
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخن روز
امام صادق عليه السلام:
لَيسَ مِنّا مَن لَم يَملِكُ نَفسَهُ عِندَ غَضَبِهِ؛
كسى كه هنگام خشم خوددار نباشد، از ما نيست.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 637، ح 2

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

در این روزهای سخت کنار هم باشیم
محمد آقازاده
روزنامهنگار
ساعت دو تا چهار روز جمعه در بیمارستان سینا جمع شدیم تا جشن تولدی برای احمدرضا دالوند بگیریم. او شصتساله شد و همه به یاد داریم او در تاریخ مطبوعات و هنر جایگاه خاص خود را دارد. بیماری او تلخمان میکند و تولد او شاد. باید تدبیری اندیشید که روزنامهنگاران در مشکلات احساس تنهایی نکنند و این وظیفه تکتک ماست. اما در حاشیه این مراسم دوستان میگفتند وضع مالی مؤسسات بزرگ رسانهای خوب نیست. این روزها که روزنامهها در بحرانند باید چارهای اندیشید تا این مشکلات سرنوشت روزنامهها و مجلهها را به کوچهبنبست نرساند. عباس یاری یکی از سردبیران مجله فیلم که در جشن همراهمان بود با تلخی خبر داد که شماره ویژه پاییز این مجله را در نمیآورد، میگفت قیمت کاغذ از خط قرمز همه ناشران گذشته است. باور دارم میتوان با هماندیشی این بحران سخت را پشت سر گذاشت. همکارانی که دستمزدشان را نگرفتهاند چه روزهای دشواری را تحمل میکنند. باید فکری کرد. اگر همه منهای جدا افتاده ما شوند، آنها که کلمات و جملههایشان مخاطب دارد باید با مردم سخن بگویند و از آنها بخواهند چراغ رسانهها خاموش نشود. روشن کردن دوباره چراغ این رسانهها کار آسانی نخواهد بود. وقت آن رسیده است که در روزهای دشوار کنار هم باشیم. همان طور که امروز برخی از ما کنار دالوند بودیم. از پیشکسوت تا جوان. این روزهای دشوار میگذرد، ولی در تاریخ میماند ما اهالی رسانه در کنار هم بودیم یا هر کدام از ما بهدنبال حل مشکلات فردیمان بودیم که هیچ رستگاری فردی ممکن نیست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

در ستایشِ رؤیاست که مینویسد
سیدفرزام حسینی
1. حالا دیگر نزدیک به سی سال از چاپ قصیده لبخند چاکچاک میگذرد، شعر بلندی که هنوز من شمس لنگرودی شاعر را با آن بهیاد میآورم، با آن سطرهای آغازین درخشانش: بر دیوار زمان روزنی نیست/ تنها/ رؤیا از حصار میگذرد...
قصیده لبخند چاکچاک از سویی و بهطریقی روانِ جمعی روشنفکران را در دهه شصت نمایندگی میکند، روشنفکرانی سرخورده، اما هنوز ایستاده بر غرورِ خویش. روشنفکرانی که خانهنشین شدهاند، تنها و تنها یک راه دارند: رؤیاسازی. ذهنهای درخشانی که اجازه بروز تخیلشان را هم نداشتند حتی روی کاغذ، عرصه تنگ بود و فقط میشد به مدد رؤیا از تلخی واقعیت جاری بیرون زد، لحظهای بیرون از زمان ایستاد و به آینده فکر کرد، جهانی که باید باشد و نیست را تصور کرد. شمس لنگرودی، با قصیده لبخند چاکچاک این تصور را به زبانی استوار و با مهندسی کلمه مینویسد، شعری درونماندگار که تا هنوز هم قابلیت خواندهشدن و لذتبردن دارد، شعری بدون تاریخ مصرف. گرچه شمس سمتوسوی شعریاش در سالهای بعد تغییر کرد و به راه دیگری که دوست داشت، رفت، اما هنوز میتوان قصیده لبخند چاکچاک را از بهترینهای دهه شصت به شمار آورد، شعری در ستایش رؤیای زندگی، در زمانه مرگ.
۲. من بهعنوان روزنامهنگار و در قامتِ گفتوگوکننده تا به امروز به دفعات و به مناسبتهای گوناگون روبهروی شمس لنگرودی نشستهام و حرف زدهایم، از تاریخ ادبیات تا شعر خودش تا موسیقی و سینما. هر بار هم، از بحثپذیری و همصحبتی او لذت بردهام، حتی لحظههایی که کار به جدل کشیده است. او امکان گفتن را از گفتوگوکننده نمیگیرد و نمیخواهد تریبون در اختیارش بگذاری. به «گفتوگو» معتقد است و این از مهمترین ویژگیهای شخصیتِ ادبی شمس لنگرودی است، در این زمانه تکصدایی.
۳. من نقطه مشترکی با شمس لنگرودی دارم، هر دو از یک ولایت میآییم، از ولایت گیلان، با فاصله چند نسلی البته، این نقطه مشترک سبب شده تا از دوران تازه جوانیام به او نزدیک باشم و همصحبتیاش را تجربه کنم. بیاغراق، از معاشرت با شمس لنگرودی، میتوان لذت برد، او اهل زندگیست، ادبیات را هم برای زندگی میخواهد، با شمس میتوان نشست و ساعتها حرف زد و خندید و گاه، برای رفتگان حسرت خورد و بیتعارف درباره همهچیز و همهکس نظر داد، با شمس لنگرودی میتوان رفاقت کرد، حتی با این فاصله نسلی. نگارنده شخصاً میتواند شهادت بدهد که او، به ستایشهای قلمی این و آن لزوماً وقعی نمینهد و ملاکش برای همنشینی و معاشرت، ستایشش نیست، دلیل هم دارم، نگارنده بعد از حدوداً یک دهه آشنایی، اولینباری است که درباره شمس لنگرودی چیزی مینویسم!
۴. شخصاً دورهای از شعرهای شمس لنگرودی را در ابتدای دهه هشتاد دوست ندارم، از قضا همان دورانی که شمس لنگرودی با شعرش به شهرتِ عام رسید و ستایشها از چپ و راست روانهاش شد، من هنوز هم فکر میکنم شمسِ قصیده لبخند چاکچاک، خاکستر و بانو، جشن ناپیدا و نتهایی برای بلبل چوبی شاعر مهمتری است، اما چه فرقی میکند؟ او رویهاش عوض شده و جور دیگری دنیا را میبیند، کارش را ادامه میدهد و تداوم دارد، مهم این است: او هنوز در ستایش زندگی است که مینویسد، در ستایشِ بودن و رؤیاسازی.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

کارتونیست متمایز و خلاق
علی درخشی
کارتونیست
و کارگردان
دیرین درین
«ایران»: مراسم اختتامیه اولین دوره مسابقه ملی کارتون و کاریکاتور کتاب عصر روز گذشته شنبه بیست و ششم آبانماه، در گالری ارسباران برگزار شد، ضمن معرفی برگزیدههای این رویداد و «کاریکتاب» در برگیرنده آثار منتخب این جشنواره رونمایی شد و از جواد علیزاده کارتونیست پیشکسوت و سردبیر مجلسه طنز و کاریکاتور تقدیر شد. جواد علیزاده سال ۱۳۳۱ در اردبیل به دنیا آمد. این هنرمند پیشکسوت دانش آموخته زبان انگلیسی است و سال یک هزار و سیصد و شصت و نه مجله طنز و کاریکاتور را بنیان گذاشت. نخستین تجربههایش در عرصه کاریکاتور به دهه پنجاه خورشیدی باز میگردد. از نیمه دهه پنجاه تا اوائل سال یک هزار و سیصد و شصت کاریکاتوریست روزنامه کیهان بود. او در قریب نیم قرن فعالیت هنری با نشریههای متعددی همکاری داشته است از آن جمله میتوان اشاره کرد به همکاری با نشریههای بهلول، نمکدون، مشغولیات، فکاهیون، ابرار و... او در کارنامهاش جایزه عالی کاریکاتور سیاسی سازمان ملل را نیز دارد.
من از کودکی و نوجوانی پیگیر آثار و کارهای استاد جواد علیزاده بودم. خاطرم هست در سالهای کودکی متأثر از جنگ و تولید و خلق انیمیشن چندان رونقی نداشت و بچههای علاقهمند به کارتون و انیمیشن به کاریکاتور و کمیک استریپ گرایش پیدا میکردند و من و بسیاری از همنسلهایم کاریکاتورهای استاد جواد علیزاده را در نشریههای شیپور و کاریکاتور دنبال میکردیم و مجذوب کارهایش شده بودم، چون او از معدود کارتونیستهایی بود که دغدغههای ما بچهها را جدی میگرفت و به رسمیت میشناخت و در آثارش به دغدغهها و علاقهمندیهای ما میپرداخت. پس از چندی که مجله طنز و کاریکاتور را جناب استاد علیزاده راه انداختند و همزمان شد با سالهای نوجوانی من و خاطرم هست در سالهای دبیرستان طرحهایی را برایشان فرستادم و در ادامه این فرصت را یافتم تا از محضر ایشان بهره ببرم. من ضمن احترام به همه کارتونیستهای پیشکسوت معتقدم جناب علیزاده نقش و جایگاه ویژه و متمایزی در کاریکاتور نیم قرن گذشته دارد. چند ویژگی مهم او را از بسیاری از همنسلهایش متمایز میکند؛ نخست اینکه او بسیار پرکار بود و حتی در شرایط سخت و سنگین جنگ هم دست از کار نمیکشید و همواره با انرژی و تمام توان پای کار بود. دیگر آنکه رویدادهای تلخ هم سعی میکرد به بیانی شیرین و مفرح و خلاقانه روایت کند و اوقات خوشی را برای مردم بسازد و در مجموع نسبت به مخاطب و دغدغههایش بسیار متعهدانه عمل میکرد و میکند.
از سویی در آن روزگار به موضوعهایی ورود کرد که کمتر کسی جرأت و جسارت پرداختن به آنها را داشت از جمله کاریکاتورهایی در ارتباط با تلویزیون و فوتبال و جنگ و مسائل متعدد دیگر داشت. علاوه بر اینها تا جایی که من آثار ایشان را مرور کردم و دربارهشان خواندم سالهای قبل انقلاب نگاه بسیار تند و انتقادی به دربار داشت و کاریکاتورهایی از محمدرضا پهلوی و دیگر مقامها میکشید و آن آثار به صورت زیرزمینی تکثیر و بهطور گسترده توزیع میشد و در تظاهراتها استفاده میشد و همچنین طرحهایی را از دکتر علی شریعتی و دیگر رهبران انقلاب را کشید و بعد از آن هم در فاصله سالهای یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت تا اوایل دهه شت به وضوح میتوان رد و نشان این نگاه انتقادی را در آثارش دید. در عین نگاه انتقادی، هرگز نسبت به مسائل زیباییشناسی و اصول هنری بیاعتنا نبود و همواره از ارائه طرحها و آثار شعاری پرهیز میکرد و ملاک عمل برای دنبال کردن نگاه انتقادی، اعمال کردن اصول زیباییشناسی و هنری بود. به این اعتبار من معتقدم او هنرمندی متمایز و خلاق است. برای ایشان آرزوی تندرستی و شادی و طول عمرم دارم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خاشقجی و ماجراهایش
یگانه خدامی
جمال خاشقجی دوباره به صدر جدول بازگشت! یک خبر و یک عکس باعث شد بعد از چند روز که خبرها درباره این روزنامه نگار مقتول کمتر شده بود، باز هم در اخبار و البته شبکههای اجتماعی هم به آن پرداخته شود.
واشنگتن پست دیروز اعلام کرد آژانس اطلاعات مرکزی امریکا (سیآیاِی) به این نتیجه رسیده که «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی دستور ترور «جمال خاشقجی» را صادر کرده بود.
واکنشها به این خبر در شبکههای اجتماعی با اظهارنظرهایی مثل «چاقو دسته خودش رو زخمی کرد»، «یادی کنیم از اون روزا که بن سلمان هارت و پورت میکرد که بزودی ایرانو میگیرم و فلان میکنم، از شانسش واشنگتن پست خبر زده که دستور قتل خاشقجی رو بن سلمان داده. داداش به سلامتی فعلاً دارن خودتو بر میدارن»، «میگن سیا گفته بن سلمان دستور قتل خاشقجی رو صادر کرده بنظرم دیگه وقتش بود روح خاشقچی دست از سر ما بر داره بره سراغ یکی دیگه»، «دیشب برای اولین شب طی 2 ماه اخیر تلویزیون خبری درباره خاشقجی نگفت اما انگار دوباره امشب خوراک پیدا کردن. تو روح واشنگتن پست» بود.
از طرفی الخلیج آنلاین به نقل از یک منبع تُرک گفته سر جمال خاشقجی به عربستان انتقال داده شده است. درباره این خبر کاربرها یک واکنش تقریباً یکسان داشتند: «زمان خلافت امویه مگه؟!»، «ترکیه میگه سر جمال خاشقجی رفته عربستان و بقیه جسدش تو ترکیه معدوم شده. خب نمیشد یه عکس از سرش با واتساپ میفرستادن رئیس ببینه؟ حتماً باید سنتی به روش شونصد سال پیش حرکت میزدن؟ دیگه خداییش اینا خیلی به رسم و رسوم پایبندن.».
خبر دیگری که باعث شد هشتگ و نام خاشقجی همچنان مطرح باشد ادعای یک زن مصری درباره ازدواج با این روزنامهنگار سعودی و البته عکسی بود که از این دو منتشر شد و به نظر میرسید آنها واقعاً ازدواج کردهاند!
«الان نون توی زن خاشقجی بودنه»، «مشخص شده خاشقجی زن دوم داشته. یعنی اگه عربستان خاشجقی رو تکه تکه نمیکرد زن اولش این کار رو میکرد»، «به تازگی مشخص شده که خاشقجی زن دوم گرفته دیگه صداوسیما با خیال راحت فقط بپردازه به جنگلهای کالیفرنیا قتل خاشقجی کار زن اولش بوده.» نمونهای از واکنشها به این خبر بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نوازندگانی که چهره شدند
برخورد نیروی انتظامی با چند نوازنده در شهر رشت از آن اتفاقاتی است که فعلاً تبش در فضای مجازی فروکش نکرده است. کاربران بارها و بارها فیلم این برخورد را منتشر کردند و با ناراحتی و به تلخی درباره آن نوشتند. دیروز اما واکنش مسئولان بیشتر مورد توجه قرار گرفت. مثل واکنش معاون وزارت ورزش: «معاونت جوانان موضوع را پیگیری میکند. نیروی انتظامی یا هر نهاد دیگری نباید به این شکل با مردم برخورد کند. این دست فعالیتها پدیدههای جدیدی در جامعه هستند که قانون در مورد آن پیشبینی نداشته است.» یا فرماندار رشت که گفت: «به فرمانده نیروی انتظامی اعلام شد تا در مورد ابعاد ماجرا بررسی و متعاقباً پیگیری و اقدامات مقتضی در اسرع وقت صورت گیرد تا رفتار یک شخص موجب لطمه به زحمات نیروی انتظامی نشود.»
رضا صادقی هم در اینستاگرامش آنها را به کنسرتش دعوت کرد و نوشت: «اگه عزیزانى هستن که میشناسن این سه دوست هنرمند رو، بهشون اطلاع بدن که هم دعوتن و هم حواسمون بهشون هست.»
محمدمهدی تندگویان معاون ساماندهی امورجوانان وزارت ورزش وجوانان هم در توئیترش نوشت: «برخورد ناشایستی که با جوانان در اجرای موسیقی خیابانی انجام شد نیاز دارد دوستان خوبم سید فرید موسوی و حجت نظری در مجلس و شورای اسلامی شهرتهران در راستای حقوق شهروندی قوانینی تنظیم نمایند تا شاهد تکرار این نوع برخوردها نباشیم.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شاعری با حرفهای امروزین
آرش شفاعی
شاعر
طاهره صفارزاده (متولد بیست و هفتم آبانماه 1315، درگذشت چهارم آبانماه 1387) شاعر عجیبی است، از آن شاعرانی که وقتی از دور به کارنامه کاریاش نگاه میکنید؛ احساس میکنید تناقضهایی بزرگ در او بوده است. شاعری که از یک نگاه یکی از پیشقراولان آوانگارد بودن در شعر امروز ایران است و برخی تجربههای او بخصوص در شعر کانکریت هنوز که هنوز است، کم تکرار و ناب است واز دیگر سوی سالها وقت صرف ترجمه قرآن کرده است. شاعری که هم بشدت به تعهد اجتماعی پایبند است و هم این تعهد اجتماعی را در روزگار سلطه اندیشههای مارکسیستی از منظر اعتقادات مذهبی عرضه میکند. شاعری که هم در خیمه روشنفکران حضور او را ارجمند میشمارند و هم در میان شاعران دینی محترم است. اتفاقی که در سرزمین ما بسیار کم روی میدهد، در سرزمینی که از روز نخست گویا روشنفکریاش را با تفرقه و تکه تکه شدن تعریف کردند، شاعری که هم در این خیمه و هم در آن خرگاه قدمش روی چشم باشد و سخنش شنیده شود، کیمیاست!
این تناقض شاید در ماهیت و ذات تناقض نباشد، شاید بتوان هم مذهبی بود و هم مدرن بود. شاید در همه جای جهان کسی در بررسی فنی اثر یک هنرمند، او را به اتاقک بازجویی نفرستد و از مرام و مسلکش نپرسد ولی در این گوشه دنیا روشنفکری همیشه با تبارشناسی و پیشینهسنجی و نیتخوانی همراه بوده است چرا که حتی روشنفکران ما که از حاکمیت مطلقانگاری نالیدند، خود به چنین احکام مطلق انگارانهای متوسل شدهاند که «عدهای میخواهند در شعر نو که اساساً لائیک است، محتشم کاشانی شوند.»
طاهره صفارزاده به نظر من مهمترین کاری که کرد این بود: بر این گزاره مطلق انگارانه که شعر نو ماهیتی سکولار دارد و نمیتوان در شعر نو، از مذهب گفت و مذهبی بود؛ خط بطلان کشید.
شعرهای آوانگارد او هم از نظر محتوا، وامدار نگاه دینی و شیعیاش بود و به همین دلیل او که جسارت تغییرات پیشروانه در فرم داشت، تغییرات در فرم را فقط به صرف تغییر دادن شکلها کافی نمیدید بلکه بهدنبال این بود که فضایی تازه برای بیان دغدغههایش بیابد. او مسلمانی در قرن بیستم بود که هم ضرورتهای مسلمانی در قرن بیستم را درک کرده بود و هم خود قرن بیستم را، به همین دلیل به باید و نبایدهای شعر و ادبیات، به سنتهای ادبی و به گزارههایی که حکم عقل سلیم را یافته بودند، شک میکرد و خود چیزی را میآفرید که نیاز انسان قرن بیستمی میدانست.
از این منظر، شاید مهمترین کارکرد شعر طاهره صفارزاده کارکردی تاریخی باشد و او مسبب برداشتن گامی در شعر فارسی شد که خود میتواند سبب ساز موجی تازه از آوانگاردیسم معناگرا در شعر تعبیر شود. اما همه تأثیر و اهمیت او در همین خلاصه نشد، او در همه دوران شاعریاش نشان داد که میتوان شاعر امروز بود، حرفهای امروزی زد، به دایره تکرار و توصیف نیفتاد اما پشتوانههایی کهن داشت. مهم این است که او توانست راه استفاده امروزی از این پشتوانهها را پیدا کند و به نسل پس از خود نشان دهد که میتوان فرمگرایی حرفهای بود اما حرفهایی زد که یکسره در زمین خلاصه نمیشود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ارسال ۲۷ اثر به نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی
تا پایان مدت زمان فراخوان بخش مسابقه مقالات رادیشناسی نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی، چکیده ۲۷ مقاله به دبیرخانه نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی ارسال شده است. روحالله جعفری، دبیر بخش مسابقه مقالات رادیشناسی این جشنواره با ابراز خرسندی از توجه هنرمندان، پژوهشگران، محققان و اصحاب قلم نسبت به این بخش از همیاری و مشارکت ایشان قدردانی کرد و افزود: در حال حاضر، ۲۷ چکیده مذکور، کدگذاری شده که در اختیار هیأت داوران این بخش قرارداده میشود. داوران محترم طی یک هفته، به خوانش این چکیدهها مبادرت میورزند و سپس در یک نشست رسمی، جمعبندی انتخاب مقالات راه یافته به مرحله نهایی جشنواره صورت میگیرد. دبیر بخش مسابقه مقالات رادیشناسی نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی در ادامه خاطرنشان ساخت: از ۲۷ چکیده ارسالشده، تعدادی از آنها دو نویسنده به صورت مشترک داشته است و به لحاظ آماری، ۱۰ زن و ۱۹ مرد نویسنده این چکیدهها هستند. ضمن این که این ۲۷ چکیده از شهرهای تهران، تبریز، کرج، مشهد، بابل، قم و... به دبیرخانه ارسال شده است و بیشترین تعداد آنها از شهر تهران بوده است. جعفری همچنین اضافه کرد: موضوعات و عناوین بخش مسابقه مقالات رادیشناسی در پنج بخش شامل ۱- سبک زندگی ایرانی و بررسی نقش مفهوم شهر و شهرنشینی در شکلگیری تحولات اجتماعی ایران در آثار استاد اکبر رادی ۲- بررسی تطبیقی نمایشنامههای استاد اکبر رادی با آثار ادبیات نمایشی جهان ۳- گرتهبرداری، اقتباس و برداشت آزاد از آثار استاد اکبر رادی ۴- الف) تکآوایی یا چندآوایی در نقد آثار استاد اکبر رادی ب) بررسی آثار استاد اکبر رادی از دیدگاه نقد تکوینی ج) افقهای تفسیر آثار استاد اکبر رادی از دیدگاه نقد هرمنوتیکی ۶- شیوههای کارگردانی نمایشنامههای استاد اکبر رادی، تعیین شده بودند که خوشبختانه هر پنج بخش مورد استقبال پژوهشگران قرار گرفت و چکیده مقالات در همه بخشهای یاد شده به دبیرخانه جشنواره ارسال شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
در این روزهای سخت کنار هم باشیم
-
در ستایشِ رؤیاست که مینویسد
-
کارتونیست متمایز و خلاق
-
خاشقجی و ماجراهایش
-
نوازندگانی که چهره شدند
-
شاعری با حرفهای امروزین
-
ارسال ۲۷ اثر به نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی

اخبارایران آنلاین