
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محسنی اژهای : 100 نفر ممنوعالخروج شدهاند

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شوق همدلی هنر و سیاست
فرزانه اسکندریان
چند روز پیش در این روزهای پر التهاب اقتصادی همایون شجریان پیشنهاد کرد برای خوب کردن حال دل مردم میخواهد بدون هیچ انتفاعی کنسرت بزرگ خیابانی برگزار کند تا «شاید دلمان در کنار هم آرام بگیرد». این پیشنهاد او با استقبال مردم، اهالی هنر و مسؤلان روبهرو شد و در پی او، «موج همدلی» شکل گرفت که دیگر هنرمندان را هم همراه کرد. اما اینکه بین «هنر» و «سیاست» چه تعاملی برقرار است؟ آیا از دالان هنر میتوان از التهابات جامعه کم کرد؟ آیا هنر این توانایی و ظرفیت را دارد که حتی در شرایط بحرانی، نشاط و امیدواری را به جامعه تزریق کند؟ و پرسشهایی از این دست، باعث شد با دکتر بهمن نامورمطلق به گفتوگو بنشینیم. نامورمطلق عضو حلقه نشانهشناسی و دانشیار دانشگاه شهیدبهشتی است که در کارنامه اجرایی خود معاونت پیشین سازمان میراث فرهنگی در حوزه صنایعدستی و گردشگری را نیز داشته است.
دکتر نامورمطلق، این روزها که مردم با چالشهای سیاسی- اقتصادی دست به گریبان هستند، در خبرها شنیدیم که برخی هنرمندان برای ایجاد امید و نشاط در جامعه پیشنهاد برگزاری کنسرتهای خیابانی را مطرح کردند که مورد اقبال هم قرار گرفت. حال پرسش ما از شما این است که چه نسبتی بین «سیاست» و «هنر» برقرار است و آیا هنر و هنرمند از چنین ظرفیت و قدرتی برخوردار هست که بتواند در مواقع بحرانی به کمک سیاست و کارگزاران سیاسی بیاید؟
سیاست در برخی جوامع انحصارطلب و اقتدارگرا است و هنگام مذاکره با فلسفه، هنر و رشتههای دیگر بیشتر قصد «مدیریت» دارد، نه «گفتوگو»؛ نشانههایی از اینگونه برخورد در جامعه ما هم دیده میشود. مشکل برخی از سیاستمداران این است که نمیخواهند با اقشار دیگر گفتوگو کنند و این معضلی است که این روزها فضای سیاسی ما را هم مبتلا کرده است. نخستین خطای یک سیاستگذار این است که به جای تعامل و گفتوگو بخواهد اقشار دیگر را مدیریت کند در حالی که نقش سیاستمدار هماهنگکنندگی است، نه اقتدارگرایی. نباید انتظار داشت هنرمندان، فیلسوفان یا ورزشکاران برجسته ما دنبالهرو تام و تمام عالم سیاست باشند.
اخیراً، یکی از سیاستمداران در قدردانی از آقای علیرضا فغانی لوحی تقدیم او کرد و او بسیار درست گفت که انتظار داشتم این لوح را از دست یک ورزشکار پیشکسوت دریافت کنم. نفوذ گسترده سیاست در همه عرصههای جامعه موجب میشود حوزههای مختلف دچار ناهماهنگی شوند. سیاستمداران در کشور ما انتظار دارند همه اقشار، در حوزه مدیریتی آنان قرار گیرند. از آنجا که برخی سیاستمداران ما استقلال حوزههای مختلف را به رسمیت نمیشناسند، بنابراین به گفتوگویی میان حوزهها هم قائل نیستند.
اگر سیاست بتواند استقلال دیگر حوزهها را به رسمیت بشناسد، میتواند در بسیاری از صحنههای بینالمللی از ظرفیتهای هنر و ورزش برای ایجاد گفتوگو در عرصههای جهانی بهره ببرد. بنابراین سیاستگذاران ما باید به هنرمندان و ورزشکاران و نخبگان و دیگر اقشار جامعه اعتماد کنند تا در مواقع بحرانی هم بتوانند از ظرفیتهای آنان بهره گیرند. امیدوارم روزی به این بلوغ سیاسی- اجتماعی برسیم.
«افق روشن جامعه» یا «بیافق بودن جامعه» در خلاقیت هنری هنرمند چه تأثیری دارند؟ در این میان، آیا درست است بگوییم رسالت هنرمند رهایی از پیله انفعالگرایی و خلق فضای نو است؟
هنرمندان بزرگ منعکسکننده روح جمعی و ضمیر ناخودآگاه جامعه هستند. چرا که میتوانند به گوشههای پنهان و نهانخانههای جامعه نقب بزنند و ابزار بیان جامعه خود باشند و منش و نگرش جامعه را در هنر خود منعکس کنند. اما همانقدر که هنرمندان بر جامعه تأثیر میگذارند به همان میزان هم میتوانند بیش از دیگر افراد جامعه از شرایط و تحولات جامعه متأثر شوند؛ زیرا هنرمندان در همه جوامع حساسترین اقشار محسوب میشوند. «حساسیت»، «حسیت» و «خیالپردازی» از عناصر نخستین هنر به شمار میروند. هنرمند واقعی آینده را «حس» میکند همانطوری که عالم واقعی میتواند آینده را «پیشبینی» کند. بنابراین امیدواری جامعه یا ناامیدی آن، روی کار هنرمندان هم تأثیر عمیقی میگذارد. از همین رو است که اگر هنر جامعه را در یک دوره زمانی مشخص مطالعه کنیم از روی آثار هنری میتوان به تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی دغدغههای اقتصادی آن جامعه در آن دوره خاص پی برد.
اما در هر دوره، هنرمندان بزرگ و برجستهای هم هستند که سعی میکنند نسبت به شرایط جامعه منفعل نباشند و از شرایط موجود فراتر روند و به اصطلاح «مؤلف» و «اثرگذار» باشند؛ به طوری که اگر جامعهای ناامید و افسرده است و نیاز به نشاط اجتماعی دارد پا به عرصه بگذارند و آرامش را به جامعه منتقل کنند. هنرمندان بزرگ اینچنین در ذهن مردمشان ماندگار میشوند.
دقیقاً مثل همین مثالی که شما زدید؛ در شرایطی که بهدلیل مشکلات اقتصادی- اجتماعی، جامعه در خطر «افسردگی جمعی» است اخبار خوبی منتشر شد که برخی هنرمندان حاضر شدهاند کنسرتهایی را در مراکز عمومی و خیابانها به صورت رایگان برگزار کنند. این هنرمندی واقعی است که رسالت خود را میشناسد. او حاضر است بر خواستههای خود پا بگذارد و به جامعه امید تزریق کند. زیرا ناامیدی بزرگترین تهدید برای هر جامعهای است.
به همین دلیل است که معتقدم، هنرمند میتواند بیش از هر سیاستمدار و اقتصاددانی جامعه را تحریک یا اصلاح کند. البته همین انتظار نسبت به سیاستمداران و اقتصاددانان نیز وجود دارد که از منافع شخصی خود بگذرند تا در وضعیت روحی جامعه بهبودی حاصل شود.
حال باید دید مدیران و سیاستمداران تا چه حد از این فرصت میتوانند استفاده کنند. آیا امکان برگزاری چنین کنسرتهایی را میدهند؟ آیا در تلطیف روحیه جامعه تصمیم درست و بموقع میگیرند؟ هنرمندان بزرگ این مرز و بوم اتمام حجت کردهاند و گفتهاند برای اینکه حال جامعه خوب باشد حاضرند بدون هزینه هر جایی برنامه بگذارند. حال نوبت مسئولان است که فرصتداری کنند و نگذارند این فرصت از بین برود.
قدرت هنر و هنرمند به چه مؤلفههایی وابسته است و از کجا نشأت میگیرد؟
هنر فراتر از یک ابزار بیانی و نوعی نگرش به هستی است که با خود رفتار و منش خاصی به ارمغان میآورد و نوع نگاه به جهان را تغییر میدهد. اگر علم برای خود جهانبینی، نگرش و رفتار ویژهای دارد، هنر نیز روش و منش خود را دارد. اگر شیوه مطالعاتی در علم «تجربه» و در فلسفه «خرد» است در هنر شیوه مطالعاتی «تخیل» است.
هنر بیش از هر چیزی از احساسات انسانی و ماجراهای درونی تغذیه میکند. «هنرِ متعهد» از زندگی مردم و حال و روزشان الهام میگیرد و میکوشد تا همه این رخدادها را در قالب و سبکی زیبا ارائه کند. بنابراین قدرت هنر هم در «محتوای انسانی» و هم در «تعهد اجتماعی» آن است. هنرمندان نیز با شدت و ضعف از این منابع بهرهمند هستند. همین شدت و ضعف در زیباییشناسی و همچنین درونگرایی و برونگرایی، فردمحوری یا جامعهمحوری آثار آنان است که موجب تفاوتشان از هم میشود.
وضعیت هنر را در جامعه امروز ما چگونه ارزیابی میکنید؟
امروزه، ما در حوزه زیباییشناسی دچار تشتت، یا حتی اغتشاش، شدهایم. ما با سه پارادایم هنری مواجه هستیم که سه نوع زیباییشناسی متفاوت را به همراه داشتهاند؛ «پارادایم ایرانی»، «پارادایم اسلامی» و «پارادایم غربی». در عین حال، برخی هنرمندان هم به شکل تلفیقی (hybrid) کار میکنند. از این رو، بر این باورم که نسل جدید ما دچار نوعی اغتشاش زیباییشناسی شده است. نهادهای نظریهپرداز، مانند «فرهنگستان هنر» یا «وزارت ارشاد» باید کارهایی را عملی میکرد تا از این اغتشاش در زیباییشناسی رهایی پیدا کنیم. در دو دهه اخیر «اتاق فکر هنر» ما تعطیل بود. فرهنگستانها وظیفه دارند با توجه به ویژگیهای فرهنگی جامعهمان نظریهپردازی کنند.
اغتشاش در زیباییشناسی چه پیامدهایی میتواند برای جامعه داشته باشد؟
اغتشاش در زیباییشناسی موجب میشود جامعه از نظر فرهنگی و هنری فرسوده شود. ما میتوانیم این تشتت را در سطح شهر نیز ببینیم. برای مثال، معماری و عناصر بصری در شهر تهران دچار به همریختگی و آشوب زیباییشناسی است و هیچگونه هارمونی وجود ندارد. بسیاری از مشکلات روحی شهروندان ناشی از همین اغتشاش بلکه خشونت دیداری و شنیداری شهرها است. البته این حرف به این معنا نیست که کل شهر تابع یک نوع پارادایم باشد؛ بلکه باید در تعدد، نوعی «هارمونی» و «شمولیت» وجود داشته باشد؛ چرا که آشوب و آشفتگی ظاهری شهر میتواند آزار روحی و روانی شهروندان را درپی داشته باشد. باید یادآوری کرد که «تنوع» خود بخشی از زیبایی شناسی است. اما ما نتوانستیم تنوع را با «ارتباط» و «هارمونی زیباییشناسی» ادغام کنیم. به عبارتی، «وحدت» و «کثرت» را توأمان نداریم و جامعهمان دچار کثرت شدید و در نتیجه نوعی «گسست شدید» شده است.
آیا «هنر نقادانه» نتیجه یک جامعه فروبسته است؟ در واقع میخواهیم بدانیم اگر قدرت سیاسی در یک جامعه زبان هنر را چندان موجه نبیند و محدودیتهایی بر آن اعمال کند در این شرایط زبان هنر «نقادانه» خواهد شد؟
اتفاقاً کاملاً برعکس است. نقد و انتقاد محصول جامعه دموکراتیک و مردمسالار است. به گفته یکی از اسطورهشناسان بزرگ، جامعهای که در آن نقد وجود نداشته باشد برای آیندگان عبرتآموز خواهد بود.
«هنر نقادانه» در جامعه ما چه جایگاه و پایگاهی دارد؟
جامعه ما چندان نقد به معنای انتقاد، سنجش و ارزیابی با معیار را در خود ندارد. جامعه ما نه تنها نقدی که سنجشی واقعی در خود داشته باشد، را ندارد؛ بلکه آمادگیاش را هم در خود نمیبیند. ما بشدت نقدگریز شدهایم و حوزه هنر هم از این قاعده مستثنی نیست. باید بدانیم که در غیاب نقد، هنر، بلوغ پیدا نخواهد کرد.
«هنر انتقادی» به خاطر ایدئولوژی، گرایشها، اعتقادات و باورهای خود به نقد میپردازد. اما ما در جامعهمان هنرمند نقاد هم چندان نداریم. حتی اگر هنرمند نقاد به معنی واقعی کلمه را هم داشتیم؛ جامعه ما آمادگی نقد را ندارد. ما در دانشگاهها نقاد واقعی تربیت نکردیم. ما از موهبت نقد غافلیم؛ که یکی از شاخصههای رشد انسانی و جامعه پیشرفته مدنی است. این نکتهای است که بزرگان دینی و ملی، ما را به آن تشویق کردهاند. اما متأسفانه فرهنگ آن را فعلاً در خود نداریم؛ هرچند گاهی به ظاهر ژستهایی گرفته میشود.
چرا در هر جامعه یک نوع از هنر، به شکل قویتری بروز پیدا میکند؛ مثلاً در ایران «معماری»، در هند و امریکا «سینما»، در فرانسه «تئاتر»، در ایتالیا «مجسمهسازی» و... آیا بروز برجسته یک قالب هنری، میتواند به فرهنگ و نوع تفکر آن جامعه ربط داشته باشد؟ در واقع، آیا هنر غالب هر جامعهای، بازتاب نوع جهانبینی و ارزشهای آن جامعه است؟
هر جامعه یکسری ویژگیهای ذاتی دارد که میتواند بر نوع بروز هنری آن جامعه تأثیرگذار باشد؛ البته این ویژگیها میتواند در طول زمان تغییر کند. ایران از آنجا که کشور هنرخیزی است موفقیتهای زیادی در حوزههای مختلف هنری داشته است. ما از صنایع دستی و معماری تا نگارگری و خوشنویسی «مؤلف» بودهایم.
در عرصه هنر نقاط امیدبخش ما کجا است؟
تنوع قومی و جغرافیایی و تاریخ غنی کشور ما، باعث رشد هنرهای مختلف شده است. حتی، سینمای ایرانی در عرصه جهانی نیز سرآمد است. ما جزو کشورهایی هستیم که اسکار دریافت کردهایم. در نقاشی هم درجات بالایی داریم. ما در ایران مستعد رشد انواع هنرها هستیم. بنابراین، فرصتهای بسیار خوبی از نظر فرهنگی و اقتصادی پیش روی ما است. اما متأسفانه از جنبه «اقتصادی هنر» غافل بودهایم. این بضاعت و استعداد ایرانی اگر در کشورهای دیگر وجود داشت، هنر به تنهایی میتوانست بیشتر از نفت ما فروش داشته باشد. خوشبختانه، شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده است که دانشگاه هنر ایرانی -اسلامی با عنوان «دانشگاه استاد فرشچیان» راهاندازی شود که این میتواند یکی از نقاط امیدبخش ما در عرصه هنر باشد. چرا که در حال حاضر در دانشگاههایمان به جای «هنرمند» بیشتر «هنرشناس» تربیت میکنیم. یکی از امیدهای آینده ما برای توسعه این مرز و بوم همین دانشگاه خواهد بود، که با آغاز کارش میتوانیم با استفاده از هنرمندان بسیار خوب، مانند خود استاد فرشچیان، هنرمندان درجه یک تربیت کنیم و هنر خود را استمرار و گسترش دهیم، به طوری که بتواند هویت زیباییشناسی و فرهنگی ما را حفظ کند و به اقتصادمان کمک رساند.
چند روز پیش در این روزهای پر التهاب اقتصادی همایون شجریان پیشنهاد کرد برای خوب کردن حال دل مردم میخواهد بدون هیچ انتفاعی کنسرت بزرگ خیابانی برگزار کند تا «شاید دلمان در کنار هم آرام بگیرد». این پیشنهاد او با استقبال مردم، اهالی هنر و مسؤلان روبهرو شد و در پی او، «موج همدلی» شکل گرفت که دیگر هنرمندان را هم همراه کرد. اما اینکه بین «هنر» و «سیاست» چه تعاملی برقرار است؟ آیا از دالان هنر میتوان از التهابات جامعه کم کرد؟ آیا هنر این توانایی و ظرفیت را دارد که حتی در شرایط بحرانی، نشاط و امیدواری را به جامعه تزریق کند؟ و پرسشهایی از این دست، باعث شد با دکتر بهمن نامورمطلق به گفتوگو بنشینیم. نامورمطلق عضو حلقه نشانهشناسی و دانشیار دانشگاه شهیدبهشتی است که در کارنامه اجرایی خود معاونت پیشین سازمان میراث فرهنگی در حوزه صنایعدستی و گردشگری را نیز داشته است.
دکتر نامورمطلق، این روزها که مردم با چالشهای سیاسی- اقتصادی دست به گریبان هستند، در خبرها شنیدیم که برخی هنرمندان برای ایجاد امید و نشاط در جامعه پیشنهاد برگزاری کنسرتهای خیابانی را مطرح کردند که مورد اقبال هم قرار گرفت. حال پرسش ما از شما این است که چه نسبتی بین «سیاست» و «هنر» برقرار است و آیا هنر و هنرمند از چنین ظرفیت و قدرتی برخوردار هست که بتواند در مواقع بحرانی به کمک سیاست و کارگزاران سیاسی بیاید؟
سیاست در برخی جوامع انحصارطلب و اقتدارگرا است و هنگام مذاکره با فلسفه، هنر و رشتههای دیگر بیشتر قصد «مدیریت» دارد، نه «گفتوگو»؛ نشانههایی از اینگونه برخورد در جامعه ما هم دیده میشود. مشکل برخی از سیاستمداران این است که نمیخواهند با اقشار دیگر گفتوگو کنند و این معضلی است که این روزها فضای سیاسی ما را هم مبتلا کرده است. نخستین خطای یک سیاستگذار این است که به جای تعامل و گفتوگو بخواهد اقشار دیگر را مدیریت کند در حالی که نقش سیاستمدار هماهنگکنندگی است، نه اقتدارگرایی. نباید انتظار داشت هنرمندان، فیلسوفان یا ورزشکاران برجسته ما دنبالهرو تام و تمام عالم سیاست باشند.
اخیراً، یکی از سیاستمداران در قدردانی از آقای علیرضا فغانی لوحی تقدیم او کرد و او بسیار درست گفت که انتظار داشتم این لوح را از دست یک ورزشکار پیشکسوت دریافت کنم. نفوذ گسترده سیاست در همه عرصههای جامعه موجب میشود حوزههای مختلف دچار ناهماهنگی شوند. سیاستمداران در کشور ما انتظار دارند همه اقشار، در حوزه مدیریتی آنان قرار گیرند. از آنجا که برخی سیاستمداران ما استقلال حوزههای مختلف را به رسمیت نمیشناسند، بنابراین به گفتوگویی میان حوزهها هم قائل نیستند.
اگر سیاست بتواند استقلال دیگر حوزهها را به رسمیت بشناسد، میتواند در بسیاری از صحنههای بینالمللی از ظرفیتهای هنر و ورزش برای ایجاد گفتوگو در عرصههای جهانی بهره ببرد. بنابراین سیاستگذاران ما باید به هنرمندان و ورزشکاران و نخبگان و دیگر اقشار جامعه اعتماد کنند تا در مواقع بحرانی هم بتوانند از ظرفیتهای آنان بهره گیرند. امیدوارم روزی به این بلوغ سیاسی- اجتماعی برسیم.
«افق روشن جامعه» یا «بیافق بودن جامعه» در خلاقیت هنری هنرمند چه تأثیری دارند؟ در این میان، آیا درست است بگوییم رسالت هنرمند رهایی از پیله انفعالگرایی و خلق فضای نو است؟
هنرمندان بزرگ منعکسکننده روح جمعی و ضمیر ناخودآگاه جامعه هستند. چرا که میتوانند به گوشههای پنهان و نهانخانههای جامعه نقب بزنند و ابزار بیان جامعه خود باشند و منش و نگرش جامعه را در هنر خود منعکس کنند. اما همانقدر که هنرمندان بر جامعه تأثیر میگذارند به همان میزان هم میتوانند بیش از دیگر افراد جامعه از شرایط و تحولات جامعه متأثر شوند؛ زیرا هنرمندان در همه جوامع حساسترین اقشار محسوب میشوند. «حساسیت»، «حسیت» و «خیالپردازی» از عناصر نخستین هنر به شمار میروند. هنرمند واقعی آینده را «حس» میکند همانطوری که عالم واقعی میتواند آینده را «پیشبینی» کند. بنابراین امیدواری جامعه یا ناامیدی آن، روی کار هنرمندان هم تأثیر عمیقی میگذارد. از همین رو است که اگر هنر جامعه را در یک دوره زمانی مشخص مطالعه کنیم از روی آثار هنری میتوان به تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی دغدغههای اقتصادی آن جامعه در آن دوره خاص پی برد.
اما در هر دوره، هنرمندان بزرگ و برجستهای هم هستند که سعی میکنند نسبت به شرایط جامعه منفعل نباشند و از شرایط موجود فراتر روند و به اصطلاح «مؤلف» و «اثرگذار» باشند؛ به طوری که اگر جامعهای ناامید و افسرده است و نیاز به نشاط اجتماعی دارد پا به عرصه بگذارند و آرامش را به جامعه منتقل کنند. هنرمندان بزرگ اینچنین در ذهن مردمشان ماندگار میشوند.
دقیقاً مثل همین مثالی که شما زدید؛ در شرایطی که بهدلیل مشکلات اقتصادی- اجتماعی، جامعه در خطر «افسردگی جمعی» است اخبار خوبی منتشر شد که برخی هنرمندان حاضر شدهاند کنسرتهایی را در مراکز عمومی و خیابانها به صورت رایگان برگزار کنند. این هنرمندی واقعی است که رسالت خود را میشناسد. او حاضر است بر خواستههای خود پا بگذارد و به جامعه امید تزریق کند. زیرا ناامیدی بزرگترین تهدید برای هر جامعهای است.
به همین دلیل است که معتقدم، هنرمند میتواند بیش از هر سیاستمدار و اقتصاددانی جامعه را تحریک یا اصلاح کند. البته همین انتظار نسبت به سیاستمداران و اقتصاددانان نیز وجود دارد که از منافع شخصی خود بگذرند تا در وضعیت روحی جامعه بهبودی حاصل شود.
حال باید دید مدیران و سیاستمداران تا چه حد از این فرصت میتوانند استفاده کنند. آیا امکان برگزاری چنین کنسرتهایی را میدهند؟ آیا در تلطیف روحیه جامعه تصمیم درست و بموقع میگیرند؟ هنرمندان بزرگ این مرز و بوم اتمام حجت کردهاند و گفتهاند برای اینکه حال جامعه خوب باشد حاضرند بدون هزینه هر جایی برنامه بگذارند. حال نوبت مسئولان است که فرصتداری کنند و نگذارند این فرصت از بین برود.
قدرت هنر و هنرمند به چه مؤلفههایی وابسته است و از کجا نشأت میگیرد؟
هنر فراتر از یک ابزار بیانی و نوعی نگرش به هستی است که با خود رفتار و منش خاصی به ارمغان میآورد و نوع نگاه به جهان را تغییر میدهد. اگر علم برای خود جهانبینی، نگرش و رفتار ویژهای دارد، هنر نیز روش و منش خود را دارد. اگر شیوه مطالعاتی در علم «تجربه» و در فلسفه «خرد» است در هنر شیوه مطالعاتی «تخیل» است.
هنر بیش از هر چیزی از احساسات انسانی و ماجراهای درونی تغذیه میکند. «هنرِ متعهد» از زندگی مردم و حال و روزشان الهام میگیرد و میکوشد تا همه این رخدادها را در قالب و سبکی زیبا ارائه کند. بنابراین قدرت هنر هم در «محتوای انسانی» و هم در «تعهد اجتماعی» آن است. هنرمندان نیز با شدت و ضعف از این منابع بهرهمند هستند. همین شدت و ضعف در زیباییشناسی و همچنین درونگرایی و برونگرایی، فردمحوری یا جامعهمحوری آثار آنان است که موجب تفاوتشان از هم میشود.
وضعیت هنر را در جامعه امروز ما چگونه ارزیابی میکنید؟
امروزه، ما در حوزه زیباییشناسی دچار تشتت، یا حتی اغتشاش، شدهایم. ما با سه پارادایم هنری مواجه هستیم که سه نوع زیباییشناسی متفاوت را به همراه داشتهاند؛ «پارادایم ایرانی»، «پارادایم اسلامی» و «پارادایم غربی». در عین حال، برخی هنرمندان هم به شکل تلفیقی (hybrid) کار میکنند. از این رو، بر این باورم که نسل جدید ما دچار نوعی اغتشاش زیباییشناسی شده است. نهادهای نظریهپرداز، مانند «فرهنگستان هنر» یا «وزارت ارشاد» باید کارهایی را عملی میکرد تا از این اغتشاش در زیباییشناسی رهایی پیدا کنیم. در دو دهه اخیر «اتاق فکر هنر» ما تعطیل بود. فرهنگستانها وظیفه دارند با توجه به ویژگیهای فرهنگی جامعهمان نظریهپردازی کنند.
اغتشاش در زیباییشناسی چه پیامدهایی میتواند برای جامعه داشته باشد؟
اغتشاش در زیباییشناسی موجب میشود جامعه از نظر فرهنگی و هنری فرسوده شود. ما میتوانیم این تشتت را در سطح شهر نیز ببینیم. برای مثال، معماری و عناصر بصری در شهر تهران دچار به همریختگی و آشوب زیباییشناسی است و هیچگونه هارمونی وجود ندارد. بسیاری از مشکلات روحی شهروندان ناشی از همین اغتشاش بلکه خشونت دیداری و شنیداری شهرها است. البته این حرف به این معنا نیست که کل شهر تابع یک نوع پارادایم باشد؛ بلکه باید در تعدد، نوعی «هارمونی» و «شمولیت» وجود داشته باشد؛ چرا که آشوب و آشفتگی ظاهری شهر میتواند آزار روحی و روانی شهروندان را درپی داشته باشد. باید یادآوری کرد که «تنوع» خود بخشی از زیبایی شناسی است. اما ما نتوانستیم تنوع را با «ارتباط» و «هارمونی زیباییشناسی» ادغام کنیم. به عبارتی، «وحدت» و «کثرت» را توأمان نداریم و جامعهمان دچار کثرت شدید و در نتیجه نوعی «گسست شدید» شده است.
آیا «هنر نقادانه» نتیجه یک جامعه فروبسته است؟ در واقع میخواهیم بدانیم اگر قدرت سیاسی در یک جامعه زبان هنر را چندان موجه نبیند و محدودیتهایی بر آن اعمال کند در این شرایط زبان هنر «نقادانه» خواهد شد؟
اتفاقاً کاملاً برعکس است. نقد و انتقاد محصول جامعه دموکراتیک و مردمسالار است. به گفته یکی از اسطورهشناسان بزرگ، جامعهای که در آن نقد وجود نداشته باشد برای آیندگان عبرتآموز خواهد بود.
«هنر نقادانه» در جامعه ما چه جایگاه و پایگاهی دارد؟
جامعه ما چندان نقد به معنای انتقاد، سنجش و ارزیابی با معیار را در خود ندارد. جامعه ما نه تنها نقدی که سنجشی واقعی در خود داشته باشد، را ندارد؛ بلکه آمادگیاش را هم در خود نمیبیند. ما بشدت نقدگریز شدهایم و حوزه هنر هم از این قاعده مستثنی نیست. باید بدانیم که در غیاب نقد، هنر، بلوغ پیدا نخواهد کرد.
«هنر انتقادی» به خاطر ایدئولوژی، گرایشها، اعتقادات و باورهای خود به نقد میپردازد. اما ما در جامعهمان هنرمند نقاد هم چندان نداریم. حتی اگر هنرمند نقاد به معنی واقعی کلمه را هم داشتیم؛ جامعه ما آمادگی نقد را ندارد. ما در دانشگاهها نقاد واقعی تربیت نکردیم. ما از موهبت نقد غافلیم؛ که یکی از شاخصههای رشد انسانی و جامعه پیشرفته مدنی است. این نکتهای است که بزرگان دینی و ملی، ما را به آن تشویق کردهاند. اما متأسفانه فرهنگ آن را فعلاً در خود نداریم؛ هرچند گاهی به ظاهر ژستهایی گرفته میشود.
چرا در هر جامعه یک نوع از هنر، به شکل قویتری بروز پیدا میکند؛ مثلاً در ایران «معماری»، در هند و امریکا «سینما»، در فرانسه «تئاتر»، در ایتالیا «مجسمهسازی» و... آیا بروز برجسته یک قالب هنری، میتواند به فرهنگ و نوع تفکر آن جامعه ربط داشته باشد؟ در واقع، آیا هنر غالب هر جامعهای، بازتاب نوع جهانبینی و ارزشهای آن جامعه است؟
هر جامعه یکسری ویژگیهای ذاتی دارد که میتواند بر نوع بروز هنری آن جامعه تأثیرگذار باشد؛ البته این ویژگیها میتواند در طول زمان تغییر کند. ایران از آنجا که کشور هنرخیزی است موفقیتهای زیادی در حوزههای مختلف هنری داشته است. ما از صنایع دستی و معماری تا نگارگری و خوشنویسی «مؤلف» بودهایم.
در عرصه هنر نقاط امیدبخش ما کجا است؟
تنوع قومی و جغرافیایی و تاریخ غنی کشور ما، باعث رشد هنرهای مختلف شده است. حتی، سینمای ایرانی در عرصه جهانی نیز سرآمد است. ما جزو کشورهایی هستیم که اسکار دریافت کردهایم. در نقاشی هم درجات بالایی داریم. ما در ایران مستعد رشد انواع هنرها هستیم. بنابراین، فرصتهای بسیار خوبی از نظر فرهنگی و اقتصادی پیش روی ما است. اما متأسفانه از جنبه «اقتصادی هنر» غافل بودهایم. این بضاعت و استعداد ایرانی اگر در کشورهای دیگر وجود داشت، هنر به تنهایی میتوانست بیشتر از نفت ما فروش داشته باشد. خوشبختانه، شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده است که دانشگاه هنر ایرانی -اسلامی با عنوان «دانشگاه استاد فرشچیان» راهاندازی شود که این میتواند یکی از نقاط امیدبخش ما در عرصه هنر باشد. چرا که در حال حاضر در دانشگاههایمان به جای «هنرمند» بیشتر «هنرشناس» تربیت میکنیم. یکی از امیدهای آینده ما برای توسعه این مرز و بوم همین دانشگاه خواهد بود، که با آغاز کارش میتوانیم با استفاده از هنرمندان بسیار خوب، مانند خود استاد فرشچیان، هنرمندان درجه یک تربیت کنیم و هنر خود را استمرار و گسترش دهیم، به طوری که بتواند هویت زیباییشناسی و فرهنگی ما را حفظ کند و به اقتصادمان کمک رساند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ساز قانون باید با موسیقی ایرانی نواخته شود
نداسیجانی
خبرنگار
دیداربا بانوی پیشکسوت برجسته موسیقی ایران بود؛ درآشفته بازار موسیقی بانوان شاید اوهم هیچ گاه تصور نمیکرد روزی رقص انگشتانش برروی ساز به نام خودش درتاریخ به ثبت برسد و مانا بماند.ملیحه سعیدی موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده سازقانون است؛ بانوی هنرمند و پرتلاش.سال های بسیاری است که بجد ساز قانون را تدریس میکند و همچنان حظ آن را میبرد، هنرجویانش عاشقانه به مانند آن روزهایی که او قانون را در کنار زندگی و خانوادهاش انتخاب کرد آموختن این ساز را دنبال میکنند.اما درفراسوی نگاهش غمی پنهان و بغضی خفته نمایان است که گهگاهی درمیانه صحبتهایش با نم اشکی هویدا میشود. او خسته از روزگار است و ناسپاسیها و با تمام مردانه زندگی کردنش روح زنانهاش هزاران بار شکسته شد و بارها و بارها تصمیم گرفت چشمانش را مقابل این همه بدیها ببندد و عطای کارش را به لقای این بیحرمتیها ببخشد.کسی چه میداند دراین گوشه شهر براو چه گذشته است! ملیحه سعیدی نخستین کسی است که ردیف موسیقی ایرانی را روی ساز قانون پیاده کرد و به این ساز هویت ایرانی بخشید و همچنین نخستین کسی است که نواختن قانون با 10 انگشت را ابداع و اجرا کرد و درکنار تمام این اولینها او آهنگسازی هم میکند، کاری که کمتر بانوی هنرمند ایرانی به آن میاندیشد حال چه به اقتضای جامعه چه کم کاریها. گفتوگو با این هنرمند را در ادامه میخوانید:
ملیحه سعیدی از هنرمندان موفق و مطرح موسیقی بانوان است اما بعد سالها تلاش مستمر سرانجام دوستان به این صرافت افتادند که از شما تجلیلی به عمل آورند؛ مراسمی که اردیبهشت ماه امسال درخانه هنرمندان برگزار شد. با وجود این کم لطفیها راه خود را ادامه دادید و سالهای بسیاری است که دراین عرصه تلاش میکنید. ابتدا بفرمایید درحال حاضر چه فعالیتی انجام میدهید!
این بزرگداشت به همت گروه موسیقی «نوشه» به سرپرستی خانم نیوشا بریمانی و با همکاری خانه هنرمندان ایران برگزار شد البته درسالهای قبل هم چنین مراسمیهایی بود. با سپاس از برگزارکنندگان این بزرگداشتها باید بگویم این تشریفات شاید ظاهرزیبایی داشته باشد ولی من برای آدمها کار نمیکنم و دراین سالها تنها برای دل خودم درعرصه موسیقی تلاش کردهام و توقع هیچ نوع پاداشی را هم ندارم. من زندگی، خانواده و بچههایم را فدای کارم کردم و تا به این سن هم پای تعهد کاریام ایستادم ومقاومت کردم اما امروز دیگر از همه چیز خسته شدهام.گاهی فکر میکنم همه کارهایم را رها کنم و این چند صباح باقی مانده را برای خود زندگی کنم اما بازهم نمیتوانم، یعنی آن قدرت را هنوز پیدا نکردهام اما از ناسپاسیها دلآزرده شدهام. من موسیقی را از 4سالگی شروع کردم و هماکنون که 70 سال سن دارم به کارم عشق میورزم و این راه را ادامه دادهام که امیدوارم مثمرثمر باشد. حداقل فکر میکنم رسالتی که برای ساز قانون و برای موسیقی مملکتم داشتهام به سرانجام رساندم و در این سالها تلاش کردم بدرستی قدم بردارم. این روزها وقتی به گذشته نگاه میکنم از زندگی دل خسته میشوم، شاید یک دلیل آن، نابسامانی روزگارباشد. درتمام این سالها هزینه آثار و کتابهایی که تألیف کردهام برعهده خودم بوده علاوه براین به یاد همسرم آلبوم موسیقی ساختهام که قطعات آن درساعتهای پایانی عمرش به ذهنم رسید اما این آلبوم سالها درانتظارانتشاراست فقط به این دلیل که بازارموسیقی اصیل و جدی شرایط خوبی ندارد و بر محور خواننده سالاری میگردد. با این حساب وقتی در این سن و سال برای تأمین هزینههای زندگیام کارمی کنم چگونه میتوانم 50 میلیون تومان برای هزینه دستمزد یک خواننده پرداخت کنم. من نخستین فردی هستم که چندین جلد کتاب متد برای سازقانون تألیف کرده است که البته از سوی خانه موسیقی بهترین کتاب سال شناخته شد، همچنین برای اولین بار ردیف موسیقی ایرانی را روی قانون پیاده و اجرا کردم که در6 سیدی و کتاب جمعآوری و منتشر شده است. درحال حاضرهم مشغول کار روی یک کتاب تاریخچه هستم که ماحصل 50 سال تلاش من در ساز قانون است که یادداشتهای همسرم (احمد ستوده) و پسرم علیرضا ستوده درزمینه ساخت ساز نیز در این کتاب قراردارد. کاردیگرم که بهصورت آلبوم جمعآوری شده، «هزارگیسو» نام دارد که از 10 سال گذشته اقدام به تهیه آن کردهام و بزودی رونمایی و منتشر خواهد شد. این آلبوم سازقانون را از زمان بازگشتش به ایران روایت میکند و آثار رحیم و جلال قانونی، استاد مهدی مفتاح، سیمین آقارضی، اکبر صدیف و همچنین اجرای خودم و 15نفراز شاگردانم و سبکهای مختلف درآن شنیده میشود. درواقع اجرا با انگشتهای مختلف بوده که ابداع من است. من از کار کردن واهمهای نداشتم و عاشق کارم هستم و سعی کردم با جان و دل کار کنم اما در این سن و سال باید تدریس موسیقی داشته باشم تا بتوانم هزینههای کارهایم را تأمین کنم و آنها را به ثمر برسانم. من نشان درجه یک هنری دارم و بازنشسته وزارت ارشاد هستم وحقوق ماهانهام یک میلیون و 600 هزارتومان است. اگر در هرکشوری به غیر از ایران یک نفر سازی را احیا کند و دوباره به مملکت خودش بازگرداند، برای او ارزش بسیاری قائل میشدند و آن هنرمند را ارج مینهادند ولی با تمام این ناملایمات ایدههای نو دارم که باید انجام بدهم و به پایان برسانم.
آیا این کم لطفیها یا به گفته شما ارزش قائل نشدنها برای هنر موسیقی است یا آنکه بهطورکل بهایی به موسیقی بانوان نمیدهند؟
درعرصه موسیقی آوازی، طبق قوانین کشورهنرمندان خانم نمیتوانند آواز بخوانند اما با وجود این میبینیم که دراین عرصه بانوان بسیارموفق عمل میکنند و فعال هستند، گواه آن کنسرتهای موسیقی است که برگزار میشود. من نیز نخستین کسی بودم که بعد انقلاب با گروه موسیقی از بانوان اجرای کنسرت داشتهام اما بهنظر من این کنسرتها نتیجهای ندارد چرا که برگزاری کنسرت باید برای عموم باشد؛ موسیقی برای همه اقشاراین مملکت است. ناگفته نماند هزینههای بالای بلیت کنسرتها سبب شده کسانی که دوستدارموسیقی هستند یا دانشجوی موسیقیاند نتوانند ازدیدن این برنامه بهره مند شوند، تنها قشر خاصی پایه ثابت این برنامهها هستند، بهتر است بگوییم امروزه کنسرتهای موسیقی برای مرفه های جامعه برگزار میشود وکسانی که عاشق موسیقی وحرفهشان هستند، از این برنامهها بهرهای نمیبرند و من نیز بهدلیل اعتراض به این مسائل 12 سال روی صحنه نرفتهام.
اعتراض شما به چه چیز است؟
زمانی که میخواهیم کنسرتی در تالار وحدت برگزار کنیم باید 10 میلیون تومان اجاره سالن پرداخت شود که شاید در حال حاضر بیشتر هم شده باشد. بنابراین برای کنسرت تکنوازی با مخاطبان خاص که تعدادشان حدود 200- 300 نفراست چه تدبیری باید کرد! مسأله دیگراین است که وقتی شعرهای یک آلبوم موسیقی مجوزمی گیرد چرا باید برای اجرای کنسرتها با همان شعرها باردیگر مجوز صادر شود! این روند اداری برای من که عمرم را برای موسیقی گذاشتم و استخوان خرد کردهام، درست نیست.
به روند صدور مجوز اشاره کردید که باید بگویم پیش ازاین از سوی دفتر موسیقی اعلام شده هنرمندان پیشکسوت نیاز به اخذ مجوز ندارند!
13-12 سال است که برای گرفتن مجوز به تالار وحدت نرفتهام چرا که این نابسامانیها همچنان ادامه دارد. هر مدیری که میآید یک تصمیم دارد و نفر دیگر برنامهای متفاوت، تنها درجشنواره ملی موسیقی جوان بهعنوان داور فعالیت میکنم که امسال هم حضوردارم. یک روز ازهفته هم در هنرستان موسیقی دختران تدریس موسیقی دارم. با خانه موسیقی هم چندان در ارتباط نیستم و معتقدم وقتی هدف و نتیجهگیری حاصل نمیشود رفتن و نرفتن من علیالسویه است.
کمی هم ازخودتان بگویید؛ آیا خانواده ازهمان ابتدا موافق فعالیت شما درعرصه موسیقی بودند؟
مادرم نوازنده ویولن بود و خواهرم سنتور مینواخت، برادرم هم نوازندگی میکند و برای دل خودش سازمیزند. یکی از خواهرانم در امریکا زندگی میکند و نوازنده فلوت است و مدتی هم در هنرستان موسیقی تدریس داشت. دیگر خواهرم فارغالتحصیل موسیقی است و کلارینت و پیانو مینواخت اما من با ساز تنبک موسیقی را شروع کردم و به ویولن کلاسیک هم علاقه بسیاری داشتم. زمانی که وارد هنرستان شدم با آقای لوئیجی پازاناری که مایستر ارکسترسمفونیک بود ساز ویولن را شروع کردم، آن دوران بابت نوازندگیام کلی جایزه دریافت کردم.بعد آن، ویولن ایرانی را نزد استادان حبیبالله بدیعی و علی تجویدی ادامه دادم.آن زمان درهنرستان با صدای ساز قانون هم آشنا شدم و ازاستاد حسین دهلوی که مدیرهنرستان موسیقی بودند، تقاضا کردم در کلاس قانون شرکت کنم. البته چون قانون رپرتواری نداشت سازدوم من شد و آن را نزد استاد مفتاح آموزش دیدم. بعدها دست نوشتههای ایشان بهصورت کتابی چاپ شد اما از سبک موسیقی ایرانی یک مقدار به دور بود و منعقیده داشتم که ساز قانون باید با موسیقی ایرانی نواخته شود.بههمین دلیل روی ساز قانون یکسری تغییرات ایجاد کردم که نتیجه حاصل شده از آن درچندین جلد کتاب منتشر شد. این کار را برای آن انجام دادم که قانون کاملاً به سبک ایرانی برگردد و نواخته شود. من از 16 سالگی و بهجای استاد مفتاح که آن زمان بازنشسته شده بودند ساز قانون را درهنرستان تدریس میکنم. سال 1355 پایان نامهام را در دانشکده هنرهای زیبا در رشته موسیقی و در زمینه ساز قانون با استادان راهنمایی چون دکتر داریوش صفوت و دکتر مسعودیه به پایان رساندم بنابراین ازآن زمان به بعد ساز قانون بهطور رسمی معرفی و بهعنوان ساز اول انتخاب شد. آن زمان دکتر صفوت در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بودند و من را به این مرکز بردند تا همکار تحقیق انجام بدهم و هم در ارکستر تدریس کنم. تا زمانی که این مرکز پابرجا بود این کارهم ادامه داشت. من در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و درکنار هنرمندانی چون پرویز مشکاتیان، داریوش طلایی، پریسا حسین علیزاده و... نوازندگی میکردم.کتابهایی که برای ساز قانون نوشتهام این قابلیت را دارد که دراروپا هم مورد استفاده قرار گیرد و آنها میتوانند قانون را کاملاً به سبک ایرانی بنوازند حتی تا مرحله کارشناسی ارشد به این ساز مدرک تعلق میگیرد. اغلب نوازندگان مطرح ساز قانون ازشاگردان من هستند اما با ناسپاسیهای بسیاری روبهرو شدم. یکی از این شاگردان قطعاتی را که در کتابهایم و با تنظیمات خودم بوده و به چاپ رسیده است با کمی تغییر در نت قطعه را به اسم خودش منتشر کرده و بابت این اتفاقات واقعاً متأسف هستم. یک هنرمند 99 درصد انسانیت و افتادگی است و یک درصد هنرش است. جوانان امروزی فقط سرشان بالا است منیت وغرور دارند و فکر میکنند فقط آنها هستند که موسیقی میدانند اما تاریخ قضاوت خواهد کرد و هر کسی که بدی کند، کائنات جوابشان را خواهد داد. من متأسفم برای جوانانی که هنوزغوره نخورده، مویز میشوند. اگربخواهیم کپی کاردیگران را انجام دهیم یا کارهای صد سال پیش را عیناً تکرار کنیم، هنرنکردهایم، این یک کپیبرداری است و اشتباه بزرگی است.
شیوه منحصر به فرد شما درساز قانون چه قابلیتی دارد؟
قانون ساز کاملی است و با 24 ربع پرده میتوان تمام مقامهای موسیقی ایرانی را روی آن پیاده کرد در صورتی که در سازهای دیگراین امکان وجود ندارد. با ابداع نوازندگی 10 انگشت روی ساز قانون که متعلق به من است میتوان همزمان با هر دو دست دو ملودی خاص را اجراکرد. سال 67 درآلبوم «دل نوا» با این شیوه دوقطعه را اجرا کردم که منتشر شده است و درجلد سوم کتاب آموزشی سازقانون که درحال تجدید چاپ است اجرا با انگشتان مختلف را توضیح دادهام. درترکیه و کشورهای عربی هم سازقانون نواخته میشود اما به هیچ وجه از روش آنها پیروی نکردهام، این ابداع ایده من است و با روش نواختن آنها کاملاً متفاوت است دراین کشورها حدود 10-15 سال است که اجرا با 10 انگشت انجام میشود اما من 30 سال پیش این شیوه نوازندگی را انجام دادهام. این روش سبب علاقهمندی بسیاری از هنرجویان به این ساز شده و شاگردان بسیاری را به خود جذب کرده است. من هم شیوه 10 انگشتی را روی ساز قانون ابداع و هم موسیقی ایرانی را روی این ساز پیاده کردم.
خاستگاه ساز قانون ایران است؟
درجلد اول کتاب ساز قانون درمورد تاریخچه این ساز کمی توضیح دادهام. این ساز از دوران آشور وجود داشته اما نه به شکل کنونی و به مرور زمان تغییر شکل پیدا کردهاست البته این تغییرات تنها برای ساز قانون نبوده و تقریباً دیگر سازها هم به فرمهای مختلف درآمدهاند. ساز قانون ازخانواده پسالتریوم است و درکشورهای مختلف با نامهای متفاوت استفاده میشود البته کاربرد های آن مشابه هم است و تنها فرمهای آن متفاوت است. بعضی از این قانونها کلاویه دارند و بعضی دیگر هارمونیکا که با دست چپ نواخته میشود.
چه زمانی این ساز وارد ایران شد؟
رحیم قانونی ساز قانون را وارد ایران کرد درواقع از کشورهای عربی این ساز به ایران آمده است.
آیا دراین سالها تلاش شده ساز قانون به ثبت برسد؟
مدتها پیش با آقای حمید رضا نوربخش دراین باره صحبت کردم وبه ایشان گفتم نامهای برای یونسکو نوشتهام مبنی براینکه ساز قانون به ثبت برسد و آقای نوربخش فرمودند درابتدا باید سازقانون به ثبت ملی برسد و بعد آن در یونسکو ثبت شود.ساز قانون برای ایران است. امپراطوری ایران بزرگ بود و ترکیه و تعدادی ازکشورهای عربی و تاجیکستان جزو حومه این امپراطوری بودهاند و زمانی که از ایران جدا شدند هر کشوری ادعا کرد که سازقانون برای آن کشور است البته در دیگر سازها هم این اتفاق افتاده و بهنام کشورهای دیگر ثبت شده است. من وظیفه خودم را انجام دادهام و انشاءالله بزودی ساز قانون به نام ایران دریونسکو ثبت شود.
چرا در گذشته ساز عود و قانون را یک ساز ایرانی نمیدانستند؟
از دوران صفویه موسیقی بهطور کل تحریم و در ایران منسوخ شد و تنها نوازندههای انگشت شماری بودند که ساز می نواختند آن هم در خفا و چون ساز قانون ابعاد بزرگتری نسبت به دیگر سازها داشت تنها در نهانخانهها اجرا میشد.
ساز قانون امروز در ایران چه جایگاهی دارد؟
درحال حاضر بسیار رشد و نمو داشته و خوشبختانه استادان موسیقی به این ساز اهمیت میدهند. درواقع از زمانی که موسیقی ایرانی را روی این ساز نوشتم و قانون دارای رپرتوار شد هنرجویان بسیاری با علاقهمندی آن را دنبال کردند.
از دیگر کارهای مهم شما فعالیت در عرصه آهنگسازی است که در مورد بانوان کمتر دیده شده است، دراین باره کمی توضیح میدهید.
من آهنگساز، محقق و مؤلف نیستم و تمام این موهبتها را از خدا دارم.خداوند است که این الهامات و توفیق را به من میدهد. من از زمان هنرستان تلفیق شعر و موسیقی را آموختم و بعد از آن به آهنگسازی مشغول شدم.
چرا درموسیقی بانوان همچنان اتفاق خوبی دیده نمیشود؟
به این علت که درموسیقی تکرار و الگوبرداری بسیار است و اکثریت بانوان هنرمند کارهای از پیش ساخته شده هنرمندان آقا یا خوانندگان قدیمی را میخوانند وچندان به پیشرفت موسیقی توجه نمیکنند. موسیقی بانوان چندان گسترده نیست وکم هستند افرادی که در زمینه موسیقی تحقیق و پژوهش داشته باشند و کار نویی انجام بگیرد. جوانان بهدنبال شهرت طلبی هستند و بهکارهای بنیادی توجهی نمیکنند البته این سطحی نگری در همه زمینهها وجود دارد.
البته این امر به نحوه تدریس استادان هم بر میگردد؟
بله. چندان استادان دلسوزی وجود ندارد یک عده تنها میخواهند کارشان بگذرد و وجهی بابت هزینه تدریسشان بگیرند و اهمیتی نمیدهند که آینده آن هنرجو چه خواهد شد.ما تربیت شده نسلی دیگرهستیم و سعی میکنیم دانشمان را به نسلهای بعد هم منتقل کنیم اما متأسفانه اجتماع، جوانان را گمراه کرده است و توجهی به این موضوع ندارد و نمیخواهند داشته باشند بجز یک تعداد که به کار جدی در موسیقی میپردازند.
با توجه به سابقه مدیریت و تدریس، فضاهای آموزشی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بسیار بد است. درآموزشگاههای موسیقی اکثراً معلمهای با دانش و تجربه بسیار کم است و شاید وجود ندارد؛ آنها جوانانی هستند که بتازگی از موسیقی فارغالتحصیل شدهاند و تدریس میکنند. موسیقی که تنها یادگرفتن نیست باید دیدگاه درست داشته باشیم و از تجربه کسانی که دراین کار به طور جد تلاش کردهاند درس بگیرند. امروزه درهنرستان یا آموزشگاههای موسیقی شیوه نوازندگی که در قانون ایجاد کردهام تدریس میشود و در کنار آن به شاگردانم روش تدریس را هم آموزش میدهم.کسی که کار موسیقی میکند اگر هنرمند واقعی باشد باید طی عمرش تلاش کند که به روز باشد و همچنان بهدنبال تحقیق و تجربه باشد.
آیا بازهم میتوان درساز قانون نوآوریهایی ایجاد کرد؟
نمی دانم شاید صد سال دیگر.من تا آنجا که جان داشتم کار کردم و تمام قطعاتی که امروزه از این ساز به گوش میرسد شیوه نوازندگی من است.
حرف آخر...
آرزو دارم جوانانی که بهدنبال آموختن هنر هستند از راه درست منحرف نشوند و در راه هنر حرمتهای استادان را نگاه دارند و مسئولان به این مسأله توجه بیشتری نشان بدهند. با خدا به اخلاص و با خلق خدا به انصاف رفتار کنیم...
یادداشت
بانویی با عزم آهنین و روحیه ای خستگی ناپذیر
میرعلیرضا میرعلینقی
پژوهشگر موسیقی
خانم ملیحه سعیدی، استاد قانون نواز، معلم ومؤلف و محقق و آهنگساز، احیاکننده جدی و تمام وقت «قانون» در موسیقی کلاسیک ایرانی است. پیش از او استادشان، روان شاد مهدی مفتاح به اشاره استاد روحالله خالقی، این ساز باستانی ایران را دستگرفته و به نواختن و آموختن آن همت کرده بودند. تا پیش از آن، قانون، سازی غیرایرانی و بیشتر متعلق به موسیقی عرب و ترک شناخته میشد. صدای قانون هنوز در فضای موسیقی کلاسیک ایرانی جا نیفتاده بود و در هنرستان نیز چندان استقبال نمیشد و بیشتر «ساز دوم» هنرجویان بود. از جمله سرکار خانم سعیدی که در ابتدا ویولن مینواخت، قانون، تبدیل شد به هدف زندگی وی و ایشان تمام عمر و نیرو و جوانی و امکانات خود و خانوادهاش را برای احیای این ساز در موسیقی ایرانی صرف کرد. وی در این راه، تنها خود و خانوادهاش را داشت. مشکلات، یکی دو تا نبودند. قانون در موسیقی ایرانی، نه رپرتواری داشت و نه دستوری برای آموزش (کتاب مرحوم مفتاح پنجاه سال بعد از تألیف آن به چاپ رسیده بود و همان هم از بسیاری جهات کافی نبود)، تکنیکهای نوازندگی آن، هنوز از عربی نوازی، ترکی نوازی و ارمنی نوازی، جدا نشده بود و صدای ایرانی نمیداد. تهیه ساز بسیار مشکل بود و انواع داخلی که به تعداد کم و در سطحی غیرحرفهای ساخته میشدند، صدادهی مطلوب را نداشتند و نوازندهها بایست یا ساز گران قیمت از خارج تهیه کنند یا با مشکلات کوک و صدادهی، بسازند و البته بعد از مدتی، دلسرد شوند.
استاد ملیحه سعیدی با چنین چشماندازی از مشکلات مواجه بودند و برای تکتک این موارد، با عزمی آهنین و روحیهای خستگیناپذیر وارد کارشدند. حاصل این سالها، کارنامهای است تحسینآمیز از لحاظ هنری و زمینهای آبرومند برای نواختن قانون و همین است که میبینیم قانون نوازان امروز چه بسیارند (و اکثر آنها از خانمهایند) و دیروز، از این تعداد نوازنده اصلاً خبری نبود. نوازندگانی که با تکنیک درست این ساز را مینوازند و درس میدهند و با آن زندگی میکنند و دریغ که اندکی از آنان، آنطور که باید و شاید، قدردان آموزشها و دلسوزیهای بیدریغ استادشان نیستند. گرچه همین هم نتوانسته است این بانوی هنرمند را دلسرد کند. خانم سعیدی از هنرمندانی است که با اعتقاد و ایمان زندگی کرده و هنر را برای مقاصد عالی هنری و انسانی خواسته است. از جنبههای عاطفی و انسانی ایشان، نه تنها نویسنده این یادداشت کوچک، بلکه بسیاری افراد باید بنویسند که سعادت شاگردی و همنشینی با این موجود شریف را داشتهاند. این خصوصیات ممتاز در شخصیت فردی و اجتماعی، هنر ایشان را ماندگار کرده و خواهدکرد.
صدها ساعت آموزش مدام، دهها کنسرت، دهها تنظیم قطعات آهنگسازان بزرگ برای قانون، آفرینش قطعات شخصی خود (که گاه از نغمههایی بسیار لطیف برخوردارند)، نتنویسی و نوازندگی ردیف برای قانون، ارائه آلبومهای گوناگون محتوی اجرای قطعاتی متنوع (از آثار قدمای موسیقی کلاسیک ایرانی تا موسیقی فیلمهای مشهور جهان) با قانون، توجه به میراث نوازندگان قانون در گذشته که وقتی میشنویم، فاصله آنها با قانوننواز امروزی مشخص میشود. حضور مثبت و دائم در جشنوارهها و گردهماییها، تألیف و انتشار چندین و چندکتاب ارزنده (از ردیف تا تاریخچه قانون)، تلاش فزاینده برای ساخت و تولید قانون در ایران (با همکاری و یاری مداوم همسر و فرزندشان)، همه و همه، سرفصلهای زندگی سرکار خانم ملیحه سعیدی هستند و هر کدام شرح مفصل و نکات فراوان دارند. بسیاری از هنرمندان جوان به او مدیونند ولو اینکه برخی از آنها نخواهند به این واقعیت معترف باشند. او کار خود را کرده و تأثیر خود را گذاشته است هرچند که امروز نسبت به گذشته، قدری کم حوصله شده باشد و صدالبته حق با اوست. کاری کردهاند که از عهده یک گروه باید برآید و در تمام این سالهای سخت، وی در چندین میدان حضور داشته است؛ نوازندگی، آهنگسازی، سرپرستی گروه، مدیریت هنرستان، سازسازی، تحقیق و تألیف و....
مادری (نه تنها برای فرزندانش بلکه برای تمام کسانی که در مقام هنرجو با او سروکار داشتند) استاد ملیحه سعیدی، هنرمندی است فرهنگساز و زمینهساز و نشسته بر جایگاهی محکم و استوار که موسیقی کلاسیک ایران و آینده، قدر و منزلت او را بهتر از این خواهد شناخت و به احترامش کلاه از سر خواهند برداشت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ضمیمه ایران جوان

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

پیمان خزر
سران 5 کشور حاشیه دریای خزر پس از 21 سال کنوانسیون حقوقی این دریا را امضا کردند
روحانی :مذاکرات برای تفاهم نهایی در زمینه <تحدید حدود> و سهم هر کشور در بستر و زیر بستر دریای خزر باید ادامه یابد
نکات مهم توافقنامه
5 کشور ساحلی :
ë هیچ نیروی خارجی و شناور نظامی نمیتواند در خزر رفت و آمد کند
ë سرزمین هیچ کشورساحلی دریای خزر نمیتواند علیه کشور ساحلی دیگر مورد استفاده قرار بگیرد
ë سهم هر کشور در بستر و زیربستر دریا در آینده مشخص می شود
1، 2 و 6
5 کشور ساحلی :
ë هیچ نیروی خارجی و شناور نظامی نمیتواند در خزر رفت و آمد کند
ë سرزمین هیچ کشورساحلی دریای خزر نمیتواند علیه کشور ساحلی دیگر مورد استفاده قرار بگیرد
ë سهم هر کشور در بستر و زیربستر دریا در آینده مشخص می شود
1، 2 و 6

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

پیمان خزر
نشست سران پنج کشور ساحلی دریای خزر روز گذشته در بندر آکتائو قزاقستان، بندری در ساحل شرقی خزر برگزار شد. رؤسای جمهوری کشورهای ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان در خلال این نشست ضمن امضای چند سند همکاری و یک بیانیه مشترک، متن کنوانسیون حقوقی دریای خزر را به امضا رساندند. رئیس جمهوری کشورمان به عنوان دومین سخنران این اجلاس مواضع جمهوری اسلامی ایران درباره اهمیت کنوانسیون و نظارت مستمر بر حسن اجرای آن، ضرورت ادامه یافتن مذاکرات برای تفاهم نهایی در زمینه «تحدید حدود» و «تعیین شیوههای ترسیم و تعیین خطوط مبدأ» و بهرهبرداری از منابع مشترک زیربستر دریا را تشریح کرد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حسن روحانی در سخنرانی خود در جمع سران پنج کشور امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر را گام بسیار مهمی در مسیر تقویت همگرایی بیشتر کشورهای ساحلی این دریا خواند و تأکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران با داشتن دسترسی دریایی در شمال و جنوب، آمادگی دارد تا نسبت به ایفای نقش راهبردی و منطقهای خود برای توسعه تجارت و حمل و نقل اقدام نماید.»
روحانی دریای خزر را منطقهای بسیار مهم و راهبردی و کانون دوستی، همکاری و همگرایی بین دولتها و ملتهای آن توصیف کرد که الگویی موفق برای تضمین صلح، ثبات، دوستی، حسن همجواری و پیشرفت تبدیل شده است. رئیس جمهوری کشورمان تأکید کرد: «این اجلاس یک قدم دیگر در جهت همگرایی بیشتر در منطقه است که باید با برداشتن قدمهای دیگر تقویت شود.»
رئیس جمهوری در آغاز سخنرانی با اشاره به اینکه «پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همکاری کشورهای ساحلی با امضای «کنوانسیون محیط زیست تهران» آغاز شد که به اعلامیه 25 مادهای، به عنوان اولین سند سیاسی منعقده میان 5 کشور انجامید، کنوانسیون خزر را تأکیدی بر حاکمیت، حقوق حاکمه، صلاحیت و انحصار حق تصمیمگیری در این دریا به کشورهای ساحلی آن دانست و گفت: «این کنوانسیون، به لحاظ حقوقی یک سند مادر است که ناظر بر کلیات حقوق و تکالیف کشورهای ساحلی در دریای خزر است. البته تبیین جزئیات مربوط به مسائل تخصصی، موکول به تدوین موافقتنامههای جداگانه دیگر خواهد بود.» روحانی با یادآوری اصول مهمی همچون«تصریح بر ممنوعیت حضور نیروهای مسلح بیگانه»، «انحصار هرگونه دریانوردی صرفاً با پرچم 5 کشور ساحلی»، «ممنوعیت در اختیار قرار دادن قلمرو کشورهای ساحلی به بیگانگان برای اقدام و تجاوز علیه دیگر کشور ساحلی» که در این کنوانسیون لحاظ شده است، افزود: «دریای خزر متعلق به کشورهای ساحلی آن است و هر نوع احداث و واگذاری پایگاههای نظامی به کشورهای خارجی، عبور شناورهای جنگی و حتی ترانزیت محمولههای نظامی خارجی متعلق به غیر کشورهای ساحلی از دریای خزر ممنوع میباشد.»
محدوده بستر و زیربستر هنوز تعیین نشده است
رئیس جمهوری کشورمان در ادامه تأکید کرد: «امروز گرچه گام بسیار مهمی برداشتهایم ولی باید اذعان کنیم که با امضای این کنوانسیون، هنوز موضوعات مهمی مربوط به دریای خزر حل و فصل نشده است، ضمن اینکه پذیرش نهایی کنوانسیون منوط به طی مراحل قانونی تصویب در پنج کشور ساحلی میباشد. لازم میدانم به مفاد قراردادهای 1921 و 1940 بین ایران و شوروی سابق، اشاره کنم و تأکید نمایم که در کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر، محدوده بستر و زیربستر هنوز تعیین نشده است و این امر متعاقباً طی توافق میان طرفهای ذیربط انجام خواهد شد.»
روحانی با بیان اینکه « با توجه به وضعیت سواحل جمهوری اسلامی ایران، روشن است که هدف از بند سوم از بخش مربوط به تعریف خطوط مبدأ مستقیم در ماده یک این کنوانسیون توجه به وضعیت ویژه سواحل ایران میباشد و این کنوانسیون تصریح دارد که روش تعیین و ترسیم خطوط مبدأ مستقیم بایستی در یک موافقتنامه جداگانه میان همه طرفهای ذیربطِ کنوانسیون معین گردد»، تصریح کرد: «مذاکرات برای تفاهم نهایی بویژه در زمینه «تحدید حدود» و «تعیین شیوههای ترسیم و تعیین خطوط مبدأ» باید ادامه یابد تا با تفاهم و تعامل سازنده بین مذاکرهکنندگان پنج کشور بتوان نسبت به تدوین موافقتنامههای جداگانهای در زمینههای فوق دست یافت.»
نظارت بر حسن اجرای کنوانسیون ضروری است
رئیس جمهوری ایران پیشبینی برقراری سازوکاری منظم برای تضمین اجرای مؤثر کنوانسیون و بررسی همکاریها و رایزنیهای پنج جانبه منظم درسطح عالی را یکی دیگر از مشخصههای این توافق دانست و گفت: «چنین ساز و کاری فرصت مناسبی برای توسعه همکاریها در تمامی زمینهها خصوصاً در حوزههای اقتصادی و نیز تشکیل کنفرانسهای منظم اقتصادی خواهد بود. از اینرو ضروری است کشورهای ساحلی نسبت به نظارت مستمر بر حسن اجرای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و همچنین سایر توافقات چندجانبه براساس ساز و کارهای مشخص شده در این اسناد متعهد باشند.»
روحانی با تأکید بر توجه جدی به دو موضوع مهم حفاظت از «محیط زیست» و «منابع زنده آبی» در تمامی اقدامات و پروژههای کشورهای ساحل خزر که در کنوانسیون لحاظ شده است، افزود: «جای خشنودی است که کشورهای ساحلی دریای خزر با تأکید بر چندجانبهگرایی و مخالفت با یکجانبهگرایی که امروز توسط برخی کشورها دنبال میشود، تصمیم بر آن دارند که همکاریهای اقتصادی و تجاری خود را بیفزایند. در این زمینه تأکید کشورهای ساحلی بر حفاظت از برجام به عنوان یک توافق با ارزش بینالمللی در جهت تقویت همکاری منطقهای و گسترش روابط فیمابین کشورهای ساحلی خزر میباشد.»
رئیس جمهوری ایران با بیان اینکه منابع انرژی خدادادی دریای خزر به مردم کشورهای ساحلی آن تعلق دارد، تأکید کرد: «یگانه راه حل برای ممانعت از بروز هرگونه اختلاف در مناطق تحدید حدود نشده، این است که یا کشورها از این منابع به صورت مشترک بهرهبرداری کنند و یا از اکتشاف و بهره برداری در این مناطق به صورت یکجانبه پرهیز نمایند. خرسندم که کشورهای دوست و همسایه به توافقات پیشین خود در این مورد پایبند هستند.» روحانی با اشاره به امضای اسنادی در حوزه حمل و نقل و همکاریهای تجاری و اقتصادی پیشنهاد داد: «مناسب خواهد بود که کشورهای عضو گامهای خود را به سمت تشکیل و تأسیس سازمانهای همکاری، اتحادیههای گمرکی، همکاریهای بانکی، مناطق آزاد مشترک، شرکتهای مشترک حمل و نقل، سرمایهگذاری مشترک، گردشگری، ایجاد پنجره واحد گمرکی، توسعه همکاریهای اقتصادی چند وجهی، تسهیل در صدور روادید و حرکت به سمت لغو کامل آن و دیگر اقدامات تسهیل کننده و سودبخش سرعت ببخشند.» او با اشاره به اینکه علیرغم ظرفیت بسیار بالای کشورهای ساحلی دریای خزر، میزان استفاده از مزیت حمل و نقل دریایی در مقایسه با ظرفیتهای ایجاد شده و در دست احداث، ناچیز است، افزود: «کشورهای خزر این قابلیت را دارند که همکاریهای خود را در زمینه ترانزیت افزایش دهند. اتصال سه کشور ایران، ترکمنستان و قزاقستان از طریق خط راه آهن ترانزیتی شرق خزر، کشورهای این منطقه را به خلیج فارس و دریای عمان متصل کرده و با تکمیل راه آهن رشت-آستارا که با همکاری ایران و آذربایجان انجام خواهد شد، کشورهای غرب خزر نیز به بنادر جنوبی ایران متصل خواهند شد. از طریق اتصال بنادر کشورمان در خلیج فارس و دریای عمان به آسیای میانه، قفقاز و اروپا، انتقال کالا سریعتر و ارزانتر انجام خواهد شد. گسترش جادههای کشورهای ساحلی دریای خزر نیز در این زمینه نقش بسیار مهمی ایفا میکند.»
رئیس جمهوری کشورمان در ادامه با اشاره به ضرورت پیگیری اقداماتی چون تسهیل شرایط فعال شدن شرکتهای کشتیرانی و مؤسسات گردشگری و همکاری کشورهای ساحل خزر در حوزه انرژی از جمله انتقال و سوآپ انرژی تأکید کرد.
تأکید سران پنج کشورساحل خزر
بر صلح و همکاری
رؤسای جمهوری پنج کشور ساحلی دریای خزر در بیانیه ای که در پایان نشست مشترک خود در قزاقستان منتشر کردند، ضمن برشمردن طیف گستردهای از توافقات در حوزههای مختلف از جمله سیاسی، اقتصادی و امنیتی با هدف تقویت همکاریهای مشترک، تأکید نمودند: «دریای خزر دریای صلح، همدلی، حسن همجواری و همکاریهای مؤثر بینالمللی است.» این بیانیه با اشاره به چهار اجلاس گذشته سران که به ترتیب در عشق آباد (سال 2002)، تهران (سال 2007)، باکو (سال 2010) و آستراخان (سال 2014) در فضای سنتی دوستانه، اعتماد و حسن همجواری برگزار شد، تأکید کردند: «مهمترین رخداد این دیدار که در سطح عالی برگزار شد امضای معاهده بینالمللی بنیادین توسط سران پنج کشور است. این معاهده که براساس اصل اجماع و در نظر گرفتن منافع متقابل همه طرفها حاصل شد، کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر میباشد. این سند به عنوان یک سند جامع، رژیم حقوقی نوین دریای خزر را بنا مینهد که پاسخگوی الزامات امروز خواهد بود و برای مؤثر بودن تعاملات همه جانبه آتی کشورهای ساحلی هدفگذاری شده است.»
رؤسای جمهوری تصمیم گرفتند ساز و کار رایزنیهای منظم پنججانبه به سرپرستی وزارتخانههای امور خارجه در سطح معاونین وزرای امور خارجه به منظور اجرای مؤثر کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و بررسی ابعاد مختلف همکاریها در خزر ایجاد شود و اولین رایزنیهای آن حداکثر ظرف شش ماه از تاریخ امضای کنوانسیون برگزار گردد. به عنوان اولین اولویت، مقرر گردید تهیه و توافق پیشنویس موافقتنامه مربوط به روش تعیین خطوط مبدأ مستقیم شروع شود.
در این بیانیه امضای موافقتنامه بین دولتهای کشورهای ساحلی خزر درخصوص «همکاری اقتصادی- تجاری» و موافقتنامه بین دولتهای ساحلی خزر درخصوص «همکاری در زمینه حمل و نقل» که موجبات تحکیم آتی و توسعه تعاملات کشورهای ساحلی در زمینههای مختلف شود، مورد تأکید قرار گرفت.
در بیانیه سران با اشاره به امضای موافقتنامه در زمینههایی همچون «پیشگیری از حوادث در دریای خزر» از امضای پروتکلهای «همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم»، «جرایم سازمان یافته» و «همکاری و تعامل نهادهای مرزبانی» الحاقی به موافقتنامه «همکاری در زمینه امنیت در دریای خزر» مورخ 18 نوامبر سال 2010 که موجبات مقابله با چالشها و تهدیدهای واقعی و خنثیسازی فعالیتهای غیرقانونی را فراهم میآورد، استقبال شد. در این بیانیه علاوه بر توجه ویژه به موضوعات مربوط به حفاظت محیط زیست دریای خزر، رؤسای جمهوری با هدف تأمین منافع دولتهای ساحلی در زمینه امنیت، بر لزوم تهیه و پذیرش اقدامات هماهنگ اعتمادساز در دریای خزر در زمینه فعالیتهای نظامی در این دریا تأکید کردند. بر اساس این بیانیه اجلاس بعدی سران خزر در زمان توافق شده در ترکمنستان برگزار خواهد شد.
روحانی دریای خزر را منطقهای بسیار مهم و راهبردی و کانون دوستی، همکاری و همگرایی بین دولتها و ملتهای آن توصیف کرد که الگویی موفق برای تضمین صلح، ثبات، دوستی، حسن همجواری و پیشرفت تبدیل شده است. رئیس جمهوری کشورمان تأکید کرد: «این اجلاس یک قدم دیگر در جهت همگرایی بیشتر در منطقه است که باید با برداشتن قدمهای دیگر تقویت شود.»
رئیس جمهوری در آغاز سخنرانی با اشاره به اینکه «پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همکاری کشورهای ساحلی با امضای «کنوانسیون محیط زیست تهران» آغاز شد که به اعلامیه 25 مادهای، به عنوان اولین سند سیاسی منعقده میان 5 کشور انجامید، کنوانسیون خزر را تأکیدی بر حاکمیت، حقوق حاکمه، صلاحیت و انحصار حق تصمیمگیری در این دریا به کشورهای ساحلی آن دانست و گفت: «این کنوانسیون، به لحاظ حقوقی یک سند مادر است که ناظر بر کلیات حقوق و تکالیف کشورهای ساحلی در دریای خزر است. البته تبیین جزئیات مربوط به مسائل تخصصی، موکول به تدوین موافقتنامههای جداگانه دیگر خواهد بود.» روحانی با یادآوری اصول مهمی همچون«تصریح بر ممنوعیت حضور نیروهای مسلح بیگانه»، «انحصار هرگونه دریانوردی صرفاً با پرچم 5 کشور ساحلی»، «ممنوعیت در اختیار قرار دادن قلمرو کشورهای ساحلی به بیگانگان برای اقدام و تجاوز علیه دیگر کشور ساحلی» که در این کنوانسیون لحاظ شده است، افزود: «دریای خزر متعلق به کشورهای ساحلی آن است و هر نوع احداث و واگذاری پایگاههای نظامی به کشورهای خارجی، عبور شناورهای جنگی و حتی ترانزیت محمولههای نظامی خارجی متعلق به غیر کشورهای ساحلی از دریای خزر ممنوع میباشد.»
محدوده بستر و زیربستر هنوز تعیین نشده است
رئیس جمهوری کشورمان در ادامه تأکید کرد: «امروز گرچه گام بسیار مهمی برداشتهایم ولی باید اذعان کنیم که با امضای این کنوانسیون، هنوز موضوعات مهمی مربوط به دریای خزر حل و فصل نشده است، ضمن اینکه پذیرش نهایی کنوانسیون منوط به طی مراحل قانونی تصویب در پنج کشور ساحلی میباشد. لازم میدانم به مفاد قراردادهای 1921 و 1940 بین ایران و شوروی سابق، اشاره کنم و تأکید نمایم که در کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر، محدوده بستر و زیربستر هنوز تعیین نشده است و این امر متعاقباً طی توافق میان طرفهای ذیربط انجام خواهد شد.»
روحانی با بیان اینکه « با توجه به وضعیت سواحل جمهوری اسلامی ایران، روشن است که هدف از بند سوم از بخش مربوط به تعریف خطوط مبدأ مستقیم در ماده یک این کنوانسیون توجه به وضعیت ویژه سواحل ایران میباشد و این کنوانسیون تصریح دارد که روش تعیین و ترسیم خطوط مبدأ مستقیم بایستی در یک موافقتنامه جداگانه میان همه طرفهای ذیربطِ کنوانسیون معین گردد»، تصریح کرد: «مذاکرات برای تفاهم نهایی بویژه در زمینه «تحدید حدود» و «تعیین شیوههای ترسیم و تعیین خطوط مبدأ» باید ادامه یابد تا با تفاهم و تعامل سازنده بین مذاکرهکنندگان پنج کشور بتوان نسبت به تدوین موافقتنامههای جداگانهای در زمینههای فوق دست یافت.»
نظارت بر حسن اجرای کنوانسیون ضروری است
رئیس جمهوری ایران پیشبینی برقراری سازوکاری منظم برای تضمین اجرای مؤثر کنوانسیون و بررسی همکاریها و رایزنیهای پنج جانبه منظم درسطح عالی را یکی دیگر از مشخصههای این توافق دانست و گفت: «چنین ساز و کاری فرصت مناسبی برای توسعه همکاریها در تمامی زمینهها خصوصاً در حوزههای اقتصادی و نیز تشکیل کنفرانسهای منظم اقتصادی خواهد بود. از اینرو ضروری است کشورهای ساحلی نسبت به نظارت مستمر بر حسن اجرای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و همچنین سایر توافقات چندجانبه براساس ساز و کارهای مشخص شده در این اسناد متعهد باشند.»
روحانی با تأکید بر توجه جدی به دو موضوع مهم حفاظت از «محیط زیست» و «منابع زنده آبی» در تمامی اقدامات و پروژههای کشورهای ساحل خزر که در کنوانسیون لحاظ شده است، افزود: «جای خشنودی است که کشورهای ساحلی دریای خزر با تأکید بر چندجانبهگرایی و مخالفت با یکجانبهگرایی که امروز توسط برخی کشورها دنبال میشود، تصمیم بر آن دارند که همکاریهای اقتصادی و تجاری خود را بیفزایند. در این زمینه تأکید کشورهای ساحلی بر حفاظت از برجام به عنوان یک توافق با ارزش بینالمللی در جهت تقویت همکاری منطقهای و گسترش روابط فیمابین کشورهای ساحلی خزر میباشد.»
رئیس جمهوری ایران با بیان اینکه منابع انرژی خدادادی دریای خزر به مردم کشورهای ساحلی آن تعلق دارد، تأکید کرد: «یگانه راه حل برای ممانعت از بروز هرگونه اختلاف در مناطق تحدید حدود نشده، این است که یا کشورها از این منابع به صورت مشترک بهرهبرداری کنند و یا از اکتشاف و بهره برداری در این مناطق به صورت یکجانبه پرهیز نمایند. خرسندم که کشورهای دوست و همسایه به توافقات پیشین خود در این مورد پایبند هستند.» روحانی با اشاره به امضای اسنادی در حوزه حمل و نقل و همکاریهای تجاری و اقتصادی پیشنهاد داد: «مناسب خواهد بود که کشورهای عضو گامهای خود را به سمت تشکیل و تأسیس سازمانهای همکاری، اتحادیههای گمرکی، همکاریهای بانکی، مناطق آزاد مشترک، شرکتهای مشترک حمل و نقل، سرمایهگذاری مشترک، گردشگری، ایجاد پنجره واحد گمرکی، توسعه همکاریهای اقتصادی چند وجهی، تسهیل در صدور روادید و حرکت به سمت لغو کامل آن و دیگر اقدامات تسهیل کننده و سودبخش سرعت ببخشند.» او با اشاره به اینکه علیرغم ظرفیت بسیار بالای کشورهای ساحلی دریای خزر، میزان استفاده از مزیت حمل و نقل دریایی در مقایسه با ظرفیتهای ایجاد شده و در دست احداث، ناچیز است، افزود: «کشورهای خزر این قابلیت را دارند که همکاریهای خود را در زمینه ترانزیت افزایش دهند. اتصال سه کشور ایران، ترکمنستان و قزاقستان از طریق خط راه آهن ترانزیتی شرق خزر، کشورهای این منطقه را به خلیج فارس و دریای عمان متصل کرده و با تکمیل راه آهن رشت-آستارا که با همکاری ایران و آذربایجان انجام خواهد شد، کشورهای غرب خزر نیز به بنادر جنوبی ایران متصل خواهند شد. از طریق اتصال بنادر کشورمان در خلیج فارس و دریای عمان به آسیای میانه، قفقاز و اروپا، انتقال کالا سریعتر و ارزانتر انجام خواهد شد. گسترش جادههای کشورهای ساحلی دریای خزر نیز در این زمینه نقش بسیار مهمی ایفا میکند.»
رئیس جمهوری کشورمان در ادامه با اشاره به ضرورت پیگیری اقداماتی چون تسهیل شرایط فعال شدن شرکتهای کشتیرانی و مؤسسات گردشگری و همکاری کشورهای ساحل خزر در حوزه انرژی از جمله انتقال و سوآپ انرژی تأکید کرد.
تأکید سران پنج کشورساحل خزر
بر صلح و همکاری
رؤسای جمهوری پنج کشور ساحلی دریای خزر در بیانیه ای که در پایان نشست مشترک خود در قزاقستان منتشر کردند، ضمن برشمردن طیف گستردهای از توافقات در حوزههای مختلف از جمله سیاسی، اقتصادی و امنیتی با هدف تقویت همکاریهای مشترک، تأکید نمودند: «دریای خزر دریای صلح، همدلی، حسن همجواری و همکاریهای مؤثر بینالمللی است.» این بیانیه با اشاره به چهار اجلاس گذشته سران که به ترتیب در عشق آباد (سال 2002)، تهران (سال 2007)، باکو (سال 2010) و آستراخان (سال 2014) در فضای سنتی دوستانه، اعتماد و حسن همجواری برگزار شد، تأکید کردند: «مهمترین رخداد این دیدار که در سطح عالی برگزار شد امضای معاهده بینالمللی بنیادین توسط سران پنج کشور است. این معاهده که براساس اصل اجماع و در نظر گرفتن منافع متقابل همه طرفها حاصل شد، کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر میباشد. این سند به عنوان یک سند جامع، رژیم حقوقی نوین دریای خزر را بنا مینهد که پاسخگوی الزامات امروز خواهد بود و برای مؤثر بودن تعاملات همه جانبه آتی کشورهای ساحلی هدفگذاری شده است.»
رؤسای جمهوری تصمیم گرفتند ساز و کار رایزنیهای منظم پنججانبه به سرپرستی وزارتخانههای امور خارجه در سطح معاونین وزرای امور خارجه به منظور اجرای مؤثر کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و بررسی ابعاد مختلف همکاریها در خزر ایجاد شود و اولین رایزنیهای آن حداکثر ظرف شش ماه از تاریخ امضای کنوانسیون برگزار گردد. به عنوان اولین اولویت، مقرر گردید تهیه و توافق پیشنویس موافقتنامه مربوط به روش تعیین خطوط مبدأ مستقیم شروع شود.
در این بیانیه امضای موافقتنامه بین دولتهای کشورهای ساحلی خزر درخصوص «همکاری اقتصادی- تجاری» و موافقتنامه بین دولتهای ساحلی خزر درخصوص «همکاری در زمینه حمل و نقل» که موجبات تحکیم آتی و توسعه تعاملات کشورهای ساحلی در زمینههای مختلف شود، مورد تأکید قرار گرفت.
در بیانیه سران با اشاره به امضای موافقتنامه در زمینههایی همچون «پیشگیری از حوادث در دریای خزر» از امضای پروتکلهای «همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم»، «جرایم سازمان یافته» و «همکاری و تعامل نهادهای مرزبانی» الحاقی به موافقتنامه «همکاری در زمینه امنیت در دریای خزر» مورخ 18 نوامبر سال 2010 که موجبات مقابله با چالشها و تهدیدهای واقعی و خنثیسازی فعالیتهای غیرقانونی را فراهم میآورد، استقبال شد. در این بیانیه علاوه بر توجه ویژه به موضوعات مربوط به حفاظت محیط زیست دریای خزر، رؤسای جمهوری با هدف تأمین منافع دولتهای ساحلی در زمینه امنیت، بر لزوم تهیه و پذیرش اقدامات هماهنگ اعتمادساز در دریای خزر در زمینه فعالیتهای نظامی در این دریا تأکید کردند. بر اساس این بیانیه اجلاس بعدی سران خزر در زمان توافق شده در ترکمنستان برگزار خواهد شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نقدینگی هرثانیه 8/6 میلیون تومان بیشتر میشود
سیاوش رضایی
خبرنگار
از زمانی که با رشدهای چندبرابری نقدینگی به یک غول بزرگ تبدیل شده سامان اقتصاد نیز بههم ریخته است. بهزعم اقتصاددانان یکی از مهمترین دلایل نابسامانیهای اخیر در بازارها که به شاخصهای اقتصاد کلان هم رسیده، نقدینگی است که حالا حجم عظیم آن باعث نگرانی کارشناسان و مسئولان شده است. تازهترین آماری که بانک مرکزی درخصوص حجم نقدینگی اعلام کرده مربوط به پایان خرداد ماه امسال است که دراین مقطع حجم نقدینگی به بیش از 1582 هزار میلیارد تومان رسیده که 3.4 درصد بیشتر از اسفند سال قبل و 20.4 درصد بیشتر از خرداد سال گذشته است. نقدینگی از حدود ۱۵۳۰ هزار میلیارد تومان در پایان اسفندماه سال گذشته، رشدی حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان تا پایان خردادماه داشته است.
از زمانی که با رشدهای چندبرابری نقدینگی به یک غول بزرگ تبدیل شده سامان اقتصاد نیز بههم ریخته است. بهزعم اقتصاددانان یکی از مهمترین دلایل نابسامانیهای اخیر در بازارها که به شاخصهای اقتصاد کلان هم رسیده، نقدینگی است که حالا حجم عظیم آن باعث نگرانی کارشناسان و مسئولان شده است. تازهترین آماری که بانک مرکزی درخصوص حجم نقدینگی اعلام کرده مربوط به پایان خرداد ماه امسال است که دراین مقطع حجم نقدینگی به بیش از 1582 هزار میلیارد تومان رسیده که 3.4 درصد بیش از اسفند سال قبل و 20.4 درصد بیشتر از خرداد سال گذشته است. نقدینگی از حدود ۱۵۳۰ هزار میلیارد تومان در پایان اسفندماه سال گذشته، رشدی حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان تا پایان خردادماه داشته است.
نقدینگی در فروردینماه به ۱۵۳۷ هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به فروردین ۱۳۹۶، حدود ۲۱.۶ درصد افزایش داشته است. این رقم در اردیبهشت ماه با رشد حدود ۱۳ هزار میلیارد تومانی به ۱۵۵۱ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا میکند که بیانگر رشد ۲۴.۱ درصدی در مقایسه با اردیبهشت ماه سال گذشته است. برای خردادماه نیز میزان افزایش نسبت به اردیبهشتماه حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان بوده و رقم ۱۵۸۲ هزار میلیارد تومانی را ثبت میکند که نشان میدهد نسبت به خردادماه سال گذشته ۲۴.۴ درصد افزایش دارد. حجم نقدینگی در دولت یازدهم و دوازدهم سالانه حداقل ۲۰۰ هزار میلیارد تومان افزایش داشته است.
نقدینگی ثانیهای 8.6 میلیون تومان رشد میکند
با محاسبه میزان افزایش حجم نقدینگی در یکسال حدفاصل خرداد 96 تا خرداد 97 شاهد رشد 267 هزار و 800 میلیارد تومان هستیم. بنابراین طی این مدت ماهانه نقدینگی 22 هزار و 316 میلیارد تومان و روزانه 743 میلیارد تومان رشد کرده است.
حال با محاسبه مقاطع زمانی کوتاهتر رشد نقدینگی بیشتر خودنمایی میکند. با این حساب در هرساعت نقدینگی 30میلیارد و 900 میلیون تومان، در هر دقیقه 516 میلیون تومان و در هر ثانیه 8 میلیون و 600 هزار تومان افزایش یافته است. درسه ماهه اسفند 96 تا خرداد سالجاری نیز نقدینگی با رشد 52 هزار و 770 میلیارد تومان مواجه شده است که این میزان رشد برای هر روز 567 میلیارد و 419 میلیون تومان بوده است. دراین فصل ساعتی 23.6 میلیارد تومان، دقیقهای 394 میلیون تومان و ثانیهای 6.5 میلیون تومان به حجم نقدینگی افزوده شده است.
صدرنشین رشد نقدینگی
طی سالهای 1376 تاکنون نقدینگی از 13 هزار میلیارد تومان به حدود 1582 هزار میلیارد تومان رسیده است.
برپایه گزارشهای بانک مرکزی حجم نقدینگی از ۱۳ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۷۶ به ۱۶۴ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۸۶ رسید. نقدینگی طی سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۶ نیز از ۱۶۴ هزار میلیارد تومان به حدود ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. بیشترین میزان رشد نقدینگی در دولت اول اصلاحات رخ داده که نقدینگی در سال پایانی فعالیت این دولت نسبت به سال آغازین فعالیت این دولت، ۱۸۶ درصد رشد داشته است.میزان رشد نقدینگی در دولت اول محمود احمدینژاد ۱۵۵ درصد و در دولت دوم او به میزان ۱۷۱ درصد بوده و همچنین در دولت اول حسن روحانی به میزان ۱۳۳ درصد بوده است.
مهار با انتشار اوراق مشارکت
کامران ندری رئیس گروه بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی بانکی در گفتوگو با «ایران» با اشاره به اینکه میانگین رشد نقدینگی در دولت روحانی از دولت قبل 2 درصد کمتر بوده است، گفت: این درحالی است که عامل افزایش نقدینگی دراین دو دولت متفاوت بوده است. وی افزود: مهمترین عامل رشد نقدینگی در دولت روحانی بدهی دولت به بانکها و بانک مرکزی است درحالی که در دولت احمدینژاد، مهمترین عامل تکالیف بودجهای بوده که دولت به شبکه بانکی تحمیل میکرد و البته نتایج آن تاکنون ادامه دارد.
بهگزارش «ایران»، کل بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی با رقم 276هزارمیلیارد تومان در یک سال اخیر 20.3درصد و در 3ماهه اول سال 97 معادل 7درصد رشد کرده است. همچنین بدهی دولت به سیستم بانکی در طول 3ماهه اول 6.9درصد رشد کرده و در یک سال منتهی به پایان خرداد 97 معادل 22.3درصد رشد کرده و به رقم 245هزارمیلیارد تومان رسیده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: تفاوتی که وجود دارد این است که طی سالهای اخیر وضعیت بانکها بشدت بد شده است. عمده آنها با کسری منابع مواجهند و برای جبران آن هم خودشان پول خلق میکنند و هم با فشار به بانک مرکزی باعث افزایش پایه پولی میشوند. وی با اشاره به اینکه برای مهار نقدینگی باید شبکه بانکی را مهار کرد، اظهارکرد: هماکنون در صورتهای مالی بانکها شاهد ناترازی زیادی بین مصارف و منابع هستیم که به نقدینگی فشار میآورد.
بهگفته وی بهترین راه برای مهار نقدینگی پرداخت بدهیهای دولت به سیستم بانکی و همچنین پیمانکاران است. این درحالی است که دولت برای تسویه بدهی خود با این دو گروه به سمت تهاتر رفته است اما باید گفت تهاتر سادهترین راه است ولی بهترین راه نیست. ندری توضیح داد: تهاتر ناترازی صورتهای مالی بانکها را حل نمیکند و به نوعی مشکل به آینده موکول میشود. وی ادامه داد: با این کار از نظر حسابداری صورتهای مالی بانکها تمیز میشود ولی علت اصلی همچنان باقی میماند. بهترین روش برای تسویه بدهیهای دولت انتشار اوراق است که این اقدام هم باعث تعمیق بازار اوراق میشود و هم عملیات بازار باز را اجرایی میکند. این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه پول هماکنون براساس تعارف قدیمی محاسبه میشود، گفت: بهدلیل نگرانی از تحریم و تورم انتظاری تقاضا برای پول کاهش یافته و در مقابل گردش پول بشدت بالا رفته است.
کسانی که نقدینگی را افزایش میدهند
لطفعلی بخشی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در گفتوگو با «ایران» اظهارکرد: از آنجا که حجم نقدینگی غول آسا شده است فرقی نمیکند که درصد رشد آن چقدر است چرا که این حجم بالا آثار زیانباری در اقتصاد خواهد داشت. وی افزود: تا پیش از کاهش نرخ سود سپردههای بانکی به 15 درصد بخش عمدهای از نقدینگی در بانکها حبس شده بود ولی پس از آن این نقدینگی برای کسب سود بیشتر راهی بازارهای مختلف مانند ارز و طلا شد.
بهگزارش «ایران»، با وجود افزایش 52 هزار میلیارد تومانی نقدینگی در سه ماهه اول 97، سپرده بلندمدت نه تنها افزایش نیافته بلکه 4 هزار میلیارد تومان کمتر شده، اما سپرده کوتاه مدت 45 هزار میلیارد تومان، پول 9 هزار میلیارد تومان، حساب جاری 15 هزار میلیارد تومان بیشتر شده و تمام رشد نقدینگی جذب سپردههایی شده که قدرت نقد شوندگی و خرید فوری آنها بیش از سپرده بلندمدت یکساله است وی با بیان اینکه مهمترین عامل رشد نقدینگی بدهی دولت است، گفت: هماکنون بانکها در اصطلاح از جیب میخورند و منابع و مصارف آنها همخوانی ندارد.
این اقتصاددان ادامه داد: هماکنون نحوه مهار نقدینگی به یکی از معضلات تبدیل شده است. اگر نقدینگی درون بانکها آرام بگیرد و پارک شود با نرخ سودی که به آن تعلق میگیرد خود باعث رشد شدید نقدینگی میشود و درصورتی که این نقدینگی از بانکها خارج شود آثار زیانبار دیگری که برهم خوردن سامان سایر بازارهاست بهدنبال خواهد داشت. در واقع با راه حلهای متعارف نمیتوان این معضل را حل کرد.
بخشی تصریح کرد: متأسفانه عدهای در داخل کشور در حال سوداگری در بازارها هستند و هدف آنها از مقابله با دولت فراتر است. این افراد با دراختیار داشتن منابع مالی زیاد سود خود را در نابسامانی بازارها میدانند و درهمین راه نیز تلاش میکنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اتحاد یهودیان و فلسطینیان علیه قانون <کشور یهود>
لاله مهرزاد
خبرنگار
نزدیک به یک ماه از تصویب قانون «کشور یهود» در پارلمان رژیم صهیونیستی میگذرد، اما هنوز خشم مسلمانان و حتی یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی از این تصمیم فرو ننشسته است. شنبهشب هزاران یهودی و مسلمان در تلآویو دست به برپایی تظاهراتی اعتراضآمیز زدند و خواستار لغو این قانون شدند.
به گزارش «ایران» به نقل از خبرگزاری «یونایتدپرس»، آنچه تظاهرات شنبه شب میدان موزه تلآیو را منحصر به فرد و قابل توجه میکرد، اتحاد مسلمانان و یهودیان معترض بود که شمار آنها به 30 هزار نفر میرسید. آنها در کنار هم شعار میدادند، «تشکیل دولت یهود آپارتاید است.» در محل برپایی این تظاهرات نیز بنری بزرگ با عبارت «نه به قانون یهود، آری به مساوات»، نصب شده بود. یکی از معترضان فلسطینی درباره همین رویداد کم نظیر به شبکه خبری «الجزیره» گفت: تا جایی که من به خاطر میآورم، این اولین باری است که یهودیان و فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی دوش به دوش هم برای یک درخواست واحد مبارزه میکنند. این لحظه بزرگی برای همه کسانی است که به دموکراسی و برابری انسانها باور دارند. دان میری یک معترض یهودی نیز گفت: «اینجا سرزمین همه ماست. ما در کنار هم زندگی میکنیم و همه باید در سهمهایمان با هم برابر بوده، کار کنیم، درس بخوانیم و زندگی کنیم.»
برافراشته شدن پرچم فلسطین
سازماندهندگان این اعتراض پیش از برپایی آن تأکید کرده بودند، معترضان هیچ پرچمی را حمل نکنند، با این حال بسیاری از معترضان که در بین آنها معترضان یهودی نیز دیده میشد، پرچمهای فلسطین را در دست گرفتند. رویدادی که باعث خشم بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی شد. او در توئیتی با اشاره به به اهتزاز درآمدن پرچم فلسطین در قلب تلآویو نوشت: هیچ دلیلی بهتر از این برای نیاز ما به قانون تک قومیتی (قانون کشور یهود) وجود ندارد. اما ما با افتخار به تکان دادن پرچم اسرائیل و با غرور به سردادن سرود ملی خود ادامه میدهیم.
با این حال خشم نتانیاهو واقعیتهای موجود را در سرزمینهای اشغالی تغییر نخواهد داد. روزنامه هاآرتص دیروز نوشت: تظاهرات تلآویو و مشارکت هزاران نفر در آن همان چیزی است که زمانی عزمی بشاره، سیاستمدار مسیحی- فلسطینی از آن سخن گفته و خود را در موقعیتی مشابه مارتین لوترکینگ که به همراه 50 هزار سیاهپوست در واشنگتندیسی تجمع کردند، همراه با 50 هزار فلسطینی در تلآویو دیده بود. اگر مارتین لوترکینگ را سیاهپوستها در واشنگتن دیسی همراهی میکردند، اکنون فلسطینیان حاضر در تلآویو را یهودیان همراهی میکنند.
پارلمان رژیم صهیونیستی (کنست) سه هفته پیش لایحه «کشور یهود» را با 62 رأی موافق در مقابل 55 رأی مخالف و 2 رأی ممتنع تصویب و به قانون تبدیل کرد. این قانون سرزمین فلسطین را کشوری یهودی که فقط به صهیونیستها تعلق دارد، دانسته و حقوق شهروندی فلسطینیان را نادیده گرفته است. این قانون همچنین توسعه شهرکسازیها در اراضی اشغالی فلسطین را قانونی تلقی کرده و بر افزایش این شهرکها تأکید کرده است.
حمله به کشتیهای لغو محاصره غزه
در حالی که فلسطینیان اراضی 1948 در تلآویو علیه سیاستهای تبعیضآمیز رژیم صهیونیستی دست به تظاهرات زدند، نظامیان این رژیم در آبهای مدیترانه به کشتیهای ناوگان لغو محاصره حمله کردند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گرد و خاک در سیستان و بلوچستان و کرمان بیمارستانها را شلوغ کرد
گروه ایران زمین/ طوفانی که از روز شنبه (20 مردادماه) سیستان و بلوچستان را دربرگرفته دیروز(یکشنبه) نیز ادامه داشت و عرصه را بر مردم این استان تنگ کرد، به طوری که246 نفر از مردم منطقه شمال این استان بهدلیل مشکلات تنفسی ناشی از طوفان و گرد و خاک روانه بیمارستانها و مراکز درمانی شدهاند.
«علی ملاشاهی» رئیس گروه پیشبینی و هشدار اداره کل هواشناسی سیستان و بلوچستان گفت: روزشنبه (20مردادماه) وزش طوفان شن با سرعت 104 کیلومتر بر ساعت شهرهای شمالی سیستان و بلوچستان را درنوردید، به گونهای که دید افقی در فرودگاه زابل به 300 و زهک به 200 متر کاهش یافت.البته غلظت گرد و غبار در زاهدان که روز شنبه گذشته 11برابر حد مجاز گزارش شده بود دیروز به 5 برابر حد مجاز رسید.
وی افزود: این شرایط تا بعدازظهر امروز (دوشنبه) تداوم دارد و از فردا(سهشنبه) تا پایان هفته باد و گرد و خاک با شدت کمتر ادامه خواهد داشت. در این مدت دمای هوا نیز در نیمه شمالی استان حدود ۳ تا ۵ درجه خنکتر میشود. دیروز به علت افزایش غلظت ریزگردها، ادارات شهرستانهای زابل، زهک، هیرمند، هامون و نیمروز تعطیل شده بود.
در همین حال، «حمزه ابراهیمی» رئیس اداره محیط زیست شهرستان ریگان در استان کرمان نیز گفت: دیروز دستگاه پایش ریزگرد، غلظت گرد وغبار در این منطقه را 5 برابر حد مجاز اعلام کرد. همچنین گرد وغبار کندی عبور ومرور در جاده ترانزیتی ریگان - چابهار را در پی داشت و باعث راهی شدن 14 نفر از اهالی این منطقه به مراکز درمانی شد. از سوی دیگر، گرد و خاک شدید، جاده نهبندان - زاهدان را برای ساعاتی بست. همچنین «علیرضا غلامشاهزاده» معاون فرماندار ریگان نیز اعلام کرد که گرد و غبار شدید دیروز باعث تعطیلی ادارات این شهرستان شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نخبگان جوان سرباز معلم و سرباز سازندگی می شوند
رئیس اداره سرمایه انسانی سرباز ستاد کل نیروهای مسلح گفت: نخبگان و استعدادهای برتر میتوانند در طرح احتساب خدمت دوره ضرورت دوران سربازی خود را در شرکتهای دانش بنیان سپری کنند. بهگزارش خبرگزاری صدا و سیما، سردار کمالی در نشست تسهیلات سربازی افراد فعال در شرکتهای دانش بنیان با اشاره به مدلهای مطرح در تأمین نیروی انسانی برای نیروهای مسلح افزود: در اجرای اصل ۱۴۷ قانون اساسی نیروهای مسلح میتوانند در زمان صلح به کمک دولت در راستای تولید آموزش بیایند. وی گفت: در این راستا با بیش از ۱۵۰ واحد دستگاه غیرنظامی همکاری صورت گرفته است تا در جهت محرومیت زدایی و آموزش از طریق سربازهای معلم و سربازهای سازندگی فعالیت صورت گیرد. وی گفت: براساس تفاهمنامه صورت گرفته مشمولان میتوانند در سه حوزه مختلف از این فرصت استفاده کنند.سردار کمالی در توضیح حوزه اول افزود: در این حوزه سالانه ۱۰۰ نفر بهعنوان سرباز نخبه علاوه بر انجام طرحهای دولتی میتوانند در بخش خصوصی هم وارد شوند. وی گفت: در حوزه دوم مشمولان نظام وظیفه تحصیلکرده میتواند برای گذران خدمت سربازی بخشی از دوره خدمت خود را در شرکتهای دانش بنیان سپری کنند که ظرفیت سالانه برای این افراد ۲ هزار نفر است. سردار کمالی افزود: در حوزه سوم تعداد ۵۰۰ نفر از مشمولان فعال در شرکتهای دانش بنیان میتوانند تمام دوران سربازی خود را در این شرکتها بعد از انجام مراحل مقرر طی کنند. رئیس اداره سرمایه انسانی ستاد کل نیروهای مسلح تأکید کرد: این طرح هیچ خدشهای به اصل سربازی وارد نمیکند و خدمت نظام وظیفه با استحکام بهکار خود ادامه میدهد.وی افزود: تدابیری اندیشیده شده است تا نخبگان و مشمولان خارج از کشور نیز از این طرح بهرهمند شوند. علاقهمندان برای کسب اطلاعات بیشتر به نشانی اینترنتی www.sina.bmn.ir مراجعه کنند.
استفاده از ظرفیت نخبگان در شرکتهای دانش بنیان، جایگزین دوران سربازی
رئیس قرارگاه مهارت آموزی ستاد کل نیروهای مسلح گفت: بنا به دستور فرمانده کل قوا میتوانیم از این پس از ظرفیتهای جوانان نخبه برای نخستین بار در شرکتهای خصوصی و دانش بنیان به جای دوران سربازی استفاده کنیم. سردار فرحی در مراسم اعلام تسهیلات سربازی افراد فعال در شرکتهای دانش بنیان افزود: اکنون موضوع سربازی ویژگی خاصی پیدا کرده و به یک سرمایه عظیم ملی تبدیل شده است. وی گفت: برای ارتقای بهرهوری و استفاده از توان سربازان باید برنامهریزی داشته باشیم و با توجه به توسعه شرکتهای دانش بنیان و فعالیت نخبگان در این شرکتها برنامههایی تدوین شده است. وی با اشاره به وجود بیش از ۱۵۰ مجموعه دولتی و فعالیت سربازان به صورت امریه در این مجموعهها افزود: بنا به دستور فرمانده کل قوا میتوانیم از این پس از ظرفیتهای جوانان نخبه برای نخستین بار در شرکتهای خصوصی و دانش بنیان استفاده کنیم.
استفاده از ظرفیت نخبگان در شرکتهای دانش بنیان، جایگزین دوران سربازی
رئیس قرارگاه مهارت آموزی ستاد کل نیروهای مسلح گفت: بنا به دستور فرمانده کل قوا میتوانیم از این پس از ظرفیتهای جوانان نخبه برای نخستین بار در شرکتهای خصوصی و دانش بنیان به جای دوران سربازی استفاده کنیم. سردار فرحی در مراسم اعلام تسهیلات سربازی افراد فعال در شرکتهای دانش بنیان افزود: اکنون موضوع سربازی ویژگی خاصی پیدا کرده و به یک سرمایه عظیم ملی تبدیل شده است. وی گفت: برای ارتقای بهرهوری و استفاده از توان سربازان باید برنامهریزی داشته باشیم و با توجه به توسعه شرکتهای دانش بنیان و فعالیت نخبگان در این شرکتها برنامههایی تدوین شده است. وی با اشاره به وجود بیش از ۱۵۰ مجموعه دولتی و فعالیت سربازان به صورت امریه در این مجموعهها افزود: بنا به دستور فرمانده کل قوا میتوانیم از این پس از ظرفیتهای جوانان نخبه برای نخستین بار در شرکتهای خصوصی و دانش بنیان استفاده کنیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خزر بدون بیگانگان
همسایگان بیگانگان را راه نمیدهند. این واضحترین پیامی بود که دیروز با امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر توسط سران پنج کشور ساحلی (ایران، روسیه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان) در بندر آکتائو قزاقستان شنیده شد. توافق بر سر بندهایی چون «در اختیار قرار ندادن قلمرو خود توسط هر یک از طرفها به سایر دولتها برای ارتکاب تجاوز و انجام سایر اقدامات نظامی علیه هر طرف»، «دریانوردی در دریای خزر به طور انحصاری توسط کشتیهای تحت پرچم یکی از طرفها»، و تأکید بر اینکه «عبور از آبهای سرزمینی نباید مخل صلح، نظم حسنه یا امنیت دولت ساحلی باشد» در متن کنوانسیون حقوقی دریای خزر، بهترین مصداق تبدیل خزر به «دریای صلح» است. اما این پایان کار نیست؛ بلکه به گفته وزیر امور خارجه کشورمان «نقطه شروع مذاکرات برای امضای موافقتنامههای جدید و ضروری به شمار میرود.» منظور مذاکرات جدید برای تعیین حدود بستر و زیربستر دریای خزر است که چنانکه در متن کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر هم تأکید شده، باید «از طریق توافق بین کشورهای با سواحل مجاور و مقابل، با در نظر گرفتن اصول و موازین عموماً شناخته شده حقوق بینالملل به منظور قادر ساختن آن دولتها به اعمال حقوق حاکمه خود در بهرهبرداری از منابع زیربستر و سایر فعالیتهای اقتصادی مشروع مرتبط با توسعه منابع بستر و زیربستر انجام شود.» در اجلاس دیروز صرفاً مبانی و پایههای تعیین سهم هر کشور در بستر و زیربستر دریا در آینده مشخص شد. گرچه خط مبدأ همچنان تعیین نشده اما تصریح شده که کشورهایی که دارای سواحل خاصی هستند، باید از ویژگیهای خاصی هم برخوردار باشند که هدف آن مدنظر قرار دادن و توجه به وضعیت ویژه ایران بوده است. با همدلی بین 5 کشور ساحلی و عزم دولت جمهوری اسلامی در احقاق حقوق سرزمینی و ملی ایران، میتوان امیدوار بود که سهم واقعی کشورمان در مذاکرات آتی به دست آید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

امضای کنوانسیون نقطه عطف ادامه مذاکره
دیاکو حسینی
کارشناس ارشد مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری
برگزاری پنجمین نشست سران کشورهای ساحلی دریای خزر در «آکتائو» قزاقستان، سرآغازی نو بر روابط کشورهای ساحلی و خاتمه دادن به بیش از دو دهه بلاتکلیفی در مرزهای دریایی ایران در خزر در حالیست که طی بیش از یک دهه اخیر چهار کشور ساحلی غیر از ایران از طریق توافقات دو یا چندجانبه توانسته بودند اختلافات میان خود را تا اندازه زیادی برطرف کنند. اگرچه امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در این نشست توسط سران پنج کشور کرانهای گامی بلند در این راه محسوب میشود اما برخلاف تصورات رایج در روزها و هفتههای گذشته، به معنای پایان مذاکرات فنی پیرامون تحدید حدود و تعیین شیوههای ترسیم خطوط مبدأ و فراتر از آن تعیین شیوه تعریف نحوه بهرهبرداری در بستر و زیر بستر دریا نیست و در واقع تنها میتواند نقطه عطفی بر آغاز مرحله دیگر از مذاکرات شمرده شود. این کنوانسیون شامل اصول کلی حاکم بر همه توافقاتی است که باید در مذاکرات آینده میان کشورهای ساحلی صورت بگیرد و حتی پیش از اعتبار یافتن و رسیدن به صلاحیت اجرایی میباید با طی مراحل قانونی به تصویب هر پنج کشور ساحلی برسد و در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران، مجلس شورای اسلامی این اختیار و وظیفه را دارد که با بررسی کنوانسیون، تصویب قانونی یا امتناع از آن را به سرانجام برساند.
توافق درباره عدم پذیرش دریای خزر به عنوان دریای باز نهایتاً مانع از آن شد که رژیم حقوقی این دریا مطابق با کنوانسیون حقوق دریاها مصوب 1982 میلادی تنظیم شود. کنار گذاشتن این سلسله مقررات، پیچیدگیهایی را تا رسیدن به توافق تحمیل کرد و ناگزیر کشورهای ساحلی را با استدلالهای جداگانه و نگرشهای متفاوت به تعیین حدود دریایی تنها گذاشت. اگرچه در نگاه اول این مسأله همه کشورهای ساحلی را از داشتن مناطق دریایی تعریف شده طبق همان کنوانسیون محروم کرد اما در عین حال خلاص شدن از الزام به اجرای
جزء به جزء از مقررات حقوق دریاها موجب خواهد شد که رژیم حقوقی دریای خزر به صورت منحصر به فردی امکان تحدید حدود جداگانه در سطح، بستر و زیر بستر دریا را با نظر به اصل انصاف فراهم کند. متأسفانه اظهارات شتابزده که تکیه بر شایعات مطالعه نشده و بیمبنا حول سهم 50 درصدی ایران از خزر دارد، بخش بزرگی از فضای تبلیغاتی را به دست گرفته و مخاطبان کمتر مطلع را از پی بردن به این حقیقت محروم کرده است که ایران بر اساس قراردادهای پیشین شامل موافقتنامه 1921 و 1940 میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی که دریای خزر را «دریایی مشترک» میان این دو کشور نامیده بود، هرگز چنان سهم ادعایی را نداشته است. از آنجایی که تعیین خطوط مرزی در دریا و خشکی مستلزم مطالعات پیچیده جغرافیایی و حقوقی است طبیعتاً نمیتواند تسلیم ساده سازیهایی شود که از طریق درصدبندیهای دلبخواهی و فارغ از اصول علمی و متکی بر آرزوها پیش میرود. به همین دلیل ساده است که تاکنون هیچ یک از آبهای مشترک میان کشورها در سراسر جهان، بر اساس این درصد بندیهای فرضی تحدید نشدهاند. با کنار گذاشتن این مباحث یکسره نادرست، آشکار خواهد شد که مبنای مذاکراتی تا رسیدن به کنوانسیون مزبور، رعایت منافع سیاسی، اقتصادی و سرزمینی ایران با در نظر گرفتن واقعیت مربوط به اختیارات همه طرفها در اصلاح و تصویب نهایی این کنوانسیون و سپس مذاکرات فنیتر بر اساس اصول کلی مندرج در آن بوده است. تا بدین جا، این کنوانسیون با ممنوع کردن حضور بیگانگان در آبهای خزر، منحصر کردن کشتیرانی تحت پرچم کشورهای کرانهای و تصریح بر استفاده از دریای خزر برای مقاصد صلح آمیز و منع تجاوز (که در آینده میتواند طی توافقات جزئیتر شامل ممنوعیت سپردن پایگاه نظامی به کشورهای خارج از این محدوده و همین طور ممنوعیتهای بیشتر درباره به پرواز درآوردن پهپادها و موشکها توسط کشورهای ساحلی و هرگونه عملیات رزمی دیگر با نیات نظامی، تکمیل گردد) و نهایتاً تعیین چارچوبی عاقلانه و قابل دفاع در امنیت زیست محیطی دریا، قدمی حیاتی در مسیر تأمین امنیت ایران در صفحات شمالی برداشته است. به علاوه، مطابق با ماده سوم کنوانسیون، موازنه پایدار تسلیحات طرفها در دریای خزر، توسعه تواناییهای نظامی در حدود کفاف معقول با توجه به منافع کلیه طرفها، بدون وارد کردن خسارت به امنیت یکدیگر تضمین شده و راه را برای ایجاد تعادل جدیدی در قدرت دریایی کشورهای ساحلی که میتواند جبران کننده بی میلی ایران به مسلح کردن سواحل خود باشد، هموار کرده و گرایش همیشگی ایران به تبدیل خزر به «دریای صلح و دوستی» را تحکیم کند. با تکمیل الحاقیهها و موافقتنامههای آتی ذیل این کنوانسیون در ماههای آینده، منطقه دریای خزر میتواند به نمونهای موفق از توافقات منطقهای به منظور ساختن مرزهایی امن برای تجارت و ارتباطات بینالمللی قلمداد شود.
کارشناس ارشد مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری
برگزاری پنجمین نشست سران کشورهای ساحلی دریای خزر در «آکتائو» قزاقستان، سرآغازی نو بر روابط کشورهای ساحلی و خاتمه دادن به بیش از دو دهه بلاتکلیفی در مرزهای دریایی ایران در خزر در حالیست که طی بیش از یک دهه اخیر چهار کشور ساحلی غیر از ایران از طریق توافقات دو یا چندجانبه توانسته بودند اختلافات میان خود را تا اندازه زیادی برطرف کنند. اگرچه امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در این نشست توسط سران پنج کشور کرانهای گامی بلند در این راه محسوب میشود اما برخلاف تصورات رایج در روزها و هفتههای گذشته، به معنای پایان مذاکرات فنی پیرامون تحدید حدود و تعیین شیوههای ترسیم خطوط مبدأ و فراتر از آن تعیین شیوه تعریف نحوه بهرهبرداری در بستر و زیر بستر دریا نیست و در واقع تنها میتواند نقطه عطفی بر آغاز مرحله دیگر از مذاکرات شمرده شود. این کنوانسیون شامل اصول کلی حاکم بر همه توافقاتی است که باید در مذاکرات آینده میان کشورهای ساحلی صورت بگیرد و حتی پیش از اعتبار یافتن و رسیدن به صلاحیت اجرایی میباید با طی مراحل قانونی به تصویب هر پنج کشور ساحلی برسد و در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران، مجلس شورای اسلامی این اختیار و وظیفه را دارد که با بررسی کنوانسیون، تصویب قانونی یا امتناع از آن را به سرانجام برساند.
توافق درباره عدم پذیرش دریای خزر به عنوان دریای باز نهایتاً مانع از آن شد که رژیم حقوقی این دریا مطابق با کنوانسیون حقوق دریاها مصوب 1982 میلادی تنظیم شود. کنار گذاشتن این سلسله مقررات، پیچیدگیهایی را تا رسیدن به توافق تحمیل کرد و ناگزیر کشورهای ساحلی را با استدلالهای جداگانه و نگرشهای متفاوت به تعیین حدود دریایی تنها گذاشت. اگرچه در نگاه اول این مسأله همه کشورهای ساحلی را از داشتن مناطق دریایی تعریف شده طبق همان کنوانسیون محروم کرد اما در عین حال خلاص شدن از الزام به اجرای
جزء به جزء از مقررات حقوق دریاها موجب خواهد شد که رژیم حقوقی دریای خزر به صورت منحصر به فردی امکان تحدید حدود جداگانه در سطح، بستر و زیر بستر دریا را با نظر به اصل انصاف فراهم کند. متأسفانه اظهارات شتابزده که تکیه بر شایعات مطالعه نشده و بیمبنا حول سهم 50 درصدی ایران از خزر دارد، بخش بزرگی از فضای تبلیغاتی را به دست گرفته و مخاطبان کمتر مطلع را از پی بردن به این حقیقت محروم کرده است که ایران بر اساس قراردادهای پیشین شامل موافقتنامه 1921 و 1940 میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی که دریای خزر را «دریایی مشترک» میان این دو کشور نامیده بود، هرگز چنان سهم ادعایی را نداشته است. از آنجایی که تعیین خطوط مرزی در دریا و خشکی مستلزم مطالعات پیچیده جغرافیایی و حقوقی است طبیعتاً نمیتواند تسلیم ساده سازیهایی شود که از طریق درصدبندیهای دلبخواهی و فارغ از اصول علمی و متکی بر آرزوها پیش میرود. به همین دلیل ساده است که تاکنون هیچ یک از آبهای مشترک میان کشورها در سراسر جهان، بر اساس این درصد بندیهای فرضی تحدید نشدهاند. با کنار گذاشتن این مباحث یکسره نادرست، آشکار خواهد شد که مبنای مذاکراتی تا رسیدن به کنوانسیون مزبور، رعایت منافع سیاسی، اقتصادی و سرزمینی ایران با در نظر گرفتن واقعیت مربوط به اختیارات همه طرفها در اصلاح و تصویب نهایی این کنوانسیون و سپس مذاکرات فنیتر بر اساس اصول کلی مندرج در آن بوده است. تا بدین جا، این کنوانسیون با ممنوع کردن حضور بیگانگان در آبهای خزر، منحصر کردن کشتیرانی تحت پرچم کشورهای کرانهای و تصریح بر استفاده از دریای خزر برای مقاصد صلح آمیز و منع تجاوز (که در آینده میتواند طی توافقات جزئیتر شامل ممنوعیت سپردن پایگاه نظامی به کشورهای خارج از این محدوده و همین طور ممنوعیتهای بیشتر درباره به پرواز درآوردن پهپادها و موشکها توسط کشورهای ساحلی و هرگونه عملیات رزمی دیگر با نیات نظامی، تکمیل گردد) و نهایتاً تعیین چارچوبی عاقلانه و قابل دفاع در امنیت زیست محیطی دریا، قدمی حیاتی در مسیر تأمین امنیت ایران در صفحات شمالی برداشته است. به علاوه، مطابق با ماده سوم کنوانسیون، موازنه پایدار تسلیحات طرفها در دریای خزر، توسعه تواناییهای نظامی در حدود کفاف معقول با توجه به منافع کلیه طرفها، بدون وارد کردن خسارت به امنیت یکدیگر تضمین شده و راه را برای ایجاد تعادل جدیدی در قدرت دریایی کشورهای ساحلی که میتواند جبران کننده بی میلی ایران به مسلح کردن سواحل خود باشد، هموار کرده و گرایش همیشگی ایران به تبدیل خزر به «دریای صلح و دوستی» را تحکیم کند. با تکمیل الحاقیهها و موافقتنامههای آتی ذیل این کنوانسیون در ماههای آینده، منطقه دریای خزر میتواند به نمونهای موفق از توافقات منطقهای به منظور ساختن مرزهایی امن برای تجارت و ارتباطات بینالمللی قلمداد شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
پرسش امــروز
روزنامه «ایران» به چه موضوعاتی بیشتر بپردازد و جای چه مطالبی در آن خالی است؟
منتظر پاسخ ها و نظرات شما هستیم
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
پرسش امــروز
روزنامه «ایران» به چه موضوعاتی بیشتر بپردازد و جای چه مطالبی در آن خالی است؟
منتظر پاسخ ها و نظرات شما هستیم

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نظــــــــر مـــــردم
■ خرید و فروش در بنگاه مسکن با دلار انجام میشود / شکوفه خسروی - تهران: کنار خانه ما یک بنگاه مسکن وجود دارد که هر روز سر و صداهایشان را میشنویم. در این یکی دو هفته از زبان بنگاهدارها میشنویم که معاملات خانه با دلار انجام میشود و فروشنده قبول نمیکند که وجه خانه به ریال پرداخت شود. اگر مسئولی در این مملکت وجود دارد باید از این وضعیت گریه کند.
■ ما مردم به خودمان باید رحم کنیم / ارژنگ: کاری به حکومت ندارم، ما مردم بد شدهایم. قرار است به کجا برسیم با این گرانفروشی؟ گاهی فکر میکنم لابد مرگ فقط برای ما هست و برای دیگران نه. طوری زندگی میکنند و بده و بستان که انگار قرار است همیشه بمانند. واقعاً ما مردم باید به خودمان رحم کنیم. همین مردم تا دیروز از کیفیت بد پراید مینالیدند حالا برای یک پراید 20-10 نفر صف کشیدهاند.
■ مرغ را کیلویی 8000 تومان اعلام کردید، من 9700 خریدم /113...0911: من از صومعه سرا بزرگترین شهرستان تولیدکننده مرغ در ایران برای شما پیام میدم، در حالی که در روزنامه ایران اعلام شده مرغ کیلویی 7990 تا 8100 تومان بایستی فروخته بشه و بیشتر از این رقم غیر قانونی یه، من همین الان مرغ را کیلویی 9700 تومان خریدم.
■ شرایط سخت فروش کارت تلفنهای همگانی / 250...0910: چرا اخیراً شرکت مخابرات، فروش کارت تلفنهای همگانی را موکول به ارائه اصل و کپی کارت ملی و پرداخت فقط از طریق عابربانک کرده است. چرا شرایط را روز به روز به مردم سخت میکنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هیچ یک از فرزندانم بازداشت نیستند
محمدباقر نوبخت، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه در توئیتی به طرح برخی شبهات درباره فرزندانش واکنش نشان داد. وی در حساب شخصی توئیتر خود نوشت: برای اطمینان خاطر آن کسانی که سؤال سفارش میدهند، اعلام مینمایم هیچیک از فرزندانم بازداشت نیستند و قبراق و سرحال کنار خانواده روزگار میگذرانند. دیروز در جریان نشست خبری سخنگوی قوه قضائیه، یکی از خبرنگاران از دستگیری فرزند نوبخت به همراه مقادیری اسلحه خبر داده بود که محسنی اژهای نسبت به آن اظهار بی اطلاعی کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اخبار این صفحه
-
محسنی اژهای : 100 نفر ممنوعالخروج شدهاند
-
شوق همدلی هنر و سیاست
-
ساز قانون باید با موسیقی ایرانی نواخته شود
-
ضمیمه ایران جوان
-
پیمان خزر
-
پیمان خزر
-
نقدینگی هرثانیه 8/6 میلیون تومان بیشتر میشود
-
اتحاد یهودیان و فلسطینیان علیه قانون <کشور یهود>
-
گرد و خاک در سیستان و بلوچستان و کرمان بیمارستانها را شلوغ کرد
-
نخبگان جوان سرباز معلم و سرباز سازندگی می شوند
-
خزر بدون بیگانگان
-
امضای کنوانسیون نقطه عطف ادامه مذاکره
-
سلام ایران
-
نظــــــــر مـــــردم
-
هیچ یک از فرزندانم بازداشت نیستند

اخبارایران آنلاین