
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری:
در قبال معیشت مردم به شدت مسئول هستیم
مردم باید تأثیر «اقتصاد مقاومتی» را در زندگی احساس کنند؛ اکنون اینگونه نیست
نیم نگاه
مرحوم آقای هاشمی شخصیتی باارزش و از عناصر مؤثر در نظام جمهوری اسلامی بود و یاد این برادر عزیز از ذهن ما فراموش نمیشود
در قبال مسائل فرهنگی و معیشت مردم بشدت مسئول هستیم
امریکاییها با وجود افتضاح در انتخابات اخیرشان به انتخابات ملت ایران هجمه میکنند
اقتصاد مقاومتی با مبانی محکم فکری و نظری، تنها راه علاج مشکلات کشور است و باید اجرا شود
«مبارزه با استکبار و مقابله با استبداد بینالمللی و برتریجویی اهل کفر بر اهل ایمان»
از لوازم حتمی و بی چون و چرای نظام اسلامی است
یکی از مشکلات امروز جامعه، گرایش به نمایش اشرافیگری حتی در طبقات متوسط و پایین در اثر عملکرد برخی مسئولان است
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب روز پنجشنبه [19 اسفندماه] در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان، این مجلس را استثنایی، بسیار مهم و تأثیرگذار در حال و آینده کشور خواندند و با تأکید بر ضرورت احساس مسئولیت مسئولان در قبال مردم بویژه در مسائل معیشتی افزودند: باید با تلاش بی وقفه و عینی کردن آثار اقتصاد مقاومتی در زندگی مردم، حرکت پرافتخار ۴ دهه اخیر را شتاب و رونق بیشتری بخشیم.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به ضرورت عمق و کیفیت بیشتر فعالیتهای مجلس خبرگان با قرائت بخشی از فرمان معروف حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر، افزودند: امیرمؤمنان در این بخش از فرمان خود تأکید دارند که مسئولان باید برای هر اقدام و سخن و حتی سکوت خود در برابر خداوند و مردم حجت داشته باشند و بتوانند پاسخگوی آن باشند.
ایشان گفتند: در کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، علاوه بر لزوم داشتن حجت روشن مسئولان در برابر خداوند و مردم، تصریح شده است نحوه عملکرد مسئولان باید زمینهساز اعتماد و علاقه مردم به آنان شود و آثار اقدامات آنان روی زمین قابل مشاهده و ملموس باشد. رهبر معظم انقلاب خاطرنشان کردند: اگر احساس مسئولیت در مسئولان به گونهای بود که آنان همواره دغدغه کار و تلاش و هدفگرایی و مجاهدت داشتند، نشان میدهد آنان در خطوط اصلی حکومت اسلامی، حرکت میکنند اما اگر برخلاف این بود، باید بدانیم که از چارچوبهای حکومت اسلامی خارج شدهایم. حضرت آیتالله خامنهای به یک نکته حاشیهای اشاره کردند و افزودند: برخی روشنفکرنمایان به گونهای صحبت میکنند که گویا آموزههای غرب منشأ و مروج احساس مسئولیت در قبال مردم است در حالی که مسئولیت اجتماعی و احساس مسئولیت در قبال خداوند و مردم از مبانی اسلامی حکومت و معارف و مفاهیم قرآنی است.
مسئول در قبال مسائل فرهنگی و معیشت
رهبر معظم انقلاب، «احساس مسئولیت مسئولان» را موضوعی «فوری، ضروری و واجب» خواندند و گفتند: در قبال مسائل فرهنگی و معیشت مردم، بشدت مسئول هستیم و اگر حتی یک جوان مؤمن در اثر عملکرد ما خدای ناکرده از راه منحرف شود، ما مسئولیم.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به اختلاف نظر و سلایق متفاوت در موضوعات اصلی کشور و امکان وجود استدلالهای گوناگون برای صاحبان هر یک از دیدگاهها اشاره و خاطرنشان کردند: در چنین مواردی، راه حل، رجوع به مبانی و اصول و محکمات نظام اسلامی است و اگر استدلال مطرح شده با اصول همخوانی داشت، صحیح است و در غیر این صورت، مردود خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه محکمات و اصول نظام اسلامی بهصورت مکرر در بیانات امام راحل آمده است، گفتند: تأکید همیشگی و فراوان من برای رجوع مسئولان، مردم و بویژه جوانان به بیانات و وصیتنامه امام بزرگوار به همین علت است.
محکمات نظام اسلامی
رهبر معظم انقلاب، «تحقق احکام اسلامی ولو بهصورت تدریجی»، «عقبنشینی نکردن از روند اجرای احکام اسلامی»، «مبارزه با استکبار و اعتماد نداشتن به آن» را از محکمات نظام اسلامی برشمردند و گفتند: «مبارزه با استکبار و مقابله با استبداد بینالمللی و برتریجویی اهل کفر بر اهل ایمان»، از لوازم حتمی و بی چون و چرای نظام اسلامی است. رهبر معظم انقلاب افزودند: مبارزه فقط به معنای رویارویی نظامی نیست بلکه ابعاد و شیوههای گوناگون فرهنگی، فکری، سیاسی و امنیتی دارد. «مردمگرایی و اعتماد به مردم»، «عدالتطلبی»، «ایستادگی در برابر ظلم و فساد» و «اعتماد به نفس ملی و عزت ملی» از دیگر مبانی و اصولی بودند که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب به آنها اشاره کردند و گفتند: «احساس سیادت فرهنگی» و «ذلیل نبودن در مقابل فرهنگ بیگانه» از دیگر مبانی و محکمات نظام است و ما نباید در فرهنگ، احساس ضعف و فرودستی کنیم بلکه باید همواره احساس برتری فرهنگی داشته باشیم.
رهبر معظم انقلاب حرکت جهادی در همه زمینهها از جمله در عرصه علم و دانش را از دیگر مبانی نظام اسلامی دانستند و گفتند: «خودداری از گرایش به اشرافیگری» از دیگر محکمات نظام اسلامی است اما متأسفانه یکی از مشکلات امروز جامعه، گرایش به نمایش اشرافیگری حتی در طبقات متوسط و پایین در اثر عملکرد برخی مسئولان است. ایشان، «دلسوزی بسیار برای طبقات ضعیف» را از دیگر اصول نظام اسلامی برشمردند و تأکید کردند: مهمترین وظیفه مجلس خبرگان، در درجه اول بررسی وجود صفات برشمرده شده در رهبری و همچنین استمرار آنهاست.
تحقق اقتصاد مقاومتی
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان، تکرار تعبیر «اقتصاد مقاومتی» را در بیان مسئولان، کارشناسان و صاحبنظران، نشانه پذیرش این چارچوب فکری برشمردند و افزودند: مهم این است که این چارچوب در عمل تحقق یابد. ایشان با یادآوری اینکه در سال ۹۴ نیز مسأله اقتصاد مقاومتی مورد تأکید قرار گرفته بود، افزودند: چون آن سال، حرکت مطلوبی در عمل شکل نگرفت، سال ۹۵ را «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری کردیم. رهبر معظم انقلاب افزودند: البته مسئولان دولتی کارهای قابل توجهی در این زمینه انجام دادهاند اما این، فقط بخشی از کارهای لازم است. ایشان خاطرنشان کردند: اگر همه کارهای ضروری در موضوع اقتصاد مقاومتی انجام شده بود، امروز تفاوت محسوسی را در اوضاع اقتصادی کشور و زندگی مردم شاهد بودیم.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: به رئیس جمهوری محترم هم گفتهام که بیان شاخصهای کلان خوب است البته اگر آمارها قابل خدشه نباشد، اما به هر حال اینها در زندگی و معیشت مردم در کوتاه مدت و میان مدت اثر نمیگذارد.
رهبر معظم انقلاب با تأکید بر اینکه راههایی برای اثرگذاری عینی در زندگی مردم وجود دارد، افزودند: شکایات مردم و دیدگاههای صاحبنظران بهدست ما میرسد و باید در مسائلی نظیر تولید، اشتغال، از بین بردن رکود به معنای واقعی کلمه، قاچاق و واردات و صادرات بهگونهای عمل کرد که مردم تأثیر آن را در زندگی خود کاملاً احساس کنند اما اکنون این گونه نیست.
تنها راه علاج مشکلات کشور
ایشان، «جذب سرمایهگذاری خارجی» را اقدامی مثبت برشمردند اما افزودند: تاکنون میزان کمی از توافقات خارجی محقق شده است، بنابراین نباید به امید و انتظار سرمایهگذاری آنها نشست بلکه باید آن کاری را که خودمان میتوانیم، در داخل انجام دهیم.
ایشان در جمعبندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: اقتصاد مقاومتی با مبانی محکم فکری و نظری، تنها راه علاج مشکلات کشور است و باید اجرا شود. بخش سوم سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع خبرگان منتخب ملت به تبیین چرایی و ابعاد مختلف دشمنی سلطهگران جهانی با نظام اسلامی اختصاص داشت. ایشان، «تلاش نظام اسلامی برای تحقق اسلام ناب محمدی» و «حرکت عظیم و جهادی ملت به سمت آرمانها» را علت اصلی خصومت عمیق و همهجانبه مستکبران با جمهوری اسلامی خواندند و خاطرنشان کردند: آنها با حکومت روحانیان و اجرای ظواهر احکام اسلام مادام که با منافعشان تضادی نداشته باشد، مخالف نیستند و به همین علت با برخی کشورهای دارای این خصوصیات روابط حسنهای دارند.
رهبر معظم انقلاب ،«نجات کشور از وابستگی به قدرتها» و «بستهشدن راه سوء استفاده آنها» را از نتایج روند تدریجی تحقق اسلام ناب در ایران برشمردند و افزودند: همین الان نیز اگر اجازه دهیم امریکاییها مثل دوران طاغوت همهکاره ایران باشند و به آنها اعتماد کنیم، هیچ مشکلی با نام «جمهوری اسلامی» نخواهند داشت. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مراتب مختلف خصومت جبهه زورگویان جهانی با ایران افزودند: دشمنی امریکا و رژیم صهیونیستی، «نقد و تند و عملیاتی» است اما برخی دیگر به علت منافعشان، این دشمنی را در زبان و عمل چندان نشان نمیدهند.
خنثی کردن توطئههای جبهه مستکبران
رهبر معظم انقلاب، استناد به اطلاعات موثق، مسائل امنیتی و سیاسی، فشار شدید اقتصادی و هجوم وسیع اما بی سر و صدا در عرصه فرهنگ را از محورهای اصلی طراحی و عملیات جبهه دشمن دانستند و افزودند: هدف اصلی آنها ناامید کردن مردم از نظام اسلامی و گرفتن این پشتوانه اساسی از مسئولان در ایستادگی مقابل دشمن است. حضرت آیتالله خامنهای، «مقابله قوی، تهاجمی و متکی بر منطق» را راه اساسی خنثی کردن طرحها و توطئههای جبهه مستکبران خواندند و افزودند: باید در همه زمینهها از جمله حقوق بشر، تروریسم و جنایات جنگی در مقابل غرب حالت هجومی داشته باشیم.
ایشان انتقادات شدید اخیر امریکا از انتخابات در ایران را به سخره گرفتند و افزودند: امریکاییها که با پلیدترین و ضدبشری ترین رژیمهای منطقه همکاری دوستانه دارند و این افتضاح بزرگ را در انتخابات اخیرشان به راه انداختند، انتخابات ملت ایران را مورد هجوم و انتقاد قرار میدهند.
رهبر معظم انقلاب خاطرنشان کردند: با وجود هجوم بی وقفه همه ابرقدرتها و امپراتوری رسانهای صهیونیستها، ملت ایران پس از انقلاب در همه زمینهها به پیش رفته است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: حتی در زمینه فرهنگ که با حساسیت و نگرانی و دغدغه بنده همراه است، به پیش رفتهایم و جوانان امروز با عمق بسیار بیشتر از جوانان اوایل انقلاب، آماده دفاع و جانفشانی در عرصههای مختلف هستند.
رهبر معظم انقلاب، عمق راهبردی عمیق و وسیع جمهوری اسلامی در دنیا و بخصوص در غرب آسیا را از مهمترین پیشرفتهای ۴ دهه اخیر دانستند و خاطرنشان کردند: نفوذ روزافزون ایران و طرفداری ملتها از نظام اسلامی، عقبه مستحکم ماست و این واقعیت امریکاییها را عصبانی کرده و تحلیلگران آنها را به فکر چارهای برای مقابله با نفوذ روزافزون ایران انداخته است.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنانشان، پیشرفتها و موفقیتها را نشانه الطاف الهی خواندند و مسئولان را به قدرشناسی این نعمات فراخواندند و تأکید کردند: عمل مسئولان به وظایف سنگین خود یعنی شکر واقعی این نعمات.
یاد آقای هاشمی فراموش نمیشود
رهبر معظم انقلاب همچنین در ابتدای سخنانشان با تبریک ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها، یاد و خاطره مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی را گرامی داشتند و با اشاره به حضور فعال و اثرگذار ایشان در مجلس خبرگان از ابتدای تشکیل این مجلس گفتند: مرحوم آقای هاشمی شخصیتی باارزش و از عناصر مؤثر در نظام جمهوری اسلامی بود و یاد این برادر عزیز از ذهن ما فراموش نمیشود.
حضرت آیتالله خامنهای، یاد و خاطره مرحوم آقای شاهرخی نماینده مجلس خبرگان در استان لرستان را نیز گرامی داشتند. ایشان به جانفشانی آتشنشانان فداکار هم اشاره کردند و افزودند: این انسانهای فداکار و عمدتاً جوان برای حفظ جان و مال مردم از جان خود گذشتند و وجود این روحیه نشان میدهد در شرایطی که چنین انسانها و روحیههایی کمیاب است، روحیه فداکاری در کشور و در میان جوانان آن همچنان زنده است. رهبر معظم انقلاب همچنین از رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان به دلیل فعال کردن کمیسیونهای این مجلس قدردانی کردند.
سخنان رئیس و نایب رئیس
مجلس خبرگان
در ابتدای این دیدار، آیتالله جنتی رئیس مجلس خبرگان با قدردانی از مواضع راهگشای رهبر معظم انقلاب در موقعیتهای حساس، گفت: خبرگان وظیفه خود میدانند که انقلابی فکر کنند، انقلابی بمانند و در مسیر انقلاب اسلامی حرکت کنند.
آیتالله جنتی تأکید کرد: اعضای مجلس خبرگان درباره وضعیت فرهنگی، مسأله فضای مجازی و بویژه معیشت مردم و شرایط اقتصادی کشور دغدغه دارند. آیتالله هاشمی شاهرودی، نایب رئیس مجلس خبرگان هم با بیان اینکه دشمنان به دنبال ضربهزدن و تسلط بر انقلاب هستند، گفت: انقلاب اسلامی پس از رحلت امام خمینی(ره) اهداف و دستاوردهای خود و یکپارچگی و وحدت ملی را حفظ کرد و اقتدار و عزت بینظیری را در منطقه و دنیا برای ایران به همراه آورده است.
آیتالله هاشـــــــــمی شــــاهرودی درخصوص مباحث مطرح شده در دومین اجلاس مجلس خبرگان، گفت: «محکوم کردن فتنه و فتنهگران»، «حمایت از مستضعفان»، «مقابله با ظلم و دفاع از مظلوم»، «لزوم چارهاندیشی برای مشکلات اقتصادی و مسأله معیشت و بیکاری جوانان»، «لزوم توجه بیشتر دولت به اقتصاد مقاومتی»، «اهمیت انتخابات ریاست جمهوری و شوراها»، «ضرورت سادهزیستی مسئولان»، «تشکر و قدردانی از حضور پرشکوه مردم در حماسه راهپیمایی ۲۲ بهمن»، «تأکید بر پیگیری حقوقهای نجومی»، «توجه به مشکلات مردم خوزستان»، «لزوم حفظ وحدت و همدلی اقوام و مذاهب»، «اهمیت توجه به تهدیدها و فرصتهای فضای مجازی» و «تقویت روحیه جهادی» از مهمترین محورها، مباحث و نطقهای رئیس و اعضای مجلس خبرگان در اجلاس اخیر بوده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نامه معاون اول رئیس جمهوری به آیت الله جنتی:
اقتصاد امسال مقاومتیتر شد
حضور اعضای مجلس خبرگان رهبری در حرم بنیانگذار انقلاب اسلامی و دیدار آنها با رهبر معظم انقلاب پایان بخش دومین اجلاسیه پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری بود.
این اجلاسیه اما بیش از دیگر اجلاسیههای قبلی تحت تأثیر اظهار نظرها و موضعگیریها درباره اقتصاد مقاومتی و اجرای آن در کشور بود. در حالی که آیتالله جنتی، رئیس مجلس خبرگان رهبری در افتتاحیه اجلاسیه اخیر از دولت خواسته بود تا گزارشی از عملکرد خود در حوزه اقتصاد مقاومتی ارائه کند، اسحاق جهانگیری در نامهای به وی، توضیحی درباره اقدامات دولت ارائه و البته تأکید کرد: «کسانی دولت را استیضاح میکنند که خود باید پاسخگوی اقداماتشان باشند.» ارسال این نامه و گزارشی که اسحاق جهانگیری ارائه کرده بود، با تشکر سید احمد خاتمی، سخنگوی مجلس خبرگان رهبری همراه شد.
نامه جهانگیری به خبرگان رهبری
جهانگیری در نامه خود خطاب به آیتالله جنتی ضمن اشاره به ارسال گزارش عملکرد دولت در زمینه اقتصاد مقاومتی برای این مجلس نوشته است: «انتظار بود در اجلاسیهای که به این موضوع مهم و از جمله معیشت مردم پرداخته میشود، این امکان برای متولیان اجرایی که با دشواریهای فراوان و محدودیتهای گسترده، تحقق فرمایش مقام معظم رهبری و بهبود معیشت مردم که متأسفانه در طی سالهای قبل از استقرار این دولت آسیبهای جدی دیده بود را در چارچوب سیاستهای ابلاغی و اولویتهای تعیین شده از سوی مقام معظم رهبری در آغاز سال 1395 در دستور کار خود قرار داده و به استناد گزارشی که تقدیم میشود، عملکردی فراتر از حد انتظار داشتهاند، فراهم میشد تا گزارشی را به استحضار خبرگان محترم برسانند. اینجانب با آگاهی از دستور جلسه اخیر از طریق معاون امور مجلس رئیس جمهوری، آمادگی برای حضور در اجلاس و پاسخگویی به نمایندگان محترم را اعلام کردم که به قرار اطلاع در این اجلاسیه میسر نشد.» وی یادآور شده است: «اکنون با احترام به جایگاه رفیع و منزلت ارزنده آن مجلس محترم، آمادگی ارائه گزارشی دقیق و تفصیلی از عملکرد ستاد اقتصاد مقاومتی را اعلام میدارم و ضمن تقدیم گزارش خلاصهای به پیوست به عنوان مسئول این حرکت اطمینان میدهم که براساس شواهد، حقایق، آمارهای رسمی و گزارشهای میدانی اقتصاد ایران در پایان سال 1395 در مقایسه با آغاز سال و سالهای قبل، مقاومتیتر شده است و استمرار این سیاست راهبردی مهمترین اولویت دولت خواهد بود.» معاون اول رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه «پرواضح است که ترمیم بیماریهای مزمن و دیرپای اقتصاد ایران همدلی، همکاری و مشارکت بیشتر و زمان طولانیتری میطلبد که در پرتو رهبریهای مقام معظم رهبری و تلاش همه ارکان نظام دست یافتنی است»، ادامه داده است: «استحضار دارید مخاطب سیاستهای ابلاغی همه ارکان نظام بودند و در این میان دولت با وجود سازماندهی ویژه و اهتمام گسترده به موضوع، همواره مورد استیضاح کسانی قرار میگیرد که خود نیز بایستی پاسخگوی اقدامات خود باشند و به رهبری بزرگوار و ملت شریف توضیح دهند که در تحقق این سیاستها چه اقداماتی انجام دادهاند.» وی در پایان آورده است: «انتظار دارم که برای جبران حق تضییع شده خیل عظیم فعالان که با وفاداری به رهنمودهای مقام معظم رهبری تلاش گستردهای انجام دادهاند، به نحو شایسته اقدام فرمایند.» آیتالله خاتمی، روز چهارشنبه در جمع خبرنگاران درباره این نامه گفت: «امروز معاون اول رئیس جمهوری نامهای برای اعضای هیأت رئیسه مجلس خبرگان ارسال کرد وما نیز بین اعضای این مجلس توزیع کردیم.» عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: «کارنامهای را عرضه کردند و ما در همین حد که معاون اول رئیس جمهوری در این عرصه وارد شدند و پاسخگو بودند، تشکر میکنیم.»
تجدید بیعت خبرگان با امام راحل(ره)
در همین حال اعضای مجلس خبرگان رهبری روز پنجشنبه با حضور در مرقد امام راحل با آرمانهای بنیانگذار انقلاب تجدید میثاق کردند. در این مراسم آیتالله جنتی، رئیس مجلس خبرگان رهبری طی سخنانی گفت: «امام خمینی اسلام را زنده کرد و نشان داد اسلام یک قدرت، عزت، شهامت و شجاعت است و میتواند با کفر مبارزه و کفار را منکوب کند که خودشان هم همین کار را کردند.»
رئیس مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: «آنچه سبب شد عزت اسلام حفظ شود، سیاستهای امام بود و باید با تمام وجود اعتراف کنیم نه میتوانیم امام را آنچنان که بود بشناسیم و نه میتوانیم حقش را ادا کنیم. آنچه میتوانیم، این است که راه ایشان را ادامه دهیم. باید بدانیم اصول و مبانی نهضت اسلامی با رهبری امام چه بود؛ مبارزه با مستکبرین یکی از این اصول بود.»
جنتی در پایان از سیدحسن خمینی به دلیل ساخت حرم امام خمینی (ره) قدردانی کرد و گفت: من از کسانی که اینجا را آباد کردند تا زائران امام جای مناسبی داشته باشند، تشکر میکنم و به سهم خودم از حاج حسن آقا و کسانی که ایشان را در این راه کمک کردند، قدردانی میکنم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

حسین قاآنی
نیمنگاه
مهمترین چالش در حوزه رفاهی فقر درمان بود، بویژه فقرای شهری که حتی وضعیتی بدتر از فقرای روستایی دارند که ما 10 میلیون نفر از افراد حاشیه شهر را بیمه سلامت کردیم.
توزیع هدفمند و مؤثر سبد حمایت غذایی موضوعی است که بعد از روی کارآمدن دولت یازدهم، در حوزه وزارت رفاه به طور منظم دنبال شده است.
پاشیدن پول اشتغال ایجاد نمیکند. ولی پول نیاز است البته نه به آن گونه که تنها وامهای بزرگ دهیم و وامها را تکرار کنیم. اتفاقاً باید با سیاست قطره چکانی به موارد خاص کمک کرد.
برخی نقل قولهای رسمی به تعداد بالای افراد تحت پوشش بیمه سلامت اشاره داشت اما حالا خودشان خواهند دید۶۳ درصد از۹ میلیون بیمه شده درآمد صفر تا ۷۰۰ هزار و۳۷ درصد آنان درآمد زیر یک میلیون دارند.
بیش از سه سال و نیم است که علی ربیعی وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی سکانداری وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی را برعهده دارد؛ وزارتخانهای که به اعتقاد کارشناسان نقش مهمی در عرصههای مهم حیات اجتماعی و اقتصادی دارد و در حوزههای متعددی نظیر خدمات بیمهای، صندوقهای سرمایهگذاری، آسیبهای اجتماعی، نظام آموزش فنی و حرفهای، تنظیم بازار کار، صیانت از نیروی کار، تقویت کمی و کیفی بخش تعاون و عرصههای مهم دیگری فعالیت دارد به عبارتی میتوان گفت به علت گستره مأموریتها، تقریباً همه آحاد جامعه یعنی 80 میلیون ایرانی به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر سیاستها، برنامهها و اقدامات این وزارتخانه قرار دارند.ربیعی با ارائه گزارشی از عملکرد سه و نیم ساله خود ایجاد اشتغال، ایجاد رفاه اجتماعی و فقرزدایی را ازمهمترین اهداف دولت تدبیر و امید در سالهای اخیر میداند و می گوید که سیاست صدقهای مبارزه با فقر را بهعنوان خیانت به جامعه میدانم و اعتقاد دارم که جامعه را باید به طور عقلایی با ایجاد شغل و درآمد توانمند کرد و زندگی با کرامت را به مردمی که حق شان است، هدیه داد.با دکتر علی ربیعی وزیرتعاون، کار و رفاه اجتماعی گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
کم کم وارد آخرین ماههای فعالیت دولت یازدهم میشویم و بیش از سه سال است که شما سکاندار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هستید. طی این مدت چه فراز و فرودهایی داشتید و ارزیابی خودتان از وزارتخانهای که تحویل گرفتید و تحویل میدهید چیست؟
قطعاً در راه رسیدن به اهداف و برنامههایی که برای این وزارتخانه داشتم محدودیتها و متغیرهای غیرقابل کنترلی وجود داشتند و برعملکرد مجموع وزارتخانه هم تأثیرگذار بودند ولی میتوانم با جرأت بگویم که به رغم تمام این محدودیتها کارهای بزرگی انجام شده است.
به عنوان مثال درحوزه سلامت، طرح تحول بیمه سلامت را داشتیم که تا قبل از آن بسیاری از افراد جامعه برای دریافت خدمات بیمه دچار مشکلات عدیده و وحشتناکی بودند. به این ترتیب افزایش بیمه شدگان به بیش از یک میلیون و 400 هزار نفر را داشتهایم.
حقوق بازنشستهها تا قبل از دولت یازدهم 30 درصد کمتر از تورم موجود بود اما اکنون 14 درصد رشد داشته و به بالاتر از میزان تورم رسیده است.سود صندوقهای بازنشستگی طی این چند سال تقریباً دو برابر شده است و از 800 میلیارد تومان به بیش از 1500 میلیارد تومان رسیده است.
درسال 1392 زمانی که دولت را تحویل گرفتیم 50 هزار نفر وام قرضالحسنه گرفته بودند اما تا پایان سال 94 ،250 هزار نفر از این وام بهرهمند شدند.پرداخت مستقیم حقوق بازنشستگان تا پیش از دولت یازدهم در 5 استان بود اما اکنون به 28 استان رسیده است.
در امور اجتماعی تشکیل شورای عالی ساماندهی کودکان خیابانی، کمک به بهبود تغذیه و آموزش کودکان زیر 6 سال و واگذاری 3336/37 واحد مسکونی به جامعه هدف و پیگیری احداث 390/49 واحد مسکونی را داشتیم.
در حوزه توانبخشی ارائه لایحه حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت را داشتیم.همچنین تمامی معلولان روستایی و مناطق دورافتاده در برنامه توانبخشی مبتنی برجامعه CBR تحت پوشش قرار گرفتند و در راستای تأکیدات رئیس جمهوری محترم تمامی معلولان از وسایل و تجهیزات و مواد اولیه مخصوص به صورت رایگان بهرهمند شدند.
اجباری شدن مشاوره ژنتیک و تحت پوشش بیمه قرار گرفتن تمامی آزمایشهای ژنتیک پیش از ازدواج هم از دیگر مواردی بود که تا قبل از سال 92 اجرایی نبوده و طی این سه سال و اندی به حالت اجرا درآمده است.
سود خالص شستا طی 8 سال قبل از دولت یازدهم چیزی در حدود 346/17 میلیارد ریال بود که طی این مدت به 387/31 میلیارد ریال رسیده است.همچنین تعداد افراد تحت پوشش تأمین اجتماعی از 37 میلیون و 574 هزار و 508 نفر به 41 میلیون و 380 هزار و 799 نفر رسیده است.
همچنین طرح پرداخت متمرکز بیمه بیکاری، طرح محاسبه و پرداخت متمرکز مستمریها، طرح پرونده الکترونیک و طرح تخصیص شماره تأمین اجتماعی به بیمه شدگان را در تأمین اجتماعی داشتهایم.
در حوزه فنی و حرفهای اجرای طرح توانمندسازی و آموزش مهارتی روستاییان، عشایر و ساکنان مناطق محروم و مرزی با رویکرد اشتغال پایدار، ارائه تسهیلات به آموزشگاههای فنی و حرفهای آزاد جهت احداث و خرید فضای آموزشی مورد نیاز و ارائه آموزشهای مهارتی به بیش از 4 میلیون و 500 هزار نفر را داشتهایم.
در حوزه تعاونیها هم در دولت یازدهم بیش از 450 هزار واحد مسکن مهر تحویل اعضای تعاونیها شد. تعداد تعاونیهای ما تا سال 91 چیزی در حدود 82408 بود اما اکنون در حدود 97631 واحد تعاونی داریم و 7 میلیون کارت الکترونیکی برای مرزنشینان صادر کردهایم.
ضمن اینکه راهبردهای هفتگانهای برای تحول بخش تعاونیها مد نظر داشتهایم و آنها را اجرایی کردهایم.مواردی مانند توسعه مدیریت و توانمندسازی منابع انسانی تعاونیها، تحکیم تعاملات شبکهای، تقویت همکاریهای بین دستگاهی، تعمیم نظارت برتعاونیها، توسعه بازار تعاونیها و تقویت برند تعاونی و تأمین مشوقها و منابع مالی.
در حوزه روابط کارهم شاهد کاهش 23 درصدی حوادث ناشی از کار بودهایم، با حمایتی که از بیش از 6 هزار کارگاه و واحد تولیدی داشتیم توانستیم از اشتغال نزدیک به دو میلیون کارگر حمایت کنیم و مانع بیکاری آنها شویم.
حوزه رفاه اجتماعی همواره از ابتدای وزارت مد نظر شما بوده است، به نظر خودتان مهمترین اقدام در این حوزه چه مواردی بوده است؟
همان طور که بارها گفتهام در گذشته حوزه رفاه فاقد نظریه منسجم بود ولی ما برای آن نظریهپردازی کردیم و حتی فقر را گونه شناسی کردیم، اما میتوان گفت مهمترین کاری که انجام دادیم تهیه بانک اطلاعات رفاهی ایرانیان بود که بالای 70 درصد اطلاعات رفاهی مردم در آن ثبت شده است، همچنین برنامهریزی برای از بین بردن سوءتغذیه، مسکن حمایتی از خانوادههای معلولین انجام شده و به یقین میتوانم بگویم که در سه ماهه اول سال 96 دیگر هیچ خانواده دارای دو معلول بدون خانه نخواهد ماند.همان گونه که در سؤال اول هم اشاره کردم فنی حرفهای را به روستاها بردیم و آموزش فنی حرفهای برای کم توانان ایجاد کردیم و اقدامات متعدد دیگر که دراین مقال نمیگنجد.
وزارت کار در حوزه رفاهی با دستگاههای دیگر هم پوشانی دارد که با آنها وارد تعامل شدیم. مثلاً مهمترین چالش در حوزه رفاهی فقر درمان بود، به ویژه فقرای شهری که حتی وضعیتی بدتر از فقرای روستایی دارند که ما 10 میلیون نفر از افراد حاشیه شهر را بیمه سلامت کردیم و حتماً با صبر و حوصله و با کمک طرح تحول میتوانیم به نظام رفاهی برسیم. در طول این سه سال، بیمه زنان سرپرست خانواده را ایجاد کردیم و اجازه ندادیم نظام رفاه یکپارچه شکسته شود.زیرا باور داریم خوشبختی و کاهش فقر جامعه نیازمند این است که نظام رفاهی یکپارچه ادامه پیدا کند.
از گونه شناسی نوع فقر سخن گفتید برای مقابله با فقر و کاهش این معضل اجتماعی در کشور تاکنون چه اقداماتی صورت گرفته است؟
میدانید که شورای عالی رفاه به عنوان نهاد مقابله با فقر ایجاد شده و بنده دبیر آن هستم؛ برهمین اساس هم ما برای کاهش فقر در کشور چند موضوع را در سه سال اخیر دنبال کردیم.اولین آنها ایجاد تمهیدات ساختاری و نهادی برای شنیدن صدای فقرا بود.زیرا در جامعهای که صدای فقرا شنیده نشود فقر روز به روز بیشتر میشود. معمولاً در جامعه مجالی برای شنیدن صدای فقرا نیست، تریبونها آماده شنیدن صدای آنها نیستند و رسانهها شیوه انتقال صدای فقرا را بدرستی نمیدانند.
اما گام دوم برای کاهش فقر سیاستگذاریهای مربوط به فقر بود. به باور من امروز تغییر و دستکاری سیاستهای توسعه به مفهوم ارتقای زندگی فقرا مورد نیاز است و نیازمند توسعه به مثابه ایجاد فرصتهای برابر برای همگان هستیم. در واقع ما به عنوان گام دوم، برنامهریزی و سیاستگذاری معطوف به فقرا را مدنظر قرار دادیم.
و سومین اقدام ما تقویت جامعه مدنی بوده است. بخشی از جامعه مدنی را فقرا تشکیل میدهند. بخشی را روشنفکران و بخشی را نهادهای اجتماعی. پس حتماً باید انجمنهای خیریه را تقویت و فعالیتشان را تسهیل کنیم.
اقدام دیگری که انجام دادیم ایجاد پنجره واحد و پایگاه اطلاعاتی بود، که ایجاد این پایگاه اطلاعاتی به دنبال کردن برنامههای ناهمپوشان و غیرموازی کمک میکند. ضمن اینکه کنترل شاخصهای اقتصادی نظیر تورم را هم در این سه سال و اندی مد نظر داشتهایم زیرا در کوتاه مدت بر قدرت زندگی مردم تأثیر گذاشته است.
ما انواع فقر را شناسایی کردیم و برهمین مبنا هم فقر درمان را به عنوان مهمترین فقر در نظر گرفتیم. قبلاً اگر کسی به سرطان مبتلا میشد به راحتی دو دهک سقوط میکرد. دولت همه مردم را بیمه کرد و اگر امروز طرح تحول مشکل دارد، ناشی از عملکرد بیمهها نیست.
به این ترتیب هم تمرکز بر فقر آموزش و فقر مسکن را دنبال کردیم و امروز هیچ خانواده دومعلول به بالا دیگر بدون مسکن نیست و ما همچنان مسکن حمایتی را به صورت جهتدار دنبال میکنیم.
فقر امنیت دومین فقری بود که شناسایی شد و برای جلوگیری از این فقر و ترس از آینده که وجود دارد نظام چندلایه تأمین اجتماعی و بیمه فراگیر را دنبال کردهایم.
به اعتقاد کارشناسان یکی از خطرناکترین گونههای فقر مربوط به فقر غذایی است که جامعه ما هم گرفتار آن است، در این زمینه تاکنون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای حمایت از اقشار آسیب پذیر و نیازمند طی چند مرحله طرح حمایت غذایی را در کشور اجرا کرده است، این طرح چه نتایجی را به دنبال داشته است؟
توزیع هدفمند و مؤثر سبد حمایت غذایی موضوعی است که بعد از روی کارآمدن دولت یازدهم، در حوزه وزارت رفاه به طور منظم دنبال شده است. مرحله دیگری از این بسته حمایت غذایی نیز در آستانه نوروز در حال انجام است. همکاران ما در معاونت رفاهی بر اساس پایشهای دقیق، سه میلیون و هفتصد هزار خانواده نیازمند پوشش این طرح را شناسایی کردهاند. مکانیزم حمایتی نیز هر روز، در حال تکامل است چون در گذشته، توجهی به بانک اطلاعاتی این بخش نشده بود.اما درابتدای کار دولت یازدهم مصوبهای با عنوان حمایت غذایی تصویب شد. طرحی که به شدت مورد تأکید رئیس جمهوری است اما به دلیل روحیات خاص دکتر روحانی، تأکید دارند این فعالیتها باید به عنوان وظیفه ذاتی دولت تلقی شود و بدون آسیب رساندن به عزت نفس مردم، با جدیت به نتیجه برسد.به همین منظور برای کاهش فقر غذایی به 170 هزار کودک هرروز یک وعده غذای گرم میدهیم. همچنین سال آینده با تخصیص بودجه، همچنان 11 میلیون جمعیت هدف طرح را پوشش میدهیم.
بحث خیر جمعی هم از دیگر موضوعاتی است که در چند سال اخیر بسیار بر آن تأکید کردید و گویا در کمک به کاهش فقر هم مؤثر بوده است. به نظر شما ترویج این گفتمان تا چه حد میتواند مساعدتهای اجتماعی را به جامعه بازگرداند؟
ترویج گفتمان خیر جمعی به عنوان یک استراتژی در برنامههای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی وجود داشته است.برمبنای این نگاه ایجاد انگارهای بزرگ در جامعه که بر مبنای آن همه باید برای محو فقر تلاش کنیم را مدنظر قرار دادیم. خیر جمعی را برای جوامع مشابه خود توصیه میکنم و در واقع خیرجمعی داروی بیبدیل محو فقر است.
از طرفی از آنجایی که تنهایی بخش عظیمی از خصلت نسل جدید شده است برای برونرفت از این شرایط باید سرمایههای اجتماعی بالایی داشته باشیم؛ لذا بازگرداندن مساعدتهای اجتماعی در قالب خیر جمعی به جامعه میتواند بسیار تأثیرگذار باشد.
اشتغالزایی و کارآفرینی از مهمترین مأموریتهای وزارتخانه شماست؛حوزهای که البته منتقدان زیادی دارد و همیشه هم نارضایتی درآن موج میزند.برای کاهش تعداد ناراضیان این حوزه چه اقداماتی انجام شده است، به نظر شما جهتگیری این حوزه در آخرین سال دولت به کدام سو خواهد بود؟
یکی از کارهای انجام شده انسجام سه حوزه بود که ما توانستیم شعار «کار ایجاد کنیم تا به رفاه برسیم» را عملیاتی کنیم و توانستیم نظریههای مبتنی بر توانمندسازی را تعریف و به مرحله اجرا برسانیم، به عنوان مثال تعاونیها را به اشتغال نزدیک کردیم، در زمینه اشتغال به جرأت میتوانم بگویم که برای نخستین بار نظریه اشتغال را مبتنی بر نظریات جهانی و موقعیت ملی مطرح کردیم، برای نخستین بار درباره رشد بدون اشتغال صحبت کردیم.با توجه به بسترهای موجود هر استان بستههایی برای اشتغال ایجاد کردیم زیرا به باور من اشتغالهای محلی را نباید رها کرد بلکه باید به یکدیگر اتصال داد و حتی باید آنها را به بازارهای جهانی متصل کرد. برای نخستین بار در دولت هزار میلیارد تومان بودجه برای اشتغال در نظر گرفته شده، 1.5 میلیارد تومان هم از صندوق ذخیره برای اشتغال در نظر گرفته شده است.فنی حرفهای را به روستاها بردیم و آموزش فنی حرفهای برای کم توانان ایجاد کردیم.
اجرای طرح تکاپو هم از دیگر سیاستهای اشتغالزایی بود و این طرح در سطح استانها، شهرستانها و روستا نیازهای اشتغال را بررسی کرد. همچنین بر اساس این طرح سازمان آموزش فنی وحرفهای، مطابق نیاز اشتغال در سطح روستا و شهربرنامهریزیهای آموزشی خود را انجام داد.
از سوی دیگر کلینیکهایی را برای حفظ اشتغال موجود طراحی کردیم و تفاهمنامههایی با وزارت صنعت، معدن و تجارت و بانک مرکزی امضا کردیم بهطوری که 243هزار شغل در معرض ریزش مورد حمایت قرار گرفت. در همین رابطه کارشناسان کلینیکها میروند در سطح کارگاهها مطالعه میکنند، هرچند بحث جرایم بیمهای و مالیات در برخی از بنگاههای دارای مشکل وجود دارد.
در حوزه تولید هم با تصویب لایحه حمایت از تولید توسط مجلس و شورای محترم نگهبان و تبدیل آن به قانون خوشبختانه گام بسیار بزرگی در جهت اشتغالزایی و حمایت از شرایط تولید و کارآفرینان در کشور صورت گرفت، ضمن اینکه در خصوص استمهال وامها نیز مذاکراتی صورت گرفت و خوشبختانه با تفاهمی که با بانک مرکزی کردیم قرار شده 50 تا 60 درصد تسهیلات پرداختی به بخش صنعت بهعنوان سرمایه در گردش مورد استفاده قرار گیرد. همان طور که بارها و بارها گفتهام گفتمان «اشتغال بزرگ، بنگاه کوچک» سیاستی است که کنار سایر بستههای سیاستی بهمنظور استفاده از ظرفیت قانونی و توسعه کارآفرینی در دستور کار بوده و هست. اخیراً نیز دوستان جشنواره نیکوکارآفرینی را برگزار کردند و طبق آمار دقیق، دکتر میدری اعلام کرد فقط در تهران، 29 هزار بنگاه با افزایش شغل در سال جاری، فعالیتهای خود را گسترش دادهاند.
با توجه به انجام این طرحها و برنامهها چرا باز هم شاهد اعتراض و نارضایتی از روند منفی اشتغال در کشور هستیم؟
علت اینکه اشتغال روند مثبتی نداشت رکود سنگینی بود که بر اقتصاد حاکم بود. وقتی شما رکود طولانی دارید و سرمایهگذاری صورت نمیگیرد بیش از 80 درصد بودجه صرف امور جاری میشود.ضمن اینکه سرمایه گذاریها در بخشهایی صورتگرفت که اشتغال ایجاد نکرد و جواب نداد. معمولاً دورههای تاریخی اقتصاد تا دو الی سه سال در دورههای بعدی خود تأثیر میگذارد.برهمین اساس هم از سال 84 تا 87 هنوز منحنی اشتغال وضع بدی ندارد و رو به بالا است. اما بعد از آن میدانیم که چه اتفاقاتی افتاد و به چه شرایطی رسیدیم.
اما به هرحال در طول سه سال گذشته با وجود همه محدودیتها و تنگناها در زمینه کاهش نرخ بیکاری و ایجاد اشتغال برای متقاضیان جویای کار برنامههای زیادی در بخشهای اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و خدماتی انجام شده است اما آنچه درباره اشتغال باید توجه داشت این است که اشتغال محصول یک سیاست نیست. یعنی نمیتوان تنها با اتخاذ یک سیاست گفت میخواهیم شغل ایجاد کنیم، مسأله بیکاری را حل کرده و ناپایداریهای موجود در طرف عرضه و تقاضا را هم رفع کنیم. موضوع مهم و قابل اهمیت این است که اشتغال امری پیچیده، چند وجهی، فرادستگاهی و حتی فرا قوهای است. به این ترتیب، حل آن نیازمند همکاری و هماهنگی دستگاههای مرتبط و قوای سه گانه است. برای بهبود وضعیت اشتغال باید به نوع همکاری دو گروه مهم کارگزاران اقتصادی و بازیگران اجتماعی توجه داشت. وقتی صحبت از کارگزاران اقتصادی میشود، باید دولت (البته به معنای وسیع آن یعنی حکومت)، بنگاهها، تمام فعالان اقتصادی، خانوارها و نحوه تعاملشان با دنیای خارج را در نظر داشت. بازیگران اجتماعی که در بحث اشتغال بسیار مهم هستند، عبارتند از: احزاب، مطبوعات، رسانهها، نهادهای مدنی، تشکلهای علمی و صنفی و همه آن چیزی که به عنوان سازمانهای مردم نهاد گفته میشود. تمام این گروهها و سازمانها در مسأله اشتغال در چارچوب یک نظام اقتصادی و اجتماعی با هم همکاری میکنند و مؤثر هستند. به این ترتیب، ماحصل فعالیت آنها، اشتغال ایجاد میکند. پس باید بدانیم که اشتغال محصول یک نظام اجتماعی و اقتصادی در چارچوب هماهنگیها و تعاملات بازیگران اجتماعی و کارگزاران اقتصادی است. در طی این سالها تلاش تیم اقتصادی دولت در جهت کاهش نرخ تورم و حمایت از تولید و بهبود فضای کسب و کار بوده است، خوشبختانه آمارها و گزارشها در این خصوص نشان میدهد کاهش نرخ رشد منفی اقتصادی پیشرفت خوبی داشته و امیدوارکننده است و با کاهش تورم زمینه اشتغالزایی در کشور ایجاد شده و در این خصوص برخی از دستگاههای دولتی با مشارکت بخش خصوصی طرحها و برنامههای خوبی برای ایجاد اشتغال در کشور به اجرا درآوردهاند که گروههای مختلفی از جویندگان کار در جامعه را در برمیگیرد.
برای سال بعد چه پیشبینی دارید و آیا اشتغال سرانجام خوبی خواهد داشت؟
من امسال را سال پایه و سال صفر برای دولت تعریف میکنم، در واقع امسال سال شکوفایی دولت بوده است و سال آینده را سال جهش میدانم.
خصلت رشد این است که آثار کوتاه مدت ندارد و این واقعیتی است که هیچ برنامه رشدی بلافاصله بخصوص در اشتغال آثار خود را در کوتاه مدت نشان نمیدهد. وقتی تئوری رشد بدون اشتغال را تعریف کردیم که برخی از کشورهای اروپایی از این صحبت کرده بودند برای خیلیها این بحث غریب بود.اما آقای رئیس جمهوری با فراست این را پسندید و گروه مشاوران رئیس جمهوری به اتفاق این نظریه اشتغال را پذیرفتند، مصوبه اقتصاد مقاومتی هم شد. امسال هم برای نخستین بار هزار میلیارد تومان در بودجه برای اشتغال کنار گذاشتیم.
آیا با این مصوبه اتفاق خاصی رخ میدهد و وضع اشتغال بهبود پیدا میکند؟
البته من معتقدم پاشیدن پول اشتغال ایجاد نمیکند. ولی پول نیاز است البته نه به آن گونه که تنها وامهای بزرگ دهیم و وامها را تکرار کنیم. اتفاقاً باید با سیاست قطره چکانی به موارد خاص کمک کرد.
بنابراین در مجموع میتوانم بگویم دولت نهادهای مناسبی برای کار ایجاد کرده و میتوان گفت امسال سال شکوفایی دولت در بحث اشتغال است و حتماً سال آینده سال بهتری خواهد بود، اما دلم میخواست کارهای بیشتر انجام دهم.
درباره طرح تحول سلامت، مسائلی همواره مطرح میشود. با توجه به اینکه این طرح، از جمله دستاوردهای دولت یازدهم است، چه رویکردی به آن در سازمان تأمین اجتماعی و وزارت رفاه وجود دارد؟
دولت یازدهم افتخار طرح تحول سلامت و بیمه کردن 10 میلیون نفر از فقرا را دارد که این از دستاوردهای سیاستهای رفاه اجتماعی رئیس جمهوری و همکارانشان است.اختلافی ناچیز کارشناسی میان دستگاهها، برای بهتر شدن امور کشور است. سه هدف بزرگ طرح تحول، پوشش همگانی بیمه، حفاظت از دخل و خرج مردم و ارائه خدمات بیشتر است. میدانیم هر پروژهای، ذینفعان متعددی دارد و ما به عنوان وزارت رفاه و در راستای هماهنگی و تعامل بهتر، بیشترین جلسات شورای عالی بیمه را در دولت یازدهم برگزار کردهایم. مسأله در اینجاست که منابع و مصارف در این طرح دچار اختلاف است به طوری که بر صندوقهای بیمهای فشار وارد شده است.مصارف بالا و منابع پایین است و از سوی دیگر همه میدانند دولت یازدهم با چه تنگناهای مالی رو به روست. برخی نقل قولهای رسمی به تعداد بالای افراد تحت پوشش بیمه سلامت اشاره داشت اما حالا خودشان خواهند دید۶۳ درصد از۹ میلیون بیمه شده درآمد صفر تا ۷۰۰ هزار و۳۷ درصد آنان درآمد زیر یک میلیون دارند. آیا ما در وزارت رفاه نباید این افراد را بیمه میکردیم؟ به هر حال هر طرحی در مسیر اجرا، نیازمند اصلاحات است و این اصلاحات نه با فضاسازی رسانهای و سهم خواهی بیشتر که با همفکری، کار کارشناسی و حفاظت از آبروی رئیس جمهوری و دولت باید انجام شود. من این استراتژی را برای خود و همکارانم ترسیم کردهام و گفتهام حتی به قیمت آسیب دیدن مجموعه، وارد جدلهای بیحاصل نشوند. به طور مداوم هم خدمت رئیس جمهوری گزارش میدهم و ایشان در جریان مسائل هستند. در بررسی مفاد برنامه ششم در مجلس، چه در کمیسیون تلفیق و چه در صحن، دکتر نوبخت به عنوان نماینده دولت، دیدگاههای کارشناسی وزارت رفاه را به عنوان دیدگاه دولت مطرح کردند. مسأله اینجاست که نباید به دلیل بخشی نگری یا برای سرپوش گذاشتن روی برخی اشتباهات مدیریتی، به گونهای رفتار شود که نوعی گرا دادن به مخالفان دولت و امید مردم تلقی شود. این وظیفه همه همکاران من در دولت و هر فرد دلسوز برای نظام و ایران است. رهبر معظم انقلاب فرمودهاند نباید فردی که بیمار میشود بجز رنج بیماری، رنج دیگری داشته باشد. ما به دنبال آن هستیم که بخش درمان خود را به یک هلدینگ اقتصادی تبدیل کنیم. این قدر از طرح تحول سلامت صیانت کردهایم که برای پرداخت مطالبات بیمارستانهای تأمین اجتماعی هم با مشکل مواجه شدیم. حقوق پرسنل بیمارستانها مانند همه جای دیگر سر ماه پرداخت میشود ولی بحث کارانه آنها به موقع پرداخت نمیشود. به هر حال تلاش ما این است که سال ۹۶ منابع و مصارف را یکسان کنیم و تلاش خواهیم کرد دیگر با این پدیده روبهرو نشویم.
و سؤال آخر، با توجه به اینکه در ماههای پایانی عمر دولت به سر میبریم تجربه کار با دکتر روحانی را چطور دیدید؟
اتفاقاً من از جمله اعضای دولت هستم که سابقه سالها همکاری با ایشان از دوران دفاع مقدس تا امروز را دارم. در شورای عالی امنیت ملی، سالهای بسیار دشواری را گذراندیم که با روحیه کارشناس مداری، تعامل و مدارا و نگرش فراجناحی دکتر روحانی و جانفشانی همه نیروهای نظامی، امنیتی و سیاسی کشور، آن را با حداقل آسیب پشت سر گذاشتیم. سال 84 در پایان مأموریت در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تأکید کردم چه شبهایی که نخوابیدیم تا عزت نظام، رهبری و مردم حفظ شود. در دولت یازدهم هم دقیقاً همین روحیه رئیس جمهوری باعث شده بتوانیم کارها را پیش ببریم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دکتر عبدالعلی قوام درگفت وگو با «ایران»
ترامپ نقطه ثقل دیپلماسی را از «وزارت خارجه» به «کاخ سفید» منتقل می کند
کبری آکیش
دکتر عبدالعلی قوام، دانشآموخته دانشگاههای ایلینوی امریکا و ابردین انگلستان و استاد رشته روابط بینالملل نزدیک به 4 دهه است در دانشگاههای مختلف ایران بویژه دانشگاه شهید بهشتی تهران تدریس میکند و در این سالها صدها دانشجوی این رشته را که اکنون دهها نفر از آنها صاحب مشاغل و پستهای حساس شدهاند، پرورش دادهاست. پروفسور قوام که با 17 کتاب و دهها مقالهای که به رشته تحریر در آوردهاست، یکی از بنامترین اساتید مبانی تئوریک بینالملل است، از مفاخر ایران است که جای خالی وی و تحلیلهای کارشناسیاش در مطبوعات به وضوح احساس میشود. روزنامه ایران در پی راهیابی دونالد ترامپ به کاخ سفید، با استاد قوام به گفت و گو نشست تا تأثیر نوع رویکرد دیپلماسی ترامپ و تأثیر آن بر آینده تحولات سیاست بین الملل را به بحث گذارد. قوام تأکید دارد که احتمال به پایان نرسیدن دوره اول ریاست جمهوری ترامپ بسیار زیاد است. به اعتقاد این استاد روابط بینالملل بر خلاف تصور غالب، ترامپ در حوزه سیاست خارجی دارای برنامه است. اما پارادوکس برنامههای وی با ساختار قدرت و ویژگیهای جامعه امریکایی ،مجال چندانی برای او باقی نخواهد گذاشت.
در رفتارهای پیش و پس از رسیدن دونالد ترامپ به کاخ سفید کاملاً مشخص است، وی که فاقد تجریه سیاسی است و در حوزه دیپلماسی نیز صاحب نظر نیست، بهصورت روزانه تصمیم میگیرد و به همین دلیل مورد اعتراض واقع میشود. به نظر شما ترامپ اصلاً برنامهای دارد یا بدون برنامه و در لحظه تصمیم میگیرد؟
ترامپ با شعار «تغییر» وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شد و یکی از دلایلی که مورد استقبال رأی دهندگان قرار گرفت نیز همین شعار بود. مردم امریکا از سالها قبل خواستار تغییر بودند. باراک اوباما نیز با شعار تغییر بود که پیروز شد، اما رأیدهندگان تغییری را که انتظارش داشتند در دوره اوباما احساس نکردند و به ترامپ روی آوردند. البته اوباما زمانی به ریاستجمهوری رسید که امریکا با بحرانهای جدی اقتصادی مواجه بود و دو دوره ریاست جمهوری برای حل این بحرانها و ایجاد تغییر ملموس در کشور زمان کمی بود. امریکا در دو دوره ریاست جمهوری اوباما از بحران اقتصادی دوره جورج بوش خارج شد و در مسیر رشد اقتصادی قرار گرفت اما انتظارات مردم خیلی بالا بود. بنابراین فردی مانند ترامپ این حس را در مردم بهوجود آورد که او ضد ساختار است و تشکیلات سیاسی و اداری امریکا را زیر سؤال خواهد برد و تغییرات ایجاد خواهد کرد. ترامپ همچنین با مطرح کردن بحث دیوار مرزی مکزیک، حمایت بیکارانی را که احساس میکردند مکزیکیها فرصتهای شغلی آنها را گرفتهاند، به خود جلب کرد. بنابراین به نظر من ترامپ رئیسجمهوری است که برنامه دارد و برنامههای خود را کاملاً روشن و واضح مطرح کرده است اما تا چه اندازه بتواند برنامههایش را عملی کند، نیاز به زمان و بررسی دارد.
اگر به گفته شما ترامپ برنامه دارد، پس سردرگمیهایی که از نمای بیرونی در دولت او و به عبارتی در سیاست خارجی او دیده و احساس میشود، چه معنایی دارد؟
از نظر سیاست خارجی، ترامپ سیاستی حمایت گرایانه و ضد جهانی شدن را دنبال میکند زیرا مقدار زیادی از بحرانها و مشکلات امریکاییها را ناشی از جهانی شدن میداند و با سیاست «دولتسازی - ملتسازی» جورج بوش در عراق و افغانستان مخالف است. ترامپ همچنین در رابطه با برجام از همان ابتدا مخالفت خود را اعلام کرد اما در عمل تا چه اندازه موضع خود را تعدیل کند، معلوم نیست. منظور من از اینکه میگویم رئیس جمهوری امریکا برنامه دارد این است که او به چارچوبهایی که در حوزه دیپلماسی مطرح کرده، پایبند است زیرا خوب میداند که باید در مقابل رأی دهندگان پاسخگو باشد. اگر رأی دهندگان امریکایی و حامیان ترامپ که در تظاهراتها به نفع او شرکت میکنند، احساس کنند رئیس جمهوری منتخبشان به وعدههای خود عمل نخواهدکرد، دولت ترامپ با مشکلات جدی مواجه خواهد شد.
ارکان اساسی این دیپلماسی چیست؟
ارکان اساسی دیپلماسی ترامپ مبتنی بر 4 رکن است. 1- سیاست حمایت گرایانه دولت از بخش اقتصاد، 2 - مقابله با جریانات جهانی شدن که باعث میشود امریکا دچار کسری تجاری شود، 3- تقویت نیروی نظامی و نوسازی ناوگان نظامی و 4- پرهیز از مداخله نظامی در کشورهای دیگر. البته همه این سیاستها با هدف توسعه اقتصادی امریکا و ایجاد اشتغال بیشتر برای مردم اجرایی میشود. در حقیقت او عملاً در چارچوب همان تعریفی که از سیاست خارجی میشود، حرکت میکند. به این معنا که در سیاست خارجی کشورها وارد یک فروشگاه میشوند و در محیط بینالمللی خرید انجام میدهند. بهعنوان مثال ممکن است کشوری 40 درصد بیکاری را از طریق منابع داخلی حل و بقیه را از محیط بینالمللی تأمین کند. بنابراین باید منتظر ماند و دید ترامپ که سیاست خارجی خود را اقتصاد محور بنا گذاشته، در بخش سیاست خارجی چه مراوداتی با چین، کانادا یا ژاپن خواهد داشت و هر کدام از آنها تا چه اندازه میتواند تأمینکننده هدف اقتصادی او باشد.
اما دیپلماسی ترامپ آن گونه که تاکنون مشاهده شده، تهاجمی است و باعث میشود مناسبات قبلی امریکا با دیگر کشورها هم آسیب ببیند. این ناهمخوانی را چگونه تحلیل میکنید؟
بحثهایی که ترامپ درباره روسیه مطرح میکند و بحثهایی که درباره ارتباط او با روسها در دوران رقابتهای انتخاباتی مطرح میشود، حاکی از آن است که او درصدد تنظیم تعامل با برخی کشورها از جمله روسیه است و البته همانطور که گفتم ترامپ به این تعاملات بیشتر از بُعد اقتصادی نگاه میکند. او معتقد است برخلاف دوران اوباما میشود با روسها به یک مصالحه رسید اما این کار بهراحتی عملی نیست. ترامپ همچنین میگوید رؤیای امریکایی را دوباره احیا خواهد کرد و امریکا باید ابرقدرت باشد اما در عرصه بینالملل همانطور که امریکا میخواهد ابرقدرت باشد، روسیه هم حرفهای تازهای برای گفتن دارد و میخواهد دست بالا را در سیاست بینالملل داشته باشد که طبیعتاً منجر به درگیری مسکو – واشنگتن میشود. بویژه اینکه امریکا و روسیه در اوکراین با هم تعارض دارند. رکس تیلرسون، وزیر خارجه ترامپ نیز در جلسهای که با اعضای کنگره داشت به این اختلافات ازجمله اختلافات در زمینه اوکراین و کریمه اشاره کرد، بنابراین من نمیپذیرم که بگوییم ترامپ فاقد سیاست خارجی است. ترامپ پرسپکتیوی درباره سیاست خارجی دارد اما بحث بر سر این موضوع است که طبیعتاً نمیتوانیم روابط سیاسی و اقتصادی را از هم جدا کنیم. امریکا حدود 370 میلیارد دلار کسری تجاری با چین دارد. این به آن معنا است که چین بیشتر صادرکننده به امریکاست تا اینکه واردکننده باشد. ترامپ میخواهد به نحوی از طریق دیپلماسی این مسأله را حل کند اما از دیگر سو میبینیم ترامپ امریکا را از پیمان ترانس پاسفیک خارج میکند؛ کاری که به چین کمک میکند تا بتواند بازارهای این حوزه را تحت کنترل بگیرد. در واقع اینجا است که شاهد تعارضها در سیاست ترامپ هستیم. او از یک طرف میخواهد به یکسری توافقهای اقتصادی برای بهبود شرایط اقتصادی امریکا برسد و از طرف دیگر مسائلی در رابطه با دریای چین با پکن خواهد داشت، اما اینکه چقدر دولت امریکا در این زمینه موفق خواهد بود، بستگی به توانایی ترامپ دارد.
معمولاً بین هدفگذاری و آن چیزی که به دست میآید فرق است. اگر کمی کلانتر به قضیه نگاه کنیم یکی از روندهای غالب در روابط بینالملل جهانی شدن است، خود امریکا هم مدافع جهانی شدن بوده اما ترامپ یکی از اهداف خود را مقابله با جهانی شدن اعلام کرده است. از طرف دیگر هم میخواهد ابرقدرت باشد. این دو را چگونه میتوان با هم جمع کرد؟
این مسأله یک سیاست کاملاً پارادوکسیکال (متناقض) است. به این معنا که ترامپ هم میخواهد امریکا ابرقدرت باشد و هم میخواهد شعار «اول امریکا» را عملی کند و کشور را از محیط بینالملل و آسیبهای آن مصون نگه دارد و به عبارتی منزوی کند. این مشکلی است که چین هم دچار آن شده است زیرا در برنامهای که اخیراً کنگره چین اعلام کرد، آمده بود که پکن هم قصد دارد به سمت سیاستهای حمایتگرایانه برود. اگر این روند به کشورهای دیگر هم تسری یابد دنیا دچار بحران میشود زیرا هر کشوری تصمیم میگیرد تنها از صنایع خود حمایت کند، تنها به فکر تأمین کار برای مردم خود باشد و... گذشته از آن، جهانی شدن اتفاقی است که رخ داده است. من در کتابی که سالها پیش تحت عنوان «جهانی شدن جهان سوم» نوشتم دیدگاهی که دنبال کردم درست برخلاف دیدگاه غالبی بود که میگفتند، جهانی شدن مرکزی به نام واشنگتن دارد و از آنجا هدایت و دیکته میشود. در آن زمان بسیاری از افراد از جمله انور ابراهیم در مالزی بحث جهانیسازی را مطرح میکردند. آنها معتقد بودند جهانی شدن یا به تعبیر آنها جهانیسازی یک فرآیند نیست اما من در کتاب خود تأکید کردم که جهانی شدن یک فرآیند است. در حال حاضر نیز سیستم سرمایهداری جهانیترین سیستمی است که بشر تاکنون شناخته است. به این معنا که رقابتهای اقتصادی، صدور کالاها و سرمایهگذاریها، همه و همه باید در محیط بینالمللی انجام شود. اگر شما بخواهید سیستم سرمایهداری را از بین ببرید و خفه کنید کافی است آن را محدود به چهاردیواری کشور خود بکنید. حال این سؤال پیش میآید که آیا امریکا قصد دارد از حالت ابرقدرت بودن به قدرت بزرگبودن تنزل پیدا کند؟ نه. چنین قصدی وجود ندارد و نیروهایی در داخل سیستم امریکا وجود دارد که امریکا را ناگزیر میکنند پوسته خود را پاره کند و وارد عرصه بینالمللی شود. بنابراین جهانیشدن چیزی نیست که ترامپ بتواند جلوی آن را بگیرد. همانطور که گفتم جهانی شدن از مدتها قبل اتفاق افتاده است. مگر اینکه امریکا بخواهد یک دیواری دور خود بکشد و از ابرقدرت بودن خود صرفنظر کند.
به نظر شما تغییری که در حال رخ دادن در دیپلماسی امریکا است، خواسته ترامپ است یا خواسته بخشی از هیأت حاکم امریکا؟
اگر با سیستم امریکا آشنایی داشته باشید، میدانید که نقش گروههای سرمایهدار در تصمیمگیریها و سیاستسازیها خیلی زیاد است. تیم کاری ترامپ هم که متشکل از میلیاردرهاست، مؤید این مطلب است. بنابراین بسیاری از گروههای سرمایهدار و میلیاردر از سیاست ترامپ حمایت میکنند زیرا معتقدند اگر چین و دیگر کشورها از امریکا بیرون رانده شوند سرمایهگذاران امریکایی بازارهای امریکا را پر میکنند. ترامپ هم با تسهیلاتی که برای سرمایهگذاران امریکایی در نظر گرفته، فضا را برای رشد آنها فراهم میکند اما از این سؤال نباید غافل شد که آیا امریکا میخواهد به همین مقدار بسنده کند.
اما سرمایهداری میل به سیال بودن دارد. شما هم اشاره کردید اگر میخواهید سرمایهداری را خفه کنید آن را محدود به مرزهای کشورها کنید. سیاستهای ترامپ ممکن است برای سرمایهدارهای امریکایی در داخل فضا ایجاد کند اما در فراسوی مرزها به ضرر آنهاست، بنابراین چگونه سرمایهدارها حامی ترامپ هستند؟
سرمایهدارها میخواهند به نحوی دست کشورهایی مانند چین را از بازار امریکا کوتاه کنند اما مسلم است که سرمایهدارهای امریکایی هم مایل هستند کالاهایی را که تولید میکنند صادر کنند. این هم درست است که اگر سیاست ضدجهانی شدن ترامپ اجرا شود قدرت امریکا افول خواهد کرد. به همین خاطر گفتم سیاست ترامپ پارادوکسیکال است. امریکا هم میخواهد ابرقدرت باشد و هم میخواهد سیاست حمایتگرایانه در پیش بگیرد. بیش از 600-500 هزار نیروی نظامی امریکا در حال حاضر در بیش از 180-170 پایگاه نظامی این کشور در سراسر جهان در حال خدمت هستند، اگر امریکا بخواهد پایگاههای نظامی خود را تعطیل کند دیگر ابرقدرت نخواهد بود. ابرقدرت بودن فقط ایجاد شغل نیست. هلند هم ایجاد شغل میکند. انگلیس هم بعد از اجرایی شدن برگزیت برای مردمش شغل ایجاد خواهد کرد. فرق هلند و انگلیس با امریکا این است که آنها فردای جنگ جهانی دوم، خود را ابرقدرت تعریف نکردند بلکه خود را قدرت بزرگ تعریف کردند. ابرقدرت کشوری است که در همه مسائل بینالمللی سرک بکشد و یکهتاز باشد. بنابراین من در عمل میبینم که سیاست ترامپ پر از تناقض است. الان در کاخ سفید کشمکشی است بین وزارت خارجه، شورای امنیت ملی، کاخ سفید و مشاور ارشد ترامپ تا ابتکار عمل را از وزارت خارجه به کاخ سفید منتقل کنند.
همانطور که شما اشاره کردید طیفی از سرمایهدارها به هر دلیلی از ترامپ حمایت میکنند اما طیف دیگری قطعاً از او حمایت نخواهند کرد، آن بخشی که مقابل ترامپ میایستد از توان لازم برخوردار است که تأثیرات جدی روی سیاست ترامپ بگذارد؟
یک چالش اینچنینی در امریکا وجود دارد و این چالش تا پایان دوره اول ریاستجمهوری ترامپ البته اگر بتواند دورهاش را به آخر برساند، ادامه خواهد یافت. اگر بخواهیم بنیادی به مسأله نگاه کنیم، روی کارآمدن ترامپ خبر از این شکافها نهتنها در بخش سرمایهداری بلکه در همه بخشهای امریکا میدهد.
یعنی ترامپ معلول آن شکافهاست؟
بله. حتی در حزب دموکرات هم برنی سندرز نماینده یک نوع گرایش سوسیالیستی است که بهنظر من این گرایش در آینده توسعه پیدا خواهد کرد.
اگر ترامپ معلول شکافها بوده، علت این شکافها چه بوده است. یعنی چه عواملی باعث شده که این شکافها ایجاد شود که در نهایت خروجی شکافها پیروزی ترامپ شود؟
اگر بخواهیم شکافها را ریشهیابی کنیم، باید به بعد از جنگ ویتنام برگردیم. در واقع از آن زمان است که فروپاشی نظام دوقطبی به شکافهای داخلی امریکا دامن میزند، زیرا برای 60-50 سال شوروی و کمونیسم بهعنوان یک «دگر» برای امریکا تعریف میشد و سیاستهای امنیتی، دیپلماسی، اقتصادی، توسعه پایگاههای نظامی و همه امور امریکا بر اساس وجود بلوکی به نام بلوک شرق (شوروی) تنظیم شده بود. سقوط یکباره شوروی و بهم ریختن نظام دو قطبی، امریکا را از داشتن یک «دگر» محروم کرد. امریکا زرادخانه اتمی داشت و نمیدانست باید با آن چه کار کند. پایگاههای نظامی دارد، نمیداند با آنها چهکار کند. بنابراین امریکا با یک بحران معنا مواجه شد. حادثه 11 سپتامبر نیز تصویری که امریکا بهعنوان قدرت برتر از خود در جهان ترسیم کرده بود را مخدوش کرد و آسیبپذیری امریکا را به جهانیان نشان داد. جنگ عراق و دخالت امریکا در این جنگ نیز که به بحران اقتصادی امریکا انجامید، عملاً شکافها در جامعه امریکا را افزایش داد و گسستها فعال شد و در نتیجه فردی مانند ترامپ توانست با وعده بازگرداندن مشاغل از دست رفته و بهبود شرایط اقتصادی رئیسجمهوری امریکا شود. در دوران رقابتهای انتخاباتی اوباما هم این امید وجود داشت که امریکا به رونق اقتصادی برسد اما همان زمان بسیاری از سفیدپوستهای طبقه متوسط امریکا شدیداً از انتخاب اوباما ناراحت بودند و این ناراحتیهای خود را با رأی دادن به ترامپ بروز دادند. آنها احساس کردند ترامپ فردی است که میتواند با وضعیت موجود امریکا مقابله کند به همین دلیل ما ناظر رشد نژادپرستی و تبعیضات مذهبی و اینگونه مسائل هستیم.
ترامپ تا چه اندازه میتواند با وجود موانع بیرونی چه در سطح اجتماعی چه در سپهر سیاسی برساختار قدرت فائق آید و اهداف خود را پیشببرد؟ آیا فکر میکنید او مجبور میشود مواضع خود را تعدیل کند یا از برخی اهداف خود برگردد؟
سیستم امریکا یک سیستم جا افتاده است. این کشور قدیمیترین جمهوری را دارد و قانون اساسی آن کارایی خود را نشان داده است. کشمکش بین ساختار و کارگزار همیشه وجود دارد و اینکه چقدر ساختار میتواند قوانین خود را به کارگزار تحمیل کند یا چقدر کارگزاران و افراد میتوانند خواستههای خود را به ساختار تحمیل کنند، محل سؤال بوده است. درست است که ترامپ با شعار ضد ساختار و منتقد وضع موجود وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شد و رأی آورد اما نمیتواند یک شبه سیستم جاافتاده امریکا را تغییر دهد، زیرا مقاومتهای زیادی از سوی سیستم در مقابل تغییرات مورد نظر ترامپ وجود دارد اما تصور میکنم اگر ترامپ دور اول ریاست جمهوری خود را به پایان برساند و در دور دوم هم رأی بیاورد، ترامپیسم میتواند باعث تعدیل ساختار امریکا شود. آنچه در حال حاضر مسلم است، در دور اول ریاست جمهوری ترامپ کشمکشهای بسیار زیادی بین ساختار و کارگزار به وجود خواهد آمد به طوری که این دوره بسیار هزینه بر خواهد بود، زیرا در کشمکشها بین سیستمی که میخواهد ساختار موجود را حفظ کند و گروهی که میخواهند وضعیت را به هم بزنند مقدار بسیار زیادی نیرو به هدر خواهد رفت.
اینکه یک سیاستمدار بخواهد بخشی از سیاستها را تغییر دهد خیلی عجیب نیست، اما ترامپ کارهایی انجام میدهد که در واقع اصل دموکراسی را هدف قرار میگیرد. مانند تصمیمی که درباره مهاجران گرفت یا برخوردش با زنان و رسانهها.
فرق پوپولیسم در یک سیستم نهادینه شده قدیمی از لحاظ جمهوریت با پوپولیسم در یک کشور توسعه نیافته همین است. در یک کشور توسعه نیافته کارگزاران بهراحتی میتوانند کل نهادها را تغییر دهند اما در سیستمی مانند امریکا نباید انتظار چنین تغییرات بنیادینی را داشت. ترامپ هر اندازه در برنامه تبلیغاتی خود شعارهای ضد ساختار بدهد، نمیتواند ساختار را تغییر دهد. او نمیتواند در دموکراسی تغییر ایجاد کند. واکنش رسانهها نسبت به سیاستهای ترامپ مؤید همین مطلب است. من فکر میکنم رسانهها در دوره اول ترامپ را پایین بکشند.
یعنی احتمال عدم پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ را میدهید؟
بله، من این احتمال را میدهم زیرا رأی دهندگان خیلی عجول هستند. آنها میخواهند در یکی، دو سال اول میوه رأی خود را بچینند و تغییر را در بخش شغل، مسکن، اقتصاد و... احساس کنند. همان کسانی که به ترامپ رأی دادند اگر آثار ملموسی در معیشت خود نبینند، علیه رئیس جمهوری منتخب خود تظاهرات خواهند کرد. ترامپ با وجود اینکه با شعار تغییر و ضد ساختار روی کار آمده نمیتواند حتی در دو دوره ریاست جمهوری تغییرات آنچنان گسترده در سیستم و نهادهای امریکا به وجود آورد و بهعنوان مثال رسانهها را به یکباره تبدیل به سخنگوی دولت کند و رسانههای مخالف را به حاشیه براند.
یکی از اقدامات معنادار ترامپ کاهش بودجه وزارت خارجه و افزایش بودجه وزارت دفاع بود. پیام تغییر اولویت کاخسفید از وزارت خارجه به وزارت دفاع چیست؟ و لطمه دیدن دستگاه دیپلماسی چه پیامدهایی خواهد داشت؟
کاهش بودجه وزارت خارجه و افزایش بودجه وزارت دفاع را به دو صورت تحلیل میکنند؛ تحلیل اول مبتنی بر ظواهر امر است که نشان میدهد اهمیت دستگاه دیپلماسی کمتر از بخش نظامی است و ترامپ برخوردها را به دیپلماسی ترجیح میدهد. من این تحلیل را قبول ندارم و معتقدم اتفاقی که در حال رخ دادن است، انتقال بخش عمدهای از سیاستسازی در وزارت خارجه به شورای امنیت ملی، کاخ سفید و مشاوران ارشد رئیس جمهوری امریکاست. بنابراین اگر بودجهای از وزارت خارجه کم شود، به شورای امنیت ملی و کاخ سفید اضافه میشود و تصور میکنم وزارت خارجه در دوره ریاستجمهوری ترامپ کارایی مستقیم نداشته باشد و بیشترین نقش را شورای امنیت ملی و مشاوران امنیتی ارشد ترامپ داشته باشند و حتی ممکن است در این زمینه بین کاخ سفید و وزارت خارجه اختلاف به وجود بیاید تا جایی که تیلرسون استعفا بدهد، زیرا ترامپ دارد وزارت خارجه را از درون تهی میکند و اقتدار و تصمیمگیری این وزارتخانه را به نهادهای دیگر منتقل میکند. اما من این تحلیل که بگوییم ترامپ دیپلماسی را به حاشیه خواهد راند و از زور به جای گفتوگو استفاده خواهد کرد درست نمیدانم. اتفاقاً ممکن است ترامپ در دوره ریاست جمهوری خود از دیپلماسی زیاد استفاده کند اما نقطه ثقل دیپلماسی را از وزارت خارجه به دیگر نهادها تغییر میدهد.
بخشی از کار دیپلماسی تشکیل ائتلافهاست که در وضعیت پر هرج و مرج کنونی جهان امری مهم است. در شرایطی که ترامپ با شعار «اول امریکا» آمده است آیا امریکا قادر خواهد بود ائتلافی با دیگر کشورها تشکیل دهد؟ و اگر نتواند، این چه تأثیری در موازنه قدرت در جهان خواهد داشت؟
قوام: در بحث آنارشی رئالیستها میگویند در عرصه سیاست بینالملل و نظام بینالملل آنارشی وجود دارد و در داخل مرزها هیراشی (نظم و سلسله مراتب). اما آنچه که در حال حاضر در جهان شاهد هستیم آنارشی در داخل کشورهاست که حتی آنارشی بینالمللی را تشدید میکند. در دوران جنگ سرد تنشها، بین کشورها بود اما اکنون تنشها در داخل کشورهاست مانند آنچه که در سوریه، یمن، لیبی، عراق و افغانستان شاهد هستیم و به گفته پروفسور ایوب، یکی از استادان روابط بینالملل، تا زمانی که پروسه ملت سازی- دولتسازی در کشورهای جهان سوم حل نشود ما همچنان ناظر تنش و جنگ در روابط بینالملل خواهیم بود. در چنین فضایی که کشورها نه در داخل دارای هیراشی (نظم) هستند و نه در محیط بینالملل، قطعاً باید دولتها با هم کار کنند و مجبور به همکاری هستند. هراندازه سیاستهای یک رئیسجمهوری به گونهای باشد که بخواهد راه جداگانهای را در پیش بگیرد، مجبور است وارد یکسری اتحادها و ائتلافها شود و طبیعتاً امریکا هم ائتلافها و اتحادهایی را برای خود بهوجود خواهد آورد که در جهت تأمین منافعش باشد. ما هنوز نمیدانیم امریکا چگونه میخواهد با روسیه توافق کند، چگونه اروپا با روسیه توافق خواهد کرد و آیا سیاست امریکا با روسیه با سیاست اروپا با روسیه متفاوت خواهد بود یا همسو. ظاهراً در کنفرانس امنیتی مونیخ مقدار زیادی از دیدگاههای ترامپ در بحث ائتلافها تعدیل شد. او قبلاً ناتو را یک سازمان از ردهخارج شده معرفی میکرد اما در کنفرانس مونیخ حمایت خود را از ناتو به طور جدی اعلام کرد یا مسائلی که ترامپ در گذشته در رابطه با ژاپن و کرهجنوبی مطرح کرده و گفته بود اگر این کشورها میخواهند امنیتشان را تأمین کنیم باید هزینهاش را بدهند، تعدیل شد و در دیدار نخستوزیر ژاپن با ترامپ، رئیس جمهوری امریکا گفت، کشورش صد درصد از ژاپن حمایت میکند. بنابراین امریکا در هر وضعیتی احتیاج به این اتحادها و ائتلافها دارد و مسلماً یکتنه نمیتواند هزینه تمام این ناآرامیها را بدهد، زیرا نه اقتصاد امریکا و نه تکنولوژی و امکانات نظامی این کشور این اجازه را میدهد.
لازمه این کار این است که دیپلماسی ترامپ تا حدودی همگرا باشد یا حداقل چالشبرانگیز نباشد. اما الان شاهد عکس این قضیه هستیم.
ترامپ یک رئیس جمهوری متعارف مانند رئیسجمهوریهای گذشته امریکا نیست. رئیسجمهوریهای سابق امریکا با یکسری سیاستها میآمدند و تغییراتی را انجام میدادند اما ترامپ ادعا میکند میخواهد ساختار را تغییر دهد و همانطور که گفتم من معتقدم او نمیتواند ساختار را تغییر دهد. بنابراین ترامپ که مدت زمان زیادی از حضورش در کاخ سفید نمیگذرد، در حال حاضر دارد آزمون و خطا میکند به همین خاطر هم است که برخی کشورها از جمله چین به اظهارات خصمانه ترامپ درباره دریای جنوبی چین یا مبادلات تجاری این کشور هیچ واکنش جدی نشان نمیدهند و منتظر هستند، ببینند سیاستهای ترامپ چه زمانی تثبیت میشود. ما هم در این مرحله نمیتوانیم درباره دیپلماسی ترامپ اظهارنظر قطعی کنیم اما مسلم است که امریکا ناچار است وارد اتحاد و ائتلاف بینالمللی با کشورهای منطقه، روسیه و غیره شود. حال این ائتلافها با چه فرمولی و به چه شکلی خواهد بود باید به آینده نگاه کرد.
ترامپ به روسیه چراغ سبزهایی مبنی بر همکاری در بحثهای خاورمیانه نشان دادهاست. شما آینده خاورمیانه را با وجود ترامپ و همکاری امریکا و روسیه چگونه میبینید؟
میزان مداخلههای امریکا در نقاط مختلف جهان را نمیتوان با روسیه مقایسه کرد. روسیه یک پایگاه نظامی در مدیترانه دارد و آن را با چنگ و دندان حفظ میکند اما امریکا دهها پایگاه در سراسر دنیا دارد. بعید میدانم روسیه بخواهد به دوره شوروی برگردد و وارد یک رقابت تسلیحاتی با امریکا شود. اگر چنین شود مسلماً روسیه متضرر خواهد شد. زیرا همین مردمی که الان از پوتین دفاع میکنند اگر کشورشان به سمت نظامیگری برود و امکانات رفاهی مردم به قیمت توسعه نظامی کاهش یابد، علیه پوتین قیام میکنند و پوتین هم این را میداند. بنابراین ژستهایی که از سوی روسیه گرفته میشود و عمدتاً مصرف داخلی دارد تنها با هدف جریحه دار کردن غرور ملی روس هاست و در عمل روسها مایل هستند که با غرب و بهطور ویژه با امریکا همکاری کنند تا مقداری از بار هزینه دفاعیشان کم شود. همچنین تولید ناخالص ملی روسیه با تولید ناخالص ملی امریکا قابل قیاس نیست که بخواهد بخش عمدهای از آن را به بخش نظامی اختصاص دهد. بنابراین بهترین انتخاب برای روسها مصالحه با امریکاست. فکر میکنم براحتی مسکو و واشنگتن در بحث سوریه به نتیجه برسند اما این مسأله چقدر قابل تعمیم به بقیه موضوعها مثلاً مسائل مربوط به کریمه، شرق اوکراین، ناتو و سیاستهای مسکو در قبال اروپا شود، معلوم نیست.
بجز روسیه که در سوریه فعال است، ایران هم سهم بسزایی در مبارزه با تروریسم دارد. الان با توجه به اشتراک منافع ایران و امریکا روی مسأله تروریسم آیا امکان دارد بین دو کشور همکاری شکل گیرد؟
به این مسأله باید بهصورت یک پکیج نگاه کنیم. تجربه نشان داده است که در خیلی از موارد کشورها میتوانند گزینش و به صورت موردی با هم همکاری کنند. کما اینکه در بحث برجام این اتفاق افتاد و ایران با امریکا به صورت موردی ارتباط برقرار کرد و پس از برجام تعاملات تهران - واشنگتن گسترده نشد. ایران با کشور همسایه ترکیه هم اختلافنظرهای زیادی دارد و مواضع دو کشور درباره سوریه، عراق، رژیم صهیونیستی، اعراب و... متفاوت است اما این اختلافها باعث نشده است که دو کشور ایران و ترکیه همکاریهای اقتصادی خود را ادامه ندهند. بنابراین من اینجا مسأله هزینه و فایده را در نظر میگیرم به این معنا که تا زمانی که هزینههای شما از یک حدی فراتر نرفته نمیتوانید تغییر سیاسی ایجاد کنید. اگر مورد برجام را در نظر بگیریم علتی که این توافق صورت گرفت این بود که هزینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای طرفین روز به روز در حال افزایش بود.
در برجام در هر دو کشور (ایران-امریکا) دو دولت تعاملگرا حاکم بود. الان با آمدن ترامپ دیگر در امریکا دولت تعاملگرایی نیست. پس چگونه میتوان همکاری احتمالی ایران و امریکا در بحث تروریسم را تحلیل کرد؟
ما نمیتوانیم درباره مبارزه با تروریسم به صورت تفکیکی عمل کنیم و بگوییم تعامل امریکا با ایران. همانطور که گفتم باید به صورت یک پکیج به مسائل نگاه کنیم و ببینیم سیاستی که امریکا در عراق، سوریه و منطقه دنبال میکند و از طرف دیگر سیاستی که در قبال برجام اتخاذ میکند چگونه است. شما مسلم بدانید که اگر ایران و امریکا به هر نحوی در یکی از مسائل منطقه مثلاً مبارزه با داعش به توافق برسند حتماً فشارهایی که قرار است از نظر تحریم نه در چارچوب برجام، به ایران وارد شود، کاهش خواهد یافت اما بستگی دارد که تا چه اندازه دو کشور ایران و امریکا همدیگر را بهعنوان «راه حل» ببینند و نه «مسأله» یکدیگر . همچنین بستگی به این مسأله دارد که ما تا چه اندازه حاضریم برای این عدم همکاری هزینه بدهیم. اگر هزینهها از یک حد فراتر رود امکان مصالحه از سوی هر دو طرف وجود دارد.
دوره اوباما تقریباً قابل پیشبینی بود و دستگاه دیپلماسی ایران هم میتوانست محاسباتی کند و تصمیم بگیرد اما ترامپ قابل پیشبینی نیست و سیاستهای متعارضی هم دارد.
ترامپ تنها برای ایران غیرقابل پیشبینی و متناقض نیست. اروپا هم تکلیف خود را با امریکا نمیداند. چین هم در قبال موضعگیریهای ترامپ هیچ واکنشی نشان نمیدهد. خیلی از الگوهای رفتاری در زمان اوباما قابل پیشبینی بود اما الان اینطور نیست. حتی برای خود شخص ترامپ هم قابل پیشبینی نیست. وقتی خودشان نمیدانند سیاستهایشان چه خواهد بود، ما چگونه بدانیم. تنها کاری که میتوان در قبال دولت ترامپ کرد، داشتن گزینههای جایگزین است تا در زمان مقتضی بهترین تصمیم گرفته شود.
آیا واکنشهای منفی موجود به ترامپ این حس را به او داده است که باید در لاک دفاعی برود و به تهاجمیگری روی آورد؟
ترامپ از ابتدا و در رقابتهای انتخاباتی خود هم گفته بود، بودجه نظامی را افزایش خواهد داد. او در سخنرانی برای کهنه سربازان و چند سخنرانی دیگر اشاره کرده بود، تجهیزات نظامی امریکا قدیمی شدهاند و پاسخگوی وضعیت امروز نیستند و باید بازسازی شوند. البته او وعده داده بود، هزینه بازسازی ناوگان نظامی امریکا را از کشورهایی که امریکا امنیتشان را تأمین میکند، بگیرد. بنابراین من سیاست افزایش بودجه نظامی امریکا را یک سیاست واکنشی نمیبینم. در دورههای مختلف امریکا هم ما شاهد افزایش بودجه نظامی بودهایم مثلاً در دوره ریگان بودجه نظامی امریکا که به کنگره رفت در تاریخ این کشور بیسابقه بود.
چندی پیش شیجین پینگ اعلام کرد، پکن به سبک و سیاق خود نظم نوین جهانی را اجرا خواهد کرد. بهنظر شما چینش و آرایش جهان در دوره ترامپ به چه صورت خواهد بود؟
پس از فروپاشی شوروی نظم جهان فرو ریخت اما نظم نوینی جایگزین آن نشد. خانم آلبرایت که وزیرخارجه بیل کلینتون، رئیس جمهوری سابق امریکا بود نیز در روزهای آخری که قرار بود وزارت خارجه را به آقای کالین پاول تحویل دهد در جمع انجمن زنان امریکا گفت، در دو دوره ریاست جمهوری آقای کلینتون ما اصلاً هیچ استراتژی و سیاست مشخصی نداشتیم. قبل از او هم من در کتاب «جهانی شدن و جهان سوم» تحت عنوان بحران معنا این مسأله را آورده بودم و اظهارات خانم آلبرایت تأیید حرف من بود. امریکاییها 50 سال امنیتشان را براساس وجود عوامل امنیت زا و براساس وجود دشمنی به نام شوروی و بلوک شرق تعریف کرده بودند و زمانی که یک دفعه آن دشمن از امریکا گرفته شد، امریکاییها دچار خلأ شدند. این وضعیت ادامه داشت تا حادثه 11 سپتامبر. پس از حادثه 11 سپتامبر امریکا احساس کرد که میتواند نظم نوین را تعریف کند چون اینبار «دگر» تازهای راه پیدا کرده بود و آن «دگر» تازه تروریسم بود. تونیبلر، نخستوزیر وقت انگلیس نیز عجولانه در حمله به عراق با جورج بوش همراه شد تا در شکلگیری نظم نوین جهان سهمی داشته باشد. اما نمیدانست که در عراق گیر میکند و دچار منجلاب میشود. حتی در دوران اوباما هم نظمی شکل نگرفت. اتفاقاً سیاستی که اوباما در پیش گرفت نقطه مقابله جورج بوش بود. او در امور کشورها کمتر دخالت کرد. با تمام این اوصاف، چین نمیتواند نظم نوین جهان را شکل دهد. چین، روسیه، هند و خیلی از کشورها که مخالف شکلگیری نظم تکقطبی هستند، درصدد رسیدن به ایدهآل خود که نظم نوین چند قطبی و کم شدن فشار بر کشورها است، هستند. الان هم عملاً نظم چند قطبی در جهان حاکم است اما کشمکش بر سر این مسأله که در این نظم چند قطبی کشورها جایگاه خود را پیدا کنند وجود دارد. در واقع سلسله مراتب قدرت وجود دارد. حالا این سؤال مطرح میشود که آیا ترامپ میخواهد نظم نوینی را تعریف کند. اگر با سیاستهای حمایتگرایانهای که دارد و بوی انزوا از آنها به مشام میرسد بخواهد نظم نوین ایجاد کند چنین چیزی اصلاً امکانپذیر نیست. پیمان شانگهای نمونهای از یک پیمانی است که میخواهد نظم فعلی را به نحوی تغییر دهد. به هر صورت نمیتوان گفت که چین یک ابرقدرت خواهد شد زیرا چین ضعفها و کاستیهای اقتصادی، زیربنایی و تکنولوژیکی دارد. اگرچه چین میتواند یک قدرت بزرگ و مطرح در شکلدادن به نظم نوینی که ما هنوز نمیدانیم چیست، باشد.
بهنظر شما انزواگرایی مورد علاقه ترامپ برای امریکا خطرناک خواهد بود؟
ما هنوز حد و حدود انزوا طلبی ترامپ را نمیدانیم. اگر این وضعیت بخواهد ادامه یابد نژادپرستی و حرکتهای ناسیونالیستی افراطی تقویت میشود. کما اینکه الان در اروپا شاهد چنین حرکتهایی هستیم. اما الان ترامپ دارد سیاستهای خود را تعدیل میکند چون احساس میکند، جامعه دارد دو قطبی میشود و این شکاف میتواند عواقب وحشتناکی داشته باشد. البته نمیخواهم ظهور ترامپ را با ظهور فاشیسم بعد از جنگ جهانی اول مقایسه کنم اما به قدرت رسیدن هیتلر به این خاطر بود که هیتلر گفت من قرارداد ننگین ورسای را خاتمه میدهم، روی سخن من کارگران بیکار شده هستند، من همه آنها را سرکار میفرستم، به سرمایهدارها قول میدهم سرمایههایشان را دوباره به دست آورند و کارخانهها رشد کنند. هیتلر با شعارهایی مبنی بر اینکه ما پیروز خواهیم شد و قویترین ارتش را خواهیم داشت غرور ملی ارتشیها را هم به آنها بازگرداند. وقتی این حرکتهای پوپولیستی و ناسیونالیستی پیش میآید همه شبیه به هم هستند اما این حرکتها الان در سیستمی مثل امریکا مطرح میشود که زیربنای قوی دموکراتیک دارد و طبیعتاً نمیتواند به شکلگیری فاشیسم و امثالهم منجر شود اما حالتهایی که خیلی از گروههای افراطی سفیدپوست طبقه متوسط امریکا دارند همین حالتهاست. امریکا بعد از جنگ ویتنام با یک چالش جدی بین ایدهآلیسم و رئالیسم مواجه شد. ایدهآلیسم رسیدن به رؤیای امریکایی بود اما با شکستهایی که امریکا در جنگ ویتنام میخورد این ایدهآل فرو میریخت. این مسائل هنوز در جامعه امریکا وجود دارد. ترامپ با تمرکز بر این رؤیاهای امریکایی یعنی هم رئالیسم و هم ایدهآلیسم هم ثروت و هم قدرت نظامی توانست پیروز شود.
در صحبتهای خود به تفاوتهای بوش و اوباما اشاره کردید. بوش اولویت را به ابزار جنگی میداد و در حمله به کشورها خیلی هم منتظر متحدان نمیماند اما اوباما گزینه نظامی را تقریباً حذف کرد و به ائتلاف با متحدان در بحران های جهانی اهمیت ویژه ای می داد. اگر این چینش را بپذیریم به نظر شما ترامپ چه خواهد کرد آیا احتمال دارد به گزینه نظامی برگردد؟
من فکر نمیکنم ترامپ به گزینه نظامی روی آورد بلکه فشارها را زیاد خواهد کرد. او از حربههای اقتصادی مانند تحریم استفاده خواهد کرد. مثلاً در رابطه با برجام نمیتواند توافقنامه را نقض کند. زیرا پیامدهای خیلی بدی برای امریکا خواهد داشت و مشاورانش این مسأله را به او تفهیم کردهاند اما فشارها بر ایران را افزایش خواهد داد. او مسلماً هر کاری بخواهد انجام دهد باز نیاز به اتحاد و ائتلاف دارد.
ممکن است شکافی بین سیاست ترامپ با سیاست کشورهای اروپایی ایجاد شود و نهایتاً سیاست ایران چگونه میتواند از شکاف بین اروپا و امریکا استفاده کند؟
ایران درباره برگزیت میتواند بخوبی با انگلیس همکاری کند زیرا انگلیس دیگر مجبور نیست قید و بندهای اتحادیه اروپا را رعایت کند و میتواند با ایران روابط دو جانبه داشته باشد اما به نظر من شکافی که بین اروپا و امریکا به وجود آمده در آینده کاهش مییابد زیرا اتحادیه اروپا و امریکا و به بیان دیگر دو طرف آتلانتیک به هم نیاز دارند. جریانهای راستافراطی هم که در انتخاباتهای کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و هلند هستند در آینده اتحادیه اروپا و روابط این اتحادیه با امریکا مؤثر خواهند بود. شاید برخی کشورهای اروپایی راه انگلیس را در پیش بگیرند و بخواهند از اتحادیه اروپا جدا شوند. الان که انگلیس از اتحادیه خارج شده دیگر کشورهای اروپایی به آینده اقتصادی این کشور چشم دوختهاند اگر ببینند برگزیت از نظر اقتصادی به نفع انگلیس بوده آنها هم ترغیب میشوند که از اتحادیه خارج شوند. اگر فرض را بر این بگذاریم که شکاف در اتحادیه اروپا و شکاف بین واشنگتن و بروکسل بیشتر شود، ایران براحتی میتواند از این فرصت استفاده کند و با کشورهای اروپایی به صورت دو جانبه وارد ارتباط و مذاکره شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تولیدات غذایی داخلی، میهمان ثابت سفره ایرانیان ص 6
کمپین13دانشآموز همدانی/ جنس خارجی بخریم، بابا بیکار میشود ص 14

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدرضا صالحی امیری
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
در روزهای پایانی سال، مردم با جنب و جوش و تحرک بیشتر، برای استقبال از بهار آماده میشوند. گویی رقابتی در شهر در گرفته تا شهروندان قبل از پایان سال، با شتاب بیشتری کارهای ناتمام را به اتمام برسانند. آخرین اسفند دولت یازدهم نیز در حال سپری شدن است و از این منظر، دولت از آخرین فرصتها برای تحقق برنامههای خود استفاده میکند تا گزارش عملکرد قابل قبولی به ملت بزرگ ایران ارائه دهد. مردم ما امسال علاوه بر اتمام کارهای ناتمام، به ارزیابی کارنامه دولت یازدهم در بخشهای مختلف هم خواهند پرداخت و پیرامون آن گفتوگو خواهند کرد تا برای انتخابات سال آینده ریاست جمهوری آماده شوند.
درکنار کامیابیها و ناکامیهای دولت تدبیر و امید، توجه به یک نکته کلیدی میتواند تصویر روشن تری از سیمای دولت دکتر روحانی به نمایش بگذارد و آن پایبندی به عمل اخلاقی است. بدین معنا که دولت یازدهم در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، عمل اخلاقی را به مثابه یک فضیلت، مبنا و معیار حرکت خود قرار داد. دولت هیچگاه آمار غیرواقعی به مردم ارائه نکرد، همچنان که هیچ وقت چشم خود را بر واقعیتهای اجتماعی نبست و آمار وضعیت اجتماعی و آسیبهای اجتماعی را انکار نکرد.
دولت خود را متعهد به همه شهروندان از هر قوم ونژاد و با هر گرایش و سلیقه دانست و برای احقاق حقوق زنان و مردان ایران اسلامی تمام همت خود را به کار بست. گفتوگو با مخالفان و توجه به نقدهای سازنده آنان مشی اصلی دولت یازدهم در این سالها بود. همچنان که پذیرش حق رأی مردم، توجه به سرمایه اجتماعی و صیانت از ارزشهای حاکم بر جامعه بهعنوان کانونهای عینی اخلاق، باور قلبی دکتر روحانی بود. توجه به خواستههای اقوام یا تلاش برای تثبیت نقش زنان در فرآیند تصمیمگیری و اداره کشور، نه تنها یک اعتقاد که یک امر اخلاقی نیز محسوب میشود. همچنانکه توجه به گروههای محذوف و طبقات فرودست و آسیب پذیر همچون کولبرها یا هموطنان بیسرپناه نیز علاوه بر وظیفه دولت و دستگاههای حاکمیتی، یک عمل اخلاقی است.
حوزه سلامت شهروندان نیز از عرصههایی است که هرگونه سیاستگذاری و اقدام در آن عمل اخلاقی به شمار میرود و دولت در این عرصه نیز خود را مکلف دانست و با اجرای طرح بیمه سلامت و تحت پوشش قرار دادن بیش از 10 میلیون نفر از شهروندان گام اخلاقی دیگری برای تحقق عدالت که محور حرکت نظام به سمت توسعه و تعالی است، برداشت.
عبور از سالهای سخت و دشوار 92 تا 94 با کمترین درآمدهای نفتی و بیشترین مشکلات دولت، جز با نگاه اخلاقی امکانپذیر نبود. اگرچه حجم مشکلات به قدری بود که در سال 95 نیز همه انتظاراتی که از گشایشهای پس از برجام میرفت حاصل نشد، اما مردم ما مشاهده کردند که دولت بر سر اصول و وعدههای خود محکم ایستاده است. سالی که گذشت، با تدبیر هوشمندانه رهبر معظم انقلاب در طرح شعار اقتصاد مقاومتی، دولت اقدامات مهمی در این زمینه انجام داد و شخص معاون اول محترم، از نخستین روزهای سال تا همین امروز، با برنامهریزی و پیگیری مداوم و رصد دائمی تلاش دستگاههای مجموعه دولت، نقش ممتازی ایفا کرده است. در مقابل پایبندی عملی دولت به امر اخلاقی، متأسفانه حجم تخریبها، انگ زنیها، دروغها و تهمتها به قدری زیاد است که انسان از این همه بیاخلاقی متحیر میماند. آیا درگذشته با وجود درآمدهای انبوه نفتی؛ آمار غیر قابل دفاع، کتمان آسیبهای جامعه، تورم بالای 43 درصد، گرانی مهارگسیخته و تحمیل قطعنامههای ناعادلانه به ملت عمل غیر اخلاقی نبود؟ پس چگونه است که عدهای با انکار واقعیتها، از هیچ تلاشی برای نسبت دادن دروغ و افترا به دولت برآمده از آرای ملت فروگذار نمیکنند؟ ای کاش در سال پیش رو، مهربانی به جای قهر، نقد سازنده به جای تخریب و همگرایی و انسجام به جای واگرایی و اختلاف بنشیند. آن گاه دیگر لازم نیست برای اثبات خود، دیگری را منکوب کنیم. بارها گفتهام که اخلاق اکسیر نجاتبخش جامعه برای رسیدن به قلههای توسعه است و فراموش نکنیم که عدم پایبندی به مرزهای اخلاقی، به فروپاشی جامعه میانجامد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

صادق زیباکلام
استاد دانشگاه
نامه اسحاق جهانگیری به رئیس مجلس خبرگان رهبری حاوی نکاتی قابل تأمل درباره واقعیت های اقتصاد ایران است. امروز در مواجهه با معضلات اقتصادی، همه انگشت اتهام را به سمت دولت به معنای قوه مجریه نشانه میگیرند. اگر رکود است، تنها از دولت انتظار معجزه دارند؛ اگر بیکاری بالاست؛ از دولت به معنای قوه مجریه انتظار معجزه دارند؛ اگر کسادی گریبانگیر اقتصاد ماست، از دولت به معنای قوه مجریه انتظار توقف رکود دارند و قس علی هذا. متأسفانه روالی باب شده و بسیاری از اقشار تحصیلکرده هم ناخودآگاه به آن تأسی میکنند و آن روال اینکه صرفاً و فقط دولت به معنای قوه مجریه را موظف و مکلف به پاسخگویی درباره مسائل اقتصادی، یا درستتر گفته باشیم، کمبودهای اقتصادی میدانند. در اینکه طبق قانون اساسی، قوه مجریه باید پاسخگوی اقتصاد باشد، هیچ ابهامی وجود ندارد و در این هم تردیدی نیست که اولین نهادی که برای پاسخگویی پیرامون نابسامانیها و ناملایمات اقتصادی میبایست به آن مراجعه کنیم، قوه مجریه است. اما (و این امای بزرگی است) این سؤال کمتر مطرح شده است
که چه میزان از اقتصاد خرد و کلان ایران در دست دولت است؟ آیا تنها دولت است که برای اقتصاد برنامه میریزد؟ آیا برنامههای سالانه به معنای بودجه و برنامههای 5 ساله توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، تنها از سوی دولت و بدون مشارکت قوا و نهادهای دیگر، تنظیم و تصویب میشود؟
رخداد تلخ آن است که ما در ایران، نهادها، بنیادها، سازمانها و بخشهای بزرگ و کوچکی داریم که با وجود نقشهای بعضاً مهمی که در قبض و بسطها و سیاستهای کلان اقتصادی کشور دارند، متأسفانه نه تنها به دولت به معنای قوه مجریه پاسخگو نیستند و گاهی حتی مالیاتی هم به خزانه نمی پردازند، بلکه مهمتر از آن، به مجلس شورای اسلامی هم پاسخگو نیستند. ضمن اینکه نقش همه بخشهای نظام در تدوین برنامهها که از آنها به عنوان ریلهای اجرایی سخن گفته میشود هم به درستی تبیین نمیشود.
هیچ کس به درستی نمیداند که اگر به فرض کل اقتصاد ایران را از صفر تا صد تقسیم بندی کنیم، از این صفر تا صد، چه بخشی از آن زیر نظر دولت به معنای قوه مجریه است یا دولت بر چه بخشی از آن کنترل و آگاهی دارد و میتواند سیاستهای آن را تنظیم کند و چه بخشی از این صفر تا صد، خارج از کنترل دولت است.
تا آنجا که من سراغ دارم، هیچ مطالعه دقیقی صورت نگرفته است. اما کم نیستند بنگاههای بزرگ اقتصادی که یا به اسم «خصولتی» یا غیر آن، اساساً دولت هیچ کنترلی روی آنها ندارد. متأسفانه منتقدان دولت هرگز این مسأله را مطرح نمیکنند که چه میزان از اقتصاد کلان ایران زیر نظر دولت است و چه میزان خارج از کنترل آن؟ در ارزیابی عملکرد دولت- چه این دولت و چه هر دولت دیگری – هرگز نمیخواهند به نقش نهادهای اقتصادی که خارج از حوزه قوه مجریه است، اشاره کنند. حاجت به گفتن نیست که این وظیفه مجلس است که اجازه ندهد نهادها و سازمانهای دیگری که به مجلس پاسخگو نیستند، آزادانه ، بدون هیچ گونه نظارتی از جانب مجلس شورای اسلامی، چه رسد به قوه مجریه فعالیت اقتصادی داشته باشند.
در این میان، آنچه که میتواند همسنگ این پاسخگو نبودن به برنامهها و ظرفیتهای اقتصادی موجود کشور آسیب برساند، سیاسی کردن اقتصاد است. به بیانی دیگر، داشتن عینک سیاسی، هنگام ارزیابی عملکرد اقتصادی دولت، مانع ارزیابی منصفانه و کارشناسانه عملکرد دولت میشود. به عنوان مثال، امروز اقتصاد ایران نیازمند سرمایههای داخلی و خارجی است و حضور سرمایه گذاران، هم نیازمند آرامش سیاسی و امنیت اقتصادی است. اما بحثهای سیاسی و داوری سیاسی عملکرد اقتصادی دولت، تصویری مخدوش از اقتصاد ایران به درون و بیرون مخابره میکند که تلاش دولت برای جذب سرمایه گذاران را ناکام می سازد، در چنین مواردی باید پرسید مقصر اصلی این گونه رخدادها، قوه مجریه است یا نهادهای خارج از حوزه دولت؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مدیر کل دفتر امور آسیبهای اجتماعی معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با تأکید بر لزوم اتخاذ رویکرد سیاستی نوین در قبال آسیبهای اجتماعی از رونمایی اطلس مسائل اجتماعی ایران در روز یکشنبه 22 اسفند ماه خبر داد. دکتر روزبه کردونی در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه این پروژه ملی با تأکید و حمایت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی تهیه شده است گفت: «اطلس مسائل اجتماعی ایران» بهعنوان گامی آغازین برای انجام مداخله مؤثر در زمینه کنترل و کاهش مسائل اجتماعی در کشور محسوب میشود.
متن گفت وگو را در صفحه 7 بخوانید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

وزارت امورخارجه سوریه با ارسال دو نامه جداگانه به دبیرکل سازمان ملل متحد و رئیس دورهای شورای امنیت این سازمان، اعتراض خود را به تداوم تجاوز ترکیه به حاکمیت ارضی سوریه و خاک این کشور ابراز داشت. به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) در این نامهها آمده است: سوریه، دولت ترکیه را مسئول حمایت از تروریستهایی میداند که هزار تن از شهروندان بیگناه سوری را به قتل رسانده و با دستورات مستقیمی که از رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه و دستگاههای امنیتی این کشور دریافت کردهاند، اقدام به تخریب تأسیسات زیربنایی سوریه کردهاند. دولت سوریه از آنتونیوگوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، جامعه جهانی و شورای امنیت خواسته است تا ترکیه را ملزم کنند نیروهای خود را از خاک سوریه بیرون کشیده و به تجاوز به خاک سوریه پایان دهند و به حفظ امنیت و ثبات در منطقه و جهان پایبند باشند. وزارت خارجه سوریه 29 بهمن ماه گذشته نیز در دو نامه به دبیرکل و رئیس شورای امنیت سازمان ملل با محکوم کردن تجاوز ترکیه به خاک و یکپارچگی سرزمین و حاکمیت ملی سوریه این اقدام را نقض آشکار منشور سازمان ملل، قوانین بینالمللی و قطعنامههای شورای امنیت در زمینه مبارزه با تروریسم دانسته بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دولت جدید امریکا در ادامه سیاست ضدروسی باراک اوباما رئیس جمهوری سابق این کشور و در مخالفت با عملیات روسیه برای سرکوبی گروههای تروریستی در سوریه، مسکو را به نشست بینالمللی ضدداعش در واشنگتن دعوت نکرد. به گزارش ایرنا، به نقل از روزنامه کامرسانت چاپ مسکو، امریکا از 68 کشور برای شرکت در اجلاس امریکایی موسوم به ائتلاف علیه داعش که دوم فروردین در واشنگتن آغاز میشود، دعوت کرده است، اما نام روسیه در فهرست دعوت شدگان دیده نمیشود. مارک تونر، سخنگوی موقت وزارت خارجه امریکا در پاسخ به سؤال خبرنگاران در این خصوص گفتهاست: روسیه عضو ائتلاف بینالمللی مبارزه با گروه تروریستی داعش نیست و به اجلاس واشنگتن دعوت نشده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مرتضی بانک، رئیس هیأت اجرایی حزب اعتدال و توسعه گفت: این حزب نیازی ندارد چند نفر در شورای شهر داشته باشد بلکه نیاز دارد پرچم وحدت را در انتخابات بالا بگیرد و حتی اگر لازم باشد، بخشی از خودش را فدا کند. به گزارش ایسنا، وی در مراسم افتتاح دفتر حزب اعتدال و توسعه استان خراسان رضوی با تأکید بر اینکه انتخابات شورای شهر پاشنه آشیل اصلاحطلبان است، اعلام کرد: آقای روحانی بیان کردند که به ضرس قاطع در انتخابات شورای شهر، هیچ فرد و حزب خاصی نمایندگی از طرف ایشان ندارد. اگر در انتخابات شوراها بین دو جریان همسو اصلاحطلبان و اعتدالگرایان اختلاف ایجاد شود، تأثیر مستقیمش روی رأی آقای روحانی است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

چهاردهمین «جشن تصویر سال»برگزیدگانش را شناخت. به گزارش «ایران»، ابوالفضل نسایی دبیر گروه عکس «ایران» در «بخش موبایل» به عنوان رتبه اول برگزیده شد و سجاد صفری نیز در فهرست برگزیدگان «بخش ایران ما» قرار گرفت. همچنین در «بخش پلاسکو»
امین خسروشاهی، در «بخش مادربزرگ و پدربزرگ ایرانی»، افشین میرزایی و در «بخش ایران ما» امیر قیومی حائز رتبه اول شدند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
-
اقتصاد مقاومتی تنها راه علاج مشکلات است
-
اقتصاد امسال مقاومتیتر شد
-
ایجاد نظام یکپارچه رفاهی برای 80 میلیون ایرانی
-
هدفترامپ؛ انتقال دیپلماسی از<وزارت خارجه> به <کاخ سفید>
-
عید ایرانی با کالای ایرانی
-
روحانی، دولت و پایبندی به اخلاق
-
فقط دولت ؟!
-
فردا ؛ رونمایی از «اطلس مسائل اجتماعی ایران»
-
دمشق ازآنکارا به سازمان ملل شکایت کرد
-
روسیه به نشست ضدداعش امریکا دعوت نشد
-
بانک: <اعتدال و توسعه> باید پرچم وحدت را بالا بگیرد
-
عکاسان «ایران» در فهرست برگزیدگان <تصویر سال>
