر نشستهاند و از سرما به خودشان میپیچند.
اهالی روستا آنها را خوب میشناسند. این خانواده 4 نفری اهل «شاندرمن» گیلان هستند که به خاطر نداشتن پول اجاره، آواره خیابان شده و چون نتوانستهاند سرپناهی فراهم کنند به ناچار چادری محقر بر پا کرده و آنجا زندگی میکنند. آنها حتی سرویس بهداشتی و حمام ندارند و هر بار با شرمندگی به خانه اهالی روستا رفته و آنجا استحمام میکنند.اما سختیهای زندگی یک طرف و خطراتی که زندگی دو دختر 13 و 19 ساله را در چادر نایلونی تهدید میکند خواب شب پدر و مادرشان را هم گرفته است.دردناکترین بخش داستان این است که با گذشت چند روزی از این ماجرا، هیچ مسئولی به دیدن آنها نرفته و کوچکترین اقدامی برای کمک به آنها در این سرمای شدید نشده است.حالا این خانواده گرفتار، برای رهایی ازمشکلات فراوانشان از بخش جویندگان عاطفه روزنامه ایران و مردم نیکوکارطلب یاری کردهاند. براستی کدامین دستهای مهربان به یاری آنها خواهد شتافت.
جنون برادر
به قیمت جان خواهر
گروه حوادث/ مرد میانسال که در اقدامی جنونآمیز خواهرش را کشته و مادرش را بشدت مجروح کرده بود از سوی متخصصان پزشکی قانونی مجنون شناخته شد.
به گزارش خبرنگارجنایی «ایران»، دراین ماجرا که ١٠ خرداد امسال دریکی ازمحلههای شرق تهران رخ داد، مرد 54 سالهای که مبتلا به بیماریهای روحی وروانی بود پس ازمشاجره خانوادگی، خواهرش را کشت ومادرش رانیزبشدت مجروح کرد وگریخت.اما مأموران پلیس با به دست آوردن سرنخهایی اورا چند ساعت بعد دراطراف تهران شناسایی دودستگیرکردند.
شاهرخ در نخستین بازجوییها به قتل اعتراف کرد ومدعی شد در شرایط روحی و روانی بدی دست به این اقدام زده است. «با مادرم حرفم شده بود که سروکله خواهرم پیدا شد که فهمیدم مادرم او را خبر کرده است. هردونفرشان به من گیر دادند تا اینکه عصبانی شده و با چاقو هردو رازدم و رفتم.»به دنبال این اعترافها بازپرس مرشدلو، از پزشکی قانونی خواست درباره سلامت روانی متهم تحقیق کنند که با گذشت چند ماه از جنایت جنون عامل قتل تأیید شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه حوادث / مرد میانسال که دوبار تا پای چوبه دار رفته بود پس از 14 سال سرگشتگی در آستانه مرگ و زندگی، سرانجام با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران به زندگی بازگشت.
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، محکوم به مرگ در راهروی اجرای احکام دادسرای جنایی تهران نشسته بود. آرام به نظر میرسید اما به محض اینکه شروع به صحبت کرد هیجان در صدایش موج میزد. هیجان برای آزادی آن هم بعد از 14 سال انتظار و اضطراب. او پشیمان بود و همین پشیمانی باعث شد تا در کلاسهای قرآن زندان شرکت کند و بیشر اوقاتش را آنجا بگذراند. میگفت: «اگر قرآن نبود نمیدانم چطور میتوانستم این 14 سال را پشت میلههای سرد زندان تحمل کنم.»
لحظاتی بعد در حالی که اشک از گوشه چشمانش جاری شده بود سکوتش را با این جمله شکست: «دوبار پای چوبه دار رفتهام، فقط خدا میداند که در این سالها چه بر من گذشت اما در آخرین لحظه که میخواستند حکم را اجرا کنند خانواده مقتول مهلت دادند. باور کنید خیلی سخت است انسان بداند تا چند لحظه دیگر قرار است زندگیاش در پای چوبه دار به آخر برسد آن هم سر اشتباهی که خود انجام داده است. مهلتی هم که خانواده مقتول به من دادند به خاطر قرآن خواندنهایم و تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران بود. حالا که میدانم بخشیده شدهام برنامههای زیادی برای خودم دارم؛ درست است که سالهای زیادی را در زندان سپری کردهام اما به محض آزادی میخواهم روزهای دوریام ازخانه را برای بچههایم جبران کنم. خانواده مقتول بدون هیچ چشمداشتی ازحق خود گذشتند و من تا آخر عمر زیر دین آنها هستم. دین بزرگی که نمیدانم چطور میتوانم آن را جبران کنم.
اردلان ادامه داد: همان زمان که دستگیر شدم؛ روزنامهها خیلی به ماجرای من پرداختند و حالا با گذشت 14 سال تصور نمیکنم کسی ماجرای جنایتی را که من مرتکب شدهام به یاد داشته باشد.
آن زمان ناراحت بودم از اینکه دست به قتل زدهام و حالا خوشحالم از اینکه قرار است به زودی آزاد شوم و امیدوارم که ماجرای من درس عبرتی برای دیگران باشد.گفتههای اردلان که به اینجا رسید؛ خانواده مقتول وارد شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران شدند و هر کدام پای برگهای را امضا کردند که ورقه آزادیاش بود. قتل، 14 سال قبل اتفاق افتاد. آن روز مأموران گشت کلانتری در جاده قدیم کرج به خودروی پرایدی ظنین شدند که کنار جاده رها شده بود. زمانی که مأموران به خودرو رسیدند با راننده میانسال در پشت فرمان خودرو روبهرو شدند که خون زیادی از او میرفت. کریم بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما ساعاتی بعد درگذشت.با مرگ او تحقیقات جنایی انجام شد و کارآگاهان دریافتند او با شلیک گلوله کشته شده است. در ادامه برادر مقتول خود را به اداره آگاهی رساند و درباره مرگ برادرش گفت: «کریم تا ساعت 12 روز حادثه با من بود و بعد از آن سوار خودروی پرایدش شد تا به کارخانه کارتنسازیاش در اطراف تهران برود. آنجا با دو نفر – اردلان و شهرام – قرار داشت، برادرم مدتهاست که با اردلان اختلاف مالی دارد و تصور میکنم او در این جنایت نقش داشته باشد.»
با بهدست آمدن این سرنخ جستوجو برای دستگیری اردلان و شهرام ادامه یافت و چند روز بعد شهرام دستگیر شد و در بازجویی گفت: از آنجا که اردلان و کریم با هم اختلاف مالی داشتند روز حادثه با هم به کارخانه رفتیم تا در این مورد صحبت کنیم. بعد از لحظاتی اردلان سوار ماشین کریم شد و به طرف تهران به راه افتادند. من هم سوار خودروام بودم و پشت سر آنها میرفتم. نزدیک تهران، ناگهان کریم خودرو را نگه داشت و من هم در فاصله چند متری آنها ایستادم. اردلان هراسان از ماشین پیاده شد و سوار ماشین من شد و گفت برویم به طرف استانهای شمال غربی کشور. او گفت که به کریم شلیک کرده است. با هم به یکی از شهرهای شمال غرب ایران رفتیم و بعد از دو روز من به تهران برگشتم اما اردلان همانجا ماند.درحالی که شهرام در رابطه با قتل کریم چنین ادعایی داشت، خانواده مقتول با پلیس تماس گرفتند و مدعی شدند که اردلان با آنها تماس گرفته و به خاطر قتل پسرشان حلالیت طلبیده است. تماس مرد میانسال تأییدی بر اظهارات شهرام و دست داشتن اردلان در این جنایت بود.ردیابیها برای دستگیری اردلان ادامه داشت تا اینکه 11 دی ماه همان سال او دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد: «یک سالی بود که با کریم اختلاف مالی داشتم و سر همین موضوع پشت سر من زیاد حرف میزد. روز حادثه سوار ماشیناش شدم که با هم بحثمان شد و کریم شروع به فحاشی کرد. من هم عصبانی شدم و با اسلحهای که همراه داشتم به او شلیک کردم و بعد فراری شدم.»این مرد پس از اعتراف به قتل به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و سپس در شعبه 1154 دادگاه عمومی تهران به قصاص محکوم شد. اردلان دوبار پای چوبه دار رفت اما سرانجام با تلاش مسئولان دادسرای جنایی تهران روز گذشته خانواده کریم به دادسرای جنایی تهران رفتند و با اعلام رضایت – بدون هیچ چشمداشتی – از قصاص گذشت کردند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه حوادث/ عاملان قتل مرد جوان و مادربزرگش که در پی توطئهای هولناک از پای درآمدند، دیروز در حالی برای آخرین تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند که هر دو منکر جنایت شدند.
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، خبر قتل مرد جوان و مادربزرگش 23 آبان سال 94 به پلیس و بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. به دنبال این خبر، تیم جنایی راهی محل حادثه شده و جسد مرد جوان و مادربزرگش را یافتند.
در ادامه تحققات مشخص شد همسر و پسرعموی مرد جوان عاملان جنایت هستند. سرانجام هومن و آذر 14 روز پس از قتل شناسایی و دستگیر شدند. آنها در بازجوییها به جنایت با همدستی یکدیگر اعتراف کردند.
هومن - دانشجوی 19 ساله - در بازجوییها گفت: قبل از روز حادثه همراه رسول - یکی از قربانیان - به مأموریت رفته بودم که در راه بازگشت به خانه گفت با همسرش «آذر» مشکل دارد. بعد هم از من خواست با آذر صحبت کنم. ساعت حدود 3 صبح به تهران رسیدیم و او مرا مقابل خانهام پیاده کرد. از آنجایی که رابطه دوستانهای با آذر داشتم، روز بعد به او زنگ زدم و به خانهاش رفتم. من و آذر در حال گفتوگو بودیم که شوهرش رسول سررسید.
ابتدا نمیخواستیم او را بکشیم اما چون سر و صدا کرد، درگیر شدیم. همان موقع مادربزرگ رسول هم که در طبقه بالا زندگی میکرد، سررسید و به ناچار او را هم که شاهد قتل بود، کشتیم.از سوی دیگر با اعلام نظریه پزشکی قانونی، مشخص شد ضربه نهایی منجر به قتل رسول را هومن زده است. مادربزرگش هم توسط هر دو نفر به قتل رسیده بود.بنابراین متهمان پس از بازسازی صحنه جنایت، دیروز برای آخرین دفاع به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شدند.هومن گفت: «من دو بار چاقو را بالا بردم که یکبار چون دستهاش خونی بود از دستم افتاد و دفعه دوم ضربه کوچکی به گردنش زدم. از 11 ضربهای که پزشکی قانونی گفته است من فقط همین مورد را قبول دارم و ضربات دیگر را آذر زده است.
ضربهای که من زدم زمانی بود که محمدمهدی بیجان بود اما مهتاب تمامی ضربات را به محمدمهدی و مادربزرگش زده است و من بجز همان یک ضربه، ضربه دیگری نزدهام.آذر نیز در دفاع از خود گفت: «شب قبل داروی آرامبخش خوردهام و تسلط کافی ندارم. دلم نمیخواهد برای زنده ماندن و تبرئه خودم هر حرفی بزنم اما اگر هومن میگوید که تمام ضربهها را من زدم، می پرسم چطور این همه ضربه با چاقویی که خونی بود و دست آدم را مدام میبرید، زدم و دستم فقط یک خراش کوچک برداشت. اما هومن که فقط یک ضربه زده است هر دو دستش زخمی شده، آن هم با جراحت زیاد. در ضمن من چطور میتوانستم همزمان هر دو نفر را بکشم. پس در این بین هومن چه کار میکرد؟!در پایان جلسه، بازپرس جنایی به کارآگاهان مأموریت داد درباره شناسایی عاملان اصلی قتلها تحقیق کنند تا پرونده برای محاکمه به دادگاه ارسال شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه حوادث / آشنایی دختر و پسر دانشجویی که با وعده ازدواج آغاز شده بود. سرانجام در جریان اسیدپاشی دختر به روی دانشجوی پزشکی با فرجامی تلخ به پایان رسید.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، یاسر، پسر جوانی که 17 فروردین امسال قربانی اسیدپاشی شده بود، دیروز با حضور در شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران به تشریح جزئیات روز حادثه پرداخت. او از ناحیه صورت و سر و کمر بشدت دچار سوختگی شده است. دختر جوانی هم که متهم به اسیدپاشی است در جلسه بازپرسی حاضر شد و در حضور بازپرس به دفاع از خود پرداخت. «مینا» به بازپرس ایلخانی گفت: «پس از اینکه در مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت در دانشگاهی در تهران پذیرفته شدم به تهران آمدم و با پسر جوانی به نام یاسر که دانشجوی رشته پزشکی بود آشنا شدم. بعد از مدتی او به من پیشنهاد ازدواج داد و رابطه ما ادامه یافت تا اینکه درسم تمام شد و به شهرمان رفتم. روز قبل از حادثه به تهران که آمدم یاسر از من خواست همدیگر را ببینیم. حوالی بعدازظهر به خانه یاسر رسیدم. چند ساعتی از حضورم در آنجا گذشته بود که یک دختر جوان زنگ در خانه یاسر را زد. یاسر که انگار غافلگیر شده بود، گفت: با این دختر که از کارکنان بیمارستان است قرار دارد و از من خواست به پشتبام بروم و منتظر بمانم، حدود یک ساعت در پشتبام بودم که یاسر خانه را ترک کرد و نیم ساعت بعد با غذا برگشت. موقع غذا خوردن از یاسر خواستم درباره ارتباطش با آن دختر جوان توضیح بدهد اما او جواب قانعکنندهای نداد. حدود ساعت 11 شب متوجه شدم یاسر تلفنی با دختر جوان در ارتباط است که بشدت اعتراض کردم؛ سپس یاسر از من خواسته رابطه داشت که مخالفت کردم. بعد هم داخل دستشویی رفت و با برداشتن کیسهای از آنجا خارج شد؛ او مرا تهدید کرد و لحظاتی بعد ظرفی را از کیسه بیرون آورد و مایع درون آن را روی صورتم پاشید؛ درحالی که بشدت میسوختم او را هل دادم که ناگهان فریادش بلند شد و داد زد «سوختم.» بعد از این اتفاق صورتمان را با آب سرد شستیم و قصد تماس با اورژانس را داشتم که گفت خودمان به بیمارستان میرویم. بعد هم از من خواست اگر کسی آنجا سؤالی پرسید درباره اصل ماجرا چیزی نگویم، من هم در میانه راه بیمارستان از ماشین پیاده شدم و زمانی که بیمارستان رسیدم متوجه حضورش در آنجا شدم.
از سوی دیگر یاسر که از ناحیه صورت، سر و کمر بشدت سوخته بود به بازپرس گفت: زمانی که خواب بودم، مینا روی من اسید پاشید و من میتوانم این موضوع را ثابت کنم. طبق مدارک پزشکی، پشت سر و کمرم دچار سوختگی بیشتری شده است و این نشان میدهد که من خوابیده بودم. حتی رختخوابی که در آن خوابیده بودم با اسید پودر شده است.
در پایان بازجویی با توجه به اظهارات متقاضی دختر و پسر جوان، بازپرس دستور تحقیقات بیشتر در این خصوص را صادر کرد. در حالی است که مینا متهم به اسیدپاشی، با قرار وثیقه 800 میلیون تومانی آزاد است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اخاذی میلیاردی
از صاحبان تلفن همراه
گروه حوادث- هکر جوان که با دسترسی به بیش از هزار کد شناسه گوشیهای اپل، یک میلیارد تومان اخاذی کرده بود، باردیابیهای پلیس فتا به خط پایان رسید.به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ازمدتی قبل مأموران پلیس به دنبال مراجعه تعدادی از شهروندان که از هک گوشیهایشان و برداشت غیرمجاز اطلاعات داخل آن توسط فرد ناشناسی شکایت داشتند درجریان سرقتهای زنجیرهای قرارگرفتند. این افراد مدعی بودند، هکر با دسترسی به اطلاعات شخصی آنها اقدام به اخاذی کرده و از هرنفر حدود یک میلیون تومان گرفته است.با افزایش تعداد شکایتها، تحقیقات وسیع و جستوجو در فضای سایبری برای شناسایی و دستگیری متهم آغازشد تااینکه در بررسیها مشخص شد متهم که از هکرهای حرفهای است توانسته با استفاده از نرمافزارهای خاص، آی دی بیش از هزار گوشی اپل را در استانهای مختلف کشور از جمله تهران و اصفهان هک کند.سردار «عبدالرضا آقاخانی» فرمانده انتظامی استان اصفهان در این باره گفت: این فرد علاوه بر دسترسی به اکانت گوشیهای اپل و فروش آنها، اطلاعات داخل آنها را نیز سرقت کرده و طی تماس با دارندگان گوشیها به اخاذی و باجگیری از آنان پرداخته است. با این سرنخ و ردیابیهای پیچیده، کارآگاهان پلیس فتا سرانجام هویت متهم که یک جوان 28 ساله و ساکن یکی از استانهای شمالی کشور بود را شناسایی و دستگیرش کردند. متهم پس از دستگیری در برابر مدارک و مستندات مجبور به اعتراف شد. با اعترافات متهم، هزار شاکی در این پرونده شناسایی شدند. بررسیها نشان میدهد این متهم در مدت فعالیت خلافکارانه خود حدود یک میلیارد تومان اخاذی کرده است.
وی برای پیشگیری از بروز این گونه جرایم به شهروندان توصیه کرد از ثبت تصاویر، فیلمها و اطلاعات خصوصی در گوشیهای تلفن همراه خودداری کرده و گوشیهای خود را به سیستمهای ایمنی و نرم افزارهای ضد جاسوسی مجهز کرده و از رمزهای عبور قوی روی گوشیهای خود استفاده کنند. در صورت بروز هرگونه مشکل یا اختلال درسیستم، موضوع را از طریق پلیس فتا پیگیری کنند.
پایان تبهکاری های مرد هزار چهره
گروه حوادث- تبهکار هزار چهره که با استفاده از هویتهای جعلی، چکهای بیمحل میکشید ونقشه کلاهبرداریهایش را پیش میبرد، در عملیات غافلگیرانه پلیس امنیت دستگیر شد.به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل مأموران پلیس در جریان کلاهبرداریهای مردی قرار گرفتند که با استفاده از هویت جعلی، چندین چک بیمحل در بازار خرج کرده و سود کلانی برده بود. با اعلام این شکایت مأموران پلیس امنیت عمومی وارد عمل شده و توانستند رد این متهم را به دست آورند.سرهنگ هرمز عشقی فرمانده انتظامی شهرستان بندر انزلی دراین باره گفت: این فرد که چندین بار تحت عنوان پلیس قلابی وعناوین مختلف کلاهبرداری کرده بود، با معرفی خود بهعنوان یکی از رؤسای ادارات شهرستان بندرانزلی اقدام به دریافت دسته چک کرده بود و چند فقره چک بیمحل با نام جعلی در بازار خرج کرده بود. به این ترتیب پلیس امنیت با دریافت این گزارش و دستور قضایی وارد عمل شد و با انجام اقدامات اطلاعاتی موفق شدند محل اختفا و فعالیت متهم را کشف کنند. متهم سرانجام با همکاری مأموران پلیس امنیت عمومی در عملیاتی غافلگیرانه در انزلی دستگیر شد. سرهنگ عشقی در پایان با تأکید بر حفظ و نگهداری اوراق شناسایی شخصی افزود: شهروندان نباید مدارک شناسایی خود را در معرض سوءاستفاده دیگران قرار دهند و بانکها نیز باید در احراز هویت اشخاص مدعی دقیقتر باشند.
راننده فراری مردی را روی زمین میکشید
گروه حوادث/ چند رهگذر که نیمه شب از حوالی پل چوبی تهران میگذشتند با دیدن صحنه تعقیب و گریز عجیبی که بین یک راننده خودرو و مرد میانسالی جریان داشت شوکه شدند.راننده پا روی پدال گاز میفشرد تا فرار کند در حالی که مرد پیاده به یکی از درهای خودرو آویزان بود و روی زمین کشیده میشد.پس از طی مسافتی سرانجام مرد پیاده روی زمین غلتید و راننده موفق به فرار شد. مرد میانسال مجروح به مأموران کلانتری 107 فلسطین گفت: «من کارمند بیمارستان هستم امشب برای خرید به یک پاساژ رفتم و در آنجا مرد جوانی سراغ من آمد و گفت مادرش در بیمارستانی که مشغول بهکار هستم، بستری بوده و مرا میشناسد. او برای تشکر از من به این بهانه که کولهپشتی سنگینی دارم از من خواست با خودرویش مرا تا خانه برساند. من هم پساز خرید، سوار خودرواش شدم بهدلیل اینکه عجله داشتم تصمیم گرفتم زیر پل چوبی پیاده شدم. مرد جوان هم زیر پل توقف کرد و من از ماشین پیاده شدم، اما راننده به بهانه گرفتن شماره تلفن همراهم، در یک لحظه کوله پشتیام را از دستم کشید و پایش را روی پدال گاز گذاشت؛ من هم در سمت راست جلویی خودرو را گرفتم و مسافتی را روی آسفالت کشیده شدم اما در نهایت سارق موفق به فرار شد.»پس از طرح شکایت این مرد تیمی از مأموران انتظامی برای بازداشت سارق دست به کار شدند و دقایقی بعد در یکی از خیابانهای اطراف محل وقوع حادثه موفق به دستگیری راننده فراری شدند.متهم 37 ساله به دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شد و به بازپرس «ایرد موسی» از شعبه پنجم بازپرسی گفت: «فروشنده کفش هستم و وضع بدی ندارم، شاکی پرونده را از قبل میشناختم. او را در بیمارستانی که مادرم بستری بود، دیده بودم، در پاساژ این مرد را بهطور اتفاقی دیدم و خواستم تا او را برسانم، زمانی که مرد میانسال سوار خودروام شد با دیدن کولهپشتیاش وسوسه شدم و زمانی که وی از خودروام پیاده شده بود، کولهپشتیاش را از دستش کشیدم و فرار کردم.»
هلاکت سه قاچاقچی و شهادت سرباز پلیس
گروه حوادث / فرمانده انتظامی استان کرمان از درگیری مأموران انتظامی شهرستان «فاریاب» با اشرار مسلح و به هلاکت رسیدن سه شرور خبر داد و گفت: در این عملیات یکی از مأموران وظیفه به شهادت رسید. سردار«رضا بنی اسدی» با اعلام این خبر اظهار کرد: مأموران انتظامی فاریاب هنگام گشت زنی در حوزه استحفاظی، به یک دستگاه خودرو پژو 405 مشکوک شدند و دستور ایست دادند. اما سرنشینان خودرو بدون اعتنا به هشدار مأموران، ناگهان تیراندازی کرده و گریختند که مأموران نیز به تعقیبشان پرداختند. در این درگیری مسلحانه سه شرور مسلح به هلاکت رسیدند و مقداری سلاح و مهمات جنگی نیز کشف شد. در این عملیات یکی از کارکنان وظیفه به نام «ابراهیم نظری» نیز به فیض رفیع شهادت نایل آمد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دختر چینی که بدون حضور داماد در جشن عروسیاش شرکت کرده بود، خبرسازشد. به گزارش خبرگزاری شینهوا، زوج چینی برای روز عروسیشان ازمدتی قبل برنامهریزی کرده بودند.اما روزقبل از برگزاری عروسی، داماد که افسرپلیس است به مأموریتی اعزام شد. به همین خاطر عروس مجبور شد بدون داماد و باحضور میهمانها جشن را برگزار کند.عروس چینی هم گفته: خوشحالم و افتخار میکنم که همسرم برای کشورمان خدمت میکند و من هم درموفقیتهایش مشارکت دارم. ضمن اینکه به هیچ عنوان از او ناراحت نیستم و شرایطش را بخوبی درک میکنم.اقدام جالب این دختر چینی باعث شگفتی بسیاری از ساکنان روستای «دانگ» در استان گوئیژو شده است. پس از انتشار این خبر، کاربران اینترنتی نظرهای مختلفی درباره این زوج دادهاند. برخی میگویند این دختر، همسرش را بسیار دوست داشته و دختری فداکار است. برخی کاربران هم گفتهاند: داماد به اندازه کافی عاشق نبوده وگرنه میتوانست مرخصی بگیرد و درجشن عروسیاش شرکت کند.
خودکشی صدها ایتالیایی
رسانههای ایتالیایی اعلام کردند طی سه سال گذشته، بیش از ششصد شهروند ایتالیایی به علت فقر ناشی از بحران اقتصادی، به زندگیشان پایان دادند.
براساس این گزارش، از مجموع شانزده میلیون و هفتصد هزار بازنشسته ایتالیایی، حدود هشت میلیون نفر از آنها کمتر از هزار یورو و بیش از دو میلیون نفر آنها کمتر از پانصد یورو در ماه درآمد دارند.به همین خاطربرخی ازآنها برای رهایی از مشکلات فراوان اقتصادی آخرین راه را انتخاب میکنند.
در فاصله سالهای 2012 تا 2015 میلادی، بیش از چهارصد و پنجاه هزار شرکت و کارگاه تولیدی در ایتالیا به دلیل مشکلات اقتصادی و ورشکستگی تعطیل شده است.
عاقبت سلفی گرفتن با شیر
انتشار فیلم ورود مرد جوان که برای گرفتن عکس سلفی وارد قفس شیرماده شده بود هزاران کاربراینترنتی را بهت زده کرد.قلاده شیردردست نگهبان بود که مرد جوان به حیوان درنده نزدیک شد وسعی کرد همانند گربه او را نوازش کند وبعد هم عکس سلفی بگیرد.اما ناگهان ماده شیر نعرهای کشید و به او حمله ور شد. بعد هم قلاده از دست نگهبان رها شد و ماده شیر در برابر مرد جوان، روی دو پا ایستاد.مرد جوان که مرگ را با چشمانش دیده بود وچند لحظهای با مرگی هولناک فاصله نداشت، سرانجام با کمک نگهبان باغ وحش از دهان شیررها شد.
سرقت 5 میلیون دلاری ازدوزن در پاریس
دزدان مسلح پس ازتعقیب دو زن ثروتمند قطری، نقشه سرقت 5 میلیون دلاری ازآنها را براحتی عملی کرده وبعد هم گریختند. به گزارش پلیس فرانسه، این دو زن سوار برخودروی گرانقیمتشان همراه راننده راهی فرودگاه «لوپورجیه» در شمال پاریس بودند که ازسوی سرنشینان یک خودرو مجبور به خروج ازاتوبان وتوقف شدند. دزدان نقابدارنیزبی درنگ به سوی سرنشینان خودرو گاز اشک آورپاشیده وپس ازسرقت جواهرات، و سایراشیای گرانقیمت آنها بسرعت گریختند. چند سال قبل نیز شاهزاده عبدالعزیز بن فهد فرزند ملک فهد پادشاه اسبق عربستان در معرض حمله مشابهی در جاده فرودگاه پاریس واقع شد و سارقان مسلح حدود 300 هزار یورو پول نقد و مقدارقابل توجهی جواهرات و اسناد را از وی سرقت کردند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
-
جویندگان عاطفه
-
روشنی نجات پس از 2 بار رفتن پای دار
-
زن جوان : همسر و مادرشوهرم را من نکشتم!
-
انتقام دختر اسیدپاش از نامزدش
-
خبر
-
عروسی بدون حضور داماد!
