
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخن روز
لقمان حكيم رحمه الله : فرزندم هزار دوست بگير كه هزار دوست هم كم است و يك دشمن مگير كه يك دشمن هم زياد است.
امالی (صدوق) ص669 - بحارالأنوار ج13، ص414، ح4

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مارتین اسکورسیزی: از تماشای فیلمهای مارول لذت نمیبرم
این فیلمها سینما نیستند. صادقانه بگویم، اصلاً نمیتوانم به آنها فکر هم بکنم. هر چقدر هم که خوب ساخته شده باشند در بهترین حالت مثل پارکهای سرگرمکننده هستند. این سینمایی نیست که سعی داشته باشد تجربه احساسی و روانی انسانی را به ما منتقل کند.
بخشی از گفتوگوی این فیلمساز سرشناس با مجله امپایر

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمد بحرانی: عروسکها هنوز هم زندهاند
با این جمله که زمان مرگ عروسکها فرا رسیده موافق نیستم و همین عروسکهایی که در دو سه سال اخیر مخاطبان دوستشان داشتند، مثال نقضی بر این موضوع است چراکه با وجود اینکه مجموعه کلاه قرمزی، جنابخان و کارهای عروسکی دیگر تلویزیون از تلویزیون پخش نمیشوند، همچنان مردم آنها را دوست دارند.
بخشی از گفتوگوی
این بازیگر و صداپیشه با ایلنا
بخشی از گفتوگوی
این بازیگر و صداپیشه با ایلنا

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

من عاشق این عالم شدم چون معمار آن زیباست
حسین محجوبی
نقاش
به مناسبت چهلوپنجمین سال تأسیس خانه محجوبی عصر روز جمعه (12 مهرماه) از تندیس حسین محجوبی رونمایی و همچنین جشن امضای کتاب «روزگار محجوب» نیز برگزار شد. این کتاب به نویسندگی امیرسقراطی شامل روزشمار زندگی حسین محجوبی و مجموعه مقالات این هنرمند است. در این مراسم هنرمندان و مدیران فرهنگی چون یدالله کابلی، احمد مسجد جامعی، شهلا حبیبی، پری ملکی ، حسینعلی ذابحی، رضا نامی، مجید رجبی معمار، خسرو سینایی، طاها بهبهانی و... حضورداشتند. حسین محجوبی هنرمند صاحبنام و پیشکسوت نقاشی است و آثار شناخته شده او در دنیا با الهام از طبیعت بوده است. محجوبی بیش از نیم قرن در عالم هنر کوشیده و حاصل آن شرکت در دهها نمایشگاه جمعی و اختصاصی همراه با نقاشان ایران و جهان است.
علاقه من به هنر نقاشی به دوران کودکیام برمیگردد، حتی به یاد دارم یک بار سرکلاس مشغول کشیدن نقاشی بودم و از خانم معلمم کتک خوردم آن هم به این دلیل که نباید بدون اجازه او نقاشی میکشیدم. من متولد سال ۱۳۰۹ و درخطه زیبا و سرسبز لاهیجان به دنیا آمدم و بیتردید زادگاهم درگرایش من در به تصویر کشیدن طبیعت بیتأثیر نبوده است و تا به امروز هم با هنر خود روزگار میگذرانم.
همانطورکه میدانید پرداختن بهکارهای فرهنگی بسیار دشواراست و این موضوع هیچ گاه از نگاه مسئولان فرهنگی و مدیران شهری دنیا به دور نبوده چرا که انجام این کارها میتواند الگویی برای جوانان باشد، البته درکشور ما هم کم و بیش به این مهم توجه میشود و قطعاً برای نسل آینده تأثیرگذاراست و جوانان علاقهمند بهکارهای هنری چون معماری، موسیقی، نقاشی و... میتوانند با انگیزه و اشتیاق بیشتری در این زمینه فعالیت کنند.
من حسین محجوبی هفتاد سال است که تهران را از نزدیک میبینم و در این شهرزندگی میکنم، سال۱۳۳۳ وارد دانشگاه تهران شدم و در سال ۱۳۳۸ در رشته معماری فضای سبز از دانشکده هنرهای زیبا با درجه عالی فارغالتحصیل شدم و امروز در 90 سالگی همچنان با ذوق و شوق نظاره گر این شهربزرگ هستم. آن زمان که به تهران آمدم حتی خیابانهای حافظ، سعدی و فردوسی و... با سنگهای«داغون» و نازیبا سنگفرش شده بود اما بعد آنکه مسئولیت ساخت پارکهای تهران را برعهده گرفتم از سوی سازمان شهرسازی این خیابانها هم شکل و نمای زیبایی به خود گرفت. آن سالها تهران چه بود و امروز چه شده است! در حال حاضر نماهای شهر هر روز زیبا و زیباتر میشود اما ارتباط مردم دورتر و دورتر.
18 سال درشهرداری تهران مشغول بهکار بودم و حدود 6 سال در شهرسازی فعالیت میکردم، تهرانی که ساخت و ساز درآن بینظیر و بیرویه است اما همچنان مشکل آب دارد. دراین بیش از60 سال فعالیت جدیام درعرصه هنر، علاوه بر نقاشی به معماری و شهرسازی هم مشغول بودم.آن زمان سقاخانههایی بود که درآن شمع روشن میکردند اما بعد از 30 سال آن سقاخانهها تبدیل به پارک شد و وقتی شروع به کاشتن درخت کردیم بعد ازگذشت 6-7 سال گروهی از پرندگان چون گنجشک، قمری، کبوترو... به روی این درختان آشیانه ساختند و با صدای آنها اخت گرفتیم و همین امرسبب علاقهمندیام در به تصویر کشیدن از درختان، پرندگان و حیوانات در نقاشیهایم بود و سعی کردم در کارهایم آرامش طبیعت را به مردم منتقل کنم.
درختان در نقاشیهای من نماد زندگی و استواری هستند و عنصراسب را که مظهر حرکت و پویایی بوده جایگزین زندگیهای ماشینی دانستنم. اسب حیوانی بسیار زیبا و با وقار است و در تمام جنگها و امپراطوریهای دنیا بوده است. اسب سفید مظهر بارندگی، خرمی و دانایی واسب سیاه مظهر جهل، خشکسالی ویرانگری است.
نخستین پارکی که ساختم سال 1342 بود؛ آن زمان از سوی شهرسازی مأمورساخت پارک «ساعی» شدم. زمین این پارک از میدان ونک بود تا خیابان عباس آباد(بهشتی) حدود 300 هزارمتر که به مرور زمان کوچکتر شد و الان 125 هزارمترمربع است و بعد آن طراحی و اجرا پارکهای لاله، جمشیدیه، نیاوران و ملت را انجام دادم.
12 سال هم ریاست دفتر فنی سازمان پارکهای شهرداری تهران را برعهده داشتم و قرار بود از چیتگر تا لواسان در کوها درختکاری شود اما به سبب کمبود آب این کار میسرنشد و تنها توانستیم به زیباسازی جنگلهای لویزان بپردازیم و امروز چهلوپنج سال است در خیابان هجدم بخارست زندگی میکنم، خانه ای که روایت روزهای خوب و بد زندگیام بوده و در این مدت نمایشگاههای مختلفی هم در این خانه برگزار شده و با وجود کوچک بودن فضای این ساختمان سعی کردم صدای آن را بهگوش مردم برسانم و همچنان بیکار ننشستهام و با نقاشی هایم آرامش را در زندگیام حفظ کردهام و بعد از گذشت 60 سال متوجه شدم تمام نقاشان و معماران دنیا نمیتوانند کار خدا را انجام بدهند، من عاشق این عالم شدم چون معمار آن زیباست و بهقول باباطاهر «به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت زیبا تو بینم...»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

روز تهران چه فایدهای دارد؟
نصرالله حدادی
تهران شناس
تهران در روز یکشنبه 22 اسفند سال 1164 از سوی آغامحمدخان قاجار بهعنوان پایتخت ایران برگزیده شد و بهنام او خطبه خواندند. در سال 1286 بعد از انقلاب مشروطه و وقتی قانون اساسی را نوشتند باید ثبت میشد که کجا پایتخت ایران است. روز 14 مهر 1286 در قانون آمد که تهران پایتخت ایران است و به همین دلیل 14 مهر را روز تهران مینامند. اما من برگزاری روز تهران و مراسم مرتبط با آن را بیفایده میدانم.
به تهران از جنبه جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی باید توجه شود. از جغرافیای تهران چیزی باقی نمانده است. تهران شهر باغها بود و به آن چنارستان میگفتند اما خیانتی که از دهه 50 در حق تهران شد این جغرافیا را تغییر داد. ما در تهران بلند مرتبهسازی نداشتیم چون زمین ارزش کاذب پیدا نکرده بود و زمینخواری وجود نداشت. در معماری گذشته ما هر چیزی در هر جایی که ساخته میشد دلیل داشت. در دوره پهلوی دوم و با دگرگونی زندگی معماری کاملاً درونگرای ما تبدیل شد به معماری بیحیای کاملاً برونگرا و تقلیدی.
در طرح تفصیلی تهران که سال 47 توسط عبدالعزیز فرمانفرماییان نوشته بود آمده بود که در مرکز تهران ساختمان بیشتر از 3 طبقه نباید ساخته شود اما امروز در تهران آسمان را نمیتوانید ببینید. از نظر فرهنگی هم در تهران آنچه را میتواند زایش فرهنگی داشته باشد از بین بردهایم. تمام تئاترهایی که برای مردم ملموس بود از بین رفت. به جای حرف زدن در روز تهران باید کار کنیم و فرهنگ و هویت تهران را احیا کنیم. زندگی مردم تهران بهدلیل همان معماری تغییر کرده و خانواده ها دچار گسست شدهاند.
گاهی در دانشگاه از دانشجویان میپرسم مثلاً وقتی میگوییم کسی زیر سرش بلند شده یعنی چه؟ آنها نمیدانند و وقتی میگویم قدیم بانک وجود نداشت و مردم پول را زیر سرشان میگذاشتند میگویند: «چه جالب. نمیدانستیم.» اینها فرهنگ مردم تهران است. خیلی چیزها مثل اینها وجود دارد که از بین رفته و کسی از آنها خبر ندارد. ثبت و نگهداری آنها باید انجام شود اما نمیشود یا اگر هم میشود فرمایشی است و ابتر میماند.
وجب به وجب خیابانهای قدیمی تهران تاریخ است. اگر از میدان راهآهن تا تجریش بروید کوچه به کوچهاش داستان دارد.در یک کوچه خانه عمران صلاحی است و در دیگری خانه فروغ فرخزاد. یک جا خانه روحالله خالقی و نزدیکش خانه برادران محجوبی است و میتوانی اینجا بگویی آنها کسانی هستند که «ای ایران» را ساختند اما ما اینها را نمیدانیم و این نامها و این تاریخ در جار و جنجال گم میشود.
دیگر هم نمیشود هویت تهران را بازیابی کرد. بهدلیل حضور فضای مجازی و نسل بیمطالعهای که برایش خیلی چیزها مهم نیستند. مگر مهم است که هر کوچه چه داستانی دارد؟ از سوی دیگر مشکلمان این است که سیاست بر همه چیز سایه انداخته و بسیاری از بناها و آثار تاریخی تهران با همین نگاه از بین رفتهاند. ما بخش اعظم هویت تاریخی تهران را از این شهر گرفتهایم.
در این شرایط برگزاری مراسمی برای روز تهران بدون اینکه کاری انجام شود چه فایدهای دارد؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تهران وسعتی فرهنگی اقلیمی و اجتماعی
الهام فخاری
عضو شورای شهر تهران
یکی از ویژگیهای ارزشمند تهران درکنار هم زیستن سبکها و سلیقههای متنوع به شمارمیرود. از تهران به مثابه ویترینی از گوناگونیهای گستره فرهنگی، اقلیمی و اجتماعی ایران یاد میشود. این ابرکلانشهر پرجمعیت و پویا با نقشآفرینی زنان فرصتها و سرمایههایی دارد که میتوان برای حل مسألهها، برونرفت از چالشها و کاهش تنشها بهکار برد. در توصیفها و تحلیلهای اجتماعی ایران حضور زنان در فضاهای عمومی، نقشآفرینیشان در زمینهها و شاخههای گوناگون کسب و کار، کنشگری ایشان در برهههای سخت و تواناییشان در مدیریت بحرانها، را سرنوشتساز و تعیینکننده میدانند. این بخش از جامعه که امروزه مسئولیتها و نقشهای متفاوتی را بر دوش دارد، نیازها و خواستههایی را دنبال میکند که شاید برای برخی اقشار هنوز جدی و معنادار نباشند. گذشته از اینکه چه کار یا نقشی مورد علاقه یا پذیرش ما باشد، وقتی شمار قابل توجهی از جامعه خواستار توجه به انتخابگری و برخورداری عادلانه از فضاهای عمومی هستند، در حالی که حقی از دیگران زیرپاگذاشته نمیشود و به متعادلتر شدن فرهنگی فضاهای عمومی کمک میکند، میتوان از این خواسته اجتماعی فرصتی برای بهسازی و ارتقای همکارانه(مشارکتی) ساخت. یافتههای پژوهشهای اجتماعی و مدیریتی نشان میدهند، فضاهای عمومی کمتر جنسیتزده فضاهایی متعادلتر، ایمنتر و از نظر اجتماعی خودتصحیحگر هستند. آنچه در ادبیات مدیریتی یا عمومی ایرانی بهعنوان فضای «خانوادگی» نامیده میشود به راستی فضایی است که از ترکیب متعادل و کمآسیب و خودتصحیحگر زنان-مردان برخوردار است و حضور همهنگام زنان و مردان از بروز و ظهور ادبیات و رفتارهای خشن، جنسیتزده یا ستیزهگر پیشگیری کرده است. در واقع حضور سازنده و متعادلکننده و غیرجنسزده زنان در بیان ایرانی «خانوادگی» و ادبیات بهداشتی گفتار مجاز در حضور «خانواده» نامیده شده است. از اینرو خواستهای چون حق حضور زنان در ورزشگاهها به بیان ایرانی حق حضور «خانوادگی» است و اتفاقاً برای کاستن از آسیبها و کژکاریهای جدی که به درستی نهادهای انتظامی نسبت به آنها حساسیت دارند و درگیر با این کژکاریها هستند میتواند به کار گرفته شود. نکته مهم این است که هیچ بخشی از جامعه در پیگیری خواستهها و نیازها نباید نسبت به منافع ملی و فضاسازی علیه کشور بیتوجه باشد. زنان ایران همواره در پاسداری از میهن، آبادانی کشور و پیشبرد توسعه بیادعا و شکیبا همشانه و گاهی فراتر از مردان کوشیدهاند. تدبیر بجا و تدارک شرایط مناسب برای حق انتخاب حضور زنان در بازی ملی ایران-کامبوج گام ارزندهای در راستای حل مسأله، پیشگیری از بهرهبرداری منفی دشمنان ایران و بهبود همبستگی اجتماعی است و میتواند مسیر بهسازی فرهنگی ورزشگاهها را هموار سازد. این هدف فقط با حضور پرسروصدا به نتیجه نمیرسد بلکه حق انتخاب حضور وقتی بر جامعه اثرگذار خواهد شد که زنان و مردان این حق را در راستای کاهش خشونت و جنسیزدگی و بهبود منش و گفتار اجتماعی در فضاهای عمومی مانند ورزشگاهها بهکار گیرند و مسئولیتی فرهنگی برپایه این حق ایفا کنند. با امید به پیروزی تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران در فضایی پرشور، شاداب و متعادل با زنان و مردان دوستدار ایران و فوتبال این همدلی و همکاری ملی را به فال نیک بگیریم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

عکس نوشت
ویلم فلور/ ایرانشناس هلندی درمقدمه یکی از کتابهایش مینویسد: «تهران شهر زیبایی نبوده و نیست. با این حال، درگذشته و خوشبختانه امروز، گوشههایی از زیبایی در میان اوضاع ملالآور و رخوت عمومی این شهر قاجاری وجود داشته و دارد.» فلور دو نکته را بهعنوان گوشههای زیبای تهران معرفی میکند، یکی درختان و باغهای آن و دیگری دروازههای آن. امروزه تقریباً ازهیچ کدام این دو نکته چیزی باقی نمانده است. باغها و درختان به اندازه بسیاری تخریب و نابود شدهاند و دروازهها نیزجزسردرباغ ملی اثری ازآنها نیست. همه درهمان دوران توسعه جنونآمیز شهردرروزگار پهلوی نابود شدهاند و در مسیر تقابل سنت و مدرنیته، این نابودی شدت گرفته و کامل شده است.
دروازه شمیران / منبع عکس تاریخ ایرانی

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

حُسن حسن
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
مکتب آسمانی اسلام برای اخلاق و رفتار نیکو اهمیت و جایگاه ویژهای قائل است تا آنجا که پیامبر خاتم(ص) میفرماید: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»من برای تکمیل اخلاق نیکو برگزیده شدم. خدای حکیم نیز خلق نیکوی پیامبرش را ستوده و از مهمترین صفات بارز آن حضرت برمی شمرد: «وانک لعلی خلق عظیم» یعنی همانا تو به اخلاق بزرگ ممتازی. کمال اخلاقی زمانی محقق میشود که صفات و فضیلتهای نیکو در جان آدمی به گونهای نقش بندند که دیگر شری از وی سرنزده و خودخواهی جای خود را به خیرخواهی برای دیگران و گذشت و فداکاری داده و رذیلتها مغلوب فضایل و نوعدوستی شود.
براین اساس اندیشمندان پایبندی به اصول و ارزشهای اخلاقی را از مهمترین عوامل امنیت اجتماعی و ثبات محیطهای انسانی دانسته و بنیان زندگی همراه با آرامش و بدون دغدغه برشمردهاند. زندگی و سلوک امامان معصوم(ع) در استمرار سیره پیامبر(ص) قرار داشته و مسلمانان به آنان چونان مشعلهای فروزان هدایت رو میآورند.
امام حسن مجتبی(ع) نمونه کامل اخلاق اسلامی و از چهرههای ممتاز مکتب اسلام است که با ارزشهای جاویدی که از خود برای بشریت به یادگار گذاشت، هر انسان کمال جو و فضیلت خواهی را به سوی خود میخواند.
سیره نیکوی آن حضرت(ع) سرشار از کرامتهای انسانی و همراه با بزرگواری هاست که مقوم روابط اجتماعی و نوامیس انسانی میباشد. امام حسن مجتبی(ع) فضایل وامتیازات اخلاقی را از جد بزرگوارش به ارث برده و مصداق «حسن» بهمعنای کسی که دارای خلق نیکوست، بود. همنشینی با طبقات مختلف اجتماع و احترام به شخصیت آنان از جمله سجایایی است که در هیچ یک از فرمانروایان دیده نشده است اما ائمه معصومین که رسالتی غیر از حکومت کردن بر مردم دارند، همنشین مردم عادی بودند و با آنان حشر و نشر داشتند.
امام حسن(ع)نیزبا وجود جایگاه والای معنوی و موقعیت ممتاز اجتماعی با فقرا وطبقات پایین جامعه حشر و نشر داشت و زانو بهزانوی آنان مینشست و با آنان غذا میخورد. روزی آن حضرت(ع) با گروهی مواجه شد که برخاک نشسته و با تکههای نان خشک خود را سیر میکردند. آنان از حضرت خواستند تا همسفره آنها شود. امام حسن(ع) با روی گشاده دعوتشان را پذیرفت و همچون آنان برخاک نشست و از خوراکشان خورد. سپس آنان را به خانه برد و به آنان غذا و لباس داد.
ضمیر پاک و بیآلایش امام حسن مجتبی(ع) که نشانه کرامت و بلندی مقام آن حضرت است، موجب شد تا با صبر و بردباری با اطرافیان برخورد نموده و تقصیر و زشتکاری آنان را با احسان و نیکی جبران کند. از همین رو امام حسن(ع) در احترام به شخصیت افراد هیچ ملاحظه خاصی را در نظر نمیگرفت و بههمه طبقات اجتماعی بهطور یکسان احترام میگذاشت. در سیره آن حضرت آوردهاند، روزی میخواست از مجلسی برخیزد که مرد فقیری وارد شد. امام حسن(ع) به احترام آن فرد، مجلس را ترک نگفت و پس از آنکه قدری نشست از آن مرد فقیر اجازه گرفت و فرمود: در حال رفتن بودم که آمدی و به احترام شما نشستم حال اجازه میدهی بروم.
امام حسن(ع) قلبی رئوف و مهربان داشت. تاآنجا که مهر و عطوفت آن حضرت شامل دشمنان هم میشد. بهنقل از سیره نویسان آن حضرت به بدخواهان خویش هم نیکی میکرد و پاسخ بدی را با احسان و خوبی میداد و گذشت و اغماض روش همیشگی آن حضرت بود و تجسم عینی این آیه کریمه بود که میفرماید: «ادفع بالتی هی احسن فاذالذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم» بدیها را به نیکی پاسخ داده و با آن کس که با تو دشمنی میکند دوست و یاور باش.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#رفیق_دوست
گفتوگوی محسن رفیقدوست عضو بنیاد مستضعفان با روزنامه «اعتماد» واکنشهای زیادی به دنبال داشت. بخصوص بخشهایی از این گفتوگو که درباره زندگی شخصیاش بود. در شبکههای اجتماعی کاربرانی با هشتگ رفیقدوست این جملههای گفتوگو را بازنشر میکردند: «قبل از انقلاب بنز سوار میشدم حالا هم لکسوس شاسی بلند که به درد تردد در فاصلههای طولانی رفت و آمد میخورد، سوار میشوم. این ماشین را در دوران ارزانی۸۰ میلیون تومان خریدم.» و «بشدت از جا نماز آب کشیدن، متنفرم» واکنشها به این گفتوگو و این جملهها منفی بود و کاربران از این عضو بنیاد مستضعفان انتقاد میکردند: «یک بار رفته بودیم مؤسسه اوج برای پیش نمایش فیلم به وقت شام. آقای رفیقدوست هم در سالن بود. من دیدم که ایشان قبل از پایان فیلم سالن را ترک کرد و بیست دقیقه منتظر ماند تا خبرنگاری با ایشان مصاحبه کند. بنده خدا دوست دارد مشاهده شود»، «خب اگه اینجوریه که اشکال نداره. ایشالله پورشه سوار شی. اینکه مسئولین هم باید ساده زیست باشن هم جوکه»، «رفیقدوست گفته «لکسوس سوار میشم. منزلم در فرمانیهست و به من ربطی نداره که تورم قیمت خانهام را بالا برده» قضاوت با شما. دوسال پیش به فرمانده کل ارتش ازطرف ارتش خونه در نیاوران دادن، گفت خونه رو بفروشید، به جاش چندتا خونه سبکتر بسازید بدید به کارکنان جوان ارتش، خونهها در حال ساخته»، «فرمانیه یهو گرون شد از نظام آباد هم ارزونتر بود، یه دفعه گرون شد»، «قدیما فرمانیه پائین شهر بود دروازه دولاب بالا شهر، تورم تهران رو ۱۸۰ درجه چرخوند.»
فهرست تازه تیم ملی
دیروز صبح فهرست بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران برای بازی با کامبوج اعلام شد. فهرستی که مخالفان و موافقان زیادی داشت و آنهایی که از تیم ملی خط خوردهاند بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. به خصوص وریا غفوری کاپیتان تیم استقلال که کاربران زیادی معتقدند به دلیل حمایش از حضور زنان در استادیوم به تیم ملی دعوت نشده است. بیشتر بحثها بر سر فهرست تیم ملی درباره همین موضوع بود هرچند بعضیها به ناآماده بودن غفوری اشاره میکردند و معتقد بودند دلیل دعوت نشدن او همین است. اینها بخشی از واکنشهای کاربران به فهرست اعلام شده است: «بله وریا غفوری هم دعوت نشد تیم ملی. فقط میتونم بگم دمت گرم کاپیتان ارزشش رو داشت.»، «خیلیها ناراحتند از اینکه وریا غفوری به تیم ملی دعوت نشده و ربطش میدهند به داستان دختر آبی درحالی که مدافع استقلال در این فصل از رقابتها عملکرد خیلی خوبی نداشته و این حق مسلم سرمربی تیم ملی است که بازیکنی که نتوانسته در تیم باشگاهی موفق باشد را از لیست خود خط بزند»، «نمی دونم مشکلتون با لیست تیم ملی چیه ولی به نظرم چون ما بازی دوستانه آنچنانی نداریم ویلموتس مجبوره که تو بازیهایی مثل هنگ کنگ و کامبوج به افراد بیشتری بازی بده و شرایط اونارو هم ببینه.»، «با یه قسمت لیست جدید ویلموتس خیلی حال کردم اینکه کاری نداره لژیونری یا تو پرسپولیس و استقلالی اگه خوب نباشی به تیم ملی دعوت نمیشی»، «لیست تیم ملی خیلی مزخرفه اوکی شجاع به تاکتیک و سلایقتون نمیخوره وریا و ترابی و اللهیار چی؟ وحید امیری آخه، اونم تو این دوران افتش؟ شجاعی و اشکان هم باید به فکر بازنشستگی از تیم ملی باشند. به نظرم اینجوری خیلی بهتره. کاپیتانهای اول و دوم تیم ملی به اندازه کافی زحماتشون رو کشیدن»، «لیست دعوت شدگان به تیم ملی توسط ویلموتس به نظرم در مجموع نشون از این داره برخلاف دوره کی روش دیگه هیچکس جای ثابتی در تیم ملی نداره و هرکس آمادهتر باشه دعوت میشه. خط زدن جهانبخش و وریا غفوری ناآماده و دعوت کردن محبی ستاره جوان سپاهان نشونه رویه خوب ویلموتس هست.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مارتین اسکورسیزی: از تماشای فیلمهای مارول لذت نمیبرم
-
محمد بحرانی: عروسکها هنوز هم زندهاند
-
من عاشق این عالم شدم چون معمار آن زیباست
-
روز تهران چه فایدهای دارد؟
-
تهران وسعتی فرهنگی اقلیمی و اجتماعی
-
عکس نوشت
-
حُسن حسن
-
شهروند مجـــازی

اخبارایران آنلاین