
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخن روز
امام على عليه السلام:
مَنْ ساءَ خُلْقُهُ مَلَّهُ اَهْلُهُ.
هر كس بد اخلاق باشد، خانوادهاش از او دلتنگ و خسته میشوند.
[تحف العقول، ص ۲۱۴]

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

یکی بره اون نفت کش رو خاموش کنه!
فریور خراباتی
ببخشید که وسط دعواهای سیاسیتان ستون طنز مینویسیم و بدتر از همه خواهش میکنیم اگر بحثها و دعواهای سیاسیتان تمام شده، یک فکری به حال نفتکشی که دارد در آتش میسوزد بکنید تا از این وضعیت نفتکشی یا بهتر است بگوییم «نفتکشی در حال سوخت!» خلاص شویم! برای خودتان میگوییم چون الآن مجلس نازنین مدتی است طرح سؤال و استیضاح خاصی انجام نداده و استیضاح خون نمایندگان محترم پائین آمده و بدشان نمیآید یک وزیری را به مجلس بکشانند (اشاره به وزیر نفت خاصی هم نداریم!).الان که تلگرام فیلتر است و شرایط تفاوت زیادی با گذشته دارد و هیچکس از تلگرام استفاده نمیکند بلکه کلجمعیت کشور از تلگرام با فیلترشکن استفاده میکنند، احتمالاً در گروه تلگرام «موجسواران مشکلات کشور» شاهد چنین پیامهایی خواهیم بود؛
صدا و سیما: متأسفانه روز گذشته یک نفتکش ایرانی با یک کشتی چینی
به خطر قطر کرد!
دلواپس: وانفتکشا!
دکتر: لطفا فحاشی نکنید و حرمت گروه رو حفظ کنید. خوشبختانه در دوره ما
همه نفتکشها در امنیت کامل بودن، چون اصولاً نفتی نمیرفت که نفتکشی بره!
ب.ز.: تازه با اینکه نفتی نمیرفت اما درآمدش میومد، منتهی اصرار داشتن که درآمدها دست من باشه!
صداوسیما: ببخشید اون ویدیو اشتباه بود، نفتکش ایرانی به قطر خطر کرد، درسته!
یک کارشناس: نفتکش در انگلیسی از کلمه ویکند میاد که به معنی بازه! و ارزش دلاری این نفت حدود چهارصد میلیارد تومانه!
جومونگ: سرورم من لیاقت حفاظت از این نفتکش رو نداشتم و دیگه سریال رو هم تورو خدا پخش نکنید(شمشیر را تا دسته در شکمش فرو میکند!).
یک نود و شش درصدی: تصادف این نفتکش که عکسش رو توی تِل گرام فصای فجازی دیدم ثابت کرد مردم از رأی خودشون در انتخابات پشیمان هستن!
مردم: نه اونقدر که توی انتخابات بعدی به شما رأی بدیم.
صدا و سیما: مردم فقط در مورد مزایای فیلترینگ تلگرام نظر بدن لطفا، مرسی اه!
بازیگر: آخ آخ ایننفتکشه؟! گفتم چقدر پیر شدهها!
پرفسور سمیعی: با سلام! مجید سمیعی هستم، جان هرکس دوست دارید
این قضیه نفتکش رو به من ربط ندید، خیرشو ببینید!
ببخشید که وسط دعواهای سیاسیتان ستون طنز مینویسیم و بدتر از همه خواهش میکنیم اگر بحثها و دعواهای سیاسیتان تمام شده، یک فکری به حال نفتکشی که دارد در آتش میسوزد بکنید تا از این وضعیت نفتکشی یا بهتر است بگوییم «نفتکشی در حال سوخت!» خلاص شویم! برای خودتان میگوییم چون الآن مجلس نازنین مدتی است طرح سؤال و استیضاح خاصی انجام نداده و استیضاح خون نمایندگان محترم پائین آمده و بدشان نمیآید یک وزیری را به مجلس بکشانند (اشاره به وزیر نفت خاصی هم نداریم!).الان که تلگرام فیلتر است و شرایط تفاوت زیادی با گذشته دارد و هیچکس از تلگرام استفاده نمیکند بلکه کلجمعیت کشور از تلگرام با فیلترشکن استفاده میکنند، احتمالاً در گروه تلگرام «موجسواران مشکلات کشور» شاهد چنین پیامهایی خواهیم بود؛
صدا و سیما: متأسفانه روز گذشته یک نفتکش ایرانی با یک کشتی چینی
به خطر قطر کرد!
دلواپس: وانفتکشا!
دکتر: لطفا فحاشی نکنید و حرمت گروه رو حفظ کنید. خوشبختانه در دوره ما
همه نفتکشها در امنیت کامل بودن، چون اصولاً نفتی نمیرفت که نفتکشی بره!
ب.ز.: تازه با اینکه نفتی نمیرفت اما درآمدش میومد، منتهی اصرار داشتن که درآمدها دست من باشه!
صداوسیما: ببخشید اون ویدیو اشتباه بود، نفتکش ایرانی به قطر خطر کرد، درسته!
یک کارشناس: نفتکش در انگلیسی از کلمه ویکند میاد که به معنی بازه! و ارزش دلاری این نفت حدود چهارصد میلیارد تومانه!
جومونگ: سرورم من لیاقت حفاظت از این نفتکش رو نداشتم و دیگه سریال رو هم تورو خدا پخش نکنید(شمشیر را تا دسته در شکمش فرو میکند!).
یک نود و شش درصدی: تصادف این نفتکش که عکسش رو توی تِل گرام فصای فجازی دیدم ثابت کرد مردم از رأی خودشون در انتخابات پشیمان هستن!
مردم: نه اونقدر که توی انتخابات بعدی به شما رأی بدیم.
صدا و سیما: مردم فقط در مورد مزایای فیلترینگ تلگرام نظر بدن لطفا، مرسی اه!
بازیگر: آخ آخ ایننفتکشه؟! گفتم چقدر پیر شدهها!
پرفسور سمیعی: با سلام! مجید سمیعی هستم، جان هرکس دوست دارید
این قضیه نفتکش رو به من ربط ندید، خیرشو ببینید!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ایران چشم انتظار فرزندان دریانوردش
حسن همایون
روزنامهنویس
هفت روز از شنبه شانزده دیماه، روز تصادف کشتی باری چینی و نفتکش ایرانی در ساحل شانگهای چین گذشت. بهدلیل همکاری نکردن چینیها آتش تا ظهر جمعه در نفتکش «سانچی» مهار نشده بود و مقامات دریایی ایرانی از ژاپنیها برای مهار آتش و نجات جان سی و دو خدمه ایرانی و بنگلادشی کمک گرفتند. چشم خانواده دریانوردان و میلیونها ایرانی به سواحل چین است و همه دست به دعا تا فرزندان ایران از آتش در امان باشند و نجات پیدا کنند. فاطمه معتمدآریا در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:«حدود یک هفته است که دریانوردان از جان گذشته ایرانی در میان شعلههای آتش محبوس شدهاند؛ بهعنوان سفیر مهر جامعه دریانوردان ایرانی همراه با خانواده نگران آنان از همه مسئولان میخواهم که اجازه ندهند فاجعهای دیگر، آتش دیگری بر جان و دل مردم ایران بزند. این زلزله نیست، آتشی است که برای فرو نشاندنش لحظهها را باید شمرد. مردم شریف و دانای ما شایسته و نیازمند لبخند و شادی هستند. با نجات دریانوردان گرفتار در آتش شادی را به خانواده آنان و همه مردم ایران بازگردانید.»
همچنین رخشان بنیاعتماد دیگر سینماگر ایرانی در اینباره گفت: «چشم به راهتان هستیم. برای 31 سرنشین نفتکش سانچی دعا کنیم. ۳۰ قهرمانی که در اتاقکی درون نفتکشی سوزان روی دریا حبس شدند. کاش کسی کاری کند. به روایتی فقط ۴۸ ساعت فرصت برای نجاتشان است. کاری که فقط شاید از دولت چین ساخته باشد. به خاطر دسترسی به منطقه از دولت چین درخواست رسیدگی فوری به مسأله را داریم.»
صدها هزار ایرانی، کاربر شبکههای اجتماعی با هشتگهایی به زبان انگلیسی خواستار کمک جامعه جهانی و مقامات چینی برای مهار آتشسوزی و نجات دریانوردان محبوس در نفتکش شدند. نفتکش سانچی تحت مدیریت شرکت ملی نفتکش ایران بوده با کشتی باری چینی حامل غله در فاصله ۳۰۰ کیلومتری سواحل نزدیک شانگهای برخورد کرد و دچار آتشسوزی شد. این نفتکش از ایران به مقصد کره جنوبی در حرکت بود و حامل ۱۳۶ هزار تن میعانات بوده است. جسد یکی از خدمه پیدا شده است و سرنوشت ۳۱ نفر دیگر همچنان نامعلوم است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جمالزاده شهروند شهرهای داستانی
حسن میرعابدینی
پژوهشگر
و منتقد ادبی
سیدمحمدعلی جمالزاده (1270-1375ش)، از بنیانگذاران داستاننویسی جدید فارسی، نوجوان بود که به خواست پدر ناگزیر از ترک ایران شد. او حدود نود سال از عمر
105 ساله خود را در غربت گذراند اما همه آثارش را براساس خاطرات دوره کودکی خود نوشت؛ و ضمن آنها کوشید نابهنجاریهای جامعه و اخلاقیات ناپسند هموطنان را با طنزی مبالغهآمیز و طعنی حزن انگیز روایت کند. به قول ناقدی اروپایی، جمالزاده بخش اعظم عمرش را در اروپا گذرانده اما فضای آثارش طوری است که انگار هرگز از ایران خارج نشده است.
چنین است که میتوان گفت: او در داستانهایش به شهرهای تهران و اصفهانی بازمی گردد که پدر محبوب و دوره کودکی خود را در آنها جا گذاشته است. تلاش او برای بازسازی این دو شهر، به آفرینش شهرهایی داستانی میانجامد که بیش از آنکه واقعی باشند، از خیال نویسنده شکل گرفتهاند. جمالزاده رئالیستی مألوف نیست: به جای بازآفرینی واقعیت، واقعیت داستانی باب طبع خود را میسازد؛ و با توصیفهای اغراقآمیز از واقعیت، رنگی فراواقعی به داستانهایش میزند. خواننده داستانهای او درمییابد که چگونه گذشته، ضمن دگردیسی در تخیل نویسنده، به سوژهای سوررئال بدل میشود. بجز یکی دو اشاره، از فضای زندگی خود در اروپا نیز حرفی به میان نمیآورد. ازاین رو، میتوان او را شهروند شهرهایی داستانی دانست.
درباره جمالزاده مطالب زیادی نوشته شده اما در اغلب آنها نکتههایی تکرار شده و به واقع، آثار جمالزاده غالباً نخوانده رد شده است. طبعاً بر بخشی از نوشتههای او غبار گذر زمان نشسته و آنها را کهنه کرده است. رمانهایش، جز راه آب نامه، فرم منسجمی ندارند: مجموعهای از حکایتها و تأملاتاند که به مدد عناصری همچون لحن روایت و شخصیت ناقل ماجرا، گردِ هم آمدهاند. چند داستان کوتاه و رمان راه آب نامه او هنوز هم خواندنیاند؛ بخشهایی از رمانهایش از نظر زبانی جالب توجهاند و تصویر تفکربرانگیزی از خُلقیات ایرانیان پیش رویمان مینهند. بعضی از آدمهای دور و برمان انگار از داستانهای جمالزاده بیرون جستهاند و همان حرفهای مطرح در آن داستانها را میزنند. آیا این از هنر جمالزاده ناشی میشود یا از وضعیت تاریخی جامعه ما؟ به هر روی، جمالزاده داستانگوی قابلی است و نثر رنگارنگش ترکیبی است از زبان زنده محاوره مردم و زبان برگرفته از متون ادب کلاسیک.
پژوهشگر
و منتقد ادبی
سیدمحمدعلی جمالزاده (1270-1375ش)، از بنیانگذاران داستاننویسی جدید فارسی، نوجوان بود که به خواست پدر ناگزیر از ترک ایران شد. او حدود نود سال از عمر
105 ساله خود را در غربت گذراند اما همه آثارش را براساس خاطرات دوره کودکی خود نوشت؛ و ضمن آنها کوشید نابهنجاریهای جامعه و اخلاقیات ناپسند هموطنان را با طنزی مبالغهآمیز و طعنی حزن انگیز روایت کند. به قول ناقدی اروپایی، جمالزاده بخش اعظم عمرش را در اروپا گذرانده اما فضای آثارش طوری است که انگار هرگز از ایران خارج نشده است.
چنین است که میتوان گفت: او در داستانهایش به شهرهای تهران و اصفهانی بازمی گردد که پدر محبوب و دوره کودکی خود را در آنها جا گذاشته است. تلاش او برای بازسازی این دو شهر، به آفرینش شهرهایی داستانی میانجامد که بیش از آنکه واقعی باشند، از خیال نویسنده شکل گرفتهاند. جمالزاده رئالیستی مألوف نیست: به جای بازآفرینی واقعیت، واقعیت داستانی باب طبع خود را میسازد؛ و با توصیفهای اغراقآمیز از واقعیت، رنگی فراواقعی به داستانهایش میزند. خواننده داستانهای او درمییابد که چگونه گذشته، ضمن دگردیسی در تخیل نویسنده، به سوژهای سوررئال بدل میشود. بجز یکی دو اشاره، از فضای زندگی خود در اروپا نیز حرفی به میان نمیآورد. ازاین رو، میتوان او را شهروند شهرهایی داستانی دانست.
درباره جمالزاده مطالب زیادی نوشته شده اما در اغلب آنها نکتههایی تکرار شده و به واقع، آثار جمالزاده غالباً نخوانده رد شده است. طبعاً بر بخشی از نوشتههای او غبار گذر زمان نشسته و آنها را کهنه کرده است. رمانهایش، جز راه آب نامه، فرم منسجمی ندارند: مجموعهای از حکایتها و تأملاتاند که به مدد عناصری همچون لحن روایت و شخصیت ناقل ماجرا، گردِ هم آمدهاند. چند داستان کوتاه و رمان راه آب نامه او هنوز هم خواندنیاند؛ بخشهایی از رمانهایش از نظر زبانی جالب توجهاند و تصویر تفکربرانگیزی از خُلقیات ایرانیان پیش رویمان مینهند. بعضی از آدمهای دور و برمان انگار از داستانهای جمالزاده بیرون جستهاند و همان حرفهای مطرح در آن داستانها را میزنند. آیا این از هنر جمالزاده ناشی میشود یا از وضعیت تاریخی جامعه ما؟ به هر روی، جمالزاده داستانگوی قابلی است و نثر رنگارنگش ترکیبی است از زبان زنده محاوره مردم و زبان برگرفته از متون ادب کلاسیک.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

عدد
1500 نسخه متوسط شمارگان کتاب
بررسی آمارهای نشر کتاب در 9 ماه گذشته، نشان میدهد شمارگان متوسط کتاب در این بازه زمانی، 1507 نسخه بوده است. به گزارش ایبنا، 65 هزار و 180 عنوان کتاب در مجموعه شمارگان 98 میلیون و 229 هزار و 377 نسخه از آغاز سال 1396 تا پایان آبانماه منتشر شده است. با تقسیم این دو عدد به هم، شمارگان متوسط کتاب در این بازه زمانی 1507 نسخه به دست میآید. عمده شمارگان در سالهای اخیر متعلق کتابهای کمک آموزشی و روانشناسی موفقیت است و کتابهای هنر و ادبیات از شمارگان کمی برخوردارند .
10 داستان در نیمه نهایی داستان نویسی «بهاران»
۳۰ داستان از مجموعه آثار ارسالی به مرحله نیمه نهایی راه یافتهاند که روز پنجشنبه، پنجم بهمن ماه، 10 داستان از این تعداد بهعنوان داستانهای برگزیده نخستین دوره این جایزه معرفی خواهند شد. به گزارش ایسنا، هیأت داوران نخستین دوره جایزه داستان کوتاه بهاران، سیامک گلشیری، مهدی یزدانیخرم و مرتضی برزگر، هستند. از میان نزدیک به هزار داستان رسیده به دبیرخانه این جشنواره، 80 داستان به مرحله اول راه یافتند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

کاشی ماندگار روی خانه «محسن هشترودی»
حمیدرضا محمدی
روزنامهنگار
«میتوان معلم ریاضی بود ولی روح و ذهن دانشجو را چنان افسون کرد که او در برابر شرف انسانی و دانش عام و همه جانبهٔ استاد، از طرفی، خود را کوچک احساس کند و از طرفی دیگر، پُر از شوق و امید شود. درس استاد درس انسانیت و درست اندیشیدن بود و آدمی را در دنیایی از شوق و شگفتی فرو میبرد.»
پرویز شهریاری
او را بزرگترین ریاضیدان معاصر ایرانی میدانند. کسی که درست هشتاد سال پیش، دکترای خود را در رشته ریاضیات و با پژوهش درباره هندسه دیفرانسیل، با راهنمایی الی یوزف کارتان (Élie Joseph Cartan) در دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد. او در عرصه مطالعاتی خود به چنان مرتبتی رسید که یکی از مدلهای استاد خود را بسط داد تا آنجا که به نام خود او و با عنوان «التصاق هشترودی»(Hachtroudi Connection) ثبت شد. آن زمان که به وطن بازگشت، چهل سال(با اختلاف یک سال کمتر)، به تعلیم ریاضیات به آنانی پرداخت که چون خودِ او، جانشان شیفته این علم بود. ابتدا به دبیرستان منصور تبریز رفت و کمی بعد، راهی دانشکده علوم دانشسرای عالی شد. چهار سال پس از آغاز تدریس، به رتبه استادی ترفیع یافت. بعد، در دانشگاه تبریز رحل اقامت افکند و در سال 1331 در سمتِ مقام عالیه دانشگاه تبریز حضور پیدا کرد و یک سال در آن منصب به خدمت پرداخت. او سپس در دانشگاه تهران به آموزش اشتغال یافت. سال 1336 بود که در دوران ریاست احمد فرهادمعتمد بر دانشگاه تهران، به عنوان رئیس دانشکده علومِ این دانشگاه منصوب شد که سه سال به طول انجامید. در این اثنا، او به عنوان نماینده دانشگاه تهران در کنگره بینالمللی ریاضیدانان هاروارد شرکت کرد؛ به درخواست ریاست مؤسسه اوپنهایمر، به عضویت مؤسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون درآمد و البته بنا به درخواستِ دانشگاه هاروارد، یک ترم در آن نهاد علمی تدریس کرد. او که متولد تبریز بود و در مدارس اقدسیه و سیروسِ آن شهر و بعدتر در مدرسه دارالفنون تهران درس خوانده بود، جز ریاضیات، دستی بر آتش شعر، موسیقی، فلسفه و منطق هم داشت و این، جز با پرورش در دامان پدری چون شیخ اسماعیل مجتهد _ که از آزادیخواهان وطن و از یاران شیخ محمد خیابانی در تبریز بود_ حاصل نمیآمد. او کوشید معنا و مفهومی دیگرگون از ریاضیات و در ارتباط با علوم دیگر به دست دهد تا دورماندگان از این حوزه دانشی را به سوی آن کشاند. او که سیزدهم شهریور 1355 دار فانی را وداع گفت، امروز، یکصد و دهمین زادروزش است. به همین بهانه، صبح چهارشنبه، «کاشی ماندگار» با حضور سیدمحمد بهشتی، سیداحمد محیط طباطبایی و دختر استاد، بر سر در خانهای نصب میشود که مسکن او در 15 سال آخر حیات بود. همچنین غروب پنجشنبه هم آیین نکوداشت استاد در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با حضور محمدباقر نوبخت(رئیس سازمان برنامه و بودجه و سخنگوی دولت)، مهدی محقق، سیدعبدالله انوار، توفیق سبحانی و علی اشرف مجتهد شبستری برگزار شد.
به فرخندگی این اتفاق، قرار است به همت خانواده استاد، انستیتوی علمی پروفسور هشترودی تأسیس و کتاب خاطراتش که حاوی مصاحبه با دوستان، شاگردان و همکاران اوست گردآوری و تا سال آینده منتشر شود. جالب آنکه از سال 1389 و براساس تصویب انجمن ریاضی ایران، «جایزه دکتر محسن هشترودی» به بهترین مقالهٔ ارائه شده در سمینار دوسالانهٔ هندسه و توپولوژی، یکسال درمیان به بهترین مقالهٔ چاپ شدهٔ هندسه و توپولوژی در مجلات معتبر از طرف متخصصان ایرانی در داخل و خارج از کشور، اهدا میشود که آخرینِ آن، در سال 1395 به یوسف بهرامپور از دانشگاه کرمان تعلق گرفت.
روزنامهنگار
«میتوان معلم ریاضی بود ولی روح و ذهن دانشجو را چنان افسون کرد که او در برابر شرف انسانی و دانش عام و همه جانبهٔ استاد، از طرفی، خود را کوچک احساس کند و از طرفی دیگر، پُر از شوق و امید شود. درس استاد درس انسانیت و درست اندیشیدن بود و آدمی را در دنیایی از شوق و شگفتی فرو میبرد.»
پرویز شهریاری
او را بزرگترین ریاضیدان معاصر ایرانی میدانند. کسی که درست هشتاد سال پیش، دکترای خود را در رشته ریاضیات و با پژوهش درباره هندسه دیفرانسیل، با راهنمایی الی یوزف کارتان (Élie Joseph Cartan) در دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد. او در عرصه مطالعاتی خود به چنان مرتبتی رسید که یکی از مدلهای استاد خود را بسط داد تا آنجا که به نام خود او و با عنوان «التصاق هشترودی»(Hachtroudi Connection) ثبت شد. آن زمان که به وطن بازگشت، چهل سال(با اختلاف یک سال کمتر)، به تعلیم ریاضیات به آنانی پرداخت که چون خودِ او، جانشان شیفته این علم بود. ابتدا به دبیرستان منصور تبریز رفت و کمی بعد، راهی دانشکده علوم دانشسرای عالی شد. چهار سال پس از آغاز تدریس، به رتبه استادی ترفیع یافت. بعد، در دانشگاه تبریز رحل اقامت افکند و در سال 1331 در سمتِ مقام عالیه دانشگاه تبریز حضور پیدا کرد و یک سال در آن منصب به خدمت پرداخت. او سپس در دانشگاه تهران به آموزش اشتغال یافت. سال 1336 بود که در دوران ریاست احمد فرهادمعتمد بر دانشگاه تهران، به عنوان رئیس دانشکده علومِ این دانشگاه منصوب شد که سه سال به طول انجامید. در این اثنا، او به عنوان نماینده دانشگاه تهران در کنگره بینالمللی ریاضیدانان هاروارد شرکت کرد؛ به درخواست ریاست مؤسسه اوپنهایمر، به عضویت مؤسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون درآمد و البته بنا به درخواستِ دانشگاه هاروارد، یک ترم در آن نهاد علمی تدریس کرد. او که متولد تبریز بود و در مدارس اقدسیه و سیروسِ آن شهر و بعدتر در مدرسه دارالفنون تهران درس خوانده بود، جز ریاضیات، دستی بر آتش شعر، موسیقی، فلسفه و منطق هم داشت و این، جز با پرورش در دامان پدری چون شیخ اسماعیل مجتهد _ که از آزادیخواهان وطن و از یاران شیخ محمد خیابانی در تبریز بود_ حاصل نمیآمد. او کوشید معنا و مفهومی دیگرگون از ریاضیات و در ارتباط با علوم دیگر به دست دهد تا دورماندگان از این حوزه دانشی را به سوی آن کشاند. او که سیزدهم شهریور 1355 دار فانی را وداع گفت، امروز، یکصد و دهمین زادروزش است. به همین بهانه، صبح چهارشنبه، «کاشی ماندگار» با حضور سیدمحمد بهشتی، سیداحمد محیط طباطبایی و دختر استاد، بر سر در خانهای نصب میشود که مسکن او در 15 سال آخر حیات بود. همچنین غروب پنجشنبه هم آیین نکوداشت استاد در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با حضور محمدباقر نوبخت(رئیس سازمان برنامه و بودجه و سخنگوی دولت)، مهدی محقق، سیدعبدالله انوار، توفیق سبحانی و علی اشرف مجتهد شبستری برگزار شد.
به فرخندگی این اتفاق، قرار است به همت خانواده استاد، انستیتوی علمی پروفسور هشترودی تأسیس و کتاب خاطراتش که حاوی مصاحبه با دوستان، شاگردان و همکاران اوست گردآوری و تا سال آینده منتشر شود. جالب آنکه از سال 1389 و براساس تصویب انجمن ریاضی ایران، «جایزه دکتر محسن هشترودی» به بهترین مقالهٔ ارائه شده در سمینار دوسالانهٔ هندسه و توپولوژی، یکسال درمیان به بهترین مقالهٔ چاپ شدهٔ هندسه و توپولوژی در مجلات معتبر از طرف متخصصان ایرانی در داخل و خارج از کشور، اهدا میشود که آخرینِ آن، در سال 1395 به یوسف بهرامپور از دانشگاه کرمان تعلق گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

روایتی از جدال مرگ و زندگی
محمدهاشم اکبریانی
داستان نویس و روزنامهنگار
فیلم دانکرک، نه آنقدر هیجان دارد که بیننده را در جای خود میخکوب کند و گذر زمان را متوجه نشود و نه آنقدر خستهکننده که در میانه فیلم برخیزد و با گفتن «اینکه نشد فیلم»، سراغ کار دیگری برود. دانکرک قبل از همه جنگ برای بقا و زنده ماندن است نه جنگ برای پیروزی در جبهه. گرچه دشمن، آلمانیها هستند اما نشانی از آنها دیده نمیشود؛ آنچه هست آثاری از عملیات جنگی است که عدهای را به وحشت از مرگ فرو میبرد. حتی زمانی که عدهای سرباز در یک کشتی غرقشده در ساحل پناه میگیرند و گلولههای دشمن به بدنه آن فرو میرود و باعث نفوذ آب به داخل کشتی، جایی که سربازان مخفی شدهاند، میشود، باز هم نشانی از تیرانداز و دشمن نیست. کریستوفر نولان، فقط سوراخهایی را در برابر دید بیننده قرار میدهد که توسط گلوله ایجاد میشوند. اما این گلولهها و سوراخها وحشت از مرگ را به جان سربازان میاندازد تا جایی که برای زندهماندن سعی میکنند یکی از نیروهای جبهه خودی را به بیرون بفرستند تا از بیرون خبر بیاورد و این در حالی است که حتم دارند هر که سر از کشتی بیرون کند خواهد مرد.
قهرمان فیلم، نه یک شخص که یک مفهوم است؛ مفهومی به نام گریز از مرگ. ضد قهرمان هم همینطور؛ مفهومی است به نام مرگ. این دو مدام در مبارزه با یکدیگرند. مبارزه این دو در قالب سربازان، مردم عادی، خلبانان، افسران و... دیده میشود. فیلم از قهرمان انسانی خالی است. اگر پسربچهای را میبینیم که برای کمک به سربازان همراه با قایق یکی از نزدیکانش راهی دریا میشود، در میانه راه نه توسط دشمن که توسط یک نیروی خودی کشته میشود. او در روایتی که کریستوفر نولان ارائه میدهد یک قهرمان نیست گرچه در روزنامه محلی از او بهعنوان قهرمان یاد میشود. یا اگر خلبانی را میبینیم که با وجود کمبود سوخت، برای نجات سربازان به هواپیمای دشمن حمله میبرد و جانش را به خطر میاندازد همین خلبان برای فرار از مرگ حتی حاضر میشود در سرزمین دشمن فرود بیاید و اسیر شود. در واقع قهرمان کسی است که میتواند از مرگ فرار کند و بس. همان کودکی که قبل از هیچ کمکی به نیروهای خودی از بین میرود از نگاه فیلم فردی است که فقط باید برای او دل سوزاند چرا که عملی شایسته تقدیر از او سر نزده است. فیلم دانکرک از آنجهت اهمیت دارد که فیلم «مفهوم» است نه «اتفاق» و «ماجرا». هر اتفاق و ماجرایی تابع مفهوم اولیه است یعنی مبارزه مرگ و زندگی. همین نکته است که باعث میشود فیلم، از هیجانهای مرسوم فیلمهای جنگی به دور باشد.
داستان نویس و روزنامهنگار
فیلم دانکرک، نه آنقدر هیجان دارد که بیننده را در جای خود میخکوب کند و گذر زمان را متوجه نشود و نه آنقدر خستهکننده که در میانه فیلم برخیزد و با گفتن «اینکه نشد فیلم»، سراغ کار دیگری برود. دانکرک قبل از همه جنگ برای بقا و زنده ماندن است نه جنگ برای پیروزی در جبهه. گرچه دشمن، آلمانیها هستند اما نشانی از آنها دیده نمیشود؛ آنچه هست آثاری از عملیات جنگی است که عدهای را به وحشت از مرگ فرو میبرد. حتی زمانی که عدهای سرباز در یک کشتی غرقشده در ساحل پناه میگیرند و گلولههای دشمن به بدنه آن فرو میرود و باعث نفوذ آب به داخل کشتی، جایی که سربازان مخفی شدهاند، میشود، باز هم نشانی از تیرانداز و دشمن نیست. کریستوفر نولان، فقط سوراخهایی را در برابر دید بیننده قرار میدهد که توسط گلوله ایجاد میشوند. اما این گلولهها و سوراخها وحشت از مرگ را به جان سربازان میاندازد تا جایی که برای زندهماندن سعی میکنند یکی از نیروهای جبهه خودی را به بیرون بفرستند تا از بیرون خبر بیاورد و این در حالی است که حتم دارند هر که سر از کشتی بیرون کند خواهد مرد.
قهرمان فیلم، نه یک شخص که یک مفهوم است؛ مفهومی به نام گریز از مرگ. ضد قهرمان هم همینطور؛ مفهومی است به نام مرگ. این دو مدام در مبارزه با یکدیگرند. مبارزه این دو در قالب سربازان، مردم عادی، خلبانان، افسران و... دیده میشود. فیلم از قهرمان انسانی خالی است. اگر پسربچهای را میبینیم که برای کمک به سربازان همراه با قایق یکی از نزدیکانش راهی دریا میشود، در میانه راه نه توسط دشمن که توسط یک نیروی خودی کشته میشود. او در روایتی که کریستوفر نولان ارائه میدهد یک قهرمان نیست گرچه در روزنامه محلی از او بهعنوان قهرمان یاد میشود. یا اگر خلبانی را میبینیم که با وجود کمبود سوخت، برای نجات سربازان به هواپیمای دشمن حمله میبرد و جانش را به خطر میاندازد همین خلبان برای فرار از مرگ حتی حاضر میشود در سرزمین دشمن فرود بیاید و اسیر شود. در واقع قهرمان کسی است که میتواند از مرگ فرار کند و بس. همان کودکی که قبل از هیچ کمکی به نیروهای خودی از بین میرود از نگاه فیلم فردی است که فقط باید برای او دل سوزاند چرا که عملی شایسته تقدیر از او سر نزده است. فیلم دانکرک از آنجهت اهمیت دارد که فیلم «مفهوم» است نه «اتفاق» و «ماجرا». هر اتفاق و ماجرایی تابع مفهوم اولیه است یعنی مبارزه مرگ و زندگی. همین نکته است که باعث میشود فیلم، از هیجانهای مرسوم فیلمهای جنگی به دور باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

انتشار چاپ چهارم «شهرزاد قصهگو»
کتاب «شهرزاد قصهگو» اثر محمدعلی اسلامی ندوشن به چاپ چهارم رسید. در این کتاب مقالاتی همچون «محاکمه سه شاعر»، «گره کور تهران»، «حافظ و پیری»، «سه چشمه از شگفتیها»، «چند گفت و شنود»، «از زندگی بگوییم»، «بر مرز دو فرهنگ» و... آمده و همچنین در چاپ جدید، نظرات استاد مصطفی ملکیان درباره کار فرهنگی و روشنفکری محمدعلی اسلامی ندوشن هم به کتاب افزوده شده است. کتاب «شهرزاد قصّه گو» گفتارهای این ایرانشناس پیشکسوت درباره تاریخ ایران از آغاز تا یورش مغول است که چهار دهه پیش در مجله «یغما» منتشر شده بود اما به دلیل دشواریهایی که برای مدیر مجلّه درست کردند، از ادامه نوشتن باز ماند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گفتوگوهای فرهنگی آسیایی
نخستین اجلاس گفتوگوهای فرهنگی آسیایی، صبح امروز بیست و سه دیماه با سخنرانی وزیران فرهنگ و ارشاد اسلامی، امور خارجه و علوم، تحقیقات و فناوری و با حضور 70 نفر از شخصیتهای فرهنگی و علمی از 20 کشور آسیایی در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی افتتاح شد. ابوذر ابراهیمیترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و رئیس دبیرخانه گفتوگوهای فرهنگی بینالمللی، سخنران افتتاحیه این برنامه است. همچنین از سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه، منصور غلامی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، مصطفی آیدین، رئیس هیأت امنای دانشگاه استانبول، محمود نیلی، رئیس دانشگاه تهران، محمد مشکاتالدین، رئیس دانشگاه شرق داکا و دین شمسالدین، مشاور رئیس جمهوری اندونزی برای سخنرانی در این اجلاس دعوت شده است. کمیسیونهای «شرق آسیا»، «شبه قاره» و «آسیای مرکزی و قفقاز» این اجلاس، به مدت سه روز و به ترتیب در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، دانشگاه فردوسی مشهد و مازندران (بابلسر) با حضور اندیشمندانی از ایران و 20 کشور از قاره آسیا برگزار خواهد شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

قیمت زیبا شدن تهران چقدر است؟
علیرضا ربیعیراد
کارشناس و پژوهشگر اجتماعی
شفافیت، حلقه پنهان یا گم شده بسیاری از سطوح مدیریتی در نهادهای اجتماعی کشور ماست. در حالی که رشد تکنولوژیهای ارتباطی باعث شده تا بخش گستردهای از سیاستها، روابط و گفتمانهای جاری و ساری در نهادهای اجتماعی در یک ویترین شیشهای قرار بگیرد، هنوز اینرسی موجود در برخی نهادها، مانع از بروز شفافیت اداری در آنها میشود. شفافیت اداری یعنی در معرض نظارت قرار دادن امور، روابط و مناسباتی که نیاز به حضور یا مشارکت عام دارند. در این میان برخی از نهادها توانستند خود را با نیاز و ضرورت امروز جامعه هماهنگ کنند و البته برخی دیگر نه! ناگفته پیداست که پیشگیری از بروز فساد و تخلف در روابط سازمانی بویژه در مناسبات اقتصادی، نتیجه بلافصل شفافسازی اداری است. در چند سال اخیر سازمان زیباسازی شهر تهران، بهعنوان نهادی عمومی که از قضا مراودات و مناسبات مالی-اقتصادی بسیاری را پشتیبانی و هدایت میکند در کانون توجه فعالان اقتصادی و شهری تهران قرار دارد. حجم مبادلات اقتصادی این سازمان به لحاظ ارزش اقتصادی حجم بسیار گستردهای است و طبیعتاً حساسیت و نگرانی جامعه را بیش از دیگر نهادهای اجتماعی برمیانگیزد. با این حال خوشبختانه مدتی است تلاش شده تا رویکردی واقع بینانه و عموماً شفاف درباره مناسبات اقتصادی این سازمان شکل بگیرد. در بسیاری از امور مربوط به واگذاری امکانات شهری، مناقصهها و مزایدهها و دیگر قراردادهای اقتصادی، عنصر شفافیت حاضر بوده و امکان نظارت عمومی بر بسیاری از این مناسبات وجود داشته است. از این نظر میتوان نمره قبولی به این نهاد داد و امیدوار بود که تمایل به ایجاد شفافیت «گلولهبرفیوار» به دیگر نهادهای عمومی-اجتماعی سرایت کند. نکته قابل توجه آن است که شهرداریهای کشور بهعنوان نهادهای عمومی که بودجه و منابع مالی خود را از محل امکانات شهری، فضاهای شهری و دیگر اموال عمومی تأمین میکنند، بیش از هر ارگان یا نهاد دیگری در کانون توجه و توقع شهروندان برای شفافسازی قرار دارند. اما شفافیت اداری و سازمانی بسیار آسیب پذیر است. یعنی نهادهای شفاف همواره در معرض انتقاد، اعتراض و اتهام قرار دارند زیرا منافع شخصی را پشتیبانی نمیکنند. بر این اساس سازمان زیباسازی شهرداری تهران بهعنوان یک نهاد شفاف آینده دوگانهای میتواند داشته باشد. راه اول این است که بدون توجه به حواشی، همچنان قدرت وصلابت خود را در رویکرد شفافیتسازی که در پیش گرفته حفظ کند و همچنان با تأسی از الگوهای احترام به حقوق شهروندان و نظارت آنان بر روابط و مناسبات اقتصادی خود به حیات اجتماعیاش ادامه بدهد و راه دوم این است که تحت تأثیر فشارها تسلیم شود و در گردونه پنهانکاریها گم بشود. امیدوارم کسانی که امکان اثرگذاری دارند به تحکیم هرچه بیشتر شفافسازی در این نهاد عمومی کمک کنند و نگذارند فضای زد و بندهای اقتصادی و فسادهای احتمالی به این سیستم مدیریتی در این سازمان آسیب بزند. شورای شهر تهران که برآمده از متن و رأی مردم است مهمترین ارگانی است که میتواند مطالبه نظارت را در میان نهادهای عمومی پیگیری و از الگوهای شفاف مدیریتی در نهادهایی مانند زیباسازی حراست کند. امیدوارم این رویکرد روز به روز گسترش پیدا کند و همه گیرتر شود.
کارشناس و پژوهشگر اجتماعی
شفافیت، حلقه پنهان یا گم شده بسیاری از سطوح مدیریتی در نهادهای اجتماعی کشور ماست. در حالی که رشد تکنولوژیهای ارتباطی باعث شده تا بخش گستردهای از سیاستها، روابط و گفتمانهای جاری و ساری در نهادهای اجتماعی در یک ویترین شیشهای قرار بگیرد، هنوز اینرسی موجود در برخی نهادها، مانع از بروز شفافیت اداری در آنها میشود. شفافیت اداری یعنی در معرض نظارت قرار دادن امور، روابط و مناسباتی که نیاز به حضور یا مشارکت عام دارند. در این میان برخی از نهادها توانستند خود را با نیاز و ضرورت امروز جامعه هماهنگ کنند و البته برخی دیگر نه! ناگفته پیداست که پیشگیری از بروز فساد و تخلف در روابط سازمانی بویژه در مناسبات اقتصادی، نتیجه بلافصل شفافسازی اداری است. در چند سال اخیر سازمان زیباسازی شهر تهران، بهعنوان نهادی عمومی که از قضا مراودات و مناسبات مالی-اقتصادی بسیاری را پشتیبانی و هدایت میکند در کانون توجه فعالان اقتصادی و شهری تهران قرار دارد. حجم مبادلات اقتصادی این سازمان به لحاظ ارزش اقتصادی حجم بسیار گستردهای است و طبیعتاً حساسیت و نگرانی جامعه را بیش از دیگر نهادهای اجتماعی برمیانگیزد. با این حال خوشبختانه مدتی است تلاش شده تا رویکردی واقع بینانه و عموماً شفاف درباره مناسبات اقتصادی این سازمان شکل بگیرد. در بسیاری از امور مربوط به واگذاری امکانات شهری، مناقصهها و مزایدهها و دیگر قراردادهای اقتصادی، عنصر شفافیت حاضر بوده و امکان نظارت عمومی بر بسیاری از این مناسبات وجود داشته است. از این نظر میتوان نمره قبولی به این نهاد داد و امیدوار بود که تمایل به ایجاد شفافیت «گلولهبرفیوار» به دیگر نهادهای عمومی-اجتماعی سرایت کند. نکته قابل توجه آن است که شهرداریهای کشور بهعنوان نهادهای عمومی که بودجه و منابع مالی خود را از محل امکانات شهری، فضاهای شهری و دیگر اموال عمومی تأمین میکنند، بیش از هر ارگان یا نهاد دیگری در کانون توجه و توقع شهروندان برای شفافسازی قرار دارند. اما شفافیت اداری و سازمانی بسیار آسیب پذیر است. یعنی نهادهای شفاف همواره در معرض انتقاد، اعتراض و اتهام قرار دارند زیرا منافع شخصی را پشتیبانی نمیکنند. بر این اساس سازمان زیباسازی شهرداری تهران بهعنوان یک نهاد شفاف آینده دوگانهای میتواند داشته باشد. راه اول این است که بدون توجه به حواشی، همچنان قدرت وصلابت خود را در رویکرد شفافیتسازی که در پیش گرفته حفظ کند و همچنان با تأسی از الگوهای احترام به حقوق شهروندان و نظارت آنان بر روابط و مناسبات اقتصادی خود به حیات اجتماعیاش ادامه بدهد و راه دوم این است که تحت تأثیر فشارها تسلیم شود و در گردونه پنهانکاریها گم بشود. امیدوارم کسانی که امکان اثرگذاری دارند به تحکیم هرچه بیشتر شفافسازی در این نهاد عمومی کمک کنند و نگذارند فضای زد و بندهای اقتصادی و فسادهای احتمالی به این سیستم مدیریتی در این سازمان آسیب بزند. شورای شهر تهران که برآمده از متن و رأی مردم است مهمترین ارگانی است که میتواند مطالبه نظارت را در میان نهادهای عمومی پیگیری و از الگوهای شفاف مدیریتی در نهادهایی مانند زیباسازی حراست کند. امیدوارم این رویکرد روز به روز گسترش پیدا کند و همه گیرتر شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

پل کهنه کرمانشاه؛ اثری تاریخی از عهد ساسانیان
رضا سلیمان نوری
پل کهنه قره سو یکی از پلهای باستانی کرمانشاه است که در حاشیه شرقی این شهر، نزدیک روستای مرادآباد، روی رودخانه قرهسو بهطول 186 متر و عرض 9 متر ساخته شده است. پایههای این پل 6 ضلعی است و قسمت داخلی آن با لاشه سنگ و ملات گچ و روکار آن با بلوکهای سنگی مکعب مستطیل تراشیده و چیده شده است. پل کهنه دارای 6 دهانه آجری با طاقهای جناغی است که ارتفاع متوسط هر طاق از کف رودخانه تا تیزه آن، حدود 40/4 متر است. بر روی هر یک از آب شکنهای این پل شرقی _غربی، پشتبندی آجری وجود دارد. این دهلیزها و پشتبندهای مدور، پل کهنه
قره سو را به یکی از زیباترین پلهای دوره صفوی کشور تبدیل کرده است. بهنظر میرسد پایههای سنگی این پل متعلق به دوره ساسانی باشد.همچنین با توجه به آجرهای دوره سلجوقی که در اطراف پل پراکنده است، میتوان استنباط کرد که این پل در دوره سلجوقی تعمیر و در دوره صفویه به شکل کنونی بازسازی شده است.
پل کهنه قره سو یکی از پلهای باستانی کرمانشاه است که در حاشیه شرقی این شهر، نزدیک روستای مرادآباد، روی رودخانه قرهسو بهطول 186 متر و عرض 9 متر ساخته شده است. پایههای این پل 6 ضلعی است و قسمت داخلی آن با لاشه سنگ و ملات گچ و روکار آن با بلوکهای سنگی مکعب مستطیل تراشیده و چیده شده است. پل کهنه دارای 6 دهانه آجری با طاقهای جناغی است که ارتفاع متوسط هر طاق از کف رودخانه تا تیزه آن، حدود 40/4 متر است. بر روی هر یک از آب شکنهای این پل شرقی _غربی، پشتبندی آجری وجود دارد. این دهلیزها و پشتبندهای مدور، پل کهنه
قره سو را به یکی از زیباترین پلهای دوره صفوی کشور تبدیل کرده است. بهنظر میرسد پایههای سنگی این پل متعلق به دوره ساسانی باشد.همچنین با توجه به آجرهای دوره سلجوقی که در اطراف پل پراکنده است، میتوان استنباط کرد که این پل در دوره سلجوقی تعمیر و در دوره صفویه به شکل کنونی بازسازی شده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
یکی بره اون نفت کش رو خاموش کنه!
-
ایران چشم انتظار فرزندان دریانوردش
-
جمالزاده شهروند شهرهای داستانی
-
عدد
-
کاشی ماندگار روی خانه «محسن هشترودی»
-
روایتی از جدال مرگ و زندگی
-
انتشار چاپ چهارم «شهرزاد قصهگو»
-
گفتوگوهای فرهنگی آسیایی
-
قیمت زیبا شدن تهران چقدر است؟
-
پل کهنه کرمانشاه؛ اثری تاریخی از عهد ساسانیان

اخبارایران آنلاین
نظرسنجی