
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخن روز
امام على عليه السلام :
زكاتِ رفاه، نيكى با همسايگان و صلهرحم است.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج4، ص106، ح5453

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمد معتمدی: از تعزیه خاطرات خوبی دارم
بچه که بودم اعتقاد داشتند کسی که میخواهد نقش فرزندان اهل بیت را بخواند باید سید باشد و چون من سید بودم نقش فرزندان امام حسین(ع) را به ما میدادند و من اگر اشتباه نکنم نقش حضرت سکینه را بازی میکردم. چون کوچک بودم آن موقع نقش دختر و پسر فرق نمیکرد.
بخشی از گفته های این خواننده
در برنامه فرمول یک شبکه 3

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

امید روحانی: علی حاتمی به سیاست بیتوجه نبود
با قاطعیت اعلام میکنم علی حاتمی یکی از سیاسیترین کارگردانان سینمای ایران است. ویژگیای که ذرهای به آن توجه نشده و نادیده گرفته شده است. دو سه فیلم مهم علی حاتمی مشخصاً درباره رابطه هنرمند و قدرت است. «کمالالملک» بهترین نمونهشان است.
گفتههای امید روحانی در یادنامه هفتاد و پنجمین سالروز علی حاتمی را در صفحات 8 و 9 بخوانید

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

غلامرضا الماسی: از ردهبندی سنی تعریف درستی داشته باشیم
رده سنی که در میانه سریال زده میشود، به معنی این نیست که در آن لحظه چشم بچهها را بگیریم. در واقع به این معناست که آن لحظه را برای بچهها توضیح دهید تا در جریان این موضوع قرار بگیرند که اتفاق واقعی
در جریان نیست.
بخشی از گفتههای مدیر گروه فیلم و سریال شبکه یک در نشست خبری سریال «بوی باران»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

افشاگر بودن او را ماندگار کرد
امیر دژاکام
کارگردان و بازیگر تئاتر
امروز سالمرگ برتولت برشت است. او با نام کامل اویگن برتولت فریدریش برشت ۱۰ فوریه ۱۸۹۸ در آلمان به دنیا آمد و ۱۴ آگوست ۱۹۵۶ از دنیا رفت. این نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی را البته بیشتر به عنوان برجستهترین نمایشنامهنویس تئاتر روایی (که نقطه مقابل تئاتر دراماتیک است) و نمایشنامههای مشهورش میشناسند. اما برشت گذشته از اینکه نمایشنامهنویسی موفق و کارگردانی بزرگ بود، شاعر خوشقریحهای هم بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای بسیاری سرود. برشت با ابداع سبک فاصلهگذاری در تئاتر، انقلابی بزرگ را در هنرهای نمایشی ایجاد کرد.
مشترکات جامعهای که برشت در آن زندگی میکرد با جامعه ما را بیشک جامعهشناسان میتوانند بررسی کنند و از آن سخن بگویند. من به عنوان یک بازیگر و کارگردان تئاتر تنها میتوانم درباره اشتراکات متنی سخن بگویم. یعنی طرح این موضوع که آیا آنچه به عنوان مضمون در آثار برشت آمده با آنچیزی که در جامعه امروزی ما در حال وقوع است و بههر صورت جریان دارد و نمودی عینی از آن مصادیق است. مثلاً وقتی درباره آثار چخوف حرف میزنیم، باید به این مسأله اشاره کنیم که فهم آثار او بهنظر سخت است. یعنی هر کارگردانی که نمایشنامهای از او اجرا کرده به قول بزرگان نمایش، درست از آب درنیامده است. من از زمان دانشجویی با خودم میگفتم پس این اجرای درست از آثار چخوف دقیقاً چیست و چه ماهیتی دارد. یک سوی قضیه این است و از سوی دیگر این فرضیه نیز وجود دارد که ما در درک چخوف دچار مشکل هستیم. در آثار چخوف روابط سرد است، آدمها خودشان را پنهان میکنند، پیچیده هستند، خط قصه تودرتوست و کمی برای ایرانیها ارتباط برقرار کردن با چنین اثری سخت است؛ اما خط قصه در آثار برشت، مستقیم است. سرراست حرفش را میزند. هم در کارهای بزرگ و هم در کارهای کوچکش موضعگیریهای روشن و شفاف دارد. از طرف دیگر آثار برشت سرگرم کننده، تازه و باز هستند. به عنوان مثال «دایره گچی قفقازی» همیشه تازه است و جذابیت دارد. یا وقتی ترس و نکبت «رایش سوم» را نگاه میکنیم میبینیم هرکدام از این قصههای کوتاه میتواند در روابط ما وجود داشته باشد. یا «آرتور اویی» بهنوعی برداشتی از ریچارد سوم است. با این تفاوت که ریچارد سوم روی نفسانیات و مسائل روانی و عاطفی بحث میکند؛ اما آرتور اویی مستقیم میرود سر وقت موضوع اصلی و اینکه یک کانگستر چطور به یک کارتل سرمایهدار
تبدیل میشود.
یکی از دلایل جذابیت برشت افشاگر بودن اوست. یعنی موضوعات مختلف را در قصههایش خیلی خوب مطرح میکند و راجع به اقتصاد، جامعهشناسی، نظام سرمایهداری و... حرف میزند و اگر شکسپیر مسائل را روحی روانی مطرح میکند، برشت بسیار ملموس و جامعه شناسانه آنها را مطرح و بررسی میکند. این برای انسان امروزی جذاب است. البته نمایشهای برشت بسیار کم اجرا شده چون به لحاظ تکنیکی سخت است. اگر درست خاطرم باشد اولین کارهایی که از برشت اجرا کردم جزو نمایشهای آموزشی بود که قصد داشت خود گروه را تربیت کند و برای مخاطب نبود. بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی «ننه دلاور»، «آرتور اویی» را کار کردم و قصد داشتم نمایشنامه «زن نیک ایالت سچوان» را روی صحنه ببرم که به دلایلی اجازه اجرا به من داده نشد و حالا با صحبتهایی که شده قرار است فرصتی در ایرانشهر به من داده شود که سال آینده آن را روی صحنه ببرم. در کارهای من تنوع زیاد است. اجراهایی از ادبیات فارسی، نمایشهای تکنفره، موزیکال، اپرا و فولکلور و کارهای خارجی داشتهام. در آثار خارجی هم برشت همیشه برای من جذاب بود. این یک ارتباط آزمایشگاهی است. من این سه اثر را که اجرای عمومی بردم متوجه علاقه و استقبال مردم شدم. طبیعتاً این اتفاق من را جذب میکند که این مسیر را دوباره بروم. یا درباره شکسپیر علاقهمند بودم کار کنم و موفق شدم مکبث را کار کنم و بازهم فرصتی بشود یک کار دیگر از شکسپیر اجرا خواهم کرد. بههر صورت علاقه من به کسی مثل برشت، چیز عجیبی نیست و علاوه بر جذابیتهای متنی و ذات کارهای برشت این علاقه پیش آمد تا آثاری از او را روی صحنه ببرم و همانطور که گفتم استقبال بسیار خوب تماشاچیها، مهر تأییدی بر این مسأله زد و من هم مشتاقتر و علاقهمندتر شدم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

عامهپسندی را محکوم نکنیم
مریم شهبازی خبرنگار
امروز «دانیل استیل» هفتادویک ساله میشود؛ نویسندهای که میتوان او را از مشهورترین سردمداران ادبیاتی دانست که شاید مورد قبول خیلیها نباشد: ادبیات عامهپسند. بخشی از ادبیات که چه بخواهیم چه نخواهیم با اقبال زیادی از سوی توده مردم حتی در کشورهایی مواجه است که سرانه مطالعه بالایی دارند. استیل را میتوان از خوششانسهای این بخش دانست؛ اقتباسهای متعدد سینمایی، فروش 580 میلیون نسخهای، ترجمه به حداقل 28 زبان زنده و حضوری تقریباً دائمی در فهرست پرفروشهای نشریات؛ نشریاتی همچون نیویورک تایمز، گاردین و حتی سایتهایی نظیر آمازون از جمله مواردیست که میتوان آنها را گواهی بر قرارگرفتن او در ردیف نویسندههای به اصطلاح «بست سِلِر» دانست. تولد این گونه ادبی را محصول پاورقیهای نشریات خانوادگی میدانند؛ داستانهایی که ابتدا مهمان صفحات مجلهها و روزنامهها بودند و بعد از مدتی در قالب کتاب منتشر میشدند. «تهران مخوف» نوشته مرتضی مشفق کاظمی را از نخستین پاورقیهای فارسی میدانند که البته در کنار آثاری همچون «شوهر آهوخانم» نوشته علی محمد افغانی و کمی نزدیکتر «بامداد خمار» نوشته فتانه حاج سیدجوادی از مشهورترین آثار فارسی این حوزه هم هستند.
با وجود اقبالی که این قبیل کتابها در جلب نظر توده مردم دارند اما کتابخوانهای حرفهای و نویسندگان ادبیات جدی میانه چندانی با آنها ندارند و حتی این ادبیات را عاملی در کاهش سطح سلیقه مطالعاتی مردم میدانند.
مهشید میرمعزی، مترجم نامآشنای حوزه ادبیات هم از آن دسته افرادیست که تأکید دارد سلیقه مطالعاتیاش با این کتابها همخوانی ندارد اما به «ایران» میگوید: «کتابهای عامهپسند معمولاً حضوری دائمی در قفسههای کتابفروشیهای جهان دارند. شاید باورتان نشود ولی این مدت به هر کشوری که رفتهام تقریباً محال بوده که با آثار جوجو مویز که او هم از نویسندگان عامه پسند جهانی ست روبهرو نشوم».
پای گفتههای نویسندگان عامهپسند در کشور خودمان که بنشینید اغلب از نگاههای به اصطلاح از بالا به پایین نویسندگان ادبیات جدی گلایه میکنند. با این همه میرمعزی میگوید: «این که منِ نویسنده یا مترجم کتابهای این حوزه را نمیپسندم دلیل نمیشود که نگاه تحقیرآمیزی به نویسندگان یا خوانندگان آن داشته باشم.
در کشورهای دیگر هم نویسندگان، ادبیات عامهپسند را قبول ندارند. اما مثل ایران نیست که رفتاری تحقیرآمیز نسبت به نویسندگان این بخش داشته باشند، به هر حال حتی در کشورهای غربی هم این کتابها مخاطبان بیشتری دارند.»
با وجود گفتههای میزمعزی برخی کتابهای این حوزه کمی خوششانستر بودهاند و حتی هرازگاهی نویسندگان و منتقدان ادبیات موسوم به روشنفکری را هم وادار به تعریف و تمجید کردهاند. سه اثری که در سطرهای بالایی به آنها اشاره شد در کشور خودمان از این جمله هستند که آنان را کتابهایی مابین ادبیات عامهپسند و جدی میدانند. ماجرای عشقی پرفراز و نشیب میان پسری ثروتمند و دختری فقیر یا بالعکس؛ خیانتی که در نهایت به ازدواجی رؤیایی ختم میشود و موضوعاتی اینچنینی محتوای اغلب این قبیل کتابها هستند؛ کتابهایی که در اغلب آنها مضمون به ساختار ادبی ارجحیت دارد.
میرمعزی یکی از دلایل توجه توده مردم را به کتابهای عامهپسند تلاش آنان برای فرار از مشکلات زندگی امروز میداند و میگوید: «مردم ما آنقدر غرق مشکلات ریز و درشت شدهاند که عجیب نیست اگر حوصله مطالعه آثار جدی را نداشته باشند. خوانندگان این قبیل کتابها اغلب به دنبال پناهگاهی هستند تا آنها را قدری از دنیای واقعی دور کرده و وارد کاخ آرزوهایشان کند.»
با این حال همانطور که پیشتر اشاره شد برخی معتقدند کتابهای عامه پسند منجر به کاهش سطح سلیقـــــــــــه مردم میشوند و ازاین جهت با انتشار آنها مخالفتی جـــدی دارند. اما میرمعزی و بسیاری دیگر از اهالی کتاب باوجود دور بودن سلیقه شخصی شان از مطالعه این قبیل کتابها نظر دیگری دارند، این مترجم ادبیات آلمانی ادامه میدهد: «اگر فرض را براین بگذاریم که از 10 هزار خواننده این کتابها پانصد نفر آنها هم جذب مطالعه آثار جدی شوند اتفاق خوبی ست. به هر حال نمیتوان منکر این شد که کتابهای آسانخوان میتواند بهانهای برای ادامه جدیتر مسیر مطالعه شوند.
البته این کتابها به گمانم نکته منفی هم دارند، شما اگر نگاه کنید پایان این کتابها اغلب به ماجرایی خوش ختم میشود، دختر یا پسری جوان که باوجود مواجه شدن با خیانت درنهایت با جوانی سوار بر اسب سپید ازدواج میکند! همین باعث میشود مخاطب جوان گمان کند در دنیای واقعی هم اینگونه است و دربرخورد با شرایط زندگی شان دچار توهم شوند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

از صلح گفتن
الهام فلاح
نویسنده
چهارشــــنبه، بیســـــتوسوم مرداد ماه به همت کمیته صلح بینالملل در سرای اهل قلم نشستی با محوریت صلح و ادبیات برپا خواهد شد. انجمن علمی مطالعات صلح ایران نهادی است غیرانتفاعی و بین رشتهای که در سال ۱۳۹۴ فعالیت خود را با مجوز از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده است.
آنچه گفتن و پژوهش درباره صلح را دشوار میکند ماهیت غیرفیزیکی آن است. واحد شمارش و بررسی کیفیت و کمیت ندارد. درست برخلاف جنگ. جنگ را میتوان با متر و معیار جهانشمول شدت و وسعت آن را نشان داد. چهار بمب. دوهزاروپانصد اسلحه. سه انفجار، تعداد مینهای کاشته شده، تعداد کشتهشدگان و آوارگان و اسرا. هرقدر این عدد بزرگتر باشد نشاندهنده جنگی مخوفتر و وسیعتر است که هراس و تلخکامی بیشتری به بار خواهد آورد. از همین رو مواجهه با صلح خصوصاً در ادبیات و سایر شاخههای هنری مواجهه سلبی است و نه ایجابی. به این معنی که درباره صلح اینگونه مینویسند که اگر جنگی با این شدت نباشد چقدر خوب است. درست مانند تصویر کردن یک بیماری دهشتناک و کشنده برای تکریم و ترویج فرهنگ بهداشت و پاسداشتن سلامتی.
از آنجا که ایران قرنی پرحادثه و پر از جنگ و کشمکشهای داخلی و خارجی را تجربه کرده است، بخصوص جنگ با عراق که سی سال از پایان آن گذشته است، مسلماً بخش فرهنگ و ادبیات امروز ایران نمیتواند وامدار این رویداد بزرگ نباشد. تعداد شهدا، آوارگان و اسرا و باقی تلفات جانی و انسانی این جنگ و نیز ویرانیهایی که مسبب خسران و ضربات جبرانناپذیر جسمی و روانی به مردم ایران شد، بهقدری زیاد و درخور توجه است که بدون شک برای پرهیز و ممانعت از تکرار این فاجعه باید علاوه بر تقویت قوای نظامی و بخش سیاست بینالملل به قلم که از هر تفنگ و شمشیری برندهتر و کارسازتر است توجه شایان نمود. خصوصاً در وضعیت فعلی که کشور با فشارهای حداکثری فضای بینالملل و نقض فاحش حقوق خود مواجه است و از لحاظ اقتصادی و معیشتی اوضاع کم از دوران جنگ ندارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

عکس نوشت
مجید اخشابی و حامد محضرنیا خوانندگان موسیقی پاپ کشورمان که به دعوت دولت ترکمنستان برای اجرای مشترک با خوانندگان موسیقی پاپ از کشورهای روسیه، قزاقستان، جمهوریآذربایجان و ترکمنستان در حاشیه نخستین اجلاس همایشهای اقتصادی خزر در آوازه حضور پیدا کرده بودند، قطعاتی از موسیقی پاپ ایرانی را اجرا کردند که مورد استقبال حاضران قرار گرفت. به گفته رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در عشقآباد این اجرا در حضور میهمانان ویژه نخستین اجلاس همکاریهای اقتصادی خزر، سایر شرکتکنندگان در اجلاس و مقامات دولت ترکمنستان از جمله قربانقلی بردیمحمداف رئیسجمهوری ترکمنستان صورت گرفت. این در حالی است که در پایان اجرا وزیر فرهنگ کشور ترکمنستان به نمایندگی از رئیس جمهوری از گروه ایرانی در اجرای برنامههایشان قدردانی کرد. اجرای موسیقی پاپ ایرانی در چارچوب ارتقای سطح روابط فرهنگی دو کشور در همه زمینهها به همت رایزنی فرهنگی کشورمان در عشقآباد و اداره کل همکاریهای فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی صورت گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#روز_جهانی_چپ_دست_ها
دیروز روز جهانی چپ دستها بود. قدیمها خیلیها این را نقص میدانستند اما امروز چپ دستها به خودشان و این تفاوت افتخار میکنند. به همین دلیل هم شبکههای اجتماعی دیروز پر بود از هشتگ روز جهانی چپ دستها و چپ دست. کاربران چپ دست از خودشان و زندگی شان و سختیهایی که معمولاً برای زندگی روزمره با آن مواجه هستند مینوشتند و البته به خودشان تبریک میگفتند. این نوشتهها را درباره روز جهانی چپ دستها بخوانید: حمید: «خیلی جاها مانند صندلیهای یک دسته، قانونهای راهنمایی رانندگی و... ماها مجبور به استفاده و تحمل سختیهاش بودیم و هستیم و اعتراضی نکردیم. به افتخار همه چپ دستها که سالهاست در دنیایی که برای راست دستها طراحی شده زندگی میکنند.»، ف خالی: «بچه که بودم بابابزرگم چه با تشویق و چه با زور سعی داشت مجبورم کنه با دست راستم غذا بخورم. بمیرم برای خودم که هیچوقت نمیتونستم و برنجها از توی قاشق میریخت»، میس پوکر فیس: «اِ بچتون چپ دسته، چرا مداد نذاشتین وسط انگشتاش فشار بدین نتونه از دست چپش استفاده کنه؟! چپ دستی؟ ما صندلی چپ دست نداریم یه جا بشین خب! چپ دستی؟ سازی رو که میخوای باید سفارش بدیم واستون درست کنن! راسته چپ دستها خنگن؟(بخشی از مشکلات ما در دنیای راست دستها)»، محمود: «با این حجم چپ دستها، ما راست دستها خاص تریم»، محمد جیران: «چپ دست بودن افتخار نداره چون براش تلاشی نکردیم اما برای زندگی کردن در دنیای راست دستها خیلی زحمت کشیدیم و تلاش کردیم. روی میز راست دستها کنکور دادیم و درس خوندیم با ماشین طراحی شده برای راست دستها رانندگی کردیم و... حتی اموجی برای دست چپ نداریم»، ماکان مهرپویا: «چپدستها به دلیل غالب بودن یک نیمکره مغزی معمولاً خلاقیت بیشتری دارند اما در عینحال بیست درصد بیشتر به بیماریهای روانی دچار میشن. ما چپدستها کیوت، عجیب یا معلول نیستم. فقط شکل حل مسألهمون با راستدستها متفاوته و همینطور محدودیتهای حرکتی و انجام کار بیشتری در جامعه داریم.»، امیلی: «روز جهانی چپ دستها هم یه فاتحه بفرستم واسه پدربزرگم که 9سالم بود داشتم به سختی با اون دربازکن مزخرف در رب گوجه رو بازمی کردم سه بار داد زد اونو درست دستت بگیر. بغض کردم. بابام بهش گفت آقا، مریم چپ دسته. گفت ما تو فامیلمون این مسخره بازیها رو نداریم دخترت رو درست
تربیت کن.»
غیرشرعی بودن مدارس طبیعت
توضیحات عیسی کلانتری، رئیس ســــــازمان حفاظت محیط زیست درباره تعطیلی مدارس طبیعت در کشور حرف و حدیث زیادی همراه داشت. او گفت: «مدارس طبیعت سه مشکل داشتند؛ مشکل اول اینکه غیرقانونی بودند و مجوز رسمی نداشتند و اگر بچهها آسیبی میدیدند باید رئیس سازمان دیه میداد یا زندان میرفت. دوم اینکه این مدارس طبق فتوای مراجع غیرشرعی بودند و مراجع تشخیص دادند این مدارس ایدئولوژی غیردینی داشتند، چون سگ و گربه در این مدارس خواهر و برادر میشدند و بر اساس این حکم اگر قانونی هم بود باید تعطیل میشدند. مشکل سوم اینکه وزارت اطلاعات اعلام کرده دو نفر از کسانی که این مدارس را تشکیل دادند و مجوز دادند جزو اعضای حزب توده بودند و صلاحیت این کار را نداشتند.» در شبکههای اجتماعی کاربرانی درباره این موضوع نوشتند که البته بسیاری از این نوشتهها همراه با تعجب بود: شهرام: «یک نفر پیدا نمیشه بهش بگه اگر به فتوا و نظر مراجع معتقدی، چرا مجوز شکار تروفه که مشخصاً مصداق شکار لهوی است رو میدی و از نظر مراجع در این مورد چیزی نمیگی؟»، مرضیه لارکی: «اگر مدارس طبیعت غیر شرعى ان پس لابد تمام دنیاى کودکى ما هم که در دل طبیعت گذشته خلاف شرع بوده»، عماد: «مدارس طبیعت جزو معدود مدارس ایران بود که به کارشون اعتقاد داشتند، فکر و محتوای ساختاریافته داشتند، و به کودک احترام میذاشتند.»، علیرضا صحاف: «تو مدارس طبیعت بچهها میتونستن برن تو طبیعت و اونجا راجع به زندگی و طبیعت یاد بگیرن.»، یانگر برادر: «مدارس طبیعت سراسر خیر و برکت بودن. بچهتو میذاشتی و به سادگی تمام نیازاش برای لمس طبیعت و تجربه یگانگی با هستی(که واسه کودک شهری تقریباً غیرممکنه) رو تو یه مدت به دست میآورد.»، لیلا بهطلب: «مدارس طبیعت بر پایه «اخلاق مراقبت» اداره میشه و دغدغه نیکباشی و نیکزیستی مراقبت شونده رو در کودک پرورش میده. بهانه اخیر قابل پذیرش نیست. بیشتر به نظر میرسه هدف، ممانعت از گسترش اخلاق مراقبت باشه. چون رواج این اخلاق نشون میده میشه جهان رو بهتر از اینی که هست اداره کرد.»، پریسا انصاری: «این مدارس به بچهها تعامل با طبیعت رو یاد میداد؛ آزاد بودن در یک محیط طبیعی بدون دیوار و سقف و درکنار مرغ و خروس و خرگوش. بچهها خاکبازی و آببازی میکردن. همین! دقیقاً کاری که ما بچگی میکردیم.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
محمد معتمدی: از تعزیه خاطرات خوبی دارم
-
امید روحانی: علی حاتمی به سیاست بیتوجه نبود
-
غلامرضا الماسی: از ردهبندی سنی تعریف درستی داشته باشیم
-
افشاگر بودن او را ماندگار کرد
-
عامهپسندی را محکوم نکنیم
-
از صلح گفتن
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی

اخبارایران آنلاین