
«ایران » از آخرین وضعیت بازار نشر در شرایط نابسامان ارزی گزارش میدهد
زخم نوسان قیمت ارز بر پیکر صنعت نشر
مریم شهبازی
خبرنگار
اگرچه چند روزی است تب و تاب ارزهای خارجی تا حدودی فروکش کرده اما هنوز حال این روزهای کتابفروشیها چندان رضایت بخش نیست، این را خود کتابفروشان میگویند و تأکید دارند که آنان هم از نوسانات اخیر قیمت ارز درامان نماندهاند. به هر حال نمیتوان منکر این شد که کارنشر کتاب هم با استفاده از کالاهایی انجام میشود که اغلب وارداتی بوده و قیمت آنها طی چند ماه اخیر با افزایش قابل توجهی روبهرو شده .افزایش قیمت کالاهایی که ناشران در تهیه کاغذ، فیلم، زینک و... با آن مواجه شدهاند از یک سو و در مواردی هم کمیاب شدن آنها در بازار نشر از سوی دیگر منجر به بروزمشکلاتی پیش روی فعالان صنعت نشر شده است. این گلایهها و مشکلات تنها خاص ناشران عمومی و کتابفروشان آثار منتشر شده در این حوزه نیست، بازار کتابهای آموزشی و دانشگاهی هم با کاهش بسیاری در فروش روبهرو شده و این در حالی است که طبق روال سالهای قبل، کتابفروشیها بواسطه آغاز سال تحصیلی باید مملو از متقاضی باشند. البته قیمت پشت جلد کتابها هنوز افزایش نیافته و اغلب آنها همچنان با قیمتهای قبلی عرضه میشوند. برای اطلاع از وضعیت فعلی کتابفروشان و تأثیری که نوسانات ارزی اخیر بر میزان استقبال مردم از خرید کتاب داشته گفتههای برخی کتابفروشان راسته انقلاب را بخوانید.
مهناز رئیسزاده، جانشین مدیرمسئول «انتشارات مولی» که مدیریت کتابفروشی این مؤسسه را هم به عهده دارد درباره وضعیت این روزهای بازار نشر و میزان استقبال مردم از خرید کتاب میگوید:«با اینکه طی ماههای اخیر توان اقتصادی مردم با کاهش روبهرو بوده اما هنوز شاهد رفتوآمد عاشقان کتابخوانی به کتابفروشیها هستیم. با این حال نکتهای که نباید فراموش کرد این است که قیمت پشت جلد اغلب آثار فعلی کتابفروشیها به چاپهای پیش از گرانیهای اخیر بازمیگردد، وگرنه با وضعیت فعلی قیمت نهایی کتابها خیلی بالاتر از اکنون خواهد بود.» این فعال عرصه نشر یکی از مهمترین آسیبهای نوسانات قیمت ارز و مشکلات پیش روی اهالی کتاب در شرایط فعلی را اجبار آنان به کاهش تیراژ آثار منتشر شده میداند و تأکید میکند:«شرایط اقتصادی مردم به گونهای نیست که قادر به ارائه کتابها با قیمت واقعی آنها باشیم، از همین رو ناچار به انتشار آثار با تیراژهای زیر 500 نسخه هستیم، خود ما برای حفظ مخاطبان مان هنوز دست به افزایش قیمت نزدهایم. اما مسأله اینجاست که تا کی قادر به ادامه این روند خواهیم بود؟ »
این نویسنده تأکید میکند افزایش قیمتهای اخیر تنها به کاغذ محدود نشده و ردپای آن را میتوان بر سایر کالاهای مورد نیاز صنعت نشر از جمله فیلم، زینک و الکل هم دید. او در مقایسه وضعیت خرید این اقلام در شرایط فعلی با چند ماه قبل میگوید: «تا همین چند ماه قبل اغلب خریدهایمان اینگونه بود که چکهای چندماهه برای پرداخت به فروشندگان میدادیم، اما حالا هم پول نقد میگیرند و هم اینکه جنس خریداری شده را همان زمان تحویلمان نمیدهند. شرایط به گونهای شده که همه فروشندگان مثل صرافیها عمل میکنند و قیمتها را لحظه به لحظه بالا میبرند.»
او یکی از مهمترین دلایلی که منجر به التهاب بازار کاغذ شده را فقدان نظارت کافی در واردات آن میداند، به ماجرای چند ماه قبل اشاره و تأکید میکند چرا بیش از 70درصد واردکنندگان کاغذ همگی افرادی ناشناخته بودند، آنقدر که هنوز هم مشخص نیست چه تعداد از آنها با استفاده از تهمیدات دولتی دست به واردات کاغذ زدند!
انوش دلاوری، مدیر کتابفروشی «نشر روزبهان» هم در این رابطه میگوید: «تنها تلاشمان در این چندماه این بوده که کار انتشار آثارمان متوقف نشود اما ناچار به کاهش تیراژ شدهایم. هزینهها آنقدر زیاد شده انتشار کتاب چاپ اولی با ریسک زیادی همراه است. اگر بهدنبال افزایش قیمت پشت جلد کتابها به اندازه گران شدن هزینههای چاپ باشیم باید قیمتهای قبلی را حداقل ضرب در 2 کنیم تا بخشی از هزینهها جبران شود. با این حال قادر به چنین کاری نیستیم چراکه توان اقتصادی مردم پایین آمده است.» آن طور که دلاوری میگوید؛ شرایط اقتصادی چند ماه اخیر تأثیر بسیاری در کاهش فروش کتابفروشیها داشته و تصریح میکند:«حداقل در ارتباط با کتابفروشی ما که فروشمان نصف شده است. در چنین شرایطی چندان بعید نیست اگر هرازچندی شاهد برخوردهای غیرحرفهای نظیر تغییر قیمت پشت جلد کتابها با چسباندن برچسب و... باشیم. متأسفانه انتشار کتابهای چاپ افست و غیرقانونی هم در این شرایط بیشتر شده که آسیبی جدی برای نشرمان بهدنبال خواهد داشت.» این تنها کتابفروشان نیستند که از شرایط فعلی اقتصادی و تبعاتی که افزایش قیمت ارز بر وضعیت نشر و فروش آنان داشته گلایه دارند، حتی دستفروشانی که فروش کتابهای به اصطلاح قاچاق و چاپ افست انجام میدهند هم گلایه دارند که مردم خیلی کمتر از قبل کتاب میخرند. علی یکی از همین دستفروشان است که تمایلی به معرفی کامل خودش ندارد، با اینکه قوانین فعلی و مقامات قضایی کار چندانی به افرادی نظیر او ندارند اما ترجیح میدهد به همان نام کوچک اکتفا کند. او میگوید: «تأثیر این افزایش قیمت بسته به خود کتابها از 10 تا 90 درصد متغیراست، قیمت کتابهایی که چاپ آنها متعلق به پیش از انقلاب است و با سختی بیشتر پیدا میشوند خیلی بیشتر از کتابهای روز یا چاپ افستی است.» او از برخی دستفروشانی میگوید که از شرایط فعلی سوءاستفاده کرده و به اسم افزایش قیمتهای اخیر کتابها را با هر قیمتی که دلشان میخواهد به مردم میفروشند، کتاب «جامعه شناسی آنتونی گیدنز» را نشان میدهد و میگوید: «همین حالا من این کتاب را 50 هزار تومان میفروشم اما کافی است شما سری به دستفروشی که آن طرفتر نشسته بزنید تا ببینید که آن را با همین کیفیت، یکصد و پنجاه هزار تومان میفروشد. متأسفانه طی ماههای اخیر با کاهش 20 تا 25 درصدی فروش کتابهایم روبهرو شدهام و نمیدانم اگر شرایط به همین منوال ادامه پیدا کند باید از چه راهی گذران زندگی کنم.»
حامد خدادادی، مدیر کتابفروشی «علمی- فرهنگی» شرایط مؤسسات نشر و کتابفروشیهای وابسته به دولت یا سازمانهای حکومتی را قدری بهتر از دیگران میداند و میگوید: «با اینکه کتابخوانهای حرفهای حتی در شرایط فعلی هم به سراغ کتابفروشیها و خرید کتاب میآیند ولی طی این یکی- دوماه با مراجعه کنندگانی روبهرو شدهام که چند کتاب برداشته، پای صندوق میآیند اما وقتی از هزینهای که باید بپردازند مطلع میشوند یا از خیر خرید برخی از انتخاب هایشان میگذرند یا به کل از خرید پشیمان میشوند!»
«حسن دشتی» یکی از مسئولان کتابفروشی مؤسسه نشر«چهر» هم میگوید: «کتابهایی که ما به فروش میرسانیم همگی دانشگاهی و اغلب متعلق به حوزه پزشکی هستند، اغلب این کتابها همچنان با قیمتهای قدیم به فروش میرسد. هنوز کتابهایی که با احتساب قیمتهای جدید منتشر شده وارد بازار نشده وگرنه با افزایش قیمت قابل توجهی در ارتباط با این کتابها روبهرو خواهیم بود.» او هم معتقد است اگر مسئولان چارهای جدی برای کنترل شرایط نیندیشند به مرور شاهد رواج هر چه بیشتر کتابهای چاپ افست و دیجیتالی خواهیم بود. دستفروش دیگری که بساط کتابهایش تقریباً نزدیک به خیابان فخر رازی روی زمین چیده شده در تشریح میزان کاهش فروش خود میگوید: «تا قبل از این گرانیها حداقل روزی 800 هزار تومان فروش داشتم اما طی این چند هفته نزدیک بهروزی 300 هزار تومان ضرر کرده ام. »
مصطفی یاوری، مسئول «کتابفروشی نشر آگاه» هم به شرایط فعلی گلایه دارد و تأکید میکند:« وقتی حتی کتاب 200 نسخهای هم یک سال در کتابفروشیها باقی میماند و در آخر هم فروش نمیرود شما خودتان حساب کنید که در شرایط فعلی گرانیها، چقدر استقبال مردم کاهش یافته است. با کاهش 40درصدی در فروشمان روبهرو شده ایم، این در شرایطی است که در آغاز سال تحصیلی قرار داریم و کتابفروشیها باید مملو از دانشجویانی باشد که برای خرید کتابهای درسی مراجعه کنند.»
با اینکه بیش از 47 سال از آغاز فعالیت این مؤسسه نشر میگذرد اما او نگران است که در صورت ادامه این وضعیت آنان هم قادر به ادامه این راه نباشند و میگوید: «نشر با وضعیت بدی روبهرو شده، امیدوارم معجزهای در این عرصه رخ بدهد و همین تعداد معدودی که هنوز مشغول فعالیت جدی در حوزه کتاب هستند از ادامه کار خود درنمانند. همچنان اغلب کتاب هایمان را با قیمتهای قدیمی به فروش میرسانیم و بهدنبال تغییر قیمت کتابها با چسباندن برچسب یا خط زدن قیمت درج شده پشت جلد کتابها نیستیم.از مسئولان فرهنگی میخواهیم زودتر چارهای برای نجات صنعت نشر بیندیشند.»
یادداشت
قانون را براحتی دور میزنند!
علیرضا رئیس دانایی
مدیر مسئول نشر «نگاه»
تمام کالاهای وابسته به صنعت نشر با افزایش قیمت بسیاری روبهرو شدهاند، قیمت زینک تا کار کپی روی آن انجام شود تا همین چند روز قبل برابر 42 هزار تومان بود، این یعنی فاجعه! کاغذ گلاسهای که تا چند ماه قبل بندی هفتاد - هشتاد هزار تومان به فروش میرسید را اواخر هفته قبل با 350هزار تومان خریداری کردم. در همین شرایط فعلی سری به بازار مواد مورد نیاز نشر که بزنید با قیمتهای متفاوتی روبهرو میشوید؛ بهعنوان نمونه یکی از همکاران ناشر کاغذ بالک را با قیمت بندی 80 تومان به فروش میرساند اما فروشنده دیگری برای هر بند این نوع کاغذ مبلغ 200هزار تومان درنظر گرفته که این فاجعه است. این در شرایطی است که اغلب این افراد با ارز دولتی کاغذ وارد کردهاند اما از آنجایی که نظارت چندان دقیقی بر کار آنان انجام نمیشود با هر قیمتی که بخواهند کالای خود را به فروش میرسانند. حتی اجبار قانونی به فروش کاغذ با قیمتی که چندی قبل اعلام شد هم فایدهای نداشته، فروشندگان براحتی قانون را دور میزنند، آنچنان که بخشی از مبلغ را در قالب فاکتور رسمی و با همان قیمت اعلام شده میگیرند و بخش دیگری را هم به شکل دستی و بدون درج در هیچ سندی دریافت میکنند. خب در این شرایط من ناشر که به کاغذ نیاز دارم چارهای جز خرید با همین شرایط ندارم. سؤال من از مسئولان این است که کاغذهای احتکار شده در انباری که چندی قبل توقیف شده کجا رفتند؟ سرنوشت پرونده واردکنندگان کاغذی که معلوم نشد در ازای ارز دولتی دریافتی اصلاً کاغذی وارد کردهاند یا نه چه شد؟ اگر اینها وارد بازار کاغذ شده بود که ما باید تغییری حس میکردیم! در چنین شرایطی حتی قادر به افزایش قیمت پشت جلد کتابها هم نیستیم، ناچاریم هزینهها را طوری مدیریت کنیم که بدون کسب هیچ سودی تنها قادر به نجات کتابفروشی و مؤسسه نشرمان از تعطیلی باشیم. در تلاش هستیم این بحران را پشت سربگذاریم تا شاید معجزهای رخ بدهد یا مسئولان کاری کنند و صنعت نشر را از خطر تعطیلی نجات بدهند.