گپ و گفتی با امیررضا محمدی که برگزاری سه «استارتاپ ویکند» در تهران و زنجان را در کارنامهاش دارد
فقط 54 ساعت فرصت داری
حسن فرامرزی
فرهنگ واژگانی کارآفرینی در این چند ساله یعنی در همین سه، چهار سال گذشته متحول شده است. امروز دیگر شنیدن واژههایی چون استارتاپ، استارتاپ ویکند، استارتاپ گرایند، شتاب دهنده ها، اکوسیستم کارآفرینی و نظایر آن در میان جوانهایی که به این فضا وارد شدهاند، امری رایج شده است اما این واژهها هنوز در فرهنگ عمومی ما چشمها را گرد میکند. این شماره سراغ امیررضا محمدی رفتهایم. او دانش آموخته آی تی است. 29 سال دارد و تا به حال سه استارتاپ ویکند در تهران و زنجان برگزار کرده است. مطابق معمول برای اختصار پرسشها حذف شدهاند تا فضای بیشتری به گفت و گوشونده داده شود.
دور دنیای استارتاپی در دو سطر
استارتاپ به زبان ساده یعنی آدم هایی که ایدهای دارند، پروژه کاری خود را دنبال میکنند و میخواهند مدل درآمدیشان را داشته باشند. استارتاپ تیمیاست که نگاه کرده و چالش یا مشکلی را در جامعه دیده و میخواهد دنبال راه حلی برای آن نیاز یا چالش بگردد.
چه اتفاقی در استارتاپ ویکند میافتد؟
ایده برگزاری استارتاپ ویکند از این جا به ذهنم رسید که در زنجان آی تی میخواندم. آن جا همکلاسیهایم مدام میگفتند میخواهیم کاری شروع کنیم اما نمیدانیم از کجا. من هم به آنها گفتم برنامهای وجود دارد به نام استارتاپ ویکند، 60 نفر دور هم جمع میشوند و ایدههایشان را طرح میکنند و فیدبک میگیرند. این شد که من اولین استارتاپ ویکند را در زنجان برگزار
کردم.
استارتاپ ویکند یک رویداد 54 ساعته ایده پردازی در جهت کمک به اکوسیستم کارآفرینی است. اولین استارتاپ ویکند ایران سه سال پیش برگزار شد اما این رویداد در دنیا 10 سال سابقه دارد. 60 تا 120 نفر در این رویداد شرکت میکنند و در این میان بین 5 تا 10 نفر مربی و داور هستند. مربیها صاحبان کسب و کارهای موفقی هستند و داورها هم میتوانند سرمایهگذارها باشند یا کسانی که در شتاب دهندهها حضور دارند. در این رویداد کسانی که برنامهنویس هستند با یک عده گرافیست و کسانی که تخصصی در رشته ای از کسب و کار دارند دور هم جمع میشوند و در سه روز یا همان 54 ساعت فرصت دارند که ایدهای را تبدیل به محصول اولیه کنند. در واقع در استارتاپ ویکند، دو دایره با هم به همپوشانی میرسند. یک دایره آی تی یا فناوری اطلاعات است و دایره دیگر کسانی که به حوزهای از کسب و کار ورود کردهاند. هر دو گروه میخواهند اتفاق تازهای بیفتد، پس به همدیگر کمک میکنند ایدهشان سر و شکل نهایی به خود بگیرد. البته خروجی استارتاپ ویکند این نیست که گروه در آن 54 ساعت به پول برسد، بلکه هدف بیشتر یاد گرفتن کار گروهی و تعریف مدل کسب و کار و رسیدن به ام وی پی یا محصول اولیه است.
غربال ایدهها در روز اول
اتفاقی که در استارتاپ ویکند میافتد این است که همه شرکتکنندگان روز اول ایدهشان را مطرح میکنند. هر شخص برای معرفی ایدهاش 60 ثانیه زمان در اختیار دارد. او در این 60 ثانیه، اول خودش را معرفی میکند و بعد هم میگوید ایده او قرار است چه مشکلی را حل کند.
آن وقت ایدهاش را مینویسد و میچسباند به دیوار. وقتی همه ایدهها مطرح شد، شرکت کنندگان به ایدهها رأی میدهند و 10 ایدهای که بیشترین رأی را آورده انتخاب میشود. بعد از آن تیمهای پنج، شش نفره برای چکش خواری ایدهها تشکیل میشود. در این روز روی ایدهها کار میشود و روز آخر محصول اولیه یا ام وی پی جلوی داورها ارائه
میشود.
ایده به تنهایی ارزشی ندارد، مهم اجرای ایده است
یکی از مزایای استارتاپ ویکندها این است که آدمها به مرور میفهمند ایده به تنهایی ارزشی ندارد، بلکه مهم اجرای ایده است. چون ممکن است ایدهای که به ذهن شما رسیده، به ذهن 100 نفر دیگر هم رسیده باشد. ما این را در استارتاپها میبینیم که تازه کارها فکر میکنند ایدهشان خیلی خاص است و حتی میترسند ایدهشان در استارتاپ ویکند دزدیده شود اما وقتی کمیحرفهای میشوند گاردشان بازتر میشود.
چطور استارتاپ ویکند برگزار کنیم؟
استارتاپ ویکندها معمولا چهارشنبه از ساعت 5 بعدازظهر آغاز میشود و جمعه 9 شب تمام. روز جمعه 10 تیم میآیند جلوی داورها و محصول اولیه یا همان ایده پخته شده را مطرح میکنند و از بین آنها سه تیم انتخاب و جوایزی هم از طرف اسپانسرهای محلی به این سه تیم داده میشود. بعد از این مرحله ممکن است یک عده بروند شتابدهندهای برای اجرای ایدهشان پیدا کنند، عده ای هم دنبال تأمین سرمایه ای کوچک باشند. کل این روند داوطلبانه است و هیچ سازمان و ارگانی پشت این قضیه نیست. شیوه برگزاری هم این است که من مجوز برگزاری این رویداد را از سازمان جهانی استارتاپ ویکند میگیرم. با مراجعه به سایت این سازمان فرمی در اختیار من قرار میگیرد که در آن تجارب و تخصص من ارزشیابی و در صورت تأیید، مجوز برگزاری به من داده میشود. بعد از این مرحله سازمان مذکور نمایندهای جهانی - ایرانی یا خارجی - به شما معرفی میکند که این نماینده تجربه چندین استارتاپ یا کسب و کار نوپا را داشته است؛ استارتاپهایی که موفق شدهاند یا شکست خوردهاند، بنابراین انتقال تجربه از طرف این نمایندهها صورت میگیرد. نکته دیگر حضور 15 - 10 مربی در این رویداد است که به گروههای پنج شش نفره کمک میکنند سریع تر و با کیفیت بهتر به ایده شان سر و شکل بدهند. هزینههای برگزاری استارتاپ ویکندها از طرف اسپانسرهای محلی تأمین میشود. شرکت کنندگان در استارتاپ ویکند هیچ هزینهای بابت شرکت در این رویداد
نمیپردازند.
دو مثال برای ایدههای استارتاپی
فرض کنید یک عده معلم در آموزش و پرورش کار میکنند. آنها در حوزه درسی خود تخصص دارند اما تخصصی در آی تی ندارند. از طرف دیگر کسانی که آی تی کار کردهاند تخصصی در مباحث آموزشیای که معلمها میخواهند ارائه کنند ندارند. اینجا قسمت آی تی به معلمها میگوید محصولشان را چطور در فضای مجازی ارائه کنند تا بازاری برای آن محصول ایجاد شود. در واقع مهندسان نرم افزار و برنامهنویسها کمک میکنند تا فضایی مناسب برای آن ایده آموزشی ارائه شود.
یا عدهای دیگر میخواهند زبان انگلیسی یاد بگیرند اما زمان کافی برای حضور در کلاسهای حضوری ندارند. حال اگر ما بتوانیم فضایی را فراهم کنیم که آنها به صورت آنلاین و مجازی آموزش ببینند و مشکلات آموزشی خود را با کارشناسها در میان بگذارند، یک ایده شکل گرفته است. اینجا یک گروه از آموزش دهندههای زبان با مهندسان برنامهنویس کنار هم جمع میشوند و پلت فرمی را آماده میکنند تا آن ایده اتفاق بیفتد.
کار تیمی زیر ذره بین استارتاپ ویکند
کار تیمیدر ایران کمیسخت است. استارتاپ ویکندها از یک زاویه میخواهند همین ضعف را ترمیم کنند تا افراد از هم بپرسند چقدر میتوانند هم تیمیهایشان را درک کنند و با اخلاق هم سازگار باشند؟ مسلماً کسی که میخواهد فراتر از تیم بایستد همان جا خداحافظی میکند و میرود. گاهی حتی در گروهها دعوا هم میشود. مثلاً میبینید یکی میگوید ایده مال من است و خودم میتوانم بهتر پیش ببرم. یک وقت هایی هم میبینید تیمی روی ایدهشان کار میکند و بعد به جایی میرسند که نمیخواهند بروند روی سن و جلوی داورها ارائه کنند چون فکر میکنند ایدهشان خیلی عالی است و ممکن است ایدهشان را بدزدند در صورتی که این تحلیل درست نیست و ما میبینیم همین تیم بعد از آن جوگیری زود از هم میپاشد.
شتابدهندهها زمان بچگی استارتاپها را کوتاه میکنند
فلسفه شتابدهندهها - جذب سرمایه - برای استارتاپها برای این است که بروند آنجا سریع یاد بگیرند یا سریع شکست بخورند. به این معنا که اگر آن ایده قرار نیست موفق باشد با حضور در شتابدهنده سریعتر شکست میخورد و وقت زیادی تلف نمیشود. اگر هم قرار بر رشد است، این رشد با حضور در شتابدهنده سریع تر روی میدهد. در واقع شتابدهندهها زمان بچگی استارتاپها را کوتاه میکنند. کار شتابدهندهها کمک به اکوسیستم کارآفرینی است. شتابدهندهها نه سازمان هستند، نه شخص و نه شرکت، آنها فقط شتابدهندهاند. شتابدهندهها مربی و کارآفرینهای موفقی دارند و آنها هستند که میگویند آیا روی طرح شما سرمایهگذاری میشود یا نه.
مهم ترین چالش استارتاپها چیست؟
بزرگترین چالش در این باره جذب سرمایه است. تیمی تشکیل شده و روی ایدهای کار کردهاند، این ایده هر چقدر هم عالی باشد نمیتواند بدون جذب سرمایه جلو برود. چالش بعدی یک سری پروتکلهای دست و پاگیر است از قوانین مالیاتی تا درگاه بانکی و پروسههای اداری که استارتاپها را آزار میدهد.
خانوادهها در پرورش «فرزند کارآفرین» آگاهتر شدهاند
من فکر میکنم خانواده ایرانی آرام آرام دارد میپذیرد که دست از تجویزهای رایج دکتر و مهندس شدن بردارد. امروز دور و بر خودم خانوادههایی را میبینم که فرزندان خود را به سمت راهاندازی کسب و کار سوق میدهند و اگر میبینند ایدهای برای کسب و کار در ذهن فرزندشان شکل گرفته سر آن ایده نمیزنند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.